بمناسبت چهاردهم اسفندماه ١٣٤٥، سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق

 

    دکتر محمد مصدق در 29 اردیبهشت 1258 در تهران چشم بدنیا گشود. در مکتب جنبش مشروطیت منش آزادگی آموخت و هرگز به باور راستین خود به حاکمیت ملت، استقلال و عدالت اجتماعی  پشت نکرد. بدنبال ملی کردن صنعت نفت در سراسر ایران که دکتر مصدق آنرا بخشی از مبارزه علیه استبداد و استعمار میدانست، دولت وی با کودتای ننگین 28 مرداد1332  ساقط شد و مصدق بدستور امرای انگلیسی- امریکایی نظامیان مزدور ارتش شاهنشاهی بزندان افتاد. او پس از تحمل 3 سال زندان به روستای احمد آباد در نزدیکی کرج تبعید شد و فقط هنگامیکه سخت بیمار گردید، اجازه داده شد که در بیمارستان نجمیه تهران بستری شود. مصدق در 14 اسفندماه 1345 چشم از جهان فروبست و برای ملت ایران نمادی درخشان از گنجینه ی بزرگمردان - و زنانی گردید که از تجارب آنها هنوز هم مبارزان راستین ایرانی برای آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بهره میبرند.

    براستی که در اینجا نیازی به بازگفت مبارزات و خدمات گسترده دکترمصدق نیست. او محبوب قلوب همه ایرانیان میهندوست بود و خواهد ماند. همین امر بود که رژیم شاه او را در بیمارستان ممنوع الملاقات کرد و پس از فوت وی نیز از ترس بوجودآمدن تظاهرات و نا آرامی  تنها در یک اطلاعیه کوتاهی مرگ وی را اعلام نمود و برگزاری هرگونه مراسم ترحیم را غدغن کرد.

    رژیم جمهوری اسلامی هم وقتیکه پس از انقلاب بهمن 1357 بیش از صدهزار نفر به احمدآباد روی آوردند، بگفته آیت الله خمینی، از "یک مشت استخوان پوسیدهِ" مصدق به وحشت افتاد و دشمنی با وی و جبهه ملی را آغاز نمود. سی سال پس از انقلاب بهمن 57 این دشمنی هنوز هم ادامه دارد. گرچه حکام جمهوری اسلامی موجودیت جبهه ملی را بظاهر کمابیش تحمل میکنند، ولی عملا  تمام فعالیتهای جبهه ملی را سخت محدود کرده و حتی از برگزاری پلنوم این تشکل جلوگیری مینمایند.

    دشمنی با مصدق و جبهه ملی ایران تنها به تاریک اندیشانِ دین فروش جمهوری اسلامی خلاصه نمی شود. بازماندگان رژیم شاه نیز هنوز هم برای مشروعیت دادن به استبداد و سیاستهای ضدملی آندوره زیرکانه به دکتر محمد مصدق و جبهه ملی ایران حمله میکنند. "مورخین"، دقیقتر میرزا بنویسهایی را استخدام کرده اند که هم از دید شخصی و هم از منظر تاریخی مصدق را مردی لجوج، ناسازگار و کوته بین بنمایانند، واقعیات تاریخی را تحریف کنند و از کودتای 28 مرداد که درین میان حتی وزیر امور خارجه اسبق انگلیس هم به وقوع و خطا بودن آن اعتراف میکند، بعنوان "قیام توده ای" نام ببرند. این مورخین باوجود "احترام" به دکتر مصدق که بیشتر یک تعارف است تا صداقت علمی و ملی، با دریدگی و بی شرمی به او میتابند، سیاست و مبارزات اورا "غیر ضروری" میخوانند، که گویا از دید تاریخی"به توسعه اقتصادی و سیاسی ایران" آسیب زده است.

    دیکتاتورها، همواره کوشیده اند با تحریف و توجیه، تاریخ را به سود خود بنگارش درآورند. بد نیست که میرزابنویسهای کوتوله ما نیم نگاهی به سرنوشت کتب تاریخی "مورخان" درشت قامتی که بدستور استالینِ نوشته بودند، بیاندازند و عبرت بگیرند.  

تا هنگامیکه در ایران حاکمیت ملت و رفاه اجتماعی برقرار نشده دکتر محمد مصدق نه تنها چونان یک شخصیت تاریخی بلکه بعنوان راهنمای مبارزات ملی و دمکراتیک مردم ایران خواهد درخشید.

 

پاینده باد ایران

 

پویا و پابرجا باد پیکار ملت ایران برای آزادی و دموکراسی

 

شورای عالی جبهه ملی ایران- اروپا

 

13.12.1378

 

 

 

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .