‫ 
 

 

‫صد سال بعد از گذشت انقلاب مشروطيت و مبارزه براي آزادي و عدالت، مردم ايران هنوز براي تحقق الفباي اوليه دموکراسي و آزادي با نظام استبدادي مذهبي در جدال مي باشند


‫ 
‫در زمانيکه که نظام هاي استبدادي خودکامه حاکم بر اکثر جوامع بشري بودند و ارزش هاي انساني براي حاکمان معنا و مفهومي نداشت و در فرايند جنگ ها سرنوشت سکنه کشور مغلوب غالبا در کشتارجمعي، يا اسارت جمعي و بردگي خلاصه مي شد، مديران و مدبران سرزمين ايراني ما بنيانگذار نظم و نسقي جديد مبتني بر همزيستي اجتماعي– فرهنگي، تساهل و سازگاري نژادي و آزادي مذهبي بودند. آئيني که در حدود يک هزار سال دوام داشت. اما پس از آنکه جامعه ايران در فراز و نشيب هاي سياسي و اجتماعي در معرض تهاجم هاي پي در پي اقوام باديه نشين و عشيره نشين قرار گرفت و مقهور نظام هاي استبدادي گرديد، با مباني دو فرهنگ متفاوت و ستيزه جو روبرو گرديد: يکي مبتني بر فرهنگ تک - بعدي و خودکفا و متعارض با فرهنگ چند بعدي ايراني و نفي کننده و عقيم کننده ارزش هاي متفاوت آن، ديگري مبتني بر فرهنگي نهيليستي (نيست گرايي) که با مفاهيم همزيستي و همکاري بيگانه بوده و امنيت واقعي خود را در نابودي مخالفين جستجو مي کرد. گو اينکه در گذر زمان انديشمندان ايراني به ويژه ديوانسالاران موفق شدند تا حدودي مهاجمان را به ارزش هاي اجتماعي و سياسي خود فرهيخته سازند، ولي از سوي ديگر جامعه ايراني وارث آئين ها و قوانين شوم و غير انساني حکام مهاجم از لحاظ مديريت و اداره جامعه گرديد. بطوريکه رويه و تصميمات خودسرانه آنان به ويژه در امور کيفري مانند قتل عام، شکنجه، مکحول نمودن بينايي، قطع و جرح اعضاي بدن و غيره اثرات خاص خود را در رويه و روش استبدادي حکام بعدي به ارث گذاشت.

 

‫ تاسف بارتر آنکه از آغاز قرن نوزدهم که ايران عملا در طيف ديپلماسي، سياسي و اقتصادي غرب و مظاهر استثماري آن قرار گرفت، حکام وقت به سبب اتصاف به سرشتي ژانوسي استبدادي و استعمار پذيري، بيش از پيش در ايفاي وظايف و مسئوليت هاي ملي و تاريخي خود ناتوان و آسيب پذير شدند. چنانکه در طول يکصد و سي سال حکومت استبدادي آنها، ناتواني آنان در عرصه هاي گوناگون نه تنها منجر به از دست رفتن سرزمين هايي در شمال ارس و اترک، مشرق و جنوب شرقي و شمال غربي شد، بلکه در نيمه دوم قرن مزبور مجبور به پذيرش معاهدات تجاري مخرب اقتصاد داخلي و واگذاري امتيازات مشابه و رقابتي به دو قدرت استعماري زمان يعني انگلستان و روسيه شدند.


‫مجموعه اين ناکامي ها و نافرجامي ها در عرصه هاي اقتصادي، سياسي، نظامي و اجتماعي موجب گرديد که نوانديشان، آزاد انديشان، آگاهان و فعالان سياسي براي برون رفت از نظام استبدادي و استعمار زده وقت، تغيير وضع موجود و استقرار قانون را به معناي روز خود تبليغ و تجويز نمايند. روندي که زمينه ساز جنبش مردم ايران براي نيل به آزادي و عدالت خواهي گرديد که فرآيند آن انقلاب مشروطيت و پيروزي آن شد. بي شک اين رويداد در زماني که در دو قاره آسيا و آفريقا فقط شش کشور ظاهرا مستقل (ژاپن، چين، ايران، عثماني، حبشه، ليبريا) وجود داشت، از اهميت خاصي برخوردار بوده واحتمالا بنحوي در انقلاب ۱۹۰۸ ترک هاي جوان و انقلاب مشروطه ۱۹۱۱ چين موثر بوده است .


‫با اينکه دولت مشروطه تنها پس از يک سال با مشکلات، محدوديت ها و تحميلات قدرت هاي استعماري از جمله عهدنامه ۱۹۰۷ ( ناظر به تقسيم ايران به دو منطقه تحت نفوذ )، استبداد صغير، دوران فترت و بالاخره اشغال ايران در جنگ بين الملل اول مواجه گرديد، ولي نمايندگان منتخب ملت ايران تا مجلس چهارم در حفظ و دفاع از منافع و مصالح جامعه ايران صادقانه کوشا بودند.


‫دريغا که پس از اتمام جنگ بين الملل اول اگر چه نظم نوين جهاني در محدوده ميثاق جامعه ملل به ويژه اصل آزادي تعيين سرنوشت مردم از يکسو و بروز انقلاب اکتبر روسيه از سوي ديگر به ويژه پس از نا فرجامي و ناکامي وقوع انقلاب کارگري در اروپا و چرخش از استراتژي انقلابي به استراتژي دفاعي و درون گرا بعد از ۱۹۱۹، که فضا را براي رشد و تحقق ارزش هاي مشروطيت فراهم نموده بود ولي جامعه ايران با کودتاي استبدادي ۱۹۲۱ و استقرار مجدد حکومت استبدادي مواجه گرديد. گواينکه در دوره بيست ساله نظام استبدادي اقداماتي در زمينه نوسازي جامعه انجام گرفت ولي نظام مشروطيت عملا تعطيل و آزادي مورد نظر ملت در محاق نظام استبدادي وقت قرار گرفت. اگرچه در طول جنگ بين الملل دوم و بعد از آن در مقاطعي به ويژه دوران سه ساله نهضت ملي کردن نفت، جامعه ايران از برخي اصول و مضامين آزادي از جمله آزادي بيان، قلم، مطبوعات، احزاب، تجمعات، و نقش فعال قوه مقننه بهره مند گرديد اما نهضت ملي شدن صنعت نفت با تمام اثرات فراگير داخلي و خارجي آن مقهور کودتاي ننگين ۲۸ مرداد گرديد و بار ديگر استبداد در کسوت مشروطيت به حيات خود ادامه داد.


‫دريغ و درد آنکه در زمانيکه ارزش هاي جهان شمول بشري مندرج در منشور ملل متحد، اعلاميه جهاني حقوق بشر، ميثاق حقوق مدني و سياسي و ميثاق حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي سر لوحه قوانين اساسي بسياري ازکشورها قرار گرفته بود و در پرتو جنبش هاي استقلال طلبانه و آزاديخواهانه تعداد کشورهاي مستقل آسيايي و آفريقايي از شش کشور به بيش از يک صد کشور افزايش پيدا کرده بود و مردم ايران که از فرايند مشروطيت استبداد زده به رنج و درد آمده بودند برآن شده بودند که در پرتو جنبش همگاني ۱۳۵۷ نظم نويني را بر اساس آزادي، مردم سالاري و حکومت قانون بنا نمايند، ولي غافل از اينکه اين انتظارات دولت مستعجلي بيش نبود واز درون و لابه لاي حوادث پيش آمده چون گروگان گيري، جنگ تحميلي هشت ساله و غيره استبداد مذهبي با تمام ويژگي هايش در مقام چالشگري نسبت به حقوق بشر و آزادي هاي اساسي برآمد. جويندگان مردم سالاري و حکومت قانون يا به حاشيه رانده شدند و يا در زندان ها جاي گرفتند و برخي نيز مجبور به جلاي وطن گرديدند و اسف بارتر اينکه اصلاح طلبان و طالبان تغييرات مسالمت آميز برخاسته از دورن همين نظام مذهبي نيز بتدريج سرنوشتي مشابه غير خودي هاي اعلام شده پيدا نمودند. مردم ايران با صد سال تجربه پاي صندوق رفتن حضور در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري را امري ضروري براي رفع نا بساماني ها و نارسائي هاي موجود در امور داخلي و خارجي و پايان دادن به ادامه وضع موجود تشخيص دادند و به اين اميد که با شرکت درانتخابات به اين مقصود مهم دست مي يابند در آن شرکت نمودند.


‫غافل از اينکه فرآيند انتخابات مورد بحث از قبل بنفع نامزد مورد نظر نظام که شکستش قطعي بنظر مي رسيد تنظيم و مهندسي شده بود و به طرزي ناشيانه، عجولانه و نابخردانه پيروزي کانديداي نظام حاکم اعلام شد. وقتي حکومت انحصار طلب و تماميت خواه با اعتراض آرام، مسالمت آميز، قانونمند و متمدنانه ميليوني مردم روبرو مي گردد به اقتضاي طبيعت استبدادي اش در مقام سرکوبي معترضان قانونمند برآمده به ضرب و شتم، زندان، شکنجه و کشتار آنان دست مي يازد. اقداماتي که نه تنها انزجار داخلي بلکه اعتراض و انتقاد جهاني را در پي داشته است.


‫شگفت آنکه در آستانه روز ۱۴ امرداد که ياد آور روز غرور آفرين پيروزي انقلاب مشروطيت و فداکاري هاي شهداي راه آزادي و عدالت است، مردم ايران پس از گذشت يک صد سال از اين رويداد هنوز براي تحقق الفباي اوليه آزادي و دموکراسي با نظام استبدادي مذهبي روز در مبارزه هستند. آنهم در شرايطي که خواست ها، درخواست ها، و استدلال هاي مسالمت آميز و قانونمند آنها با واکنش هاي خشونت آميز مواجه مي شود. اسف بارتر اينکه در آستانه روز ۱۴ امرداد که ياد آور پيام آزادي و آزادگي پدران آنهاست و ظاهرا مي بايست با شادماني و شادي برگزار گردد، مردم ايران بايد شاهد مراسم تحليف فردي باشند که منصوب فرايند شمارش مخدوش آراي انتخابات و احراز کننده غير مشروع مقام رياست جمهوري است و بدين ترتيب جو ارعاب، اخافه، خشونت و کشتار جاري با اين رويداد ناميمون رقم زده مي شود. غافل از اينکه مردم ايران با الهام و پيام برگرفته از نداي آزادي و عدالت خواهي پدران خود در يک صد سال گذشته و با اعتقاد و پاي بندي به ارزش هاي جهانشمول حقوق بشر و آزاديهاي اساسي و تعهدات بين المللي ناشي از آن، قويا در راه تحقق آزادي و مردم سالاري کوشا بوده و برآن هستند که جنبش آزاديخواهي را به سر منزل مقصود يعني استقرار دموکراسي و حقوق بشر و حکومت قانون برسانند.


‫جبهه ملي ايران ضمن تاکيد به همبستگي هر چه بيشتر صفوف کنشگران آزادي و مردم سالاري آنها را به ادامه اعتراضات آرام و مسالمت آميز براي پايان دادن به وضع خفقان آور موجود و مظاهرغيرانساني آن فرا مي خواند و بر اين باور است که رودهاي کوچک و متفرق مقاومت و مبارزه مردم سرانجام چون سيل به درياي خروشان آزادي مي پيوندند.


‫تهران - جبهه ملي ايران
‫۱۰/۵/۸۸


‫ 

 

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .