‫ايران در چنبره انگيزيسيون فکري، عقيدتي و مذهبي



‫جامعه اي از پويايي فرهنگي بهره مند است که در آن تنوع ارزشهاي معنوي وجود داشته و مکتب هاي فکري و عقيدتي در کنار هم زيستي مسالمت آميز داشته باشند تا از فرايند تعاملات ميان آنها همگان بهره مند گردند. در برابر، جوامعي که گرفتار فرهنگ تک بعدي باشند، که انگشت شماري از آنها در جهان باقي مانده، نه تنها تمايل به تساهل و سازگاري با ارزشهاي معنوي و عقيدتي متفاوت ندارند، بلکه درگير ناسازگاري و ستيزگري با آنها مي باشند. بهمين جهت، وقتي جامعه اي که هميشه از فرهنگ چند بعدي و کثرت گرا برخوردار بوده، تحت سلطه و حاکميت يک فرهنگ تک بعدي و واپسگرا قرار مي گيرد، تنها راه بقاي ارزشهاي معنوي متفاوت خود را در کسوت و پوشش فرهنگ حاکم مي داند. چنانکه وقتي اسلام خلافتي اموي و عباسي با سياست نژاد پرستانه و تک بعدي خود برجامعه ايران حاکميت قهرآميز يافت، دو قرن سکوت فرهنگي بر ما تحميل شد.

‫نوانديشان ايراني در پرتو رنسانس فرهنگي و ادبي برخاسته از سده هاي نهم تا دوازدهم ميلادي، سکوت را شکستند و فرهنگ ايراني را دوباره شکوفا کردند. انديشمندان ايراني با الهام از ارزشهاي برگرفته از گوهره پويا و فرهيخته ساز فرهنگ بومي خود و پيوند آن به رنگ و رخساره ارزش معنوي مسلط وقت، فضاي مبتني بر تعبد وانجماد فکري را تعديل نموده و آن را به راه تلطيف و پويايي هدايت نمودند، که از اين بازشکوفايي فرهنگ ايراني به عنوان عصر شکوفايي تمدن اسلامي نيز ياد برده مي شود. در اين رهگذر، بي شک عرفان مبتني بر جهان بيني و انسانگرايي ايراني مبتني بر عشق و دوستي و برادري بيش از همه عناصر ديگر رنسانس فرهنگي نقش تلطيف کننده داشته و، در عين حال، در اشاعه تنوع ارزشهاي معنوي نيز کارساز بوده است.

‫در شرايط امروز نيز، که از ديدگاه جمود فکري حاکميت، جو فرهنگي ناآشنا با سرشت ايراني بر جامعه ما مسلط شده و از معناي انسانيت تا حدودي تهي گرديده است، همين گرايش به انديشه هاي دوستي و انسانگرايي بعنوان رهگشايي براي رهايي از سردرگمي ها و نابسامانيهاي رواني و معنوي در جامعه ما مطرح شده و بخش قابل توجهي از نسل جوان پيروي از ارزشهاي معنوي وعرفاني (مانند مولويه) را گزيده اند. ارزشهايي معنوي برگرفته از ايران زمين که در محافل آکادميک همه کشورهاي پيشرفته جهان مورد مطالعه و احترام است.

‫در ايران ما، سرزميني که نخستين منشور حقوق بشر مبتني بر همزيستي و سازگاري نژادي، قومي و مذهبي اعلام و به آن عمل کرده است، امروزه حقوق بشر و ابتدايي ترين آزاديهاي انساني دچار نقض فاحش مي شود. در زمانيکه انديشه هاي عرفاني مبتني بر جهان بيني و انسان گرايي در خارج از کشور مقبوليت روزافزون پيدا مي نمايد، پيروان عرفان و انسانيت با ممنوعيت ها و محدوديت هاي پي در پي روبرو ميشوند، دچار نقض حقوق مدني و آزار ميگردند، خانقاه هاي آنها به ويراني کشيده و رهبران آنها به زندان افکنده مي شوند. همچنين، موضوع اسفبار آنکه ايرانيان وابسته به گرايش هاي مختلف فکري و عقيدتي، مانند صوفيگري و بهاييگري، به اتهامات واهي از ابتدايي ترين حقوق شهروندي و انساني محروم مي شوند. معابد و گورستانهاي آنها ويران مي گردد، خانه هايشان تخريب ميشود، و به دلايل ساختگي زنداني يا از سرزمين نياکاني خويش رانده مي شوند. از سوي ديگر، دانشجويان و دانشگاهيان از انديشه آزاد، انتقاد و اعتراض خردمندانه و مسالمت آميز بازداشته و سرکوب يا زنداني مي گردند. از جواناني با صداقت و شهامت در راه دفاع از ميهن جان باخته اند، شهادت آنان را ابزار تحميل ارزشهاي واپسگرايانه بر دانشگاهها قرار مي دهند.

‫جبهه ملي ايران همواره بر اين باور بوده و هست که تمامي شهروندان ايراني، مي بايست در برابر قانون برابر باشند، بايد بتوانند از تمامي فرصت ها و امکانات بدون هرگونه تبعيض مذهبي، نژادي، و قومي بطور يکسان بهره مند شوند. جبهه ملي ايران برخوردهاي خشونت بار حاکميت را با پيروان مکتب هاي فکري و عقيدتي مختلف، و هرگونه تلاش براي خشکاندن مباني ارزشهاي معنوي مختلف و تهي ساختن فرهنگ ايراني را از پويايي و تنوع، محکوم مي کند. اينگونه اقدامات و افزايش جو اختناق اجتماعي و انگيزيسيون فکري و عقيدتي، که نقض فاحش اعلاميه جهاني حقوق بشر، تعهدات بين المللي مندرج در ميثاق حقوق مدني و سياسي، و ميثاق حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است، هر چند ممکن است در کوتاه مدت سرپوشي بر توجه مردم به شکست هاي اقتصادي و اجتماعي و سياست بين المللي و فساد و تباهي حاکم بگذارد، ولي حاکميت بداند که آتشي را که در عرصه هاي گوناگون شعله ور مي کند، نخواهد توانست خاموش کند.

‫جبهه ملي ايران
‫تهران – ۱۷ اسفند ۱۳۸۷

 

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .