|
|
|
|
شيرين عبادي: سازمان ملل نيازي يه شکايت من ندارد |
|||
شيرين عبادي ميگويد که سازمان ملل براي اطلاع از وضعيت فعالان حقوق بشر در ايران نيازي به شکايت او ندارد. اين سخن واکنشي است به اظهارات سخنگوي وزارت خارجه که از شکايت عبادي به مجامع بينالمللي گلايه کرده بود. به گفتهي سخنگوي وزارت خارجهي ايران، حمله به خانهي شيرين عبادي مسئلهاي خصوصي است که بايد «در درون خانواده» حل شود. شيرين عبادي ميگويد هيچ شکايت رسمياي به سازمان ملل متحد تسليم نکرده، چون به گفتهي وي اصولا سازمان ملل مرجع رسيدگي به اين شکايتها نيست. گذشته از اين، عبادي ميگويد براي حل اين مسئله در «داخل خانواده» همزمان با تظاهرات مقابل منزلش به پليس ۱۱۰ تلفن کرده و دو مامور هم به آنجا رفتهاند. اما به گفتهي وي هيچ اقدامي انجام ندادهاند و در مقابل چشمان اين دو مامور پليس، تظاهرکنندگان تابلوي وکالت شيرين عبادي را پايين کشيده و روي ديوار منزلش عليه او شعار نوشتهاند. دويچهوله: خانم عبادي، سخنگوي وزارت امور خارجه، آقاي قشقاوي، شکايت شما به مقامات خارجي را در زمينهي حمله به منزلتان نکوهش کرده و آن را اقدامي ناپسند دانسته است. آيا شما شکايت رسمي در اين زمينه به مجامع بينالمللي تسليم کردهايد؟ شيرين عبادي: سازمان ملل متحد مرجع رسيدگي به شکايت از حمله به منزل من نيست. بنابراين من به آنها نگفتهام. اما چون اين خبر در کليهي اخبار بينالمللي منعکس شده و چون کانون مدافعان حقوق بشر و شخص بنده جايگاهي را در زمينهي حقوق بشر داريم که حمله به ما، مجامع بينالمللي، از جمله دبيرکل سازمان ملل متحد را نگران ميکند، بنابراين ايشان چنين بيانيهاي دادند و در آن دولت ايران را مواخذه کردند که چرا مراقب امنيت مدافعان حقوق بشر در ايران نيست و اين به منزلهي اين نيست که بنده رفته باشم، دادخواست يا نامه دست آقاي بانکيمون بدهم. نخير. آنها احتياجي به نامه و دادخواست بنده ندارند. خودشان خيلي بهتر در جريان امور داخل ايران هستند. آقاي قشقاوي مطرح کرده که اين مسئلهاياست که در حقيقت مثل مسئلهاي خانوادگيست و بهتر است که درون خانواده حل بشود. نظرتان راجع به صحبت ايشان چيست؟ بايد بگويم، زماني که به منزل من حمله شد، من بلافاصله به پليس تلفن کردم و از ۱۱۰ کمک خواستم. شمارهي ۱۱۰ شمارهي پليس اضطرارياست، که دو نفر مامور پليس هم آمدند و فقط نظارهگر بودند و درمقابل چشمان پليس، تابلوي وکالت من را تخريب کردند. تمام در و ديوار منزل من را شعار نوشتند و پليس فقط نظارهگر بود. من بارها اين سوال را مطرح کردم، آيا راهپيمايي و تجمع احتياج به مجوز دارد يا خير؟ اگر احتياج به مجوز دارد، چه مقامي براي اينها مجوز صادر کرده بود؟ و اگر احتياج به مجوز نداشت، چرا پليس فقط نظارهگر بود؟ بنابراين حرف آقاي قشقاوي از اين جهت حائز اهميت است که بايستي به وظايف قانوني پليس توجه کنند و اين دعوا را درون «خانواده»، اگر فکرميکنند اين چنين است، خاتمه بدهند. برخلاف قانون آمدند در دفتر را پلمب کردند، به اعتراض ما توجه نکردند. يعني در درون «خانواده»اي که آقاي قشقاوي مدعي هستند به اعتراض ما توجه نشد. مامورين امنيتي به اسم مامورين مالياتي آمدند، تمام پروندههاي وکالتي من را بردند. کار آنها خلاف قانون بود. شکايت کرديم. توجهي نشد. به منزل من حمله کردند، به قول آقاي قشقاوي در درون «خانواده» من به پليس خبر دادم. دو نفر مامور آمدند فقط نظارهگر بودند. بنابراين اگر ما درون يک «خانواده» هستيم، چرا ظرف ده روز سه بار تخلف از قانون صورت ميگيرد و به دادخواهي ما توجه نميکنند؟ باز تکرار ميکنم، آقاي بانکيمون براي اين که از اوضاع ايران مطلع بشوند، نيازي ندارند که من بهشان نامه بنويسم. تمام اين اخبار را تمام خبرگزاريهاي بينالمللي بارها و بارها مخابره کردهاند و نه تنها دبيرکل سازمان ملل متحد، بلکه هر دانشجويي درهر نقطهاي از جهان، الان ديگر ميفهمد که کانون مدافعان حقوق بشر به صورت غيرقانوني بسته شده است. خانم عبادي، مقامات دولتي، ازجمله سخنگوي وزارت امور خارجه، اعلام آمادگي کردهاند که در صورت درخواست رسمي شما آماده هستند تا گارد محافظت شما را تامين کنند. آيا شما درخواستي در اين زمينه ارائه نکرديد؟ من هرگز درخواستي در اين زمينه ارائه نکردهام، زيرا هدف من ايجاد امنيت براي همهي شهروندان، ازجمله خودم، و ايجاد امنيت براي همهيمدافعان حقوق بشر، ازجمله خودم است. آيا از نيروي پليس ميخواهند براي من گارد بگذارند؟ همان نيرويي که آمد و نظارهگر بود که منزل و تابلوي وکالت من را تخريب کردند؟ به جاي اين که گارد محافظ براي من بگذارند من استدعا ميکنم وظايف قانوني پليس و مامورين را بهشان ياد بدهند که کار خلاف قانون نکنند. سخنگوي وزارت امور خارجه در بخش ديگري از سخنانشان تظاهرات مقابل منزل شما را «يک واکنش مردمي» نسبت به «جريحهدارشدن احساسات مردم در قبال جنايات رژيم اسراييل و نقض حقوق بشر در غزه» دانستهاند. آيا شما نسبت به ناآراميهاي غزه موضعگيري خاصي اتخاذ کرده بوديد؟ سه روز قبل ازاين که به دفتر من حمله بشود، از طرف کانون مدافعان حقوق بشر که افتخار رياست آن را من برعهده دارم، بيانيهاي صادر شده بود که ما به مظلوميت مردم فلسطين اشاره کرده بوديم و عليه اسراييل موضع گرفته بوديم. بنابراين اين اتهام که من سکوت کردهام يا کانون مدافعان حقوق بشر سکوت کرده کاملا بياساس است. اما از سوي ديگر من ميخواهم اين سوال را بکنم، زماني که ده نفر از دانشجويان يا کارگران دراعتراض به خواستهاي صنفي خودشان جمع ميشوند و صحبت ميکنند، چرا جلوي آنها را ميگيرند؟ مگر آنها خودجوش نيستند؟ زماني که زنها در اعتراض به قوانين نابرابر به صورت خودجوش پانزده نفر يکجا جمع ميشوند، چرا پليس آنچنان اينها را کتک ميزند و بعد برايشان پروندهي کيفري درست ميکند؟ مگر آنها خودجوش نيستند؟ مگر کارگران چيزي جز اضافه حقوق ميخواهند؟ مگر معلمان چيزي جز حقوق صنفي خودشان ميخواهند؟ تازه آنها ميروند جلوي مجلس و فقط به آرامي درخواست ميکنند که با نمايندگان مجلس صحبت کنند. پس چرا با آنها برخورد ميکنند؟ بنابراين اين مسايل کاملا در ايران روشن است. از شما خواسته شده است که بهعنوان فعال حقوق بشر، آستانهي تحملتان را بالا ببريد و از شنيدن صداهاي مخالف استقبال کنيد. پاسخ شما به اين صحبت چيست؟ آستانهي تحمل من آنقدر بالاست که نظارهگر بودم در حضور پليس به منزل من بريزند، پروندههاي محاکماتي من را ببرند که من اين هفته اصلا نميدانستم کجا بايد بروم، يعني براي دفاع به کدام دادگاه مراجعه بکنم. آستانهي تحمل من آنقدر بالاست که عدهاي را به در منزل من ريختند و در مقابل چشمان پليس، که از من حمايت نميکرد، بنده نظارهگر بودم. آستانهي تحمل من خيلي بيش از اين حرفهاست. من اميدوارم که آستانهي تحمل برخي از مامورين دولت هم بالا برود. خانم عبادي آيا اين اذيت و آزارها بعداز تظاهرات در مقابل منزل شما و حمله به منزل شما و بستن کانون مدافعان حقوق بشر همچنان ادامه دارد يا قطع شده است؟ ادامه دارد، از اين جهت که پلمب کانون مدافعان حقوق بشر را، که به صورت غيرقانوني پلمب شده است، باز نکردهاند. هنوز حتا به صورت کتبي به ما نگفتهاند و نامهاي به ما ارائه ندادهاند که چرا بسته شده است. فقط شفاهي مسايلي را عنوان ميکنند که کاملا نادرست است. ادامه دارد، از اين جهت که پروندههايي که از دفتر من برده شده، نامههايي که موکلان من به من نوشتهاند، مکاتبات اداري من، کامپيوترهاي من، تمام اينها الان در دست ماموران امنيتيست. ادامه دارد، از اين جهت که در و ديوار منزل من الان پر از شعار است. بنابراين اصولا تا زماني که کانون مدافعان حقوق بشر باز نشود و ما به وضعيت سابق برنگرديم، بله، اذيت و آزار ادامه دارد! شما آيا تاکنون اقدامي قانوني براي رفع پلمب دفتر کانون مدافعان حقوق بشر و همچنين حمله به منزلتان انجام دادهايد يا خير؟ بله! ما به مقامات قانوني و دادگاههاي ايران شکايت کردهايم و اميدوارم
با رسيدگي به اين پروندهها قوه قضاييه استقلال خودش را نشان بدهد. مصاحبهگر: ميترا شجاعي |
|||
تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - اروپا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد . |