افشاگری جمال درودی

درباره  گروه موسوم به "باند" به سرکردگی آقای مهدی موید زاده

 

11 شهریور 1388


آنچه که در پی می آید نوشتاری است از سوی جمال درودی پیرامون تحرفیات تاریخی واتهام زدنهای گروه موسوم به "باند" که در حال حاضر سرکردگی آن را شخصی به نام "مهدی موید زاده" بر عهده دارد.

جمال درودی" که خود روزگاری از اعضای همین باند بوده با اشراف کامل بر ماهیت این جریان خزنده واقعیتهای را بیان می دارد که به خوبی چهره این جماعت را هویدا می سازد.

در این نوشتار خوانندگان می تواند پی به فلسفه وجودی و تاریخی محفل باند و همچنین داستان سرایی ها ی موید زاده در ارتباط با پیشینه اش برده و چهره واقعی او را ببینند.

این نوشتار پبش از این درشهریور سال 1386 و به صورت درون سازمانی منتشر شده و همین مسئله موجبات عصبانیت این محفل را فراهم می آورد و اینان به جای پاسخگویی به موارد مطرح شده اقدام به فرافکنی نموده و موجبات تشکیل دادگاه سازمانی برای نخستین بار در تاریخ حیات جبهه ملی بر علیه "جمال درودی"می شوند.دادگاهای که جناب موید زاده در مصاحبه اخیر خود به کلی منکر وجود آن شد که البته مستندات این دادگاه فرمایشی نیز به زودی در اختیار اذهان عمومی قرار خواهد گرفت.

در این شرایط نیز آنچه که موجب شد تا این نوشتار به اطلاع عموم برسد تلاش دگر باره گروه "باند"برای چیرگی بر ارکان جبهه ملی ایران و حذف اعضای مبارز ومیهن پرست این سازمان است.

و به باوری جبهه ملی ایران که خانه همه،میهن پرستان و آزدیخواهان می تواند باشد اینک با نگاه های تنگ نظرانه اقلیتی در حال دچار شدن به مرگ تدریجی است که این زنگ خطری است برای همه آنانی که به جبهه ملی و مصدق عشق می ورزند که امروز اگر در برابر این فتنه گری ها سکوت کنند فردا چه بسا بسیار دیر خواهد بودو ما خواهیم ماند و اتهام دیدن خیانت و دم بر نیاوردن و سکوت پیشه نمودن.

پس بایسته است اینک که جوانان و تعدادی از علاقمندان و عاشقان جبهه ملی بعد از چندین دهه پیشگام این نبرد با دشمن خانگی شده اند دیگر بزرگان و عاشقان میهنی نیز سکوت را خیانت دانسته و از جای برخیزندو یک بار و برای همیشه آن کنند که تاریخ از آنان انتظار دارد.

پاینده ایران

اشکان رضوی

تهران 10 امرداد 1388

*********************************************************


نقد جزوه<جبهه ملی ایران در دهه شصت>

«
جبهه ملی ایران در دهه شصت »

تهیه شده توسط :

(
پژوهشگران كمیته تعلیمات جبهه ملی ایران .!؟ )

نوشته : جمال درودی


عضو شورای مركزی جبهه ملی ایران


شهریور 1386


«
بنام خداوند جان و خرد »

ریاست محترم شورای مركزی جبهه ملی ایران

جناب استاد ادیب برومند

اعضای محترم شورا


همانطور كه اكثر خانمها و آقایان اطلاع دارند ، در تاریخ خرداد ماه 1386 جزوه ای با عنوان « جبهه ملی ایران در دهه شصت » با امضاء ناشناخته ( پژوهشگران كمیته تعلیمات جبهه ملی ایران ) انتشار یافت ، كه به علت غرض ورزی و كذب و تحریف مسلم تاریخ دهه شصت تنها بر مبنای سرپوش گذاردن بر سكوت 14 ساله چند نفر ، همگان را در یك حالت بهت و عصبانیت و ناباوری قرار داد . لذا در تاریخ دهم مرداد 1386 اكثریت اعضای محترم هیئت رهبری وعده ای از اعضای شورای جبهه ملی طی نامه اعتراض امیزی به جناب آقای ادیب برومند ریاست محترم هیئت رهبری و شورای جبهه ملی خواستار رسیدگی به مطالب آن جزوه شدند . برای ثبت در تاریخ عین شكوائیه ذیلا آورده می شود


درباره : جزوه « جبهه ملی ایران در دهه شصت »


در تاریخ خرداد 1386 جزوه ای با عنوان « جبهه ملی ایران در دهه شصت » توسط كمیته تعلیمات جبهه ملی ایران منتشر شده كه به عقیده اینجانبان ، امضا كنندگان زیر نه تنها از فعالیتها و مبارزات بدنه اصلی جبهه ملی ایران در دوران خفقان و وحشت دهه شصت ذكری نشده ، بلكه حذف و تحریف فاحش تاریح انجام و مطالبی وارونه گزارش شده است . به نظر می رسد كه این جزوه فقط برای پنهان كردن مبارزه اكثریت اعضای از خود گذشته و وفادار جبهه ملی ایران ، از جمله خود شما توجیه عدم فعالیت و گوشه گیری شمار اندكی كه از خطر خود را مصون نگه داشته بودند نوشته شده است .
از سوی دیگر ، نویسنده جزوه را « پژوهشگران كمیته تعلیمات جبهه ملی ایران » معرفی كرده اند كه خود گونه ای اغراق گوئی است كه چهره جبهه ملی را خدشه دار میسازد . مگر كمیته تعلیمات بیش از یك نفر است كه كمیته « پژوهشگران » هم داشته باشد ؟
ما امضاء كنندگان زیر ، از اعضای هیئت حسن نیت دهه شصت و شورای مركزی جبهه ملی ایران از جنابعالی درخواست می كنیم كه به این امر خطیر كه تحریف تاریخ جبهه ملی ایران است رسیدگی و پاسخ به پرسشهای زیر را اعلام فرمائید :

نام ( های ) « پژوهشگران » كمیته تعلیمات اعلام شود .


آیا شورای رهبری ، كمیته اجرایی یا شورای مركزی ، محتویات این جزوه را كه هدف ثبت در تاریخ را به عنوان تاریخ جبهه ملی ایران در دهه شصت دارد ، تصویب كرده است ؟
با گرامی داشت

از هیئت رهبری : مهندس عباس امیر انتظام ، دكتر داود هرمیداس باوند ، دكتر علی رشیدی ، سرلشكر بازنشسته ناصرفربد از شورا مركزی + دكتر لقا اردلان : مهندس مرتضی بدیعی ، مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی ، جمال درودی ، حسین راضی ، مهندس كورش زعیم ، حسین شاه حسینی ، مهندس حسین عزت زاده ، دكتر محسن فرشاد ، بانو پریوش مبشری ، هرمز ممیزی ، دكتر علی اكبر نقی پور ، از هیئت حسن نیت : علی شجاع ، مهندس خیراندیش .


نامه اعتراضیه دیگری از طرف عده ای از اعضاء « جمعیت دفاع از آزادی و حاكمیت ملت ایران » به ریاست محترم شورا تقدیم شده كه خواسته اند به سوالات آنان پاسخ داده شود .



یكی از سوالات آنان كه حائز اهمیت ویژه ایست و جبهه باید پاسخگوی آن باشد« آیا سیاست جبهه ملی تخطه و توهین به فعالان سیاسی در گروههای دیگر ملی است ؟ »


در جلسه 25 مرداد 1386 شورای مركزی جبهه ملی ایران ، این نامه های اعتراضیه قرائت شد و مورد بحث و تجزینه تحلیل قرار گرفت . متاسفانه در این رابطه نه تصمیمی گرفته و نه به سوالات پاسخ داده شد و تنها مشخص شد كه این نامه توسط آقای موید زاده نوشته و انتشار یافته و ایشان برای تاثیر گذاری بیشتر از نام ( پژوهشگران كمیته تعلیمات جبهه ملی ایران ) سوء استفاده نموده اند . در اذهان عمومی بدلیل امضا ذیل نامه چنین تلقی خواهد شد كه این نظریه جبهه ملی و كاملا رسمی است . و لذا كلیه افراد جبهه ملی موظفند پاسخگو و تایید كننده آن باشند ،‌كه البته این از شان و مقام جبهه ملی ایران بدور است كه بخواهد از یك مطالب كاملا غیر واقع و تحریف شده بنام نظریه جبهه ملی دفاع كند .

اعضای محترم شورا : در طول بیش از نیم قرن مبارزه پی گیر ، جبهه ملی هرگز از طرف دشمنان مورد تضعیف قرار نگرفته و همیشه اعمال خصمانه دشمن باعث تقویت و تحكیم جبهه ملی شده . ولی متاسفانه آنچه در طول زمان باعث تضعیف و سدراه موفقیت جبهه ملی شده ضرباتی است كه از درون به آن وارد آمده و بقول معروف « از ماست كه بر ماست » این جزوه یكی از آن ضربات مهلك است كه از طرف دوست نماها به جبهه وارد آمده . اگر امروز هر چه سریعتر و قاطع تر در مقابل این نوع افكار انحرافی ایستادگی نكنیم . مسلم بدانید كه در آینده خیلی نزدیك جبهه ملی را از مسیر واقعی خود منحرف ساخته و به انزوا خواهند كشاند . آنزمان همگی ما در برابر تاریخ و وجدان مسئول و مورد سوال آیندگان خواهیم بود .

علاوه بر آن وظیفه انسانی ، وجدانی و اخلاقی یك یك افراد جبهه ملی است كه از یاران فداكار كه با عزت و شجاعت و شرافت از اهداف جبهه ملی در سخت ترین شرایط دفاع كردند و نام جبهه ملی را زنده نگه داشتند و هر یك هزینه های سنگین آنرا با جان و دل پرداختند و امروز متاسفانه در میان ما نیستند دفاع كنیم ، و اجازه ندهیم كه مورد بی رحمانه ترین اتهامات قرار گیرند .

در اینجا اجازه می خواهم برای بزرگداشت آن عزیزان از دست رفته سربازان مقدم جبهه ملی كه امروز روح بزرگ و آزاده شان شاهد و ناظر اعمال ما است یادی كرده و با یادآوری نامشان به آنان ادای احترام كنیم . زنده یادان : علی اردلان – دكتر پرویز ورجاوند – مهندس نظام الدین موحد – دكتر اسد الله مبشری – تیمسار ناصر مجدی – توكل امیر ابراهیمی – محمد علی بهنیا – دكتر حبیب داوران – دكتر سیف اله رضائی – حسن طالبی – ابراهیم عینكچی – جلال غنی زاده – حاج محمود مانیان – حسین نایب حسینی – حسین گلزار مقدم – حاج محمد حسن یگانه – محمد توسلی – عباس لطفی پور و ... آنان در طول زندگی پر افتخار خود بخاطر اهداف مقدس جبهه ملی ایران از همه چیز گذشتند و هزینه سنگین و غیر قابل تحمل زندان ، شكنجه و دربدری را به جان و دل خریدند و آثار شكنجه را با خود به ابدیت بردند . آنان زنده اند و نام پر افتخارشان در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران و جبهه ملی برای همیشه جاویدان خواهد ماند .


پس بخاطر آن عزیزان از دست رفته و به دفاع از آنان باید سكوت را شكست .

سخنی با آقای دكتر موید زاده

هرگز فكر نمی كردم روزی مجبور شوم در برابر دوست بسیار عزیز و هم رزمم كه سالیان سال در كنار هم در یك خط فكری همسنگر بوده ایم قرار گیرم . متاسفانه همیشه در مسائل سیاسی باید چنین انتظاراتی را داشت ، سیاست عزیزترین یاران را از هم جدا و حتی در جایگاه بزرگترین دشمنان قرار می دهد ، همانطور كه كاشانیها ، بقائی ها ، مكی ها ، و دیگران در چنین جایگاهی قرار گرفتند . در هر صورت امیدوارم و انتظار دارم در یك محیط كاملا خالی از تعصب و تشنج و احساسات مطالب ارائه شده از طرف جنابعالی و من و دیگر سروران مورد توجه و بررسی واقع شود و تاریخ واقعی فاقد هر گونه تعصب و تحریف برای نسلهای آینده تدوین گردد .

دوست عزیز آقای موید زاده اطمینان داشته باشید اگر نامه را با امضا شخصی خود انتشار میدادید ،به خود اجازه نمی دادم كه در برابر پا سخگویی برایم ، بلكه آنرا نظریات شخصی شما می دانستم و برای آن احترام قائل بودم هر چند آنرا قبول نداشتم ولی سكوت اختیار می كردم . همچنانكه در این رابطه آقای مهندس زعیم در مجله بخارا ( 1 ) تحت عنوان « حرفهای ناگفته در باره جبهه ملی ایران » مطالبی درباره مبارزات جبهه ملی در دهه شصت نوشتند و اینجانب در مجله ایران مهر ( 2 ) « به مناسبت هفتمین سالگرد علی اردلان ضمن تجلیل از مبارزات شجاعانه آن زنده یاد به تاریخچه مبارزات دهه شصت اشاراتی كردم با امضا خود . این دیدگاههای هر یك از ما بود از یك دهه كه باید كنار هم قرار می گرفت و تاریخ صحیح تدوین می شد . ولی جنابعالی خواسته اید بدینوسیله ضمن مطرح كردن شخص خود چهارده سال سكوت و در انزوا بودن « باند » را با نام « پژوهشگران جبهه ملی » توجیه كنید .

جمال درودی كیست ؟ سابقه سیاسی او چیست ؟

كوتاه سخن برای گریز از هر گونه خودستائی خیلی مختصر و گذرا حق مطلب را ادا می كنم . من در یك خانواده ملی ، مذهبی و مبارز به دنیا آمدم پدرم از قضات عالی رتبه عدلیه بود و با مرحوم داور دادگستری نوین ایران را پایه گذاری كرد . ولی مورد غضب رضا شاه قرار گرفت و مدت دو سال در زندان بسر برد و در نتیجه با وساطت قائم مقام الملك رفیع و تقی زاده از مرگ حتمی نجات یافت و از زندان آزاد و به قوچان تبعید شد . پدر همراه خانواده تا شهریور 1320 در تبعید بسر برد . پس از بازگشت از تبعید با درجه اجتهادی كه از اساتید نجف داشت در سلك روحانیت قرار گرفت .

من از سن چهارده سالگی تحت نفوذ مبارزات سیاسی پدر در دبیرستان دارالفنون علاقمند به مسائل سیاسی شده و در خط فكری مصدق قرار گرفتم . افتخار دارم كه به دعوت دكتر مصدق « ... ما تصمیم گرفته ایم كه روز جمعه 22 مهر دو ساعت قبل از ظهر در جلوی در سنگی اعلیحضرت حاضر شویم . ای مردم ما راتنها و بی كس نگزارید ...»

(3)
این دعوت را با جان و دل پذیرفتم و برای اولین بار چهره در چهره با آن بزرگ مرد تاریخ گام برداشتم و این گامها ادامه داشت تا امروز ، امیدوارم تا پایان عمر منحرف نشده و ادامه دهنده این راه باشم . بدینگونه از اولین سربازان بی نام و نشان و عاشقان شیدای جبهه ملی شدم و در مسیر حركت به احزاب و گروههایی كه در این مسیر فكری قرار گرفته بودند می پیوستم . از جمله حزب زحمتكشان ملت ایران ( دكتر بقایی ) حزب نیروی سوم ( خلیل ملكی ) حزب سوسیالیست ( دكتر خنجی )

دوستی و رفاقت و علاقه متقابل من با زنده یادان دكترخنجی و دكتر حجازی از مسائل سیاسی گذشته بود و جنبه مرید و مرادی پیدا كرده بود و بارها و بارها در شرایط سخت خفقان كه آنها در حالت اختفا بسر می بردند منزل من جایگاه امن مخفی آنان بود . این دوستی و پیوستگی تا پایان عمر آن دو عزیز ادامه داشت . چنانكه دكتر حجازی در كتاب رویدادها و داوری ( 3 ) چنین می گوید (... علاوه بر آیت الله زنجانی ما دارای ارتباط منظم با آیت الله رضوی قمی ، ....بودیم ... هر هفته در مجلس روضه خوانی كه در منزل ایشان تشكیل میشد به اتفاق آیت الله درودی و حبیب الله ذوالقدر شركت داشتیم و پس از پایان مجلس روضه خوانی درباره مسائل سیاسی روز بحث و تبادل نظر می كردیم ما قبل از آن آیت الله درودی را می شناختیم فرزند ایشان جمال درودی از سال 1329 از اعضای حوزه و سپس عضو كمیته یوسف آباد بود و پس از كودتای 28 مرداد بیش از ده سال تمام منزل آنها مركز تجمع افراد مبارز و در اختیار جلسات مختلف قرار داشت . جمال درودی منزل پدری و تمام امكانات شخصی خود را در اختیار حزب نهضت مقاومت ملی قرار داد و آیت الله درودی با علاقمندی و احساسات خاصی نسبت به دكتر مصدق در مجموع فعالیتها شركت می كرد ... ) باز در قسمتی دیگر از كتاب ( 4 ) در رابطه با تختی و تجلیل از او آمده « جلسه دیگر در منزل جمال درودی در محله یوسف آباد تشكیل گردید . جمال درودی همواره برای هر گونه فعالیت و اقدام در جهت مبارزات ملی پیشقدم بود .. در این جلسه تختی نطقی در تایید مبارزات نهضت مقاومت ملی ایراد كرد » در رابطه با این جلسه دستگیر و مدت سه ماه در زندان زیر شكنجه و بازپرسی فرماندار نظامی قرار داشتم . در طی سالهای 1339 تا 1341 بعلت فعالیتهای سیاسی در جبهه ملی و مخالفت علنی با رفراندم شاه دستگیر و در دادرسی ارتش به سه سال زندان محكوم شدم و امروز افتخار دارم كه در كنار شما عزیزان هستم و لذا جبهه ملی را ارزان به دست نیاورده كه ارزان از دست بدهم .

هیئت تحقیق

فصل چهاردهم ماده پنجاه و هشتم اساسنامه « شورای مركزی سه تن از بین اعضاء خود یا سایر اعضاء واجد صلاحیت جبهه ملی را با تصویب دو سوم اعضاء شورا بعنوان هیئت تحقیق برای مدت یكسال انتخاب می نماید .... ) تقریبا چهار سال از انتخابات شورا می گذرد ولی متاسفانه هنوز این اصل مسلم و مهم و اساسی اساسنامه به مورد اجرا در نیامده . اگر این اصل رعایت می شد جلوی خیلی از مسائل ، انحرافات ، كج روی ها و تكروی ها گرفته می شد .

باید دید چه كسانی از اجرای این اصل در بیم هستند و منافعشان در نبود آنست . اگر این اصل رعایت می شدانتخابات هیئت اجرائیه به آن صورت سوال بر انگیز و موهن در نمی آمد . چنانچه من در تاریخ 25/8/83 در نامه اعتراضیه به نحوه انتخابات هیئت اجرائیه رسما اعلام نمودم (6)« ... چون اجازه قرائت و بررسی آن نامه به شورا داده نشد و بدین دلیل شورا نتوانست نسبت به آن نامه تصمیمی اتخاذ نماید . بنابراین در جهت پی گیری این نامه خواهش می كنم پس از برگزاری انتخابات هیئت تحقیق این نامه اعتراضیه عینا به آن هیئت ارجاع شود . تا طبق ماده 61 اساسنامه شكوائیه مورد بررسی آن هیئت محترم قرار گرفته و گزارش خود را به شورا ارائه دهند ... » اگر این اصل رعایت شده بود هم اكنون این شكوائیه به آن هیئت تحقیق برای بررسی ارائه می شد و هیئت نظریه نهایی خود را بشورا اعلام می نمود .

تاریخچه دهه شصت جبهه ملی ایران

من پژوهشگر و تاریخ نگار نیستم و چنین ادعایی را ندارم ولی آنچه در دهه شصت گذشت و خود ناظر و شاهد و هم گام تمام مسائل آن دهه بودم امروز در پیشگاه شما عزیزان بدون هیچگونه تعصب و پرده پوشی بیان می كنم . بار دیگر تاكید می كنم به امید آنكه دیگران هم دیده ها و شنیده ها و مدارك خود را ارائه دهند تا بتوان تاریخ دهه شصت را از دیدگاه جبهه ملی ایران برای ثبت تاریخ تدوین نمود .

پس از جریانات 25 خرداد شصت و اعلام ارتداد جبهه ملی ایران و یورش دستگاه حاكمه به باشگاه جبهه ملی و تصرف آن و توقیف شخصیتهای فعال جبهه ، در نتیجه یك از هم پاچیدگی موقت در جبهه ملی ایجاد شد . از طرف هیئت اجرائیه به مسئولین كمیته ها دستور داده شد كه سعی بر نگهداری كمیته های خود داشته باشند و حتی المقدور در حفظ و پایداری آن بكوشند لذا اكثر كمیته ها و حوزه ها در هم آمیختند و در منازل گرد هم جمع می شدند . از جمله در منزل مرحوم سنگانی ، طالبی ، آقای مویدزاده و من و عده ای دیگر حتی در دفاتر شركتها مثل شركت آقای ملك خانی و آقای مهندس بدیعی و حتی تشكیل كمیته ها در پاركها ، كمیته اصناف و بازاریان قرار گذاشتند روزهای دوشنبه در رستوران سنتی فرخ زاد ضمن صرف نهار به بحث و تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی بپردازد كه من و مرحوم طالبی مسئول تشكیل اكثر این كمیته ها بودیم . در سال 1361 برای اولین بار در یك دیدار سه نفره موید زاده ، طالبی و من در پارك لاله آقای موید زاده اظهار داشتند كه آقایان پارسا و حجازی ( در حالیكه هردو هنوز آزاد بودند ) به من ماموریت داده اند كه كمیته ها زیر نظر من اداره شود و گزارش آنرا به ایشان بدهم . در آنجا صحبت از تفریض اختیارات نبود تنها صحبت از رابطه بین كمیته ها و آن آقایان بود البته در آن نشست سه نفره بایشان تاكید كردیم بهتر است كتبا این ماموریت به شما ابلاغ شود و ایشان مدركی دال بر این ارتباط نیاوردند و این مسئله مسكوت ماند و كمیته ها همچنان زیر نظر مسئولین كمیته ها بكار خود ادامه می دادند و هیچگاه از كمیته پنج نفری اسمی در میان نبود و ارتباط ها همچنان دوستانه برگزار می شد و من روزهای پنجشنبه در منزل آقای موید زاده در جلسات همگانی آن شركت می كردم .
ولی در این زمان دو نظریه مخالف مورد بحث و تجزیه تحلیل در جبهه ملی قرار گرفت . آقای مویدزاده و عده ای از دوستانشان بر این عقیده بودند . در حالی كه درگیری مسلحانه مجاهدین و فدائیان از طرفی و هیئت حاكمه از طرف دیگر در گرفته و هردو دستشان به خون یكدیگر آلوده شده در این شرایط جبهه ملی باید صبر كند و نظاره گر باشد تا یكی از این دو گروه از این جنگ پیروز درآیند . آن گروهی كه پیروز شده بعلت آنكه به خشونت گرائیده و دستش به خون آغشته شده ملت از او روگردان خواهند شد و در نتیجه به جبهه ملی روی خواهند آورد و در آینده نزدیك حكومت از آن جبهه ملی خواهد بود ، پیروزی ما در آن زمان قطعی است فعلا ما باید سیاست ، صبر و انتظار را پیشه كنیم . در مقابل این استدلال ما بر این عقیده بودیم كه جبهه ملی یك سازمان سیاسی و فعال بوده و وظیفه دارد در صحنه حضور داشته باشد و ملت را تنها نگذارد با اعلامیه و نظریات خود مردم را با مسائل روز آشنا سازد .

سكوت امروز ما دلیل بر پیروزی آینده ما نیست مگر بما اجازه خواهند داد كه پس از پیروزی و گرفتن قدرت ما می توانیم حركتی انجام دهیم و رسما اعلام كردیم این یك نوع فرار از مبارزه ومسئولیت است . در نتیجه دیدیم كه چنین شد آنانكه از این نبرد پیروز بدر آمدند بر اركه قدرت نشستند و كوچكترین اجازه فعالیتی را به گروهی ندادند . این گردهمائیها تا سال 1365 ادامه داشت و ما سعی بر این داشتیم كه افراد فعال و علاقمند جبهه ملی را در كنار هم قرار دهیم . ولی همیشه در نشستها این مسئله مطرح بود كه بنحوی جبهه ملی را از این انزوا خارج نمائیم و شمشیر ارتداد را از روی سر خود كنار بزنیم . برای اینكه چه باید كرد ؟ با شخصیتهای جبهه كه آزاد بودند نشستهایی داشتیم در این گرد همایی ها به این نتیجه رسیدیم كه در شرایط موجود كه نمی توان از نام جبهه ملی استفاده نمود . برای جلوگیری از حساسیت بیش از حد حاكمیت بهتر دیدیم كه بیائیم با امضاء افراد شاخص جبهه ملی نظریات خود را اعلام كنیم و كم كم از این بن بست خارج شویم . چنانكه احزاب دیگر در دنیا كه در این گونه شرایط قرار گرفتند بطریق دیگر و نامهای دیگر بكار خود ادامه دادند مثل حزب توده كه پس از آنكه در سال 1327 توسط مجلس غیر قاونی اعلام شد در حالیكه فعالیت خود را به زیر زمین برد ولی ظاهرا با عناوین « طرفداران صلح » به فعالیت خود ادامه دادو یا پس از كودتای 28 مرداد جبهه ملی در قالب « نهضت مقاومت ملی » سالهای سال در مسیر اهداف جبهه ملی به كار خود ادمه داد .

در جهت این طرز تفكر آقای شاه حسینی دعوتی از فعالین جبهه ملی در منزلشان به عمل آورند در آن نشست تصمیم گرفته شد از آنان كه بیم و هراس ندارند ، برای زنده نگه داشتن جبهه با انتشار اعلامیه ها به مناسبتهای مختلف نظرات خود را در راستای اهداف جبهه ملی ارائه دهیم با امضاء افراد شناخته شده جبهه كه در اذهان نشانه آن خواهد بود كه این اعلامیه جبهه ملی است و تصمیم گرفته شد این نشستها همچنان ادامه یابد و به تجزیه و تحلیل مسائل روز بپردازیم . چون اكثر اعضای شورا كه آزاد و در تهران بودند در این جمع حضور داشتند . در واقع این جلسات جایگزین شورای جبهه ملی در آن برهه از زمان شد و اكثر چهره های شناخته شده جبهه بجز چند نفر كه با هر گونه فعالیت تا امن شدن اوضاع مخالف بودند در این شورا از هیئت رهبری آقایان ادیب برومند و علی اردلان و از هیئت اجرائیه آقایان دكتر پرویز ورجاوند و قاسم لباسچی و از اعضای شورا هفده نفر و سی و پنج نفر از فعالین جبهه ملی حضور داشتند . در این نشستها سعی بر این بود كه راه كارهائی برای خارج شدن از بن بست ارتداد و تجدید فعالیت علنی جبهه ملی و باز كردن فضای باز سیاسی و شكستن سد خفقان و رعب و وحشت پیدا كنیم . زنده یاد علی اردلان در گزارش « هیئت حسن نیت » چنین اظهار نظر می كند . (7) « در اواسط سال 1365 بعضی از هم فكران كه از گذشته دور در جبهه ملی ایران فعالیت داشتند با شوق خدمت و علاقه بر سرنوشت مملكت بر آن شدند دور هم بنشینند درباره گرفتاریهای عمومی و آشفتگی اجتماعی و تنگناهایی كه كشور را فرا گرفته است با توجه به آینده تاریكی كه پیش بینی میشد به گفتگو بپردازند كه شاید از هم دلی و هم رای كاری برآید ... اینان علاقمند به قبول همه ناملایمات در میهن خود بودند و نیز هستند ... چند نفر از امضا كنندگان این بیانیه ها به محاق توقیف افتادند و بزندان گسیل شدند . در آنجا ضمن بازجویی ها علت برپایی این جلسات را كه به عنوان « هیئت حسن نیت » خوانده شده بود جستجو می كردند و بدنبال « انگیزه » خاص تشكیل آن بودند و سعی داشتند كه علت خارجی برای آن بیابند یا خیلی كم ، برچسبهای بر اندازی ، ضد انقلاب ، مخالف قانون اساسی ، منافق و امثال آن كه متداول و معمول است بر این عده الصاق كنند ... آخر كار كه چیزی نیافتند اتهام « مطرح بودن را عنوان كردند » چون برای نشستها مسئله جا مطرح بود من قبول مسئولیت كردم و اكثر نشستها در منزل من برگزار می شد « چند نشست هم در منزل آقای شجاع و گلزار نیز برگزار شد » در آن شرایط سخت خفقان برای اینكه برچسبهایی به ما زده نشود واز لحاظ قانونی رسمیتی پیدا كنیم تصمیم گرفته شد منشوری موقت در راستای اهداف جبهه ملی جهت فعالیتهای هیئت تهیه شود . در یكی از نشستها پنج نفر آقایان علی اردلان – حسین شاه حسینی –كورش زعیم – حسن طالبی و جمال درودی انتخاب شدند كه به تدوین یك منشور موقت اقدام نمایند كه در نتیجه منشور زیر تهیه و در جلسه « هیئت حسن نیت » به تصویب اكثریت اعضا رسید .

بنام خدا 30/11/1365

منشور

با توجه به اوضاع و احوال فعلی كشور و انحرافی كه در اصول اولیه و مقدس انقلاب 22 بهمن ماه ملت ایران پیش آمده است و برای جلوگیری از انحرافات بیشتر و برگرداندن انقلاب به راه اصیل خود ضمن اعتقاد مجدد به اهداف جبهه ملی ایران و سه اصل پیشنهادی آقای دكتر سنجابی در پاریس از كلیه جوامع ملی شخصیتهای سیاسی و ایرانیان وطن دوست كه به اصول زیر معتقد و پایبندند برای همكاری فشرده دعوت می شود :

1.
اعتقاد به اصول انقلاب 22 بهمن 1357 ملت ایران علیه ظلم و استبداد .


2.
حفظ رژیم جمهوری


3
- حركت و مبارزه علنی در چهارچوب آزادیهای مطرح در قانون اساسی و حقوق بشر .


برای تحقق اصول فوق برنامه زیر باید به مورد اجرا گذارده شود :


الف – بدست آوردن آزادیهای مطرح در قوانین مملكت و اعلامیه حقوق بشر .


ب – تبلیغ و گسترش شعائر ملی و اسلامی ، ترویج فرهنگ ایرانی ، تقویت روح وطن

دوستی و احساسات میهنی ( از طریق گفتار و نوشتار )


ج – توجیه و تبیین وقایع تاریخی ملی و میهنی ( وسیله نشریات )


د – بحث درباره مسائل سیاسی و اجتماعی و مشكلات اقتصادی جامعه ایرانی و یافتن



راه حل آنها ( به وسیله نوشتار و گفتار )


ه – همكاری با جمعیتهاو شخصیتهای سیاسی غیر وابسته و نیروهای ملی غیر وابسته .


خوانندگان عزیز ملاحظه می فرمایند ، در شرایطی كه امكان كوچكترین فعالیتی برای هیچ گروه ملی وجود نداشت این منشور كه بصورت موقت و تنها در جهت اهداف جبهه ملی و سه اصل پیشنهادی دكتر سنجابی تدوین شده بود و به هیچ وجه در تقابل جبهه ملی نبوده و ضمنا از تمام گروههای ملی دعوت به همكاری نمودیم و به همین دلیل نام این گروه را « هیئت حسن نیت » نهادیم ، در طی سالها فعالیت این گروه حدود یازده اعلامیه با اعلام مواضع قاطع نسبت به سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی انتشار داد . تمام اعلامیه ها با نام و امضاء افراد بود . در آن موقعیت بحرانی كه آن اعلامیه ها صادر شد یكی از افتخارات جبهه ملی بشمار میرود كه در سخت ترین و خطرناك ترین شرایط سیاسی از بیان صریح و روشن مواضع خود خودداری نكرده و می توان به صراحت اذعان نمود كه هیچ گروه و سازمان سیاسی ملی هرگز چنین شهامت و از خود گذشتگی را نشان نداده است .

در ذیل اشاره ای داریم به یك یك اعلامیه های حسن نیت

به مناسبت سی و سومین سالگرد شهادت دكتر حسین فاطمی در تجلیل از مقام و شخصیت او به این نكته اشاره كردیم « ... دكتر فاطمی درست در مسیر فكری رهبر جبهه ملی و در راستای هدفهای او راه پیمون ... می كوشیم كه همواره در رهگذر فكری و عقیدتی او برای تامین آزادی و استقلال و حاكمیت ملی و مبارزه با هر گونه استبداد ، استعمار و انحصار طلبی قدم برداریم . 19 آبان 1365 » این اولین اعلامیه « هیئت حسن نیت » كه با 38 امضا انتشار یافت ( امضا ی آقای موید زاده زیر آن دیده می شود )
بمناسبت نوزدهمین سالگرد جهان پهلوان تختی طی گرامی داشت آن زنده یاد آوردیم « ... درخشش جهان پهلوان در دوران شكوفایی زمامداری مصدق و اوج نهضت ملی شدن صنعت نفت ... برگزیده شدن او به عضویت شورای مرگزی جبهه ملی ایران ... تختی با ایمانی شكست ناپذیر از راه ملت دور نگشت و سنگر جبهه ملی ایران را ترك نگفت ... یاد آن مصدقی مبارز پیوسته گرامی باد .

هفدهم دیماه 1365 » در سالهای دهه شصت كه جبهه ملی زیر تیغ بران ارتداد قرار داشت بردن نام مصدق و جبهه ملی خیلی شجاعت و از خود گذشتگی می خواست . آنهم علنا و با امضاء .

سپس « بمناسبت 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت و 14 اسفند سالگرد درگذشت دكتر محمد مصدق » این اعلامیه در هفت صفحه كه تاریخچه ملی شدن صنعت نفت و مبارزات ملت ایران به رهبری دكتر مصدق را در بر داشت بتاریخ 29 اسفند 1365 انتشار یافت .

«
بی شك یكی از رخدادهای تاریخ ملت ما را می توان مبارزه ضد استعماری نهضت ملی شدن صنعت نفت بشمار آورد . دكتر محمد مصدق یكی از قهرمانان بزرگ ضد استعماری ملتهای زیر سلطه امپریالیسم در چند دهه اخیر می باشد ... در خاتمه بمناسبت 14 اسفند سالگرد درگذشت رهبر نهضت ملی و ضد امپریالیستی خالصانه ترین درود خود را به روان پاك بزرگ مرد تاریخ و كلیه شهدای راه استقلال و آزادی مردم ایران تقدیم میداریم » در زمانی این اعلامیه انتشار یافت كه تمام رسانه های دولتی ملی شدن صنعت نفت را به كاشانی و گروه فدائیان اسلام نسبت می دادند .

هیئت حسن نیت در برابر توهین ریگان رئیس جمهور وقت آمریكا به ملت ایران اقدام به پاسخگویی پرداخت با عنوان « آقای ریگان ، وحشی كیست . ؟ »

شدیدا به اعتراض پرداختیم « آقای ریگان شما ... گستاخانه نسبت به ملت ایران توهین روا داشتید و او را وحشی خواندید ... چه شرایطی به شما اجازه داده است تا این چنین نا بخردانه ملتی را كه بنیانگزار یكی از چند فرهنگ درخشان جهان است وحشی بنامید ... آقای ریكان ممكن است در برابر این اعتراض ادعا كنید كه روی سخن شما با حاكمان بر قدرت نشسته و فرمانبرداران رژیم بوده است ... آقای ریگان ما هرگز یونانی نشدیم ، عرب نگشتیم و مقهور مغول باقی نماندیم ...

سیزدهم خرداد 1366 »

سپس بمناسبت بزرگداشت قیام ملی سی تیر اعلامیه ای انتشار دادیم كه ضمن تجلیل از شهدای سی تیر و دكتر مصدق به تجزیه و تحلیل مسائل تاریخی آن زمان پرداختیم . « ... دكتر مصدق هم مرد مقاومت و مبارزه بود هم مرد آزادی هم دوستدار حقوق و قانون و هم قهرمان عرصه جامعه و سیاست و هم خصم استبداد بود و هم دشمن استعمار ... پیروان و معتقدین به مصدق و راه مصدق در جبهه ملی تشكل پیدا می كنند و به دو صفت ضد استعمار و ضد استبداد متصف میشوند ... مصدق بعنوان پرچمدار نهضت ملی هم مورد خشم و غضب استعمارگران است و هم آماج كینه و نفرت مستبدین و انحصارگران قدرت ... سی تیر یك درس بود ، درس استقامت و مبارزه بود ... سی تیر به راه مصدق منزلتی والا داد...
سی تیر 1366 »
بمناسبت كودتای ننگین 28 مرداد با عنوان « بیست و هشتم مرداد 1332 » اعلامیه انتشار دادیم كه ضمن علل كودتا و دستهایی كه در بوجود آمدن آن دخالت داشتند ، به مسائل تاریخی پرداختیم در پایان آورده شد « همگی تاریخ خوانده ایم و هر یك از ما كم و بیش تجربیات تاریخ را بصورت عینی مشاهده كرده ایم و حتی مزه تلخ ظلم و استبداد را چشیده ایم و نتایج فساد را دیده ایم . مع ذالك معلوم نیست كه در پله های حاكمیت و زیرسر قدرت چه رمزی و كدام جادوی اهریمنی نهفته كه هنوزخیلی ها بمحض وصول به آن وجود خود و تاریخ گذشته را از یاد میبرند و مست و مدهوش قدرت ، اشتباهات اسلاف را بلكه شدیدتر اجرا می كنند و در مرحله آزمایش زمان اخلاقا مسلخ و روحا سفاك و شقی و خالی از عاطفه گشته سرانجام خود و دیگران را به مسلخ و مقتل تاریخ می كشانند ...

بیست و هشتم مرداد 1366 »

روزنامه رسالت طی سلسله مقالاتی از تاریخ 30 تیر تا 5 مرداد تحت عنوان « روشنفكران شرق زده غرب گرا !!! یا تحریف گران تاریخ » سراسر كذب و تحریف تاریخ و توهین مستقیم به مصدق و جبهه ملی انتشار داد و كلیه پیروزی های نهضت ملی ایران را به كاشانی منتسب كرد . اكثر ملیون آن مقالات را خواندند و این جرات را در خود نمی دیدند كه پاسخگوی آن باشند . مرحوم زنده یاد علی اردلان از این موضوع سخت عصبانی و ناراحت بود و می گفت یكی نیست كه به این یاوه سرائیها پاسخ دهد . از ایشان اجازه خواستم تا به این مقاله پاسخ دهم و گفتم حاضرم شخصا هزینه آنرا بپردازم . لذا در یازده صفحه به یك یك مطالب مندرج در روزنامه رسالت پاسخ مستدل دادم این نوشتار در جلسه هیئت حسن نیت با اكثریت به تصویب رسید و با 45 امضا به تاریخ شهریور 1366 انتشار یافت . آن اعلامیه در آن برهه از زمان چنان توانست سكوت مرگبار در جامعه را بشكند كه اكثر روزنامه ها بنحوی به مطالب آن اشاره كردند و روزنامه راه مجاهد و انتخابات ملی متن كامل آنرا چاپ نمودند و در سطح جامعه مخصوصا دانشگاه مورد استقبال قرار گرفت و چندین بار تجدید چاپ شد و در خارج از كشور روزنامه جبهه ملیون در لندن متن كامل انرا بعنوان اعلامیه جبهه ملی ایران انتشار داد و اكثر رادیوهای برون مرزی به بحث و نقد آن پرداختند و اطلاع صحیح دارم كه این اعلامیه مورد توجه شخص اول مملكت در آن روز قرار گرفت و دستور دادند كه دیگر جراید به مسئله كاشانی و مصدق نپردازند .

در سال 1366 رئیس جمهور وقت در خطبه های نماز جمعه طی چند جلسه به بحث آزادی از دید اسلام پرداختند و ضمنا انتخابات دوره سوم مجلس هم نزدیك بود به این مناسبت در رابطه با این دو مسئله نوشته ایی تهیه كردم كه مورد تایید و تصویب « هیئت حسن نیت » قرار گرفت و با عنوان « آزادی !؟ انتخابات !؟ »

در هفت صفحه در دیماه 1366 انتشار یافت كه مخاطب آن شخص رئیس جمهور بود . در آن اعلامیه شدیدا به عدم آزادی در ایران حمله شد و در آن با استناد به قانون اساسی ثابت شد كه 13 اصل از اصول قانون اساسی به مرحله اجرا در نیامده است

« ...
آقای رئیس جمهور آزادی در بند كشیده را برای ملت ایران تفسیر می كنند ... پس از گذشت هشت سال از انقلاب ، انقلابی كه پایه و اساس و ركن آن مبارزه در راه كسب آزادی بوده است به فكر آن افتاده اند كه آزادی را برای ملت آزاده ایران تعبیر و تفسیر كنند ... » و در پایان آمده « ... بنا براین تنها مسئله انتخابات مجلس مطرح نیست ، بلكه حاكمیت با سلب آزادیها مانع رشد و تكامل و تجلی شخصیت انسانها می شود و كشوررا از شخصیتهای صاحب اندیشه در جهت تعالی جامعه تهی میگرداند ... بنا بر وظیفه ملی مذهبی بخشی از حقایق تلخ و نقص آزادیهای مصرحه در قانون اساسی جهت اطلاع ملت شریف ایران و ثبت در تاریخ مغروض شد ، به امید روزی كه ملت ایران در لوای آزادی حقوق حقه خود را باز یابد . »


بمناسبت سالروز انقلاب در تاریخ 22 بهمن 1366 طی اعلامیه ای تحت عنوان « آیا انقلاب مسئول است . ؟ » شدید به حاكمان به قدرت نشسته حمله شده و ضمن برشمردن هدفهای انقلاب صریحا گفته شد كه انقلاب از مسیر خود منحرف شده و به همین علت عدهای از مردم به خود انقلاب بدبین شده اند « ... انقلاب ایران كه در جهت تداوم نهضت ملی ایران واكنش كودتای بیست و هشتم مرداد و عكس العمل فساد و خودكامگی دستگاه حكومت ... این انقلاب كه در بر پا كردن آن افراد ، طبقات و احزاب و نیروهای گوناگون ملت ایران از شهری و روستایی و مسلمان و غیر مسلمان مشاركت داشته اند ... به هر تقدیر گرفتاریهای امروز مصائب دیروز را از یاد نخواهد برد و ما بر آنیم كه انقلاب شكوهمند ایران و مردم رشید انقلابی و شهیدان بخون خفته این انقلاب تاریخی را هرگز تقصیری بر گردن و تاوانی را بر عهده نیست

در اردیبهشت 1367 بمناسبت جنگ هشت ساله یكی از تند ترین اعلامیه ها را با عنوان « ملت را بكجا می برید .؟ » با 44 امضا انتشار دادیم كه تماما در راستای مسائل جنگ بود و در قسمتی از آن آمده « ... پس از آزادی خرمشهر كه موضعی بسیار قوی و آبرومند داشتیم ملت انتظار داشت كه پیشنهاد دشمن شكست خورده پذیرفته می شد و كشور پیروزمندانه و قهرمانانه از بحران خارج می شد از ادامه جنگی كه پس از فرسایشی و بی انسجام شده است خودداری می كرد ولی هیئت حاكمه به علت عدم درك صحیح موقعیت زمانی و جهانی و برآورد نادرست از توانایی های كشور از این فرصت استفاده نكرد و همچنان جنگ را ادامه داد ... در این مدت هشت سال جنگ هیئت حاكمه در مسند قدرت بر این باورند كه هرچه می اندیشند درست است و هر چه میگویند محی منزل همه باید كوركورانه اطاعت كنند و سكوت اكثریت خاموش در اثر خفقان حاكم را دلیل رضایت مردم وانمود می كنند ... ملت می پرسد ؟ آیا از شعارهای سه گانه انقلاب استقلال آزادی جمهوری اسلامی دیگر چیزی باقی خواهد ماند ؟ استقلال و نمامیت ارضی كشور كه در اثر ندانم كاریهای هیئت حاكمه و پافشاریهای نابجا و ارزیابیهای غلط در معرض خطر جدی قرار گرفته است . آزادی در هماه سالهای آغازین حكومت به قربانگاه كشیده شده و با نابودی آن قدرت مطلفه به دست گرفته شد . از جمهوری اسلامی بعلت نقص قانون اساسی و حكومت با فرمان های مصلحتی و بدون اعتنا به قانون دیگر اسمی و رسمی باقی نمانده است . وقتی رئیس جمهور در نماز جمعه اعلام میدارد كه همه مظاهر حكومت منبعث از ولی فقیه و ملت عملا هیچ كاره است ، آیا دیگر حكومت جمهوری معنی و مفهومی دارد ؟ ملت می پرسد ؟ چرا هیئت حاكمه ترس دارد همه چیز را با مردم در میان بگزارد ؟ ... سرانجام ملت می پرسد ما را دارید به كجا می برید ؟ عاقبت كار ما به كجا خواهد كشید ؟ »

پس از این اعلامیه آقایان علی اردلان ، حسین شاه حسینی ، توكل ابراهیمی ، نظام الدین موحد و ملك خانی را دستگیر كردند .

با وجود شرایط سخت خفقان و دستگیری افراد « هیئت حسن نیت » آخرین پیام خود را با نام « آزادگان را آزاد كنید » انتشار داد.

« ...
امروز از مردان آزاده شریف و پاك نهادی نام می بریم كه با پاسخ به ندای وجدان و بخاطر تعهد و رسالتی كه در مقابل ملت و میهن خویش احساس كردند زبان به پرسش و انتقاد گشودند و اینك در محاق توقیف بسر می برند... جرمشان چیست ؟ و چه گفته اند ؟ این چنین گرفتار آمده اند . هیهات انقلاب نیز حادثه ای بود كه از كمانخانه قضا جستن كرد ، چون صاعقه ای فرود آمد ، گرمای آفتاب تموز داشت و آزادی نرسیده از راه را آب كرد ... سیلابی بود كه همه چیز را ، همه خواب و خیالها داشت و با خود برد ... مرغ آرزویی بود كه پر كشید و افسانه شد ... چرا چنین ؟ چرا شیفتگان دیروز آزادی تلخكامان كم امید امروز باشند ..؟

ایشان را آزاد كنید ... كه آزاده اند ... و باید آزاد باشند

خرداد 1367 »

آرای آن آزادمردان با تلمهای خود چنین درهای زندانها را به روی خود گشودند تا نام مصدق و جبهه ملی ایران را جاودان نگه دارند .


نشستهای « هیئت حسن نیت جبهه ملی ایران » تا تابستان 1367 ادامه داشت ولی به علت زندانی بودن عده ای از اعضای موثر و تحت تعقیب بودن عده ای دیگر . جلسات بدون حضور آنان نمیتوانست تصمیمی اتخاذ كند . لذا تصمیم گرفته شده تا آزادی اعضای زندانی جلسات موقتا تعطیل شود . زنده یاد اردلان با خاطری افسرده در پایان گزارش خود در این رابطه چنین می گوید . « ... باری آن روزگار سپری شد كاروان رفت و از آتشها خاكستری بجای ماند كه اینك در این دفتر گرد آمده است و به نشانه یاد بود ، عرضه و به یاران مقاوم و ملیون و وطن دوستان با وفا و درد آگاه تقدیم میگردد خرداد ماه 1373 » (7)
آیا هنوز آن چند نفری كه تا دیروز در پستوها مخفی شده بودند بر این باورند كه این اعلامیه ها تنها به مناسبت های تاریخی انتشار یافته و به مسائل سیاسی روز پرداخته و در راستای اهداف جبهه ملی ایران در آن برهه از زمان نبوده . واقعا جای بسی تاسف و خیلی ...

پس از پذیرفتن قطعنامه 598 شورای امنیت و پایان جنگ این گروه بار دیگر آزادیخواهان ملی مبادرت به انتشار اعلامیه معروف به 90 نفر نمودند كه خطاب به رئیس جمهور بود . این اعلامیه در آن زمان سخت پایه های حكومت را لرزاند . و در جامعه اثر مثبتی بجای گذارد و دستگاه حاكمه شدیدترین یورش را به ملیون وارد آورد و 25 نفر از امضا كنندگان زندانی و تحت سخت ترین شكنجه ها قرار گرفتند .

با وجود جو سیاسی كشور و عدم امكان هرگونه فعالیتی ، مسئولان و فعالان جبهه ملی ایران كماكان به تشكیل جلسات و موضع گیری در مسائل سیاسی روز و تجزیه و تحلیل آن ادامه دادند . در پاییز 1373 بنا به دعوت جناب آقای ادیب برومند اعضای شورای مركزی جبهه ملی ایران گرد هم آمدند ولی متاسفانه به آن جمع وفادار و منتخب جبهه ملی افرادی انتسابی كه در شرایط سخت و بحرانی مملكت ، جبهه ملی را رها كرده و به كنج امن پناه برده بودند و سد راه شكوفایی جبهه بودند راه یافتند . ولی با وجود آن جبهه به حركتی در آمده بود و در تاریخ فروردین 1376 اولین شماره نشریه « پیام طرفداران جبهه ملی ایران » انتشار یافت و پس از 28 شماره كلمه «طرفداران» حذف شد و به نام « پیام جبهه ملی ایران » ادامه یافت . من افتخار دارم كه خداوند این توفیق و قدرت را به من عنایت فرمود تا بتوانم در شرایط خفقان و فشار دستگاه حاكمه مدت بیش از ده سال 147 شماره پیام را تكثیر و توزیع كنم با تیراژ دو هزار و زیر پوشش قرار دادن تمام ایران و خارج از كشور . به علت نا هماهنگی اعضای شورای انتخابی و انتسابی كه منجر به سكون و عدم فعالیت جبهه ملی شده بود . در این اسنا من در تاریخ 18/03/1380 « نامه سر گشاده به شورای مركزی جبهه ملی ایران » ارسال داشتم كه در آن نامه ضمن انتقاد شدید به عدم كارایی شورا به علل آن پرداختم . البته همانگونه كه انتظار می رفت نامه از طرف شورا بلا جواب ماند ولی اكثر اعضاء شورا آن را تایید كردند و آقای ادیب برومند ریاست شورا در نشستی از من خواستند كه از گسترش نامه جلوگیری نمایم كه اطاعت كردم ولی بالاخره به خارج از كشور درز كرد و رادیو بی بی سی و رادیو فرانسه به قسمتهایی از آن اشاره كردند . در قسمتهایی از نامه آمده « ... نباید بدانیم در درون شورا چه می گذرد .؟ چه اشخاصی باعث ركود فعالیت جبهه می شوند .؟ چه اشخاصی دغدغه های فكری دیگری دارند ؟ چه اشخاصی به سكون جبهه می اندیشند و چه اشخاصی به جنبش و حركت آن ؟ به آنان كه به هر مناسبتی دغدغه هایی دارند و می خواهند آهسته و درگوشی صحبت كنند و سعی بر این دارند كه به طریقی جبهه را به زیر زمین بكشانند ، باید با صدای رسا بگوییم ما یك جبهه بزرگ سیاسی و شناخته شده با نیم قرن مبارزه علنی و قانونی در بطن مملكت بوده و باید این را قبول كنیم و به همه بقبولانیم كه جبهه ملی ایران یك سازمانی سیاسی و قانونی و علنی بوده و هست و خواهد بود ... آنان كه از دریا و طوفان هراس دارند و قدرت تحمل امواج خروشان دریا را ندارند بهتر آنست كه در ساحل امن بمانند و اجازه دهند كه دیگران به دریا بزنند .

ما زنده به آنیم كه آرام نگیریم موجیم كه آسودگی ما عدم ماست

نقدی به جزوه « جبهه ملی ایران در دهه شصد » به قلم آقای دكتر موید زاده

متاسفانه این جزوه كه با نام جبهه ملی انتشار یافته تماما تحریف شده است و من تنها به چندین نكته از آن اشاره ای دارم و استدعا می كنم از سروران و همفكران عزیزم در این راستا نظریات تكمیلی خود را ارائه دهند . با تشكر .


1.
جناب آقای موید زاده اجازه فرمایید قبل از پرداختن به مسائل نامه از شما خواهش می كنم به این پرسش كه در افكار همگان رسوخ كرده پاسخ دهید . چه انگیزه ای و چه كسانی شما را وادار كرده اند كه پس از گذشت 26 سال به مسائل تاریخی سه دهه قبل بپردازید . در حالیكه مملكت در یك شرایط بحرانی و مورد تهدید و آبستن حوادثی نا خوشایند است . در حالیكه ما احتیاج مبرم به اتحاد ، همبستگی و همفكری داریم شما تخم نفاق را می پاچید و جبهه ملی را وادار می كنید از مسائل سیاسی و اجتماعی روز مملكت بدور شده و به نزاع درون گروهی كشیده شود .از شما می پرسم كه آیا این همان خواسته هیئت حاكمه نیست ؟ لطفا پاسخ دهید .

2. در مقدمه نامه آمده « ... امروز مدعیانی كه با سوء نیت به تحریر تاریخ آن روزگاران پرداخته اند بسیارند . ما تحریف تاریخ و ارائه مطالب نادرست را كه ساخته و پرداخته اذهان نا آگاهاهن است را قلب تاریخ می دانیم و بر آن شدیم تا با بهره جستن از مدارك موجود و گفتگو با دست اندر كاران جریانات دهه شصت كه خوشبختانه بیشتر آنها در قید حیاتند به روشن شدن این بخش مهم تارخ میهنمان اقدام كنیم .


(
گروه پژوهشگران تاریخ ایران وابسته به كمیته تعلیمات جبهه ملی ایران )


الف : در نامه آمده « مدعیانی كه با سوئ نیت ... » من و شما در مقام و مرتبه ای قرار نداریم و اصولا صلاحیت این را نداریم كه تشخیص سوئ نیت را بدهیم و شما اجازه ندارید به دیگران توهین كنید . ضمنا اگر شهامت دارید نام این مدعیان را ببریدتا آنان پاسخگوی شما باشند . آقای موید زاده متاسفانه خود بزرگ بینی شما را احاطه كرده كه فكر می كنید آنچه می گویید عین تاریخ است و مورد تایید همگان .


ب : یادآور شده اید « از مدارك موجود ... » من سراسر نامه شما را بارها و بارها مرور كردم اما دریغ از یك مدرك كوچك . نمیدانم این مدارك مورد ادعا كجا مخفی شده ..؟ ارائه دهید تا پاسخگو باشیم .


ج : در قسمتی از آن آمده « ... دست اندر كاران جریان دهه شصت كه خوشبختانه بیشتر آنها در قید حیاتند ... »

جناب آقای موید زاده چون من سنم از شما بیشتر است دوستانه این نصیحت را به شما میكنم . سعی كنید در نوشتار خود دقت بیشتری به عمل آورید كه باعث استهزاء خوانندگان نشود . شما پس از 26 سال سكوت و پس از درگذشت عزیزانی چون دكتر سنجابی ، ، دكتر آذر ، علی اردلان ، دكتر حجازی ، پارسا ، دكتر ورجاوند و ... كه همگی دست اندر كاران آن زمان در جبهه بودند و متاسفانه امروز دستشان از دنیا كوتاه است و نمی توانند به اكاذیب شما پاسخ دهند .

حال كه صحنه را خالی دیدید از اغیار به انتشار چنین جزوه ای كردید . حتی شهامت آن را نداشتید كه در زنده بودن دكتر ورجاوند این نامه را منتشر كنید .صبر كردید بلافاصله پس از درگذشت آن زنده یاد خیلی با عجله مبادرت به توضیع این تاریخچه نمودید ... در هر صورت از شما می خواهم نام دست اندر كاران را ببرید تا همگان با چهره این « دست اندر كاران » كه تا كنون درپشت حجابی مخفی شده بودند آشنا شویم .


د : در پایان این پاراگراف آورده اید « ... گروه پژوهشگران ایران ... »

چقدر استادانه با الفاظ و كلمات بازی می كنید . سعی دارید مطالب خود را در قالب بزرگتری جای دهید تا شاید مورد توجه بیشتر خوانندگان قرار گیرد . متاسفانه من كه یكی از اعضای شورا هستم تا كنون افتخار آشنایی با این اساتید را نداشته ام .

خواهش می كنم اسامی این عزیزان « پژوهشگران ایران .!! » را اعلام فرمایید . چه خوب بود این شهامت را داشتید كه زیر چتر دیگران مخفی نمی شدید .


ه : در آن نامه به این نكته اشاره كرده اید « ... ما تحریف تاریخ ... » آقای دكتر موید زاده « ما » اسم جمع است . در حالیكه طبق اقرار ، خود این نامه را نوشته اید و از ذهن شما تراوش كرده . چرا آن شجاعت را ندارید كه رسما اعلام كنید « مایی » وجود ندارد ؟


3.
در صفحه سوم سطر اول آمده « ... در جلسه مشترك هیئت های رهبری و اجرایی جبهه ملی ایران ... به این تصمیم نهایی می رسند كه در صورت یورش حاكمیت در 25 خرداد به جبهه ملی كلیه اختیارات سیاسی و تشكیلاتی ب آقای اصغر پارسا قائم مقام هیئت رهبری و آقای دكتر مسعود حجازی قائم مقام هیئت اجراییه تفویض شود ... »

میدانیم كه از تمام جلسات صورت جلسه ای تنظیم می شود . آیا این صورت جلسه وجود دارد و شما چه مدركی دال بر صحت گفته های خود دارید . ضمنا این جلسه هیئت رهبری و هیئت اجرایی بوده پشت درهای بسته و تصمیمات آن در صورتجلسه قید می شده . چگونه شما از تصمیمات آن جلسه مطلع شده اید ؟

آیا شما در آن جلسه حضور داشتید ؟ عجیب تر آنكه خود زنده یادان پارسا و حجازی تا پایان عمر به چنین موضوع با اهمیتی اشاره نكردند .

به این نكته توجه فرمایید « ... اختیارات ... تفویض شود ... » این جمله می رساند كه این اختیارات به ایشان در آن جلسه داده نشده زیرا اگر اختیارات داده شده بود جمله با این كلمه ختم می شد « ... تفویض شد ... » لذا این مطالب تنها از طرف آقای موید زاده عنوان شده و یك نفر از اعضای هیئت رهبری و اجرایی چنین تصمیمی را تایید نكرده اند .

در این رابطه اگر مدركی دارید ارائه فرمایید .


4.
در صفحه سوم سطر 4 آقای موید زاده چنین می گوید « ... از فردای بیست و پنجم خرداد در گفتگو با یكدیگر ( پارسا و حجازی ) درباره خط مشی جبهه ملی در ارتباط با رویدادهای آینده و شكل سازمانی جبهه ملی اقدام نمایند ، این نظر همراه با دوراندیشی موجب شد كه جبهه ملی در سالهای نگران كننده و دلهره آور دهه شصت هم ارتباط درون سازمانی را محفوظ بدارد و هم به تحلیل و اظهار عقیده نسبت به مسائل مهم بپردازد ... » همگان می دانند كه زنده یادان پارسا و حجازی پس از وقایع 25 خرداد بحالت مخفی بسر بردند و به قول شما همه اختیارات خود را به شما واگذار كردند پس بنابراین نمی توانستند فعالیت سیاسی داشته باشند ، پس از دستگیری و زندان و آزاد شدن به كلی خود را از مسائل سیاسی به دور داشتند ، آقای پارسا تا آخر عمر كوچكترین اظهار نظری در رابطه با مسائل سیاسی و جبهه ملی نكرد و آقای حجازی هم تا سال 1373 به كلی از مسائل سیاسی خود را كنار كشیدند .پس چكونه در این حالت توانستند هم ارتباط درون سازمانی را حفظ كنند و هم به تجزیه و تحلیل مسائل بپردازند . البته ضرب المثل « كاسه از آش داغتر » در این مورد بجاست . چون خود آقایان هرگز چنین ادعایی نكردند . زیرا آنان می دانستند كه اگر اقرار كنند كه اختیارات خود را به دیگری واگزار كرده اند مورد اتهام قرار می گیرند ، كه آیا شما از هیئت رهبری و اجرایی این اجازه را داشتید كه از خود سلب مسئولیت كرده و اختیاراتتان را به دیگری واگذار كنید ؟


5.
در صفحه چهارم جزوه سطر 15 آمده « ... در مذاكرات پارسا و حجازی تصمیم گرفته شد سازمانها به همان صورت گذشته جلسات خود را داشته باشد ... به منظور رسیدن به این برنامه مسئول سازمان جوانان جبهه ملی ایران ( آقای موید زاده ) در خرداد شصت از سوی رهبری و اجرایی به عنوان مسئول همه سازمانهای جبهه ملی برگزیده شد ... »


الف – آقای موید زاده در همه جا می فرمایند كه اختیارات را از آقایان پارسا و حجازی دریافت داشته ام ولی در این قسمت پا را فراتر گذاشته و می گوید « ... مسئول سازمان جوانان جبهه ملی ایران در خرداد شصت از سوی رهبری و اجرایی به عنوان مسئول همه سازمانهای جبهه ملی برگزیده شده است ... »


ب – اگر این ادعا را قبول كنیم كه آقایان پارسا و حجازی از سوی هیئت رهبری و هیئت اجرایی وكالت داشته اند كه در شرایط بحرانی جبهه ملی را اداره كنند ، آنان به چه مجوزی و طبق كدام یك از مواد اساسنامه جبهه ملی در حالیكه آزاد بودند اختیارات خود را به دیگری واگذار كرده اند . طبق اصل 85 قانون اساسی « سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری نیست » طبق ماده 672 قانون مدنی « وكیل در امری نمی تواند برای آن امر بدیگری وكالت دهد »بنایراین آقایان به هیچ وجه حق تفریض اختیارات به دیگری را نداشتند .


ج – در حالیكه اكثر آقایان در هیئت رهبری و اجرایی و شورای جبهه ملی آزاد بودند چرا آقای پارسا و حجازی به خود اجازه دادند كه به مسئول جوان ترین و بی تجربه ترین كمیته ها تفریض اختیارات كنند . آیا قابل قبول است .؟ یا تصمیم داشتند كه در آن شرایط بحرانی از موقعیت استفاده كرده و « باند » را تقویت كنند .


د – آقای موید زاده بارها و بارها طی این 26 سال چنین ادعای موهومی را كرده اند و از ایشان خواسته شده كه در این رابطه مدركی ارائه دهند . چگونه برای دریافت چنین اختیاراتی یك دستور كتبی از آقایان نگرفته اند .اگر آن موقع هم به مناسبت وضعیت بحرانی این امكان برای ایشان نبود ، در این مدتی كه آقایان از زندان آزاد شده ( بیش از بیست سال ) می توانستید در این رابطه یك تاییدیه از آنان می گرفتید و چرا آن عزیزان از دست رفته در برابر این ادعای شما سكوت اختیار كردند .

در سال 1365 « هیئت حسن نیت » برای مذاكره با شخصیتهای جبهه ملی آقایان توكل امیر ابراهیمی ، محمد علی بهنیا ، علی شجاع ، حسن طالبی و جمال درودر تعیین شدند . این عده با یك یك شخصیتهای رده بالای جبهه ملی دیدار و گفتگو كردند .

از جمله با آقایان پارسا و حجازی . در دیدار با آقای پارسا ایشان ضمن تایید حركت و فعالیتهای جبهه ملی در قالب « حسن نیت » رسما اعلام داشتند كه من دیگر در سن و سالی قرار گرفته ام كه باید بازنشسته سیاسی شوم ولی آرزوی موفقیت برای یك یك شما دارم و دورا دور شاهد موفقیتهای شما هستم ، در آن جلسه آقایان شجاع و طالبی به مسئله تفویض اختیارات به آقای موید زاده از ایشان سوال شد .

مرحوم پارسا بایك حالت تمسخر و لبخند فرمودند در جبهه ملی از این ادعاها زیاد می شود . و همین عده با آقای دكتر حجازی ملاقاتی داشتند . ایشان ضمن تشویق و تایید گروه « حسن نیت » فرمودند من كارها و فعالیتهای شما را كاملا تایید می كنم ولی بعلت آنكه از زندان با قرار آزاد شده ام و طبق تعهدی كه سپرده ام باید ماهی یكبار گزارش كارهای سیاسی خود را به دستگاه بدهم لذا اگر واقعیتها را بازگو كنم به شما خیانت كرده ام و اگر خلاف بگویم آنها با اطلاعاتی كه دارند مرا مورد مؤاخذه قرار می دهند .و بهتر آنست كه تنها ناظر كارهای شما باشم .و اگر باز هم كمكی از من خواسته باشید من در اختیار شما هستم .

در آن جلسه هم راجع به مسائل دهه شصت و تفریض اختیارات به آقای موید زاده سوال شد . ایشان در پاسخ گفتند اختیاراتی تام به كسی داده نشده و اصولا ما اجازه چنین كاری را نداشتیم ما به تمام مسئولین كمیته ها گفتیم سازمانهای خود را حفظ كنید و از پاچیدگی آن جلوگیری نمایید .


6.
در صفحه 4 سطر 19 آمده « ... در رابطه با آقایان پارسا و حجازی كمیته ای را كه باید ارتباط درون سازمانی را اداره كند تشكیل دهد . این كمیته در امور تشكیلاتی دارای اختیار و در مسائل سیاسی طرف مشورت پارسا و حجازی بودند ... ( فرهاد اعرابی – ابراهیم سكاكی – هشمت الله خیاط زاده – مصطفی روحانی و اصغر فنی پور ) در آستانه بازداشت آقای پارسا و دكتر مسعود حجازی دو قائم مقامهای رهبری و اجرایی اختیارات تشكیلاتی و سیاسی خود را به كمیته مذكور واگذار نمودند ... »


الف – آقای موید زاده واقعا فكر می كنید جبهه ملی در آن زمان به چنان افولی از شخصیتها و فعالین قرار گرفته بود كه جنابعالی از كمیته جوانان مسئولیت تمام ارگانهای تشكیلاتی و سیاسی جبهه را عهده دار شوید . علاوه بر آن این اجازه را داشتید كه كمیته ای تشكیل دهید زیر نظر خود كه یاری دهند شما باشد . آیا باور كردنی است ؟

البته من قبول دارم كه شما این استعداد را دارید كه هر زمانی از آب گل آلود به نفع خود و « باند » ماهی بگیرید . جنابعالی با یك ادعای موهوم در آن شرایط كمیته ای تشكیل دادید با افرادی كه فوقا بدان اشاره شد . باز این سوال پیش می آید در شورا یا هیئت رهبری یا هیئت اجراییه فردی را نداشتید كه در این كمیته جای دهید تا لا اقل حفظ ظاهر را كرده باشید . در سال 1339 گردانندگان جبهه ملی ایران زنده یادان الهیار صالح ، باقر كاظمی ، دكتر صدیقی ، دكتر كریم سنجابی ، دكتر آذر ، دكتر شاپور بختیار و ... بودند در سالهای 1360 هم آقایان فوق ... تفاوت ره از كجا تا به كجا .


ب – گفته اید « ... در آستانه بازداشت آقای پارسا و دكتر حجازی ... اختیارات تشكیلاتی و سیاسی خود را به كمیته مذكور واگزار نمودند ... » در حالیكه آقایان پارسا و حجازی در حالت مخفی بسر می بردند و سعی بر این داشتند كه بازداشت نشوند و این آقایان در فاصله زمانی مختلف و به صورت ناگهانی و بدون اطلاع قبلی بازداشت شدند . پس چطور در آستانه بازداشت اختیارات خود را واگذار كرده اند ؟


7.
آقای موید زاده شما در جزوه آنقدر مسائل ضدونقیض آورده اید كه خواننده نمیداند كدام یك را باور كند از جمله در صفحه سوم سطر 32 آورده اید « ... چند روز بعد از 25 خرداد ... آقای علی اردلان – دكتر ورجاوند و مسعود حجازی و عده زیادی از فعالین را گرفتند و توقیف كردند ...» اگر به گفته شما آقای حجازی چند روز بعد از 25 خرداد دستگیر شده اند پس كی و كجا به شما تفویض اختیارات كردند . ضمنا شما در جاهای دیگر می گویید تا سال 61 با ایشان همكاری می كردید . كدام را باور كنیم . ؟


8.
اگر به فرض محال همگان ادعای شما را تایید و مورد قبول قرار دهند كه شما مسئول حفظ و نگهداری كلیه سازمانهای جبهه ملی بوده و در این راه كوشا بوده اید . این سوال در مد نظر می آید تا خرداد 1360 بیش از سه هزار آنكت عضویت از افراد پر شده بود و در آن زمان در حدود پنجاه كمیته و حوزه فعال داشتیم .حال شما بفرمایید با این سرمایه ای كه در اختیار شما قرار گرفته بود چه كردید ؟ مگر شما مسئول حفظ و نگهداری آن برای شرایط مناسب بهتر نبودید ؟ شما طبق وظیفه ای كه داشتید باید طی یك گزارش كامل با اعداد و ارقام و اسامی بفرمایید در این مدت 26 سال با جبهه ملی چه كردید ؟ شما امانت دار خوبی نبودید آنچه را به دست شما دادند همه را به باد دادید . من به جای شما بودم هرگز چنین ادعای موهومی نمی كردم كه در مقابل چنین مورد باز خواست قرار گیرم ...


9.
آقای موید زاده برای جلب نظر و احیانا چاپلوسی و تملق و استفاده از حمایت جناب آقای ادیب برومند در این نوشتار گوشه چشمی به ایشان نشان داده اید . در صفحه 9 سطر 15 آمده « ... پس از بازداشت آنان ( پارسا و حجازی ) كمیته از نظریات آقای ادیب برومند تنها عضو پایدار و معتقد به ادامه راه رفته كه در ایران بودند در مسائل سیاسی و سازمانی برخوردار می گردید . كمكهای فكری آقای ادیب برومند در آنروزهای پر مخاطره در تداوم راه جبهه ملی ایران در مقابله با كژاندیشان تاثیری بی چون و چرا داشت ...»

البته در صحت سقم این گفتار آقای ادیب برومند باید پاسخ بدهند . ولی این سوال در مد نظر خواننده می آید ، چرا كمیته ساخته و پرداخته تخیلات شما تا سال 61 كه آقای پارسا و حجازی دستگیر شدند با آقای ادیب برومند تماس نگرفتند .

در حالیكه جناب آقای ادیب برومند عضو هیئت رهبری و آزاد بودند و باید این كمیته از ابتدا با نظر موافق و زیر پوشش ایشان شكل می گرفت . مسلما آقای ادیب برومند تا آن زمان از وجود چنین كمیته ای بی اطلاع بودند . ضمنا شما به صورت تعارف می فرمایید از كمكهای فكری ایشان استفاده می كردید در صورتیكه ایشان به لحاظ سمت ارشدیت و ریاست بر شما را داشتند و كمیته ادعایی باید اجرا كننده اوامر ایشان می بود نه كمك فكری . متاسفانه ندانسته « بند را آب دادید » و گفته اید « مقابله با كژ اندیشان » و این بزرگترین توهین به شخص ایشان است چون جناب آقای ادیب برومند سمت بزرگی و ریاست « كژاندیشان هیئت حسن نیت » را داشتند و تمام اعلامیه ها با تایید و امضاء ایشان انتشار یافته . سعی كنید از گفتار چاپلوسانه حذر كنید كه دیگر خریدار ندارد .

10.
آقای موید زاده همكاری و ائتلاف دو یا چند حزب در یك برهه از زمان چیز جدیدی نیست كه اینهمه شما را ناراحت كرده و درباره آن قلم فرسایی نموده اید . از الفبای اولیه یك سازمان سیاسی است كه در شرایط بحرانی برای گذر كردن از آن در رابطه با یك هدف با اخزاب و گروه های دیگرگرد هم آیند و با یكدیگر ائتلاف كنند و در اوایل سال 1364 اوج خفقان كه فعالیت سیاسی برای همه سازمانهای سیاسی غیر ممكن شده بود . جبهه ملی و نهضت آزادی و گروههائی از ملیون در نشستهای مشتركی بر آن شدند كه تشكل جدیدی كه بتواند در شرایط سخت آنروز به فعالیت سیاسی بپردازد تشكیل دهند . تا بتواند سد خفقان رژیم را بشكنند و مردم را به ادامه فعالیت امیدوار سازند . در نتیجه « جمعیت دفاع از آزادی و حاكمیت ملت ایران » را پایه گذاری كردند و همانطور كه ملاحظه می فرمایید در این جمعیت هدفهای اصلی جبهه ملی تامین شده بود . در شرایط آنروز نه جبهه ملی به نهضت آزادی پیوست و نه نهضت آزادی به جبهه ملی بلكه در راستای یك هدف مقدس و مردمی در كنار هم با یكدیگر صمیمانه همكاری كردند و كاملا موفق بودند . دلیل بارز آن عكس العمل شدید هیئت حاكمه در برخورد با آن تشكیلات بود . در این همكاری هیچ مسئله ای وجود نداردكه به جبهه ملی یا نهضت آزادی خدشه ای وارد شده باشد . همكاری احزاب در دنیا بسیار مرسوم و مسئله عادی است . چنانچه در جنگ بین الملل دوم در فرانسه برای مقابله و مبارزه با فاشیست احزاب و گروهها از چپ چپ تا راست راست با هم ائتلاف كردند و موفق شدند . در یك برهه از زمان حزب ایران با حزب توده ائتلاف كردند ، خود جبهه ملی تشكیل شده از احزاب ملی با افكار و عقاید مختلف . در انقلاب 57 كلیه اپوزیسیون از چپ و راست و مذهبی با افكاری گوناگون گرد هم آمدند و پیروز شدند . زنده یاد علی اردلان در تمام طول عمر كوشش می كرد در بوجود آوردن اتحاد بین نیروهای ملی برای تحقیق به مفهوم واقعی جبهه ملی ایران و همیشه در ائتلاف نیروهای ملی هم فكر و هم اندیش پیش قدم بود ، ولی متاسفانه مورد انتقاد و آزار روحی انحصار طلبان قرار می گرفت و همیشه از آن رنج می برد. در آخرین روزهای زندگی این افتخار نصیب او شد و بزرگترین گردهمایی از از نیروهای ملی را در خانه خود تشكیل داد و در یك تودیع ناباورانه با همه ملیون آنها را به دوستی و همبستگی و اتحاد فرا خواند . زنده یاد دكتر پرویز ورجاوند نیز تا پایان عمر این خط فكری را ادامه داد . یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد .


11.
در صفحه5 سطر 3 یادآورشده « ... تعدادی از این اعلامیه ها ... در كتابی با عنوان مجموعه تعدادی از نشریات جبهه ملی ایران در دوران بعد از انقلاب از 22 بهمن 57 تا 22 بهمن 1378 خورشیدی به وسیله كمیته انتشارات و تبلیغات جبهه ملی در اسفند ماه 1378 تجدید چاپ شده است . » (8) این كتاب با همت و كوشش زنده یاد دكتر مسعود حجازی با بودجه جبهه ملی چاپ و منتشر شد در این كتاب رسما تاكید شده كه از بهمن 1360 تا مهر 1374 یعنی مدت 14 سال جبهه ملی ایران تنها نظاره گر حوادث و مسائل سیاسی بوده و در این مدت سكوت اختیار كرده . آنهم در برهه از زمانیكه ملت ایران در سخت ترین شرایط در خون و آتش و خفقان غوطه ور بودند . آقای موید زاده شما كه ادعا می كنید در این مدت مسئول تشكیلات جبهه ملی بوده اید در برابر این سند زنده و آشكارا به ملت ایران و تاریخ چگونه پاسخگو خواهید بود ؟ البته شما نباید پاسخگو باشید چون مسئولیتی نداشتید ... ولی جبهه ملی هرگز سكوت نكرده و همچنان به راه خود ادامه داده و با فداكاری افراد از جان گذشته و دلسوز كه با امضاء خود نام جبهه ملی و مصدق را زنده نگه داشتند و این خلع را پر كردند ولی متاسفانه تعصب و خود خواهی چنان جلوی چشمان افرادیچون شما را گرفته كه حتی حاضر نیستند بخاطر حفظ مسائل و آبروی جبهه ملی و واقعیات را ببیند و كمی از خود خواهی خود بكاهد .البته شما هم چندان بی كار نبودید و بگفته خودتان در صفحه 7 سطر 18 چنین می گویید «... هر پانزده روز یكبار تحلیلی از وقایع سیاسی برای هماهنگی و گفتگو در حوزه ها از سوی تحلیلگرانی چون آقای هرمزان فرهنگ نوشته می شد كه حداكثر در ده نسخه تكثیر و در اختیار گویندگان سازمانها قرار می گرفت ... » واقعا آقای موید زاده چگونه هر 15 روز یكبار ده نسخه از تجزیه و تحلیل خود را مخفیانه بین چند حوزه تقسیم می كردید خیلی شجاعت و شهامت می خواهد . ولی برای اینكه بدانید در همان زمان افراد جبهه ملی در « هیئت حسن نیت » اعلامیه های چند صفحه ای با طرح مسائل روز با امضاء در دو هزار نسخه تكثیر و توزیع می نمودند . ضمنا یادآور می شوم آقای هرمزان فرهنگ با « هیئت حسن نیت » همكاری صمیمانه داشتند و بعضی از اعلامیه ها با هم فكری ایشان تهیه می شد .

در همان صفحه باز از زنده یاد حسن طالبی ذكری به میان آورده اید و جزوه انتقاد آمیزی كه ایشان در رابطه با كتاب « انقلاب ایران در دو حركت » نوشته و « هیئت حسن نیت » آنرا به صورت محدود چاپ كرد . بنام یكی از كارهای خود گذاشتید . شما و « باند » كه طالبی و من را مطرود و خواستار محاكمه حزبی و اخراج ما از جبهه ملی بودید و به قول معروف به خون طالبی تشنه بودید .

مرحوم طالبی از پایه گذاران « هیئت حسن نیت » بود حال برای اثبات ادعای خود از نام او هم استفاده می كنید . برای كوتاه شدن این بحث خواهش می كنم یك كپی از نوشته ها و اعلامیه هاییكه در این 14 سال انتشار داده اید و كسی ازآن اطلاع ندارد ارائه دهید تا بتوان به صحت و سقم آنها پاسخ داد .

12.
باز در صفحه9 سطر 6 تكرار شده « ... در سال 60 هیئت رهبری جبهه ملی را آقایان دكتر كریم سنجابی ، اصغر پارسا ، علی اردلان ، ادیب برومند و دكتر یوسف جلالی تشكیل می دادند و هیئت اجرائیه آقایان دكتر مهدی آذر ، دكتر مسعود حجازی ، دكتر حسین موسویان ، قاسم لباسچی ، مهدی غضنفری و علی اكبر محمودیان بودند و پس از 25 خرداد 60 كمیته مسئول جبهه ملی با عضویت آقایان مهدی موید زاده ، حشمت الله خیاط زاده ، فرهاد اعرابی ، ابراهیم سكاكی . اصغر فنی پور و مصطفی روحانی سامان یافته بود . » در این رابطه صحبت شد ولی اجبارا به این نكته اشاره می كنم . چگونه حتی یكنفر از هیئت رهبری و اجرائی و شورا در این كمیته خلع الساعه شما حضور ندارند و به چه دلیل این شخصیتها بدون اینكه از مقام خود استعفا دهند یا از مسئولیتهای خود كناره گیری كرده باشند كلیه اختیارات را به یك عده افراد ناشناخته انتقال داده اند . در صورت صحت این موضوع باید هیئت رهبری و هیئت اجرایی پاسخگوی عمل خلاف خود باشد كه به چه دلیل و چرا در آن شرایط بحرانی از مسئولیت شانه خالی كردند؟ تنها می توان بر این باور بود كه كودتایی نامرئی توسط « باند »در جبهه ملی به وقوع پیوسته .


13.
آقای موید زاده در این قسمت بزرگترین دروغ و « گاف » را آورده اند در صفحه 9 سطر 26 ادعا كرده اند « ... علی اردلان ... در ملاقاتهایی كه با مهندس بازرگان و تنی چند از اعضاء نهضت آزادی داشت به فكر ایجاد سازمان جدیدی برآمد . این اندیشه را با آقای مهدی مویدزاده كه از سوی جبهه ملی چنانكه قبلا شرح داده شد مسئول و رابطه با رهبری و اجرایی بود در میان گذاشت . در گفتگویی در این مورد با موید زاده وی جریان را اینگونه توضیح می دهد كه در ملاقاتهایی كه برای كسب نظر آقای اردلان داشتم روزی یادداشت كوتاهی را به من داد و خواست مطالعه و برای نظر خواهی در كمیته تشكیلات مطرح نمایم در این یادداشت به ضرورت تشكیل سازمانی كه نیروهای ملی را گرد هم آورد اشاره شده بود . در این نوشته در سه بند هدفهای این سازمان عنوان شده بود كه شامل پذیرفتن قانون اساسی ، اعلام اینكه این سازمان ارتباطی به جبهه ملی ندارد و نكته سوم علنی و قانونی بودن بود . این نوشته در كمیته مطرح شد و پس از گفتگوی بسیار بر ادامه راه جبهه ملی پافشاری شد و راه پیشنهادی آقای اردلان در راستای تعطیلی و انحلال جبهه ملی تلقی نمودند و به این نحو تشكیل جمعیت جدید نفی شد و تصمیم بر آن شد به ایشان گفته شود تلاش خود را در نیرومند شدن جبهه ملی استوار نمایند و كمیته با این حركت موافق نیست ... » آقای موید زاده خود بزرگ بینی را به جایی نرسانید كه مورد استهزاء افراد قرار گیرید .

شخصیت و مقام و عظمت اردلان خیلی خیلی بالاتر از آن بود كه از افرادی چون شما و باندتان كسب تكلیف كند . شما آزادید برای جلب افكار عمومی هر چه می خواهید بگویید ولی نه دروغی به این عظمت . آن روزیكه شما نمی دانستید جبهه ملی را چگونه می نویسند او از بنیان گذاران آن بود . او منتخب كنگره جبهه ملی دوم و پس از انقلاب عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران بود و تا روزی كه دیده از این جهان فرو بست در این سمت باقی ماند . آقای موید زاده اطمینان داشته باشید با آوردن نام بزرگان كنار نام خود به جایی نخواهید رسید باید اسباب بزرگی همه جمع باشد . مرحوم اردلان هرگز شما را به رسمیت نشناخت و بارها و بارها در نشستهای مختلف با عصبانیت و صدای رسا در حالیكه مشت به روی میز می كوبید می گفت تا این باند در جبهه ملی وجود دارد جبهه ملی هرگز موفقیتی به دست نخواهد آورد . خوشبختانه ملت ایران اردلان را به نیكی می شناسند و او هرگز احتیاجی به معرفی افرادی امثال من و شما ندارد .


برای پایان دادن به این بحث به قسمتی از سرمقاله خود كه به مناسبت هفتمین سالگرد درگذشت آن آزادمرد تاریخ ایران انتشار دادم می پردازم « عزیزان ..! انتظار نداشته باشید كه با چند صفحه سیاه كردن توان آنرا دارم كه از زنده یاد علی اردلان آن پیرمراد و آموزگار خود سخنی آغاز كنم و حق مطلب را آن چنانكه باید بجای آورم ، كه گویای عظمت و روح بلند و مقام بزرگ او باشد . اطمینان دارم كه هرگز این نوشتار كم حجم در خور آن انسان آزاده ، عاشق شیفته فرزانه كه عشق را در میكده عشق با خرد هم آمیخت ، آن كوه عظیم و استوار استقامت ، آن اسطوره پاكی و تقوا و ایمان ، آن انسان به تمام معنا انسان ، نخواهد بود . قلم توانائی این بار سنگین را ندارد ..! درمانده ام ..! از كجا سخن آغاز كنم ..! به كجا خاتمه دهم ..؟ مگر كتاب فضائل آن آزادمرد ابتدا و انتهائی دارد ..؟

چگونه امكان دارد دریائی از ایثار و آزادگی را در انگشتانه ای جای داد . علی اردلان از روزی كه خود را شناخت عاشق بود . عاشق ایران عزیز و با او عهد و پیمان ناگسستنی بسته بود . او چون مجنون در راه معشوق خار مغیلان را توتیای چشم خود كرد او شهید راه آزادی شد . آری شهید ... من بر این باورم و بر این عقیده پای می فشارم شهید تنها آن نیست كه در راه عقیده در پیكار با دشمن به ضربتی از پای در آید شهیدانی هستند كه یك عمر در راه هدف و عقیده با تحمل عذاب و درد و شكنجه ذره ذره از وجودشان را نثار می كنند و چون شمعی قطره قطره می سوزند . آب می شوند و فرو می ریزند تا به دیگران روشنائی و امید بخشند و در پایان با آخرین قطره سرد و خاموش می شوند . آری اردلان چنین بود ... او در طول حیات سیاسی خود بارها طعم تلخ زندان رژیم شاه و حاكمیت پس از انقلاب را چشید . شگنجه های روحی و جسمی و زندان های انفرادی و و ضربات شلاق برای گرفتن اعتراف به جاسوسی و مجبور كردن برای گرفتن اعتراف به جاسوسی و مجبور كردن برای مصاحبه تلویزیونی اگر چه كالبد فرتوت و نحیف او را بیش از پیش رنجور و ناتوان ساخت اما هرگز نتوانست بر عزم آهنین و استوار او هیچگونه خللی وارد سازد . او یك عمر برای كسب آزادی با تمام وجود با استبداد زمان جنگید او انسان آزاده ای بود كه با صداقتی وصف ناپذیر همه وجود و هستی اش را برای اعتلای مردم سالاری، حفظ تمامیت ارضی ایران و استقرار حاكمیت ملی نثار كرد ... درود بی پایان به روان پاك این ابرمرد تاریخ كه از تبار آزادگان بود و در تمام عمر پر بركت خود جز در راه آزادی و آزادگی قدمی برنداشت ... روانش شاد. نامش جاویدان . راهش پر رهرو باد . »
14.
در صفحه 10 جزوه سطر 14 آمده «... نوشته آقای زعیم در این مورد كه آقایان اردلان و شاه حسینی و موحد نه به عنوان نمایندگان جبهه بلكه به اعتبار شخصی در آن جمعیت فعال بودند صحیح است و این مطلب خود دلیلی روشن بر وجود سازمان جبهه ملی در آن هنگام است كه اگر جبهه ملی تعطیل و یا منحل شده شده بود مانعی برای پیوستن آن آقایان به جمعیت موسوم به دفاع از حاكمیت ملی موجود نبود ... » آقای موید زاده جبهه ملی هیچ گاه تعطیل نشده كسی نمی تواند چنین ادعایی كند . البته نه جبهه ملی ادعائی شما . در حالیكه اعضاء شورا هیئت رهبری و اجرایی حضور داشتند . شما چه محلی از اعراب داشتید .؟ آقای زعیم در مقاله خود در مجله بخارا به این نكته اشاره كرده اند « ... در جلسه ای با حضور شادروان علی اردلان و آقایان ادیب برومند ، حسین شاه حسینی ، حسن لباسچی ، تیمسار ناصر مجابی ، مهندس نظام الدین موحد ، دكتر پرویز ورجاوند و كورش زعیم موافقت شد كه از سران جبهه ملی آقایان اردلان ، شاه حسینی و موحد نه به عنوان نمایندگان جبهه بلكه به اعتبار شخصی خود در تشكیل جمعیت دفاع از آزادی و حاكمیت ملت ایران مشاركت كنند و اینكه جبهه ملی از فعالیتهای آنها در جمعیت پشتیبانی خواهد كرد ... » آیا به نظر شما آقای موید زاده این آقایان عضو هیئت رهبری و شورا و هیئت اجرائی نبودند .؟ آیا آنها باید از جنابعالی اجازه می گرفتند .؟ مرحوم اردلان در یكی از نشستهای « هیئت حسن نیت » این مسئله را مطرح كرد و اظهار داشتند هر یك از آقایان چنانچه مایل باشند می توانند به صفت شخصی در آن جمعیت شركت كنند و این مسئله در هیئت حسن نیت كه بیش از 22نفر از اعضای شورا در آن عضویت داشتند به تصویب رسید .


15.
در این قسمت آقای موید زاده با احساسات چنین می فرمایند صفحه 11 سطر 15 « ... مشاركت در تاسیس یك سازمان دیگر جفا به جبهه ملی است اگر آنانكه در سخت ترین شرایط یاران خود را در جبهه ملی تنها گذاشتند امروزه كه بیست سال از آن تاریخ می گذرد نگاهی به عملكرد خود افكنند این اقدام تفرقه افكنانه را چگونه توجیه می كنند ؟ ایا زمانه فرصت جبران خواهد داد ؟ و به این نحو نه دو سه نفر از مسئولین و رهبران جبهه بلكه اكثریت چشمگیری به سوی جمعیت دفاع كشانده نشدند و جبهه ملی در عین حال كه مقابله ای با آن گروه نداشت خود مستقل و پا بر جا باقی ماند ... » به یاد دارم پس از كودتای 28 مرداد كه همه هستی و خانه دكتر مصدق تاراج و به آتش كشیده شد و سالها بزندان افتاد و تا آخر عمر در تبعید بسر برد و زنده یاد دكتر فاطمی كه با زجر و شكنجه قهرمانانه شهید شد . عده ای با كمال وقاحت برای اینكه عملیات خلاف كاریها و سكوت خود را توجیه كنند اقدام به نوشتن مقالات و كتابها كردند كه با هزاران صغری و كبری ثابت كنند كه مصدق از راه ملت منحرف شد و نهضت ملی ایران را به سقوط كشاند . حال تاریخ تكرار می شود .چند نفری كه از ترس و وحشت به مخفی گاهها پناه برده بودند و كوچكترین حركتی از آنها پدیدار نشده امروز از مخفی گاه خود سر به در آورده و ادعا می كنند در آن روزگاران سكوت و مخفی شدن ما درست بوده و آنان كه در صف مقدم مبارزه قرار گرفتند برای آزادی و هزینه سنگین زندانها و شكنجه ها را با جان و دل پرداختند به راه خطا رفته اند . شما كتاب مرحوم دكتر داوران با عنوان « در میهمانی حاجی آقا » را بخوانید تا ببینید آن عزیزان چگونه در شكنجه گاهها مقاومت كردند واقعا خیلی بی انصافی می خواهد . در ابتدا آمده « تاسیس یك سازمان دیگر جفا به جبهه ملی است » شما واقعا آنقدر از مسائل سیاسی و تاكتیكهای آن بدور هستید یا خود را به ... می زنید . یك حزب سیاسی می باید در كلیه بحرانها با تاكتیكهای مختلف برای رسیدن به هدف و گذر از بحرانها راهی را پیدا كند . در آن شرایطی كه امكان فعالیت با نام جبهه ملی غیر ممكن بود آیا با نام دیگر زیر چتر حمایتی جبهه ملی فعالیت كردن ، جفا به جبهه ملی است . یا عظمت و قدرت و حضور همیشگی جبهه را در كلیه بحرانها نشان می دهد . مگر شعار همیشگی جبهه آزادی و حاكمیت ملی نیست ؟ آیا شعار جمعیت و هدف آن غیر از این بود ؟ در آن شرایط كه نام جبهه ملی برده نمی شد تمام رسانه های داخلی و خارجی اعلام كردند جبهه ملی و نهضت آزادی « جمعیت دفاع از آزادی وحاكمیت ملت ایران » را تشكیل دادند . یاد آور شده اید كه « یاران خود را در جبهه تنها گذاشتند » كدام یاران ؟ خواهش می كنم نام ببرید تمام افراد شما از انگشتان یك دست تجاوز نمی كند . آمار بدهید . بیش از پنجاه نفر از فعالین جبهه در « حسن نیت » و بیش از صد نفر در جمعیت حضور داشتند . در ادامه گفته اید « ... نگاهی به عملكرد خود افكنید این اقدام تفرقه افكنانه را چگونه توجیه می كنید ... » آیا حضور همیشگی در صحنه سیاسی و ادامه مبارزه در راه اهداف جبهه ملی ایران تفرقه افكنانه است ؟ ولی اگر در پستوهای خانه مخفی می شدیم خیلی عمل قهرمانانه ای انجام داده بودیم .؟ خیلی مضحك است از عملكرد صحبت می كنید . ماكه تمام عملكردمان در دهه شصت مثل روز روشن و تمام مدارك آن موجود است و به آن افتخار می كنیم . ولی بفرمایید عملكرد شما در پستوهای خانه چه بوده .؟ ارائه دهید .
16.
در ذیل صفحه 11 سطر 22 آمده « ... افرادی از علاقمندان به جبهه ملی به این فكر افتادند ... خود را از زیر فشار شمشیر ارتداد كه بر سر جبهه ملی گرفته شده بودند رها كنند . باشد كه در حاشیه حاكمیت جایی هم به جبهه ملی داده شود . اینان به این مطلب روی كردند كه تعریفی از ارتداد از نظر شرعی كنند ... غافل از آنكه ارتداد حربه ای برای بیرون راندن جبهه ملی از صحنه بود ... و همانگونه كه نویسنده تاریخچه جبهه ملی در سال 60 به آن پرداخته است سلامت خویش در این دیدند كه فقط در رابطه با روزهای تاریخی اعلامیه صادر شود .؟

و اگر بعضی از این به اصطلاح اعلامیه های ضد استبدادی سی یا چهل و چند امضا دارد نمی توان تعداد امضا را در یك مسئله تاریخی دلیل هماهنگی در مسائل روز تلقی كرد ...

»
آقای موید زاده تا آنجا كه اطلاع دارم خوشبختانه تاكنون شما سروكارتان با دادگاه و بازجویی و نحوهه اتهامات نبوده ولی بدانید از لحاظ حقوقی و شرعی وقتی از طرف مقامات مملكتی یا قضایی اتهامی به كسی یا گروهی وارد می شود . باید برای رفع اتهام با دلیل و مدارك مستند آن اتهام را غیر واقعی و غیر قانونی نشان داد . بنابراین اگر كسانی از لحاظ علاقمندی در این رابطه فعالیت كردند و سعی داشتند و خواستند اتهام ارتداد را از دامن جبهه ملی دور سازند باید از آنان قدردانی شود . جا دارد در اینجا كه از اقدامات شجاعانه شادروان غنی زاده در این رابطه یادی شود . در پایان این پاراگراف اظهار داشته اند « ... همانگونه كه نویسنده تاریخچه جبهه ملی در سال 60 به آن پرداخته است سلامت خویش را در این دیدند كه فقط در رابطه با روزهای تاریخی اعلامیه صادر شود ..! » آقای نویسنده تاریخچه از شما می پرسم .؟ آیا آنها كه در صف مقدم مبارزه قرار گرفتند و با امضا خوداعلامیه دادند . برای « سلامت خویش » به چنین اقدام خطرناكی دست زدند .

آنها نمی توانستند مثل شما شجاعان برای در امان بودن سكوت اختیار كنند و به مخفی گاه پناه ببرند .؟ و باز ادامه می دهند « ... فقط در رابطه با روزهای تاریخی ... و اگربعضی از این به اصطلاح اعلامیه های ضد استبدادی با سی یا چهل و چند امضا دارد نمی توان تعداد امضا را در یك مسئله تاریخی دلیل هماهنگی در مسائل روز تلقی كرد ... » در این رابطه در صفحات قبل به اعلامیه ها و مطالب مندرج در آن اشاره شد و قضاوت را به خوانندگان عزیز واگذار می كنم كه آیا آن اعلامیه ها در راستای مسائل سیاسی روز بوده یا تنها به مسائل تاریخی پرداخته . در این قسمت نویسنده تاریخچه .! با یك حالت استهزاء به امضا گنندگان كه اكثر اعضای شورای جبهه ملی بوده اند توهین كرده .

از جمله به آقای ادیب برومند . چون « هیئت حسن نیت » زیر نظر ایشان اداره می شد و تمام اعلامیه ها با موافقت و امضاء شخص ایشان انتشار می یافت . متاسفانه از جمله آخر ایشان « ... مسئله تاریخی دلیل هماهنگی در مسائل روز تلقی كرد ... » من چیزی متوجه نشدم كه مقصود چیست شاید خود نویسنده هم نمیداند چه نوشته .

17.
من به خوبی می دانم كینه و عداوت آقایان به افراد « هیئت حسن نیت » به چه جهت است . در آینده نزدیك باز هم در اینباره با هم صحبت خواهیم كرد . در صفحه 12 سطر 13 گفته اند « ... در مورد گروهی موسوم به حسن نیت باید به آگاهی همگان برسد كه هیچگاه اعلامیه و نشریه ای با امضا گروه حسن نیت انتشار نیافته است و اگر نوشته هایی با چندین امضا و از افرادیكه خوشنام بودند و از سابقه نیك ملیون بهره ای داشتند منتشر شده و تنی در ذهن خود نام حسن نیت را تداعی می كردند دلیلی بر وجود این گروه نیست ... » آقای موید زاده اگر به نظر شما این گروه وجود نداشته و یا اعمالشان مورد تایید ملت ایران قرار نگرفته . پس چرا شما آنقدر به هیجان آمده اید و با صغری كبری آوردن و مطالب كذب و ضدونقیض درباره این گروه قلم فرسایی میكنید .

آقای موید زاده مردم ایران داناتر و فهمیده تر از آنند كه شما فكر می كنید و تنها به گفته های امثال من و شما توجهی ندارند . اعمال و نتیجه كار را در نظر می گیرند . نیم قرن است برعلیه دكتر مصدق و جبهه ملی كتابها و مقاله ها نوشته اند ولی ملت حق شناس ایران به این یاوه سراییها توجهی نكرده و در هر فرصتی با صدای رسا می گویند « درود بر مصدق »

18.
در مورد « جمعیت دفاع از آزادی و حاكمیت ملت ایران » كه مورد تایید و پشتیبانی جبهه ملی قرار گرفته بود آقای موید زاده به تنهایی با كنار هم گذاشتن مطالب كذب بقاضی رفته اند و در نتیجه خوشحال باز گشته اند . بحث درباره این جمعیت و فعالیتها و كارها و موفقیتهای آن بسیار گسترده است و در این رابطه كتابها و مقالات مستندی انتشار یافته و از خوانندگان عزیز خواهش می كنم به آن كتابها مراجعه فرمایید . زیرا بیان تمام مطالب و فعالیتهای جمعیت در این نوشتار غیرمقدور است . ولی بطور اختصار به چند نكته از مطالب جزوه اشاره می نماییم . از خوانندگان محترم سوال می كنم ؟ آیا وظیفه یك حزب سیاسی كه خود را در قبال تمام مسائل مملكتی مسئول می داند در یك برهه از زمان كه خفقان بر جامعه حاكم است و كوچكترین فعالیتی غیر ممكن ، برای باز كردن فضا از این حالت . باید سكوت اختیار كرد و در بیغوله ها مخفی شده یا با ارائه تاكتیك جدید وارد صحنه شده و جو خفقان را شكست و مردم را از آن حالت انجماد و رخوت و سرخوردگی نجات داد . آقای موید زاده جنابعالی كه از تمام كارهای انجام شده در دهه شصت انتقاد می كنید بفرمایید شما و دوستانتان در این مدت چه كرده اید ؟در حالیكه اردلانها در زندانهای انفرادی زیر سخت ترین شكنجه ها قرار گرفته بودند . جنابعالی در زیر چتر امنیتی و حمایتی دكتر جاسبی تز دكترایتان را می نوشتید . مگذارید مسائل بیش از این شكافته شود و پرده ها كنار زده شود . آقای موید زاده شما با چه اجازه ای به عضو ارشد هیئت رهبری و منتخب شورای جبهه ملی توهین كرده چنین می گویید « ... ایشان بدین گونه از سازمان جبهه ملی دور شدند ... » شما و یارانتان خیلی خیلی كوچكتر از آنید كه به زنده یاد اردلان این شخصیت بزرگ جبهه ملی ایران چنین نسبتی دهید .

اردلان بند بند وجودش به جبهه ملی پیوسته بود و یك مصدقی با ایمان و پاك و فداكار و صدیق بود . او در تمام عمر پر بركتش تا آخرین روز زندگی غیر از راه مصدق قدمی برنداشت . باز در ادامه می گویند « ... برغم تذكرات آقای ادیب برومند و كمیته مسئول آن دوران ... » خوشبختانه جناب آقای ادیب برومند حیات دارند و خود بهتر می توانند مطالب را بیان كنند و احتیاجی به امثال شما ندارند كه از طرف ایشان مطالبی ارائه دهید .

در ادامه یادآور می شوید « ... اعضای مومن جبهه ملی به جمعیت دفاع نپیوستند ... » یعنی آنهایی كه پیوستند مومن به جبهه ملی نبودند . بله امثال توكل امیر ابراهیمی كه در اثر شكنجه های زندان چند روز پس از آزادی به ابدیت پیوست مومن به جبهه ملی نبود ولی شما كه در پشت میز معاونت دانشگاه آزاد تهران نشسته بودید ...! به اهداف جبهه ملی مومن بودید آقای موید زاده برای یك بار هم كه شده اسامی این اعضای مومن « باند » را اعلام فرمایید تا همگان آنان را بشناسند ...


19.
در صفحه 12 به مسئله اعلامیه نود امضایی پرداختند . و باز همان گونه كه وظیفه داشتند این اعلامیه را مورد انتقاد قرار دادند من بحث در این مورد را زائد می دانم و عزیزان را به بازخوانی آن نامه توصیه می كنم .(9) چون این نامه یكی از بزرگترین اقدامات و افتخارات ملیون در طول 28 سال بود و هیئت حاكمه از پیوستن كلیه گروههای ملی بیكدیگر را به وحشت انداخت . جریان انتشار نامه بدین صورت بود كه پس از پذیرفتن قطعنامه 598 شورای امنیت و پایان جنگ فعالان جبهه ملی ایران و نهضت آزادی و جمعیت دفاع از آزادی و حكمیت ملت ایران و اكثر شخصیتهای ملی با پیشگامی شادروان آیت الله حاج سید رضا زنجانی خطاب به « جناب آقای رئیس جمهور» صادر شد . دستاورد این اعلامیه كه به اعلامیه 90 نفری معروف شد بازتاب گسترده ای در ایران و جهان یافت و در نتیجه بزرگترین یورش را دستگاه هیئت حاكمه به ملیون آورد .


20.
در پایان تاریخچه گفته شد « ... كمیته اداره كننده جبهه ملی ... همانگونه كه ملاحظه نمودید رسالت خویش را تا تشكیل مجدد و مرتب شورا در راستای برنامه های تصویب شده قبلی ادامه داد و بس از قریب دوازده سال گزارش خود را تقدیم شورا نمود كمیته باصطلاح منتخب .! كه رسالت خود را در سكوت و مخفی شدن ادامه دادید ! حق بر این بود كه بجای این همه صغرا كبرا آوردن در این جزوه گزارش كارهای دوازده ساله خود را ارائه می دادید ... هنوز هم دیر نشده ..! انتظار داریم گزارش شما را ببینیم ...

21.
در خاتمه یك سوال اساسی از جناب آقای موید زاده دارم كه امید است برای روشن شدن اذهان بدان پاسخ دهند . خودتان در جزوه اعلام كردید كه در دهه شصت وضعیت بحرانی و خفقان آور بودو هیئت حاكمه قصد نابودی كامل جبهه ملی را داشت و شمشیر ارتداد را بالای سر جبهه قرار داده بود و اكثراعضا درجه یك و دو فعالین جبهه را دستگیر و زندانی كرده بود . گروهی مجبور به فرار از ایران شدند و عده ای مخفی . در آن شرایط سخت سركار با شجاعت مسئولیت خطیر حفظ و نگهداری جبهه ملی را پذیرا شدید .و كلیه تشكیلات و سازمانهای جبهه زیر نظر شما قرار گرفته و كمیته ای به خواست شخص خود تشكیل دادید كه زیر نظر شما اداره می شده . سوال اینجاست كه در آن شرایط بحرانی و سخت كه انتشار یك اعلامیه سبب می شد دهها نفر دستگیر و زندانی شوند . چطور دستگاه امنیتی هیئت حاكمه برای شما و كمیته زیر نظر شما كه تمام جبهه ملی را در بر گرفته بود .! مزاحمتی ایجاد نكرد و شما آزادانه همانطور كه خود می گویید فعالیت می كردید .! ؟

و حتی یكبار شما را در رابطه با مسائل سیاسی احضار نكردند با این مسئولیت سنگین و خطیری كه به عهده داشتید .! باید چنین قبول كرد . یا تمام ادعاهای شما بی پایه و اساس و نتیجه تخیلات خود بزرگ بینی است و اصولا كاری انجام نداده اید كه مورد بازخواست قرار گیرد و یااعمال شما در راستای اهداف هیئت حاكمه و مورد تایید بوده . در واقع جنابعالی و باندتان ترمزی بودید برای جلوگیری از هرگونه فعالیت جبهه ملی ایران .

تاریخچه « باند » و اهداف آن

«
باند » این كلمه توهین نیست واقعیت تاریخی دارد و شامل یك گروه وابسته است كه به صورت یك خانواده درآمده اند . با یك خط فكری و تابع مقررات مخصوص كه بیش از نیم قرن در كنار نهضت ملی ایران فعالیت كرده اند البته در این مدت زمان كارهای مثبت و منفی داشته اند . تاریخچه این گروه با تاریخ جبهه ملی ایران گره خورده و اگر پژوهشگری بخواهد تاریخ مبارزات جبهه ملی ایران را به رشته تحریر در آورد اجبارا باید درباره فعالیتهای « باند » تحقیق و تفحص به عمل آورد .

«
باند » چون زائده ایست كه از بدو تولد جبهه ملی ایران به آن پیوسته و هیچگاه از آن جدا نشده . خود من از اولین كسانی بودم كه از سال 1331 درون باند به فعالیت پرداختم . افراد باند به علت طول مسافت همراهی با یكدیگر علاوه بر همفكری سیاسی و نحوهه فعالیت یك علاقه شخصی و الفت زیادی به یكدیگر پیدا كردند . و آن عده تبدیل شدند به یك كانون خانوادگی و همین همبستگی دلیل استحكام و ادامه « باند » در طول نیم قرن اخیر بوده . در ذیل خیلی مختصر و گذرا اشاره ای می نماییم به تاریخچه آن .


در سال 1331 پس از قیام سی تیر بین دكتر بقایی و خلیل ملكی مسائلی مطرح شد و كم كم اوج گرفت كه در نتیجه این اختلاف سبب شد به انشعاب و خلیل ملكی از حزب زحمتكشان ملت ایران كناره گرفت .

در این رابطه عده ای از جوانان و دانشجویان و روشنفكران حزب به خلیل ملكی پیوستند . از آن تاریخ این گروه انشعابیون را « باند خلیل ملكی » نامیدند و از آن زمان در فرهنگ سیاسی ایران كلمه « باند » وارد شد . پس از كودتای28 مرداد در حزب نیروی سوم كه یكی از پر قدرت ترین احزاب ملی ایران و طرفدار دكتر مصدق بود . بجای آنكه نوك پیكان حمله را به طرف كودتاچیان نشانه كنند . اختلافات درونی را مطرح كردند .
از یك طرف خلیل ملكی و طرفدارانش و از طرفی دكتر خنجی و یارانش به مسائل درگیریهای درون حزبی پرداختند و از مسائل بحرانی مملكت و كودتا به كلی دور شدند .

كه در نتیجه شكاف عظیمی در حزب نیروی سوم ایجاد شد و به ازهم پاشیدگی آن انجامید . این اختلافات در آن برهه از زمان شدیدا به نهضت ملی ایران صدمه زد ، چنانكه مرحوم دكتر حجازی در كتاب « رویدادها و داوری » به این موضوع اشاره كرده « ... مسائلی كه پیش آمد تا حدودی به فعالیتها و اجرای وظایف ما در نهضت مقاومت ملی صدمه وارد ساخت ... » در آن زمان گروهی كه به طرف خلیل ملكی رفتند می گفتند « باند خلیل ملكی » و گروهی كه به دكتر خنجی پیوسته بودند به « باند خنجی » معروف شدند . تا جایی كه به خاطر دارم باند خنجی را این افراد تشكیل می دادند « زنده یادان دكتر مسعود حجازی – حسن خرمشاهی – قاسم خاتمی – مهدی غضنفری – ذوالقدر – دكتر وامقی – ناصر قوامی و ... و آقایان برادران سكاكی – حسین پاشایی – برادران زمانی مرشدیغلامرضا مقدم – عباس سنگانی ، جمال درودی و ... » این « باند خنجی » در نهضت مقاومت ملی با همین اسم مشغول فعالیت شدند . در پاییز 1333 این گروه یا « باند خنجی » اقدام به تاسیس حزبی به نام « حزب سوسیالیست » كردند .

اعضای این حزب همان افرادی بودند كه از حزب زحمتكشان و نیروی سوم جدا شده و در كنار دكتر خنجی قرار گرفته بودند این حزب در طول عمر خود از محدود مؤسسین تجاوز نكرد و در آن شرایط موفقیتی بدست نیاورد و نتوانست تشكیلات خود را گسترش دهد .

دكتر حجازی در كتاب خود به این موضوع نیز اشاره ای دارد « ...بعلت اینكه حزب سوسیالیست دارای هیچگونه فعالیت تبلیغی یا انتشاراتی نبود در محافل اجتماعی كشور شناخته نشد و موفقیت اجتماعی بدست نیاورد ... »

در سال 1340 در اوج قدرت جبهه ملی دوم یكروز اعضای « حزب سوسیالیست » را دعوت كردند به منزل آقای پاشایی در آن گردهمایی كه در حدود پنجاه نفر از اعضاء حزب حضور داشتند زنده یادان دكتر خنجی و دكتر حجازی طی یك سخنرانی اظهار داشتند هیئت اجراییه حزب تصمیم گرفته بدلیل آنكه می خواهیم توان تشكیلاتی جبهه ملی را افزایش دهیم . ما اولین گروهی خواهیم بود كه به نفع جبهه ملی حزب را منحل اعلام می كنیم و تمام افراد موظف اند كه در جبهه ملی به فعالیت خود ادامه دهند و می خواهیم این جمع كه به عنوان كنگره حزب است به این تصمیم رای دهد . همگی در یك بهت و سكوت و شك قرار گرفتیم چون جنین انتظاری را نداشتیم . این تصمیمی بود كه هیئت اجرائیه گرفته بود و اعلامیه آن را هم قبلا تهیه كرده بودند و حال میخواستند در این كنگره حزبی آنرا به تصویب برسانند . در نتیجه به این طریق حزب در آن تاریخ منحل شد . البته حزب منحل شد ولی « باند » همچنان وجود داشت و به فعالیت خود ادامه می داد .

بعدها به این نتیجه رسیدیم كه چون حزب سوسیالیست در مقابل احزاب درون جبهه توان مقاومت نداشت سعی بر این شد تا با انحلال حزب « باند » بتواند آزادانه تر در درون جبهه ملی رسوخ پیدا كند و موقعیت خود را محكم تر كند. این عمل « باند خنجی » باعث بروز اختلافات در درون جبهه ملی شد تا جاییكه مصدق مجبور به نوشتن آن نامه ها شد و در نتیجه جبهه ملی از درون متلاشی شد . همان كه شاه می خواست .


اعضای « باند خنجی » پس از آن هر یك به مسائل شخصی خود پرداختند و از مسائل سیاسی مدت 14 سال بدور بودند . از سال 1356 كه فضای باز سیاسی اعلام شد و جبهه ملی مجددا وارد صحنه سیاسی ایران شد . اولین بار در آذر 1356 در گردهمایی در « كاروانرا سنگی » شدیدا بین افراد جبهه ملی و چماقداران شاه درگیری ایجاد كه افراد مورد ضزب و شتم قرار گرفتند . پیش از آن در 22 خرداد 1356 با ارسال نامه ای به شخص شاه با امضا دكتر كریم سنجابی ، دكتر شاپور بختیار و داریوش فروهر كه این نامه آغاز حركتی بود بسوی انقلاب ولی باند كه دیگر امروز به « باند دكتر حجازی » معروف شده بود برای ورود به صحنه هنوز زود می دانست . كم كم در نخست وزیری دكتر بختیار « باند » به تكاپو افتاد .

در سال 1357 پس از انقلاب و تاسیس باشگاه جبهه ملی « باند » به سرعت توانست در تشكیلات نفوذ كند و افراد خود را در كمیته ها جای دهد و نبض تشكیلاتی جبهه ملی را بدست گیرد و همه شاهد بودیم كه « باند » چه رفتاری با دكتر صدیقی – راسخ افشار – ارفع زاده و دیگران كه با آنها همگام نبودند كردند . حتی اعمال آنان به درگیری های فیزیكی انجامید و در موقع سخنرانی مردم را از باشگاه بیرون كردند و درها را بستند . در شب دیگر برای جلوگیری از سخنرانی فیوز برق باشگاه را كشیدند و باشگاه در تاریكی مطلق قرار گرفت .

ببینید این اعمال در اذهان مردم چه عكس العمل نا پسندی بجای گذاشت و باید شكر گذار باشیم كه مسئله 25 خرداد و ارتداد پیش آمد . در غیر این صورت جبهه ملی از درون پاچیده شده بود . اگر گفته آقای موید زاده صحیح باشد ، عملا شاهد آنیم كه مرحوم دكتر حجازی از تمام اعضای شورا و هیئت رهبری و هیئت اجرایی و ارگانهای فعال جبهه ملی . اختیارات جبهه ملی را به شش نفر از رده های پایین جبهه عضو « باند » خود سپردند و این عده تمام هدفشان و برنامه شان این بود كه از هر حركتی در جهت خیزش جبهه ملی جلوگیری كنند و جبهه ملی را به سكون وادارند چنانكه خود مدت 13 سال چنین كردند .

در سال 1373 جناب آقای ادیب برومند از اعضای شورای مركزی كه حیات داشتند و در ایران بودند دعوت بعمل آوردند و باز این افراد « باند » از مخفیگاه خارج شدند و بدون آنكه عضو شورا یا از ارگانی نمایندگی داشته باشند خود را درون شورا جای دادند . در پلنوم 1382 همه عزیزان شاهد اعمال خلاف « باند » بودند . و در این مدت چهار سال نیز اعمال آنان به خوبی نمایان بود كه فعلا به علت مصالح جبهه ملی از بازگو كردن آن خودداری می كنم و به گفته حافظ « مصلحت نیست كه از پرده برون افتد راز »

اهداف « باند » در طول نیم قرن فعالیت در كنار جبهه ملی ایران به پنج اصل ذیل خلاصه می شود .

1.
جلوگیری از توسعه و گسترش جبهه ملی و نگه داشتن آن در یك چهار چوب محدود كه قابل كنترل برای « باند » باشد .

2.
سیطره و نظارت كامل « باند » بر كلیه ارگانهای تشكیلاتی ، اجرایی ، سیاسی جبهه ملی .

3.
سعی بر احاطه كردن شخصیتهای سرشناس و با نفوذ جبهه در راستای اهداف خود و از صحنه خارج كردن شخصیتهایی كه زیر نفوذ آنان قرار نمی گیرند . « باند » پیرو این شعار است « هركه با ما نیست بر ماست »


4.
جلوگیری از هرگونه تماس با شخصیتها و احزاب و دستجات ملی در جهت پیوستن به جبهه ملی و سعی در انحصار طلبی و خود محوری .


5.
در صورتی كه موفق نشوند به اهداف زیر دسترسی پیدا كنند ، كوشش خواهند كرد از رشد جبهه ملی جلوگیری و آن را به سكون بكشانند .


«
به پایان آمد این دفتر حكایت همچنان باقیست »


ادامه دارد ...


* * *



البته می دانیم نوشتار فوق به علت زمان كم و سرعت در تدوین آن دارای نواقص و كمبود هایی است كه انتظار دارم همه عزیزان با بزرگواری خود من را مورد عفو قرار داده و با ارائه مدارك ، نوشته ها ، دیده ها و شنیده های خود راهنمای من باشند .

از همه خوانندگان محترم كه اعتراضی یا ابهامی به مطالب فوق دارند تقاضا می كنم نكات مورد اعتراض را اعلام فرمایند تا با نهایت احترام پاسخگو باشم « بوسیله : نوشتار ، مصاحبه ، دادگاه و ... »

در خاتمه از كلیه خوانندگان عزیز مخصوصا اعضای محترم شورای مركزی جبهه ملی ایران كه وقت گرانبهایشان را به مطالعه این نوشتار اختصاص دادند نهایت تشكر و امتنان را دارم .

پاینده ایران

جمال درودی


عضو شورای مركزی جبهه ملی ایران


شهریور 1386

پی نوشته ها :

1 –
مجله بخارا شماره 53 تیر و مرداد 1385 .

2 –
مجله ایران مهر شماره 30 – 31 – 32 دی ، بهمن و اسفند 1385 .

3 –
دعوت دكتر مصدق 22 مهر 1328 .

4 –
كتاب « رویدادها و داوری » صفحه 145 .

5 -
كتاب « رویدادها و داوری » صفحه 203 .

6 –
اصل شكوائیه در باره مردود بودن انتخابات هیئت اجرائیه موجود می باشد .

7 –
جزوه كامل « هیئت حسن نیت » شامل اعلامیه ها موجود و در صورت تمایل تقدیم خواهد شد .

8 –
كتاب « تعدادی از نشریات مهم جبهه ملی ایران » موجود می باشد .

9 –
متن كامل اعلامیه نود نفره با امضاء برای ارائه اماده است .