محمد علی شاه قاجار و سلطان علی خامنه ای دو روی یک سکه

 

کاووس ارجمند

 

با مروری بر تاریخ 150 سال اخیر در ایران و پی گیری سیر تحولات ورویدادهای تجدد خواهی ملت ایران که با هم آمیزی و اتحاد روشنفکران داخل ایران و خارج کشور بویژه اروپا به مانیفست مشروطه و حکومت قانون در سال 1906 میلادی انجامید به این نتیجه خواهیم رسید که ملت ایران با سخت کوشی و پایمردی بر این خواسته که بایستی اراده ملت بر هر اراده دییگری ازجمله دین و یا هر ایدیولوژی که بخواهد آزادی های اساسی و حقوق بشر را نادیده گرفته و پایمال کند پای فشرده و برای بدست آوردن دموکراسی و عدالت با پای سر به پیشوار زندان و مرگ شتافته است.

زمانیکه بی لیاقتی دولتمردان قاجار و بویژه فساد و رشوه خواری های شاهزادگان قاجاری و بدهی های کمر شکن ایران به روسیه تزاری و در نتیجه آن ورشکستگی کامل ایران و نبود آزادی و دموکراسی شرایط زندگی را برای ملت ایران بسیار سخت کرده بود .

 کمبود قند وارداتی از روسیه به ایران و با لارفتن قیمت قند سر و صدای زیادی را در تهران بوجود آورد و همین انگیزه کارزاری بزرگ را فراهم آورد که به دوران دیکتاتوری حداقل برای مدتی کوتاه پایان داد. مردم خواستار برکناری چهره ستمگر و سفاکی چون عین الدوله از والیگری تهران شدند. و سپس آزادی خواهان پادشاه مفلوک و بیمار یعنی مظفرالدین شاه را وادار کردند تا به اراده مردم گردن نهد و حکم مشروطیت راکه با دستنویس قوام السطنه آماده شده بود مورد تایید قرار دهد و چند ماه پس از این رویداد بزرگ چشم از جهان پوشید. ولی عدل مظفر بر سردر مجلس شورای ملی جای گرفت و حکومت ایلغاری جای خودرا به حکومت قانون داد و آزادی خواهان از هر گوشه خواستار حقوق برابر انسانها شدند و دست روحانیت درباری را که مجریان قانون شریعت بودند کوتاه نموده و خواستار قوانین مدرن مشابه اروپا شدند.( کتاب یک کلمه) شادروان مستشار الدوله تبریزی مانند برگ زر مردم تهیه نموده و می خواندند. "مستشار الدوله عقب افتادگی ملت ایران از اروپا را نبود یک کلمه یعنی حقوق بشر می دانست".

 

پس از مرگ مظفرالدین شاه محمد علی میرزا ولیعهد (محمد علی شاه بعدی) از تبریز به تهران آمد و جای پدر را گرفت . او از ابتدا با مشروطه خواهان سر جنگ داشت و با حمایت روحانیون مرتجع در تهران به سر کردگی آیت اله نوری که طرفدار استبداد و قانون شریعت بود و چند روحانی مزدور در تبریز بنای مخالفت جدی با مشروطه خواهان گذاشت و با بگیر و ببند ها و به توپ بستن مجلس شورای ملی ( خانه ملت) به فرماندهی لیاخوف قزاق روسی باغشاه را به زندانی بزرگ تبدیل کرد و چند نفر از آزادیخواهان از جمله میرزا جهانگیر خان شیرازی و ملک المتکلمین و یاران ایشان را بدار آویخت و استبداد صغیر را بر پا کرد.

 

اما آزادی خواهان بزودی به خود آمدند. یپرم خان ارمنی  ستار خان و باقر خان از تبریز و سران بختیاری از اصفهان و تنکابنی از مازندران بسوی تهران روی آوردند و پایتخت را آزاد کردند. زندانها را گشودند و آیت اله نوری را در میدان توپخانه به دار آویختند.

 

محمد علی شاه به سفارت روسیه تزاری پناهنده شد و سپس آواره ترکیه و فرانسه گردید و در پایان با بیماری قند و در تنهایی کامل درشهر پیزای ایتالیا جان داد.

بازماندگان او ساختما نهای گرانبهایی را که با پول ملت ایران در مرکز پاریس خریده بودند در دوران جنگ دوم جهانی که فرانسه در اشغال دولت نازی آلمان بود در اختیار نیروی اشغالگر نهادند و گفته می شود که بعنوان ستون پنجم نازی ها در فرانسه مشغول کار بودند.

 پس از رفتن شاه از ایران در دوران انقلاب آیت اله خمینی نیز مانند مظفرالدین شاه چون در ظاهر با دیکتاتوری مخالف بود مجبور شد که طرح حکومت تمام عیار ولایتی را در جعبه سیاه حکومتی برای روز مبادا نگاهدارد و تن به انتخابات و جمهوریت مردم دهد و صد البته به سبک ملایان. و ایشان تا آنجا پیش رفت که گفت میزان رای ملت است.

 

پس از مرگ آیت اله خمینی و گزینش آقای خامنه ای در پشت درهای بسته مجلس خبرگان بعنوان رهبر حکومت اسلامی به مرور زندگی بر مردم سخت تر شد. روحانیون درون ساختار حکومتی و مریدان رهبر کشور ایران و همه داراییهای آن را بین خود تقسیم برادرانه کردند. رهبر با اتحاد با شوروی که بخشی از مهره های اصلی( ک-گ-ب سازمان مخفی اتحاد جماهیر شوروی سابق) همراه با نژاد پرستهای روسی و تزاریستها آن کشور را اداره میکنند و با بهره گیری از روشهای کره شمالی و ک-گ-ب به تجهیز سپاه پاسداران – دادگاهای انقلاب- بسیج و نیروهای لباس شخصی هوادار خود نموده است و خواستار حکومت سلطانی موروثی در غیبت امام دوازدهم شیعیان است.

 

اگر محمد علی شاه باغشاه را به زندان بزرگ آزادی خواهان تبدیل کرد . نمایند گان آیت اله خامنه ای نیز زندان عشرت آباد و اوین و سد ها زندان مخفی دیگر را در جای جای ایران آماده برای شکنجه و اقرار گیری فرزندان شجاع و جان بر کف میهن کرده اند. جوانان – روشنفکران و روزنامه نگاران شجاعی که تنها برای آزادی- عدالت و سر بلندی مام میهن مبارزه می کنند و نه برای هیچ ایسم و ایدیولوژی دیگر.

ملت سر بلند ایران تنها به توان و پشتوانه فرهنگی خود باورو اتکا دارد و در این سد و جند سالی که از انقلاب مشروطه می گذرد لحظه ای برای بدست آوردن استقلال و آزادی از پای ننشسته است. اگر ایرانیان برای کسب آزادی و حقوق بشر از سازمانهای  بین المللی مثل سازمان ملل و کشورهای آزاد غربی تفاضای استمداد می کند دلیل بر وا بستگی آنها به بیگانگان نیست. اما فرار رئیس جمهور تقلب آشکارو کودتای کثیف و ضد مردمی 22 خرداد به شوروی جای اندیشه دارد!. آیا آقای احمدی نژاد نیز با پای سر به دیدار پوتین و شرکا شتافت تا جای امنی برای ولی نعمت خود و هنگ کودتا تدارک ببیند؟ و آیا این وابستگی و دریوزه گی است یا برچسب بی شرمانه عمله استبداد شریعتمداری کیهان که مهندس موسوی رهبر کنونی مبارزه سبز و جنبش اخیر را به آمریکا نسبت می دهد. ودر روزی نامه کیهان امروز نوشته است که ایشان بایستی محاکمه گردد . غافل از اینکه  ملت هوشیارانه خائن را از خدمتگزار تشخیص می دهد. مردم ایران در شرایط کنونی با روشی بر گرفته از خرد جمعی  و برای گامی به جلو وهمچنین برای اخراج انسانی مجنون دروغگو و بی کفایت که تنها به غلام بچه ها شباهت دارد از دفترریاست جمهوری گام به مبارزات انتخاباتی گذاشت و با پشتیبانی از دو تن از کاندیداهای اصلاح طلب بویژه آقای مهندس موسوی به جهانیا ن نشان داد که ملت ایران کجا ایستاده است و چه می خواهد و از چه چیز بیزار است.   

 اگر سفارت انگلستان در آغاز مشرو طیت در های خود را به روی مردم گشود که همین حرکت باعث سر سام رژیم قاجار و متحدان روسی آنها شد بلوکه کردن پولهای هنگفت دست اندرکاران آقای خامنه ای در انگلستان نیز باعث سرسام و عصبیت آقای خا منه ای و هم پیمان ایشان دولت روسیه گردیده است و این کار چنان تاثیری بر آقای خامنه ای داشت که ایشان در نماز جمعه معروف کودتا گران پس از انتخابات انگلستان را "خبیث" نامید و دستوربگیر و ببند و کشتار مردم را صادر کرد که به دستگیریهای انبوه و کشتار مردم بی پدافند در شنبه سیاه انجامید و کارمندان ایرانی سفارت انگلستان نیز  در بند شدند و لابد به زودی زیر فشار عمله های استبداد وادار به اعتراف دروغین خواهند شد.

 

اگر محمد علی شاه دستور شلیک توپ به مجلس شورای ملی داد و نمایندگان ملت را دستگیر و به زندان انداخت . آیا نیروی سرکوبگرفرمانده کل قوا آقای خامنه ای و عمله های استبداد تعدادی از نمایندگان همین رژیم را دستگیر نکرده و پشت میله ها قرار نداده اند؟ آیا نیروهای استبداد و لباس شخصی ها در رو بروی خانه ملت در میدان بهارستان صاحبان اصلی این سرزمین را با زنجیر و چاقوو اسلحه گرم مورد حمله قرار ندادند؟

 هم میهن گرامی میبینید چقدر شباهت وجود دارد. علت آن روشن است هردودیکتاتور و طرفدار قدرت تمام ایار  و مردم را با گله های گوسفند یکسان می بینند." کلهم لا یشعرون" اکثریت نادان هستند " بر گرفته از باورهای دینی شان".

محمد علی شاه را روحانیون درباری ظل اله نامیدند یعنی سایه خدا و آقای خامنه ای را جانشین امام دوازدهم. یعنی هردو از قدرت الهی حرف می زدند و می زنند که بر دوش آنها نهاده شده است. همین درک بود که مظفر الدین شاه همواره ملت را رعایا می خواند و آقا ملت را امت مسلمان می نامد.

 

و اما شباهتهای دیگری نیز هست. نوشتم که محمد علی شاه به روسیه پناهنده شد و هنگ کودتا نیز در همین اندیشه است چون اینها خوب می دانند که کاسه چینی رژیم ترک بزرگی برداشته است و بزودی با یورش بعدی ملت به ساختار استبداد

کاسه چینی سد پاره خواهد شد و صاحبان کاسه به نا کجا آباد پرت خواهند شد و درون مایه کاسه جینی نیز با باران بهار آزادی شسته خواهد و کسی نیز یارای جلو گیری از آن نیست.

 

و باز نوشتم که بازماندگان محمد علی شاه با نازیها در جنگ دوم جهانی و اشغال فرانسه همکاری کردند و این با ضدیت با انگلستان بود. و آقای احمدی نژاد رییس جمهور کودتا نیز با توجه به نزدیکی با شوروی و هم پیمانی با آنها یاران بسیا رصمیمی در میان احزاب و جریانهای ضد یهودی در آلمان دارد که پیروزی احمدی نژاد راجشن گرفتند و به ایشان شادباش گفتند و همچنین خواستار برخود محکم ایشان با مخالفین خود در خیابانهای تهران و شهرستانها  شدند.

 

و اما مستبدین بدانند که ملت ایران از راهی که بر گزیده است بازگشت نخواهد کرد. ملت ایران در این سد سال با فدا کردن جان و مال خویش در راه آزادی راه بازگشت به استبداد را برای همیشه به روی خود بسته است. ما محکوم به پیروز شدن هستیم و عمله های استبداد و کودتا محکوم به شکست . در هین مرحله از مبارزه از جناب میر حسین موسوی که این بار سنگین را به دوش می کشند درخواست می کنم زندگی و مبارزات چهار مرد را به دقت بخوانند و از آنها تو شه ها بر گیرند. مهاتما گاندی رهبر استقلال خواهان هندوستان-  دکتر مارتین لوتر کینگ رهبر سیاهان آمریکا و برنده جایزه صلح نوبل -دکتر محمد مصدق رهبر ملی ایران در مبارزات ملی کردن نفت-  نلسن ماندلا پدر آفریقا و آزادی خواه معاصر .  جناب موسوی آگاه باشند که آزادی خواهان ایران و جهان هرچه در توان دارند برای پشتیبانی از مبارزات ملت ایران برای کسب آزادی وعدالت بکار خواهند گرفت و رهبران آزادی خواه را حمایت خواهند کرد.

 

نترسید نترسید – ما همه با هم هستیم

زنده باد آ زادی

 

3 جولای 2009