سی سال
مقاومت عباس
امیرانتظام
سرمشق
مبارزات میهن
پرستانه ملت
ایران
زمانی
چشم بر این
جهان گشود که
ایران ، در
میانه حاکمیت
استبدادی
پهلوی اول
قرار داشت و
غبار خفقان و
دیکتاتوری
سراسر کشور را
تیره ساخته
بود . پدرش از میهن
پرستان و
روشنفکران
بازار بود و
دوران نوجوانی
و بلوغ را در
کتابخانه او و
محافل گفت و
شنود یاران
پدر، که
همواره آزادی
خواهی و میهن
دوستی در
کلامشان وجود
داشت طی کرد ،
تا در سال 1327 که
در دبیرستان
دارالفنون
تهران ، دوران
متوسطه را می
گذراند با
الهام از آموزه
های پدر ، در
جنبش ملی شدن
صنعت نفت ،یار
و همراه نهضت
ملی ایران
باشد .
با اندوه
بی کران
کودتای سیاه
بیست و هشت
امرداد را
نظاره کرد و
از جمله اولین
افرادی بود که
در کنار
شادروان آیت
الله زنجانی ،
در حلقه شورای
نهضت مقاومت
ملی ایران
قرار گرفت و
به نمایندگی
از آن شورا ،
خطر بر جان
خرید و نامه
اعتراض نهضت
مقاومت را
نسبت به کودتا
، به معاون نیکسون
در تهران
تحویل داد.
تاریخ
زندگانی
مهندس عباس
امیرانتظام
در دوران
جوانی با
تحصیل در رشته
مهندسی
ساختمان در
فرانسه و
آمریکا ورق
خورد تا با
بازگشتش به ایران
، قدم در راه
سازندگی و
آبادانی میهن
نهد بی آنکه لحظه
ای از مرام
همیشگی اش که
در کلاس درس
مصدق آموخته
بود ، کوتاه
بیاید و
همواره در طول
این دوران به
عنوان مبارزی
صادق ، شجاع ،
آگاه و قابل
اعتماد و اتکا
در محافل و
حلقه های میهن
پرستان و
ملیون ایران
حضور داشت .
پس از
انقلاب پنجاه
و هفت و تشکیل
دولت موقت توسط
شادروان مهدی
بازرگان ، با
توجه به دانش
سیاسی ، میهن
دوستی و شناخت
بر او ، از سوی
رئیس دولت
موقت به
همکاری
فراخوانده شد
تا به عنوان
معاون نخست
وزیر و سخنگوی
دولت ، زندگی
سیاسی جدیدی
را آغاز نماید
. اما گویی ستارگان
میهن پرستی و
آزادیخواهی
چنان پرفروغند
که چشم تنگ
استبدادیان ،
یارای دیدن
آنان را ندارد
و تنها خاموشی
و به بند
کشیدن آنان است
که مجال ظلم و
ملت ستیزی را
مهیا می سازد .
مهندس
عباس
امیرانتظام
که در تدوین
اولین قانون
اساسی پس از
پیروزی
انقلاب نقشی
اساسی داشت –
قانونی مترقی
و مبتنی بر
حاکمیت ملی و
حقوق شهروندی
که توسط حلقه
تمامیت
خواهان به
کنار انداخته
شد – و همچنین
تدوین لایحه
انحلال مجلس
خبرگان که با
پیگیری ، آنرا
به تصویب هیئت
دولت رساند ،
مورد غضب و
خشم آنانی
قرار گرفت که
چون اژدهایی
هفت سر
مخالفان و
آزادیخواهان
را یک به یک از
سر راه بر می
داشتند تا بر
اریکه قدرت
چون امروز
تکیه زنند و مخالفی
نماند تا
رویای چنبره
بر سرمایه های
ملی و قدرت را
بر آنان تلخ
نماید .
کلاغکان
شوم استبداد
به پرواز
آمدند و چون
یافتند که او
را درد میهن
است و دلش در
گرو مردم ، ره
به افسانه و
دروغ سپردند ،
سندها ساختند
و بهانه ها
جستند ، تا
امیرانتظام ،
این مانع مستحکم
و نگهبان
آزادی را از
سر راه بر
قدرت رسیدن
خود و اربابان
تمامیت
خواهشان کنار
گذارند .
او که در
آن روزها به
دلیل فشارهای
فراوان قدرتمداران
، از سوی
مهندس
بازرگان و
برای کاهش
تهدیدها بر او
، به عنوان
سفیر ایران در
کشورهای
اسکاندیناوی
به اروپا رفته
بود ، توسط
وزارت
امورخارجه به
تهران
فراخوانده شد
و پس از
بازداشت ، یک
سال و نیم در
سلول انفرادی
حبس شد و سپس
با جرم تلاش
برای انحلال مجلس
خبرگان ،
مخالفت با
نظام ولایت
فقیه و اتهام
جاسوسی ، به
حبس ابد محکوم
گردید .
گفت آن
یار کز او گشت
سر دار
بلند
جرمش این
بود که اسرار
هویدا می کرد
اتهام
جاسوسی که بخش
گسترده ای از
حاکمیت و حتی
بازجویان وی
به دروغ بودن
آن اذعان
داشته اند .
والبته چه بی
رحم است این
طبیعت و این
روزگار که
بازجویان و
اتهام
زنندگان به وی
که خود مبتکر
آن بازی
خطرناک
سندسازی و
جاسوس خوانی دیگران
بودند ، به
اتهام جاسوسی
بعدها به زندان
افکنده شدند .
بیست و
هشت آذرماه سی
سال تمام
خواهد بود که
اسطوره
مقاومت و
استبداد
ستیزی به بند
قدرت مداران
اسیر است . بندی
که در آن چه ها
که ندیده ! به
چشمانش که
بنگری از عمر
در بند گذشته
حسرتی ندارد ،
اما آنجا که
از جوانان و
فرزندان
دربند ایران
زمین سخن می
گوید ، حسرتی
بزرگ از آنچه
می توانست در
ایران باشد و
نیست موج می
زند .
ایستادگی
و روشنگری اش
در برابر دروغ
و پایه گذاری
حکومتی قرون
وسطایی ، در
آن شب هنگام ،
که تیرگی
ایدئولوژی
رنگ از رخسار
منطق ربوده
بود و همچنین
استقامت و
پایداری اش طی
سی سال در زندان
، نام پرفروغش
را بعنوان
رادمردی آگاه
، میهن پرست و
آزادیخواه ،
در کتاب بزرگ
مردان تاریخ
ایران
جاودانه ساخت
تا امروز نامش
و مشی اش ،
سرمشق
مبارزات
فرزندان
ایران و الهام
بخش مقاومت
آنان تا رهایی
ایران از سیطره
ظلم و بیداد
باشد .
برقرار و
استوار باد
اسطوره
مقاومت ، میهن
پرستی و ملت
دوستی ، عباس
امیر انتظام
حمیدرضا
خادم