سخنرانی کورش زعیم در نشست سراسری دانشجویان محروم از تحصیل

بنام خداوند جان و خرد

من در واقع شرم دارم که در کشورم شرایطی وجود داشته باشد که مجبور بشوم در نشستی که دانشجویانی که از تحصیل محروم شده اند برای اعتراض تشکیل داده اند شرکت کنم.

در کشورهایی که حکومت های متمدن دارند، حتا برای زندانیانشان، برای جنایکارانشان که در زندان هستند، شرایطی بوجود می آورند که اینها از تحصیل محروم نباشند. رژیم گذشته، حتا برای جوانانی که شرکت در مبارزات مسلحانه علیه رژیم دیکتاتوری گذشته داشتند،  هیچ دانشجویی را محروم از تحصیل نکرد.

چون تحصیل کردن و کسب دانش یکی از بنیادی ترین حق بشر است. هتا همین قانون اساسی، قوی تر از قانون اساسی گذشته، حکومت را موظف کرده که تمام شرایط تحصیل را برای همه جوانانش و کسانی که می خواهند تحصیل کنند فراهم کند، هتا رایگان.

حالا چرا از شما می ترسند؟ به دو دلیل: یکی اینکه شما نسلی هستید که در دوران جمهوری اسلامی بدنیا آمده اید، تحت برنامه های اینها تحصیل کرده اید ولی نتوانسته اند شما را شستشوی مغزی بدهند. اعتراض شما که از بروز اندیشه هایتان و فعالیت هایتان است، شکست این نظام را در فراهم آوردن شرایط رضایتمندی ملت نشان می دهد.

دوم اینکه شما صاحب اندیشه هستید و اندیشه های خود را بیان می کنید، مغز شما پویاست، ساکت نمی نشینید. بنابراین، شما موجودات خطرناکی برای این نظام هستید. تصور اینکه اگر شما را که اندیشه هایتان را بروز می دهید کنار بگذارند و ساکت کنند، بقیه دانشجویان تسلیم هستند، این هم یکی از تصورات و اوهامی است که این حکومت دارد، مانند توهمات دیگری که دارد؛ این درک را نمی کند که بخش کوچکی از دانشجویان و جوانان ما اعتراضات و اندیشه هایشان را بروز می دهند و اعتراض می کنند، و بخش عمده بدنه دانشجویی فقط برای اینکه از تحصیل محروم نشوند، این آتش را زیر خاکستر نگه می دارند. ما دیده ایم که در شرایط حاد، بدنه دانشجویی به اعتراض برخاسته است. ایران هم یکی از کشورهای معدودی است که جنبش دانشجویی آن یکی از گسترده ترین، پویاترین و تاثیرگذارترین جنبش های دانشجویی در تاریخ است.

این آقایان اگر تصور می کنند که یک انقلاب فرهنگی دیگر را دارند شکل می دهند، بخاطر اینکه می خواهند سطح دانشگاه را، با بازنشسته کردن استادان باسواد و فرهیخته و جانشین کردن آنان با کسانی که یا تسلیم هستند و یا سواد کافی ندارند، تصور می کنند یک انقلاب فرهنگی دیگر را پایه گذاری می کنند، یعنی می خواهند شما را و سطح دانشگاه را تا سطح خودشان پایین بیاورند. من تصور نمی کنم که هیچ دانشگاهی و هیچ بدنه دانشجویی بتواند اینقدر نزول فرهنگی بکند که آقایان در این توهماتی که دارند در این انقلاب فرهنگی جدید موفق باشند.

ولی ما فعالان سیاسی و اجتماعی وظیفه بسیار مهمی داریم. ما هرگز نباید جوانانمان را و بدنه دانشجویی کشور را، چه فعال و چه غیرفعال، چه مبارز و چه غیرمبارز، تنها بگذاریم. ما وظیفه داریم که همیشه پا به پای شما و دوش به دوش شما باشیم، از اندیشه های شما حمایت کنیم، از خواسته هایتان پشتیبانی کنیم، و طوری عمل کنیم که شما بتوانید روی ما حساب باز کنید.

بنابراین، من به شما نوید می دهم  که، هرچند در طی این سال تحصیلی کنونی و شاید دوره بعدی، هنوز شما باید تا آنجا که امکان دارد صدای خود را به همه دنیا برسانید، به همه جا اعتراض کنید، و همه ما را به کمک بگیرید که به دنبالتان بیاییم، پشتیبانتان باشیم و کاری را می توانیم انجام دهیم، فکر می کنم که در سال تحصیلی آینده شما حرف اول را بزنید.

به امید روزی که جوانان ما پیشتاز تغییر واصلاحات بنیادین در کشور باشند.

 

26 مهر 1387 (17 اکتبر 2008)