و كین است نمادزبونی اهریمن وبخشش لبخندی اهورایی بر دشمن كه از هزاران شمشیر برنده تر است

اشکان رضوی

 16 تیر 1387

با كما ل تاسف و ناخوشایندی در این روزها كه میهن عزیزمان در بحرانی ترین دوران تاریخ معاصر خود بسر می برد نیروهای مدعی میهن و ملت در كمال ناباوری خود را درگیر مسائلی نموده اند كه حاصلی جز عمیق تر نمودن شكاف بین مبارزان میهن پرست نخواهد داشت، كه این است خواست بد خواهان.
ما به عنوان عضوی از سازمان دیرپای جبهه ملی ایران و پیرو پیشوا مصدق یكی از آموزه های اخلاق مبارزاتی را زیر پا گذاشته و با نوشتن آنچه كه نمودی از اختلاف سلیقه های شخصی و تاریخی است درپی آن هستیم كه صدیق ترین یاران هم رزم خود را تخریب نماییم و گویا فراموش نموده ایم كه رسالت ما نه خنجر زدن به یاران كه ما حتا در برابر دشمنان خویش نیزبا نهایت ادب و مدارا را دارا رفتار خواهیم نمود.

سرك كشیدن به تارنماهای اینترنتی یاران ، بیش از آنكه روزنه امیدی باشدحاكی ازهمبستگی برای فردای ایران عزیز،خود نقش تفرقه انگیزی را بازی می كند كه حاصلی جز یاس و نامیدی را در بین نیروهای جوانتر نخواهد داشت.

امروز را این چنین به دشنام دادن به پر تلاش ترین یاران و هم رزمان خود سپری می كنیم و فردا آنان را در بند بندیان دین دستور می بینیم و فردایی دیگر ویرانه شدن بیش از پیش میهن و باز دور باطلی از تكرار مكررات "چه باید كرد؟".
امروز لبه تیز شمشیر ی كه حال از رو بسته شده است شخصی را نشانه رفته كه در كوران حوادث سالهای اخیر گاهی یكه و تنها در برابر زورمداران ایستاده و در تلاش بوده است كه نام پر آوزاه جبهه ملی ایران را در گوش همه ایرانیان زمزمه كند.امروز او در زیر شدیدترین تهمت ها و ناجوانمردی های مدعیان پیرو مصدق بزرگ لحظه ای از مدار اخلاقی خارج نشده و واژه ای در مزمت تخریب كنندگان خویش نگفته و حتا دشمنان خویش را "سرورم "خوانده است.
و حال یارانی از روی نا آگاهی خویش و بدون در ك شرایط جامعه ای امروز ایران چنان قلم فرسایی می كنند كه تو گویی "همه هیچ ندانندو آنان همه دانند" .
وقلم را اینگونه رهنمون می شوند كه تو نه سازنده كه تخریب كننده ای بس مهیب باش كه ما را درك شرایط میهن دشوار است.ودلسوزان میهن پرست را سركوب توهم دشمن خواسته می كنند و خود بانگ انالحق سر می دهند؟

و اینگونه است كه هدف یعنی"مبارزه برای رهایی و آزادی میهن و ملت" گم گشته است و در سنگر دشمن تیغ بر یار می كشیم.

و اینگونه بهت و ناباوری سراسر اندیشه یك جوان تازه نفس را مسخر هیاهویی پوچ می كند كه ناشی از نابخردی من و ماست.

و دشمن نیز بانگ گسست صفوف مبارزان را بر بام میهن بشارت میدهد و پیروزی تفرقه افكنانه خویش را كه دسترنج مدعیان آزادی و مبارزه است را به رخ می كشد.
و باز ما می مانیم و ویرانه ای از میهن و "اگر" های بسیار كه اگر چنین و چنان می شد......حال و روز ما این نبود.

در این روزهای غمگنانه، جفای یاران آنچنان گرده های ما را زیر یوغ ناجوانمردی شكننده نموده كه دیگر از دین دستوران نمی توانیم شكوه ای داشته باشیم .

دیروز حاكمان زور مدار و عده ای بی وطن را در برابر خویش می دیدیم و امروز بانگ مان از درد فرو رفتن خنجر یاران بر پشت ،عرش را به لرزه در آورده است.

دیروز آنان شمشیرهای آخته به معجون ثواب الهی را نثار ما می كردند و امروز یاران دشنه های كیش شخصیت و تمامیت خواهی را بر تن نحیفمان فرو می آورند .

و ما باز لبخند می زنیم و می گوییم كه هر "چه ز دوست رسد نیكوست".

یاران"
سپیده را باور كنید

نگاه های پسركان و دختركان گرسنه از نابخردی استبداد به دستهای شما دوخته شده است.
نگاه مادران فرزند در بند به بانگ آزادیخواهی شما دوخته شده است.
نگاه شیدایی جوانان و دانشجویان با شور و شوق اهورایی به یاری شما دوخته شده است.

نگاه كارگران و دهقانان و پیشه وران......و همه ملت ایران در اندیشه فردای نوینی است كه خردورزی میهن پرستان برایشان رقم خواهند زد.
و نگاه ماهموندان شما در زندانی به بزرگی ایران عزیز به دستان پرتوان شما دور افتادگان از مام میهن دوخته شده است.....
وعرق شرم بر پیشانی ام هر روز می نشیند و می خواهم دشنه آجین كین دژخیم شوم، تا زخم زبان یاران را همچو تازیانه جهل و نابخردی بر گرده راستین كرداران میهن پرست نبینم.

پاینده ایران
اشكان رضوی
تهران 16 تیر