برتری یک ملت بر ملل دیگر در نهضت ملی ایران راه نداشته است

 

در ماههای اخیر مقالاتی در سایت های مختلف منتشر گردید چون بعضی از نویسندگان آنها وابسته به جبهه ملی و یا طرفدار آن بودند برای عده ای این شبهه ایجاد شد که همه تعاریف و یا اظهار نظرها دیدگاه جبهه ملی ایران بوده و یا هست. در پی آن، سایت محترم ملیون سئوالاتی از اینجانب نمودند که در چند پرسش کلی خلاصه میشد چون: آیا نهضت ملی ایران معتقد به برتری ملت ایران بر ملت های دیگر است؟ و آیا جبهه ملی ایران ضد خارجی است؟ رابطه گروههای افراطی ناسیونالیست با جبهه ملی چگونه بوده و هست؟ ازینرو بر آن شدم تا حدودی که در یک مقاله بگنجد پاسخهائی با توجه به باورهای جبهه ملی در گذشته و حال ارائه نمایم. این نوشته بر مبنای گفته ها و نوشته هائی است که تاکنون انتشار یافته است.

 

مهدی مویدزاده

ملی یعنی ایراندوستی. ملی یعنی استقلال خواهی. هرگز ملی بودن ما بمعنی برتری جوئی ملت ایران بر سایر ملل و یا قومی بر اقوام دیگر نبوده و نمی باشد. (پیام جبهه ملی – ارگان رسمی جبهه ملی ایران شماره 61 بیست و دوم فروردینماه 1360).

در سلسله مقالاتی که با مصاحبه آقای مهندس زعیم آغاز گردید و آخرین مقاله ای که بقلم آقای حسین منتظر حقیقی انتشار یافت چنین استنباط شده بود که جبهه ملی ایران بحث جدیدی را در میان صاحبنظران مطرح ساخته است، لذا یکی در توجیه آنچه که نظر جبهه ملی تلقی کرده بود و دیگری در رد آن و بعضی گرفتار این تردید شده اند که کدامین اظهار نظر از آن جبهه ملی است؟ و سئوال های عنوان شده از طرف سایت ملیون نیز گویای این برداشت است.

با توجه به حضور مداوم در جبهه ملی ایران از سال 1339 و نمایندگی در اولین کنگره جبهه ملی در سال 1341و پلنوم 1382و عضویت شورای مرکزی و دسترسی بمدارک و اسناد جبهه ملی ایران در داخل کشور لازمست در مقدمه بگویم جبهه ملی از احزاب، سازمانها و اشخاصی تشکیل شده است که هدفی جز آزادی و استقلال ایران و استقرار حاکمیت مردم ندارند. نه به اعتبار عضویت حزب ملت ایران جبهه ملی ناسیونالیست است و نه به علت حضور سوسیالیستها، سوسیالیست میشود و نه بدلیل حضور حزب مردم ایران سوسیالیست خدا پرست و نه برای عضویت حزب ایران میتوان جبهه ملی را سوسیال دمکرات نام نهاد. به تعریف زنده یاد دکتر مصدق و به تعریف کنگره اول جبهه ملی و بر اساس اساسنامه دوره های مختلف فعالیت، جبهه ملی به چند اصل کلی باور دارد. جبهه ملی به آزادی و تمامیت ارضی ایران معتقد است ولی انتخاب این هدف نه برای برتری انسانهای ساکن در ایرانست که همه انسانها برابرند و قومی را بر اقوام دیگر برتری نیست و عنوان کردن اصالت ملتی و یا قومی جز نفاق و چندگانگی ایجاد نکرده و نمیکند و انحراف از مسیر هدفهای اعلام شده جز دور شدن از هدف اصلی چیز دیگری نمیتواند باشد. مهمترین مانع در راه استقلال آزادی و تمامیت ارضی ایران را باید در استبداد حاکم یافت و نباید به بیراهه هایی که فرا راه حرکت جنبش قرار میدهند وارد شد. باید به همه توطئه ها آگاه بود و پرداختن به آنچه راهش را برویمان گشوده اند و نیروهای مردمی را دچار تشتت و پراکندگی میکند دقت لازم داشت و در ایران امروز آزادی و دموکراسی دو خواست بنیادیست و درپی راههای دیگر بودن جز دور شدن از آن هدفها نتیجه ای ندارد و حال که جهان بر نبودن آزادی و نقض فاحش حقوق بشر اذعان دارد به راههای دیگر رفتن خواست بر قدرت نشستگان حاکم میباشد. پس از گذشت نزدیک به سی سال از سقوط نظام سلطنت استبدادی در ایران، آزادی و استقرار نظام متکی بر دموکراسی هنوز مهمترین مسئله جامعه ماست. در تمام سالهای سلطه استبداد شاهان و استبداد دینی، آزادیخواهان گاه با ناله و گاه با فریاد پیوسته خواسته اند که سرنوشت ملت بدست ملت تعیین شود و تا نظام دموکراسی در ایران استقرار نیابد و آزادیهای سیاسی و اجتماعی مردم تامین نشود، پرداختن به مسائل دیگر نمیتواند راهگشا باشد. حکومت استبدادی بزرگترین و اصلی ترین عامل نابسامانیها و مشکلات روز افزون مردم ایران است و تا عامل اصلی وجود دارد، پرداختن بمسائل جنبی و امید به حل آن داشتن اگر خطا نباشد روا نیست. مدتیست که بعضی با طرح افتخارات تاریخ ایران باستان و کشاندن بحث ها و گفتگوها از آنچه امروز در ایران و جهان میگذرد به گذشته هائی که به چندین هزاره پیش میرسد بدنبال راهی برای برون شد از استبداد حاکم هستند و زنده کردن نوعی ملی گرائی را راه حل مشکلات ایران امروز میدانند. با بحث در باره واژه (ملی) نهضت ملی ایران و شکل سازمان یافته آن در پنجاه و پنج سال اخیر که همان جبهه ملی است تداعی میشود. از آغاز تشکیل جبهه ملی کلمه ملی در تحولات اجتماعی قرن اخیر تاریخ کشور ایران بمعنای امر ناشی از ملت و مربوط بملت بکار رفته و مترادف با کلمه مردمی است. وقتی که شاهان قاجار با تمایل به سیاست روسیه در شمال و انگلیس در جنوب در حفظ منافع بیگانگان و با استبداد بر مردم ایران حکم میراندند مقاومت ملت ایران آغاز شد و با ورود آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به صحنه سیاست ایران که استعمار نو نامیده میشد مبارزات مردم علیه استبداد و استعمار جنبش ملی نامیده شد و تحت عنوان نهضت ملی ایران ادامه یافت.

این واقعیتی تاریخی است که بعد از سلطه استعماری کشورهای صنعتی اروپا و ورود امریکای تازه نفس برای حفظ منافع خود در کشورهای مختلف در سراسر آفریقا و آمریکای لاتین جنبش های ملت های تحت ستم و محروم با نام نهضت ملی آن کشورها آغاز گردید.

مقصود از نهضت ملی مبارزه مردم علیه استعمار خارجی و استبداد داخلی بوده است و در مبارزات نهضت ملی ایران برهبری دکتر مصدق ملاحظه میکنیم که دولت انگلیس برای منزوی کردن جنبش مردم ایران شایع ساخت که نهضت ملی ایران ناشی از تعصبات قومی مردم ایران در برابر ملت انگلیس و سایر ملت های اروپای غربی است و دکتر مصدق در برابر فریاد برآورد که: ما برای حقوق از دست رفته خود و استقلال مردم این سرزمین در برابر سلطه استعماری مبارزه میکنیم و بهیچوجه این نهضت علیه سایر ملل و ملت انگلیس نمی باشد. کلمه ملی و عنوان ملی گرائی و اصطلاح ملیت در تاریخ تحولات اجتماعی یکصد سال اخیر ایران بعنوان امر ناشی از مردم این سرزمین که ملت ایران نامیده شده بکار رفته و عمومیت یافته است و کلمه ملی بمعنای برتری یک ملت بر ملل دیگر و یا اصالت یک ملت در برابر ملت های دیگر در نهضت ملی ایران راه نداشته است.

بعد از شهریور1320 شاه هنوز راه و رسم استبداد کامل را نیاموخته بود و در اواخر این دهه است که در امور مملکت با در دست گرفتن فرماندهی کل قوا و استفاده از نفوذ قدرتمندان محلی و ارتش در انتخابات دخالت بیشتری میکند. دکترمصدق در دوران نخست وزیری درپی آنست که شاه را به محدوده تعیین شده در قانون اساسی و متمم آن در عصر مشروطه بازگرداند و این امر به برخورد بین شاه و مصدق می انجامد و در سال 1332 هیئتی بنام هشت نفری ماموریت پیدا میکنند که گزارشی تهیه کنند و به این کشمکش پایان دهند. بحرانهای سیاسی این دوره این امکان را هم نمیدهد که به گزارش هیئت هشت نفری توجه شود و محدوده موقعیت محمد رضا شاه اعلام شود و کودتای  28مرداد 32 برای ایران سرنوشت دیگری را رقم میزند.

آزادیهای احزاب در این ایام امکانات بوجود آمدن دهها حزب و جمعیت را فراهم میسازد. با تشکیل جبهه ملی احزابی با آن همکاری میکنند که همگی خودرا ملی مینامند در اوایل همین دهه گروهی از جوانان ملی گرا در مکتب پان ایرانیسم گردهم میایند. چندی نمیگذرد که در مورد خط مشی سیاسی وحدت نخست به انشعاب می انجامد و این جوانان در سه گروه به فعالیت ادامه میدهند. بشرح زیر:

1- حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم برهبری داریوش فروهر.

2- حزب پان ایرانیست برهبری محسن پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی

3- سازمان پان ایرا نیست (پرچمداران) برهبری محمد مهرداد.

1 - حزب ملت ایران در کنار دکتر مصدق و از وفاداران نهضت ملی بحساب میامد و بعد از کودتا زیر سخت ترین شکنجه ها و رهبران و اعضاء آن براه ملت ایران که همان راه مصدق بود در نهضت مقاومت ملی وفادار ماندند. و در سال 1339داریوش فروهر همراه یاران ثابت قدم نهضت ملی در کنار دکتر سنجابی، دکتر صدیقی، اللهیار صالح، باقر کاظمی، دکتر محمد علی خنجی و ... از ادامه دهندگان راه مصدق ادامه فعالیت های جبهه ملی ایران را برای کسب آزادی و استقرار حاکمیت ملی اعلام نمودند. دریغا که دو چهره درخشان این حزب پروانه وداریوش فروهر بدست عوامل امنیتی جمهوری اسلامی دشنه آجین شدند ولی این حزب همچنان پوینده راه مصدق است. حزب ملت ایران بر ناسیونالیسم معتدلی تکیه دارد.

2 – سازمان پان ایرانیست برابر اسناد نهضت مقاومت ملی در مبارزات آزادیخواهانه نهضت حضور موثر و فعال داشت و رهبر این سازمان زنده یاد محمد مهرداد که در سال 1331بدست عوامل دربار ترور و دچار فلج نیمی از بدن شده بود براه مصدق و اندیشه های ملی استوار ماند ولی از نظر سازمانی بعد از دوران نهضت مقاومت ملی خبر و نشانی از فعالیت این سازمان در دست نیست زنده یاد مهرداد در دو سال پیش بعد از قریب پنجاه سال در حالیکه از بیماری و فلج نیمی از بدن رنج میبرد با اعتقاد براه مصدق به ابدیت پیوست.

3 - حزب پان ایرانیست برهبری محسن پزشکپور و دکتر عاملی تهرانی برای خویش رسالتی قائل بودند که باید برای شاهنشاهی ایران مبارزه کنند که این خود با آزادی ودمکراسی در تقابل بود، در اختلاف دکتر مصدق و شاه، دربار و شاه را ترجیح دادند و بعد از 28 مرداد هم با دولت کودتا همکاری داشتند و در بهمن ماه 1341به استقبال کودتای سفید شاه که بر آن انقلاب سفید نام داده بودند شتافتند و نوشتند: (شاهنشاه ایرانزمین منشور تحولات اجتماعی ایران را به تصویب ملی گزاردند و در این نهضت بزرگ نیز،  حزب پان ایرانیست با درک آگاه رسالت تاریخی خویش در صف نخستین نبرد قرار گرفت. (به نقل از جزوه سخنی کوتاه پیرامون پان ایرانیسم و حزب پان ایرانیست مورخ اردیبهشت ماه 1346) تا آخرین روزهای حکومت سلطنتی از حمایت شاه فروگذار نکردند. دکتر عاملی تهرانی تئوریسین این حزب به قائم مقامی حزب رستاخیز در آمد و در سال 1357 ابتدا وزیر دولت مهندس شریف امامی رئیس لژ فراماسونری و سپس وزیر دولت نظامی ازهاری شد. پس از انقلاب 1357 دکتر عاملی را اعدام کردند. اعضا این حزب بگفته یکی از وابستگان قدیمی آن انیفورمی مانند نازیهای آلمان می پوشند و چون اس اس های هیتلر دارای گارد میباشند. پس از انقلاب محسن پزشکپور بخارج کشور رفت و در سال 1370به ایران بازگشت و اکنون این حزب در تبلیغ ناسیونالیسم افراطی که رنگ و بوی شوونیستی دارد و بازگشت بدوران شاهنشاهی و سلطنت و توجیه اقدامات پهلویها با سود بردن از عدم آگاهی معدودی از جوانان از نوعی ملی گرایی سخن میگوید که بهیچوجه با دیدگاههای نهضت ملی ایران و پویندگان راه مصدق همخوانی ندارد (لازم به یادآوریست گروهی از منشعبین این حزب به رهبری دکتر طالع نیز جداگانه اجتماعاتی دارند). رهبران امروزی این حزب از سرسپردگان نظام منحط سلطنتی و از علاقمندان پهلویها هستند.

حزب پان ایرانیست با توجه به دفاتر متعددی که در باره اصول عقاید خویش منتشر کرده است بیگانه ستیزی را از اصول اعتقادی حزب میداند (رجوع شود به صفحه22جزوه بنیاد مکتب پان ایرانیسم) در نهضت ملی ایران برای حکومتی متکی به آراء عمومی که در آن مخالف حق بیان آزادانه عقاید خود را داشته باشد مبارزه میشود و انتخابات آزاد همچنانکه دکتر مصدق در برنامه دولت خود اعلام نمود راهگشای دمکراسی است در حالیکه این حزب براین باوراست که: (ماباکسی مباحثه نداریم، حقیقتی راابراز میکنیم وازآن دفاع مینمائیم و هرکس گمراه باشد او را هدایت میکنیم. به نقل از همان جزوه که نام برده شد). ملاحظه میشود که همه عوامل استبداد چه ایدئولوژِی مادی داشته باشند و چه برآمده از ادیان الهی دیگران را گمراه مینامند و چنین اندیشیدن در تضاد آشکار با آزادی و دمکراسی است.

در این مورد سخن را کوتاه کنم چون پرداختن به افکار و اندیشه های این جمعیت و مبارزاتی که علیه نهضت ملی ایران داشته است در این مختصر مقدور نیست. بر جوانان عاشق آزادی و دمکراسی است که با آگاهی به اندیشه های این مدعیان ملی بودن و بررسی سابقه حضور آنان در صحنه سیاست ایران درست را از نادرست باز شناسند.

از سویئ دیگرمدت زمانیست که بعضی افراد از فشارهایی که در سی سال سلطه جمهوری اسلامی بر مردم ایران وارد گشته و با بهره بردن از توجه مردم به باورهای ملی در جایگاه القاء تفکرات برتری قومی و نژادی برآمده اند و گاهگاه افرادی که بنام فعال جبهه ملی مطرح شده اند نیز مطالبی عنوان میکنند که نمیتوان آن نوشته ها و یا گفته ها را نظر جبهه ملی و پیروان راه مصدق دانست.

در سال 1360 زمانیکه جمهوری اسلامی به شدت ملی گرایی را مورد حمله قرار داده بود و آنرا خلاف اسلام بر می شمرد جبهه ملی به پاسخگویی برخاست و اعلام کرد که: (ما به ملی بودن خود افتخار میکنیم، ملی یعنی مقاومت در مقابل مطامع و تجاوزات خارجی، ملی یعنی ایران دوستی، استقلال خواهی برای ایران و هرگز ملی بودن ما بمعنی برتری جویی ملت ایران بر سایر اقوام و ملل نبوده و نمیباشد).

مقاومت مردم ایران برای حفظ استقلال و رسیدن به آزادیهای فردی و اجتماعی و طرد سلطه بیگانه و استبداد نهضت ملی ایران نام گرفته است و همه مردم ایران بدون در نظر گرفتن هرگونه دین و مذهب و گویش و قومیتی را شامل میشود. قومی را بر قومی دیگر ترجیح دادن در جنبش آزادیخواهانه ملت ایران جایی ندارد. هرگونه برتری جویی خواه بنام ملت باشد و یا امت، نفی کننده حقوق گروهی از انسانهاست. جبهه ملی ایران از آغاز تاکنون به اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن که بر برابری ملت ها و پیروان ادیان و قومها و ملیت ها استوار است اعتقاد داشته است و بر اساس احترام به اندیشه ها و باورهای دیگران شکل یافته است.

در آخرین منشور جبهه ملی ایران مصوب مرداد 1386 شورای مرکزی در ایران به گذشته افتخار آمیز ملت ایران اشاره شده است ولی در آن از بازگشت به حکومتهای توسعه طلب دو هزار و پانصد سال پیش سخنی در میان نیست. شاهنشاهی در جهان امروز نه جایی دارد و نه میتواند توجیه کننده هزاران سال استبداد شاهان باشد. منشور کورش به اعتبار داشتن جنبه های دمکراتیک مورد تحسین است و گرنه دوران امپراطوریها سرآمده است مردم ایران سلطه فرد را بهر نامی باشد بر نمیتابند. الگوهای حکومتی که در آن یک فرد در راس هرم قدرت قرار گیرد در دنیای امروز منسوخ است. هماهنگی نیروهای مردم برای دست یافتن به آزادی و دموکراسی تنها راه سعادت ملت ایران است.

 تهران 24/9/1387