منافع ملي در مسلخ مباني ارزشي

 

حفظ تماميت ارضي، يکي از ابتدايي ترين مسئوليتهاي هر حکومت در برابر ادعاها و تهديدهاي خارجي است. اين وظيفه نه تنها از برجسته ترين و شناخته شده ترين قواعد عرفي حقوق بين الملل است، بلکه در کنوانسيون هاي بين المللي متعدد، به ويژه منشور ملل متحد، به صراحت دفاع از تماميت ارضي را حق ذاتي هر دولت و عضو جامعه بين الملل تلقي نموده است. بديهي است انتظار اين است که مسئولان کشور، يا نمايندگان آن، با آگاهي از اين مسئوليت تاريخي، ملي، قانوني و اخلاقي، در صورتي که در مجامع و محافل بين المللي با ادعاهايي نسبت به تماميت ارضي و منافع حياتي کشور روبرو شوند، در مقام رد، نفي و رفع چنين ادعاها برآمده و بر صحت حقوق و حقانيت کشور خود پاي فشارند، با علم و آگاهي به اينکه سکوت در برابر ادعاهاي مورد بحث بعنوان رضايت به حقانيت طرف مقابل تلقي شده و در آينده نيز بر همين پايه مورد استناد در مراجع قضايي و سياسي قرار خواهد گرفت. دريغ آنکه طي دو سال گذشته در برابر ادعاهاي مجعول نسبت به منافع حياتي ايران در نشست هاي برگزار شده، دولت جمهوري اسلامي سياست سکوت را در پيش گرفته است. چنانکه وقتي در نشست سران کشورهاي ساحلي درياي مازندران برخي از رهبران شرکت کننده اصالت حقوقي عهدنامه هاي 1921 و 1940 را زير پرسش برده و آنها را بتاريخ مي سپارند، رييس جمهوري کشور ادعاي خلاف واقع آنان را با سکوت برگذار مي کند. به همين ترتيب، در نشست هاي اتحاديه عرب در دمشق، وقتي اظهار نظرهاي چالشگرانه و صدور بيانيه اي نسبت به جزاير ايراني مي شود، وزير خارجه جمهوري اسلامي دم فرو مي بندد؛ و سرانجام در نشست شوراي همکاري خليج پارس، رييس جمهوري اسلامي در مواجهه با نقشه اي با نام مجعول براي خليج پارس، ادامه حضور را بر خروج مرجح مي داند.

 

اينک، با توجه به نکته هاي گفته شده، اين پرسش ها براي مردم ايران مطرح است:

1- چه ضرورت سياسي ايجاب نموده بود که رييس جمهور کشوري بدون دعوت رسمي در اجلاس شوراي همکاري خليج پارس شرکت کند و زير نقشه اي با نامي مجعول براي خليج پارس بدون هيچگونه واکنش نشست نمايد؟

 

2- چه مصالح سياسي اقتضا مي کرد که وزير امور خارجه کشور به عنوان عضو ناظر در نشست اتحاديه عرب در دمشق شرکت نمايد تا نمايندگان اتحاديه، برخلاف نزاکت بين المللي، حضور او را ناديده گرفته ضمن اظهار نظرهاي چالشگرانه عليه ايران به صدور بيانيه اي حاکي از ادعاي مجعول نسبت به جزاير سه گانه ايراني اقدام نمايند. اسفبارتر آنکه رييس جمهور عراق که کشورش شهرت به داشتن روابط ويژه و نيک با ايران است، با بي پروايي در همين نشست از ادعاي مجعول دولتهاي عرب نسبت به جزاير ايراني پشتيباني نمايند.

 

3- سرانجام، وقتي که در رابطه با منافع ايران در درياي مازندران، رهبران دولتهاي ساحلي منافع تاريخي و حياتي ايران را ناديده ميگيرند و مباني حقوقي مورد استناد ايران را به تاريخ مي سپارند، وزير خارجه جمهوري اسلامي گامي فراتر نهاده و برخلاف موضع اظهار شده دولت متبوع خود مبني بر حفظ حداقل حقوق حقه ايران در بستر و زيربستر آبهاي مجاور دريا، حق ايران را حتا کمتر از آن اعلام مي نمايد، بدون اينکه به پيامدهاي حقوقي و سياسي اين نوع اظهارات توجه داشته باشد.

 

4- شگفتا که مقامهاي جمهوري اسلامي در جايي که منافع ملي و حياتي ايران مطرح است، سياست سکوت را پيش ميگيرند، ولي در جايي که ايران منافع حياتي و بنيادي ندارد، مواضع چالشگرانه و دخالت جويانه را خط مشي خود قرار داده اند؛ رويه اي که ملت ايران بهايي سنگين بابت آن پرداخته، مي پردازد و در صورت ادامه خواهد پرداخت.

 

جبهه ملي ايران، براين باور است که مسئولان جمهوري اسلامي در رابطه با سياست خارجي کشور، پيش از هر چيز بايد براي منافع ملي الويت قائل شوند و مباني ارزشي را در جهت و خدمت منافع ملي مورد استفاده قرار دهند، نه آنکه منافع ملي و مردمي درمسلخ مباني ارزشي فدا گردد. ديگر آنکه شايسته است مقامات تصميم گيرنده نسبت به واقعيات و حقانيت تاريخي، حقوقي و سياسي مسائل ارضي و مرزي کشور خود آگاهي کافي داشته باشند و به پيامدهاي حقوقي و سياسي موضعگيريها و اظهار نظرهاي رسمي، بويژه شعارهاي افراطي چالشگرانه و بازتابهاي آن در رابطه با منافع ملي وقوف لازم داشته باشند.

 

جبهه ملي ايران

24 ارديبهشت 1387

 

 

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .