از خدمت تا خیانت کاشانی

حامد منزه

 

نقش روحانیون در جنبشها وقیامهای مردمی به خصوص در ۲۰۰ سال اخیر کشورمان چشمگیر بوده و تاریخ ما خواهی نخواهی با این قشر دینی پیوند خورده است. نقش روحانیون را نه میتوان به کلی منکر شد و نه میتوان و نه باید اغراق آمیز جلوه داد، اما متاسفانه همانگونه که سالهاست شاهدیم سیمای حکومتی با نگاهی مغرضانه به تحریف تاریخ پرداخته و با تنگ نظری سعی در بزرگ جلوه دادن آیت الله کاشانی نموده است.آنچه در این سلسله مقالات می آید بیان و واکاوی نقش آیت الله کاشانی در جنبش ملی شدن صنعت نفت و بخصوص از واقعه ٣۰ تیر۱٣٣۱ به بعد میباشد. امید که با دیدن مستندات، مستدلات و گفته ها خود به قضاوت نشینیم و پاسخ گوییم که چرا نام مصدق بعد از گذشت نیم قرن روز بروز پر فروغ تر و نورانی تر میگردد و حکایت آیت الله کاشانی به آنجا میرسد که پسرش باید دوران او را توجیه (وتحریف!) کرده و حقیقت را وارونه جلوه دهد.(۱)
بطور کلی میتوان روحانیت را در آن برهه زمانی بر حسب نگرش و مواضع در سه دسته جای داد. دسته اول که رهبری آنها را آیت الله بروجردی (مرجع بزرگ شیعیان و ساکن در قم) در اختیار داشتند،در مسائل سیاسی روزبا احتیاط فراوان برخورد می کردند و مصلحت نمی دانستند روحانیت وارد نزاعهای سیاسی شوند، ترجیح می دادند به کادرسازی و تحکیم بنیان های سازمانی و فکری حوزه بپردازند(۲) با این نگرش با حکومت مصدق کاری نداشتند و چون در ظاهر محمدرضا شاه اسلام و تشیع را برپای میداشت و حوزه های علمیه را آزاد گذاشته بود، با او نیز مخالفتی نمیکردند. آیت الله بروجردی بعد از کودتا و بازگشت شاه به ایران به او تلگرافی فرستاد و ورود او راخیر مقدم گفت و بعد از سقوط هواپیمای برادر شاه، آیت الله به شاه توصیه کردند: "چون شما متعلق به شیعه هستید برای حفظ تشیع، در مسافرت از سوار شدن بر هواپیما خودداری کنید، مبادا جانتان به خطر بیافتد!".(٣)
دسته دوم روحانیون مبارزی بودند که تا آخرین لحظه با مصدق ایستادند و حتی بعد از کودتا هم پشت او را خالی نکردند. آیت الله سید رضا زنجانی، آیت الله طالقانی، آیت الله محلاتی، آیت الله سید جعفر غروی... از این دسته بودند.
و دسته آخر گروهی بودند که نه تنها شاه را ستایش میکردند که مصدق را هم میکوبیدند. این آیت الله ها دست به دست هم دادند تا دولت مصدق سرنگون شود تا آنجا که توطئه ی ناکام قتل مصدق در ۹ اسفند را طرح ریختند. اینها طوری وانمود کردند که حزب توده تحت حمایت مصدق میخواهد بر ملت سوار شود وکمونیسم را رواج دهد. آیت الله طالقانی در خاطراتش درباره اینان اینگونه تعریف میکند:
"در منزل آیت الله بهبهانی که از علمای درباری بود تنی چند از نویسندگان هم نشسته بودند. نویسندگان با جوهر قرمز به امضای جعلی حزب توده برای تمام علما و ائمه جمعه کشور با پست نامه نوشتند که محتوای آن این بود:
"ما بزودی شما را با شالهای سرتان بالای تیر های چراغ برق بدار خواهیم زد.امضا.حزب توده"(۴)
اما آیت الله کاشانی راه هیچ کدام از این ٣ دسته را پیش نگرفت، ابتدا با نهضت پیش آمد و سپس تدریجا از نهضت و اهدافش فاصله گرفت و بالاخره همچون هم ردایش(شیخ فضل الله) به نهضت پشت کرد. در اینجا نه میخواهیم نقش او را بی اهمیت جلوه دهیم که همگان میدانند که نقش او در بسیج مردمی در سی تیر پر ارزش است ونه میخواهیم اغراق را پیشه کنیم و وانمود کنیم که نقش او در قیام سی تیرحرف اول را زده که همگان میدانند نقش حزب زحمتکشان، توده و نیروی سوم در هماهنگی، بسیج و کشاندن مردم به خیابانها غیر قابل انکار است. آنچه دراینجا میاید سخنانش بعد از ٣۰تیر ۱٣٣۱ است و همچنین ذکر ماجراهایی که حقیقت را معلوم میکند...برای چشمانی که کور نباشند...

آیت ا... کاشانی

سید ابوالقاسم کاشانی در سال ۱۲۶۰ خورشیدی متولد شد، بعد از گرفتن حکم اجتهاد به خاطر مخالفتش با اشغال بین النهرین توسط انگلیسی ها اسم و رسمی پیدا کرد. در جنگ جهانی اول در مبارزه علیه استعمار فعال بود و جایزه ای برای کسی که او را دستگیر کند در نظر گرفته شد؛ در سال ۱۲۹۹ موفق به فرار و ورود به تهران شد. در مبارزات ضد جمهوری خواهی به همراه مدرس شرکت کرد(۵) سپس در بهمن ۱٣۲۷ به اتهام هواداری از آلمان در جنگ جهانی و همچنین دست داشتن در سو قصد به جان شاه دستگیر و به لبنان تبعید شد. با آزادتر شدن فضای جامعه در اوایل سال۱٣۲۹ به ایران بازگشت. در روز ورود او به ایران مصدق ملت را به استقبال از او دعوت کرد و شخصا به فرودگاه رفت.(۶) در جریان استعفای مصدق در سی تیر اعلام کرد که «اگر لازم شود کفن پوش راه می افتد» و مردم را به حضور در خیابان ها تشویق و تهییج کرد. او تا قبل از سی تیر به حق نقش خود را به عنوان یکی از دو رهبر جنبش ضد استعماری به خوبی ایفا کرد. اما...

بعد از۱٣٣۱


متاسفانه کاشانی بعد از ٣۰ تیر گمان کرد که همه ی این تظاهرات میلیونی به خاطر اراده او بوده و کم کم غرور و نخوت در او ریشه دواند، دائما نامه مینوشت که این را بردار و آن آقا را بگذار، فلانی را عوض کن... مصدق در جواب اوبطور خصوصی میگفت: «آقا،توصیه این و آن را نفرمایید، در شان شما نیست و در جامعه هم انعکاس نامطلوب دارد و مورد سو استفاده قرار میگیرد، اگر نظرات اصولی دارید با دولت در میان بگذارید تا رفع مشکلات شود. آیا شما در خط اساسی نهضت ملی انحرافی میبینید؟ اگر هست بگویید اصلاح کنم و اگر نکردم بگویید از کارها کناره بگیر و الا برای مسائل جزئی که نمیتوانیم اختلاف داشته باشیم.(۷)
امریکا و انگلیس هم غرور ایت الله را فهمیده بودند. تایمز لندن مقاله ای در تمجید از کاشانی نوشته بود و مجله خواندنیها (ارگان دربار) آنرا ترجمه کرده و کاریکاتوری از سر کاشانی روی تنه شیر چاپ کرده بود.در این مقاله آمده بود که کاشانی آنچنان شخصیتی است که یک اشاره او نه تنها ایران که خاورمیانه را به اعتصاب میکشد، چند بیت شعر هم زیر کاریکاتور در وصف وی آمده بود. این مجله ها را کنار تشک حاج اقا گذاشته بودند و سیل جمعیتی که به دیدار حاج اقا میرفتند ودست آقا را میبوسیدند به دریافت یک نسخه مجله نائل میشدند و از زبان اقا میشنیدند که میگفت: «بیسواد! برو این مقاله رو بخون ببین چی نوشته»...(٨)
یکی از مذهبیون به پیش کاشانی رفته بود تا نگرانی خود را از اختلاف در نهضت بیان کند. کاشانی به او گفته بود:"نگران نباشید. تا من هستم هر چوبی را که جای مصدق بگذارم کار او را خواهد کرد"(۹)
در شماره قبل گفتیم که متاسفانه کاشانی بعد از ٣۰ تیر گمان کرد که همه ی این تظاهرات میلیونی به خاطر اراده او بوده و کم کم غرور و نخوت در او ریشه دواند. امریکا و انگلیس هم که غرور ایت الله را فهمیده بودند از فرصت سوء استفاده کرده به تمجید از کاشانی می پرداختند تا بانزدیکی به ایشان برآتش اختلافات دامن زنند.
پس از درخواست تمدید اختیارات، کاشانی به مبارزه علنی با مصدق پرداخت، مصدق را «پنهان در پشت نقاب تزویر و ازادیخواهی»، «مستبدی که میخواهد به دوران قبل از مشروطه برگردد» خواند. او همچنین شاه را مرد تربیت شده عاقل نامید (مجله مصور روزنامه اطلاعات۱۰ فروردین ٣۲)
به محض اینکه تقاضای تمدید اختیارات به مجلس رسید کاشانی که از یکسو با دربار مشغول زد و بند بود و از سوی دیگر با هندرسون سر و سری داشت و در مخالفت با مصدق سر از پا نمیشناخت بر خلاف وظایف و اختیارات قانونی خود به مجلس نوشت: «تا موقعیکه من ریاست مجلس شورای ملی را بر عهده دارم اجازه طرح اینگونه لوایح را در مجلس نمیدهم و صریحا قدغن میکنم که از طرح آن خودداری شود»(۱۰)
مصدق پس از تصویب لوایح به ملت ایران گفت: «آنان که به عظمت مبارزه نمی اندیشند چه شایسته و بجاست که مجالی باقی گذارند تا از این ورطه هولناک بگذریم و کار حریف حیله گر خود را به پایان رسانیم. انوقت ممکن است برای جدال ها و مبارزه های کوچک فرصت پیدا شود. امروز مجادله با حکومتی که در تمامی جبهه ها با اجنبی مشغول زد و خورد است اگر دور از انصاف نباشد شایسته وطن پرستان و علاقه مندان به استقلال و حاکمیت مملکت نیست»(۱۱)
کیهان در روز ۲۹/۱/٣۱ نوشت: «روز گذشته اقای لوئی هندرسون برای تسلیت به کاشانی به مناسبت فوت متعلقه ی وی و دادن نامه رئیس مجلس نمایندگان امریکا با ایت الله ملاقات کرد. این ملاقات ۱.۵ ساعت طول کشید».
سید حسین فاطمی نیز گفته بود: «کاشانی که در ابتدای نهضت با خدمات با ارزش به پیشرفت نهضت کمک کرد. اواخر بیش از حد غرور و نخوت پیدا کرده بود بطوریکه مکرر میگفت "اگر من بخواهم ۱٣۶ وکیل ایران را انتخاب کنم همه مردم به انها که من بگویم رای خواهند داد"»
با شروع پروژه کودتا، سرلشگر وفادار، افشار طوس ربوده و کشته شد؛ مدارکی بدست امد که نشان میداد مظفر بقایی و زاهدی در این ماجرا دست داشتند؛ اما زاهدی با موافقت کاشانی رئیس مجلس به بهانه نداشتن امنیت در مجلس متحصن گردید و کاشانی از او بگرمی استقبال نمود و از مزاحمت هایی که تا کنون برای وی فراهم شده اظهار تاسف کرده و خدمات او را ستود"(کیهان ۱۴/۲/٣۲)(۱۲)
کاشانی در مجلس با زاهدی روبوسی کرد و به او گفت که تا هر وقت که میخواهد در مجلس باشد. همچنین به کارکنان مجلس دستور داد تا از این «مهمان عزیز» پذیرایی کنند.(۱٣)
زاهدی که متهم اول به شمار میرفت به پشت گرمی و حمایت ایت ا... کاشانی از مجازات گریخت، در مجلس متحصن شد و این مجال را یافت که علیه مصدق به جنجال بپردازد.(۱۴) در کمتر از ٣ماه از نجات زاهدی و بقایی از مجازات قتل و توطئه بدست کاشانی این دو کودتا ۲۵مرداد را کلید زدند، که با همراهی نکردن جمعی از افسران و هوشیاری گارد ریاست جمهوری نافرجام ماند.
در شب ۲۷ مرداد کاشانی که در ظاهر از کرده خویش پشیمان مینمود نامه ای به مصدق فرستاد و پس از گله از مصدق از او میخواهد دست به دست دهند تا کودتا را خنثی کند، گرچه معلوم نیست منظورش کدام کودتاست. جواب مصدق به وی چقدرکوتاه زیبا به جا و محکم است: «اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم. والسلام»
درباره این نامه با توجه به اینکه اخبار و اسناد اشاره به رابطه کاشانی با عوامل کودتا داشت(۱۵)، کاشانی با نظر به پیروزی قطعی مصدق در عقیم کردن کودتا خواسته است با نوشتن این نامه راهی برای آشتی باز کند. زیرا قبلا زاهدی را در مجلس پناه داده بود و در پشتیبانی وی سعی بلیغ کرده بود.(۱۶)

کودتا و بعد از آن

علاوه بر ٣۹۰۰۰۰ دلاری که روزولت در روز کودتا بین دسته ی شعبون بی مخ پخش کرد(۱۷) مبلغ ۱۰۰۰۰ دلار برای همکاری کاشانی در کودتا از طریق احمد آرامش فرستاده تا به دست وی برسد؛ ولی اینکه ایا پول به دست کاشانی رسیده است یا نه قاطع و مسلم نیست.(۱٨)
تقریبا در تمام روز کودتا کاشانی سکوت اختیار کرد و بعد از کودتا و تشکیل دولت زاهدی طی اعلامیه ای که از رادیو تهران پخش شد به دولت زاهدی توصیه کرد که مبادا بر سر نفت سازش پنهانی کند، همچنین در پایان اعلامیه اش با تمجید زاهدی را یکی از طرفداران جبهه ملی خواند!(۱۹)
کیهان در روز ۹ مهر ٣۲ مینویسد: "از ابتدای روی کار آمدن دولت جدید، آقای سپهبد زاهدی تصمیم گرفته اند هر ۱۵روز با ایت الله کاشانی دیدار نمایند. دیروز ظهر این ملاقات در منزل شخص ثالثی انجام پذیرفت و...."

بعدها کاشانی در پاسخ به سوال اخبار الیوم مبنی بر اینکه به نظر شما بزرگترین اشتباه مصدق کدام است؟ گفت: «پایمال کردن قانون اساسی و و عدم اطاعت از اوامر شاه»(۲۰)
کاشانی در جواب روزنامه ی المصری که پرسیده بود ایا عقیده دارید مصدق مستحق همین سرنوشتی بود که به او رسید؟ گفت: «خداوند عادل است و انچه امروز بر مصدق گذشته است نتیجه ی عدل خداوندی است.» (۲۱)
سرانجام در ۱٨ اسفند شاه از او عیادت کرد و ایت الله کاشانی در ۲٣اسفند۱٣۴۰ فوت گردید.


منابع:
۱- سید محمود کاشانی(پسر آیت الله کاشانی) در تاریخ ٣۰ مرداد ۱٣٨٣ در مصاحبه با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) مصدق و جبهه ملی را در جریان ملی شدن صنعت نفت دخیل ندانست و صرفاً روحانیان را آغازگر این مسیر نامید!
۲- مصاحبه عبدالله شهبازی با خبرنامه همایش بین المللی پنجاهمین سالگرد کودتای ۲٨ مرداد در تهران
٣-ن.ک به مصدق و تاریخ.نوشته بهرام افراسیابی.ص۲٨۲ / تحلیلی بر نهضت ملی.نوشته طاهر احمدزاده.ص۲۵۷-٣٣۹
۴- ن.ک به طالقانی و تاریخ.سعید دهقان و بهرام افراسیابی
۵-مدتی بعد حائری زاده و کاشانی به مجلس موسسان رفتند و به انقراض قاجار رای دادند. ایت الله زنجانی در خاطراتش میگوید به یاد دارد روزی که کاشانی بر له شاه و بر ضد مدرس میتینگ داد.
۶-ن.ک مصدق و تاریخ٣۰۷
۷-همان٣٣۶
٨-همان٣٣٣
۹- ن.ک مصدق و تاریخ ٣٣۴. از دوستان طاهر احمد زاده
۱۰- کیهان شماره۲۹۰۴-۲٨/۱۰/٣۱
۱۱- کیهان-۴/۱۱/٣۱
۱۲- گذشته چراغ راه اینده است نشر از جامی
۱٣- مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران نوشته محمد علی همایون کاتوزیان ترجمه فرزانه طاهری.صفحه ۲۱۲
۱۴- مصاحبه شهبازی، با خبرنامه پنجاهمین سالگرد کودتای ۲٨ مرداد، تهران
۱۵- مطلب روزنامه ی شورش در ۲۷تیر٣۲ که با انتشار عکسی از کاشانی در میان اوباشی چون شعبون بی مخ و رمضان یخی خبر از پنهان شدن زاهدی در منزل کاشانی داد.
۱۶- مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران نوشته محمد علی همایون کاتوزیان ص۲۱۴
۱۷- کتاب خاطرات و تالمات محمد مصدق به قلم خودش
۱٨- ضمیمه کتاب جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران، غلامرضا نجاتی. همچنین ن.ک به کتاب کودتا در کودتا نوشته کرمیت روزولت
۱۹- کیهان ۱۱ ابان ٣۲
۲۰- کیهان ۱۷ شهریور ٣۲
۲۱- ن.ک جلد ٣ از کتاب مکتوبات و پیام های ایت الله کاشانی

 

نشريه موج سوم دانشگاه فردوسی