منشور کورش کبیر- اولین اعلامیه حقوق بشر

 

 

اينك كه به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات چهارگانه را به سر گذاشته ام ، اعلام مي كنم:

كه تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد

دين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .

من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد،

هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كرد
و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايد
و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .

من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ،
كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت
و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .

من تا روزي كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر
بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال، تصرف نمايد

من تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيرد
و بدون پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد .

من امروز اعلام مي كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر ديني را كه ميل دارد ، بپرسد
و در هر نقطه كه ميل دارد سكونت كند، مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را غضب ننمايد

و هر شغلي را كه ميل دارد ، پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو كه مايل است ، به مصرف برساند، مشروط به اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند .

من اعلام مي كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده ، مجازات كرد، مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلي ممنوع است و اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصير ميشود ، فقط مقصر بايد مجازات گردد ، نه ديگران

من تا روزي كه به ياري مزدا ، سلطنت مي كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشند و حكام و زير دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموريت خود ، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و كنيز بشوند و رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد .

و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند.


 

اعلاميه ي جهاني حقوق بشر

از آن جا كه شناسايي حيثيت و كرامت ذاتي تمام اعضاي خانواده ي بشري و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادي ، عدالت و صلح در جهان است ،

از آن جا كه ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر به اقدامات وحشيانه اي انجاميده كه وجدان بشر را برآشفته اند و پيدايش جهاني كه در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد، و از ترس و فقر فارغ باشند، عالي ترين آرزوي بشر اعلا م شده است ،

از آن جا كه ضروري است كه از حقوق بشر با حاكميت قانون حمايت شود تا انسان به عنوان آخرين چاره به طغيان بر ضد بيداد و ستم مجبور نگردد،

از آن جا كه گسترش روابط دوستانه ميان ملت ها بايد تشويق شود،

از آن جا كه مردمان ملل متحد، ايمان خود را به حقوق اساسي بشر و حيثيت و كرامت و ارزش فرد انسان و برابري حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلا م و عزم خود را جزم كرده اند كه به پيشرفت اجتماعي ياري رسانند و بهترين اوضاع زندگي را در پرتو آزادي فزاينده به وجود آورند،

از آن جا كه دولت هاي عضو متحد شده اند كه رعايت جهاني و موثر حقوق بشر و آزادي هاي اساسي را با همكاري سازمان ملل متحد تضمين كنند،

از آن جا كه برداشت مشترك در مورد اين حقوق و آزادي ها براي اجراي كامل اين تعهد كمال اهميت را دارد،

مجمع عمومي اين اعلاميه ي جهاني حقوق بشر را آرمان مشترك تمام مردمان و ملت ها اعلا م مي كند تا همه ي افراد و تمام نهادهاي جامعه اين اعلاميه را
همواره در نظر داشته باشند و بكوشند كه به ياري آموزش و پرورش ، رعايت اين حقوق و آزادي ها را گسترش دهند و با تدابير فزاينده ي ملي و بين المللي ، شناسايي و اجراي جهاني و موثر آن هارا چه در ميان مردمان كشورهاي عضو و چه در ميان مردم سرزمين هايي كه در قلمرو آن ها هستند، تامين كنند.

ماده ي ١
تمام افراد بشر آزاد زاده مي شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابراند. همگي داراي عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه اي برادرانه رفتاد كنند.

ماده ي ٢
هر كس مي تواند بي هيچ گونه تمايزي ، به ويژه از حيث نژاد، رنگ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ي سياسي يا هر عقيده ي ديگر، و همچنين منشا ملي يا اجتماعي ،ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر، از تمام حقوق و همه ي آزادي هاي ذكرشده در اين اعلاميه بهره مند گردد. به علاوه نبايد هيچ تبعيضي به عمل آيد كه مبتني بر وضع سياسي ، قضايي يا بين المللي كشور يا سرزميني باشد كه شخص به آن تعلق دارد، خواه اين كشور يا سرزمين مستقل ، تحت قيمومت يا غير خودمختار باشد، يا حاكميت آن به شكلي محدود شده باشد.

ماده ي ٣
هر فردي حق زندگي ، آزادي و امنيت شخصي دارد.


ماده ي ٤
هيچ كس را نبايد در بردگي يا بندگي نگاه داشت. بردگي و دادوستد بردگان به هر شكلي كه باشد، ممنوع است.

ماده ي ٥
هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاري ظالمانه ، ضد انساني يا تحقيرآميز قرار گيرد.

ماده ي ٦
هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقي اش در همه جا به رسميت شناخته شود.

ماده ي ٧
همه در برابر قانون مساوي هستند و حق دارند بي هيچ تبعيضي از حمايت يكسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضي كه ناق اعلا ميه ي حاضر باشد، و بر ضد هر تحريكي كه براي چنين تبعيضي به عمل آيد، از حمايت يكسان قانون بهره مند گردند.

ماده ي ٨
در برابر اعمالي كه به حقوق اساسي فرد تجاوز كنند ـ حقوقي كه قانون اساسي يا قوانين ديگر براي او به رسميت شناخته است ـ هر شخصي حق مراجعه ي موثربه دادگاه هاي ملي صالح را دارد.

ماده ي ٩
هيچ كس را نبايد خودسرانه توقيف ، حبس يا تبعيد كرد.
ماده ي ١٠
هر شخص با مساوات كامل حق دارد كه دعوايش در دادگاهي مستقل و بي طرف ، منصفانه و علني رسيدگي شود و چنين دادگاهي در باره ي حقوق و الزامات وي ،يا هر اتهام جزايي كه به او زده شده باشد، تصميم بگيرد.

ماده ي ١١
(١) هر شخصي كه به بزهكاري متهم شده باشد، بي گناه محسوب مي شود تا هنگامي كه در جريان محاكمه اي علني كه در آن تمام تضمين هاي لازم براي دفاع او تامين شده باشد، مجرم بودن وي به طور قانوني محرز گردد.
(٢) هيچ كس براي انجام دادن يا انجام ندادن عملي كه در موقع ارتكاب آن ، به موجب حقوق ملي يا بين المللي جرم شناخته نمي شده است ، محكوم نخواهد شد. همچنين هيچ مجازاتي شديدتر از مجازاتي كه در موقع ارتكاب جرم به آن تعلق مي گرفت ، درباره ي كسي اعمال نخواهد شد.

ماده ي ١٢
نبايد در زندگي خصوصي ، امور خانوادگي ، اقامت گاه يا مكاتبات هيچ كس مداخله هاي خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت كسي حمله شود. در برابر چنين مداخله ها و حمله هايي ، برخورداري از حمايت قانون حق هر شخصي است.

ماده ي ١٣
(١) هر شخصي حق دارد در داخل هر كشور آزادانه رفت وآمد كند و اقامتگاه خود را برگزيند.
(٢) هر شخصي حق دارد هر كشوري ، از جمله كشور خود را ترك كند يا به كشورخويش بازگردد.

ماده ي ١٤
(١) در برابر شكنجه ، تعقيب و آزار، هر شخصي حق درخواست پناهندگي و برخورداري از پناهندگي در كشورهاي ديگر را دارد.
(٢) در موردي كه تعقيب واقعا در اثر جرم عمومي و غيرسياسي يا در اثر اعمالي مخالف با هدف ها و اصول ملل متحد باشد، نمي توان به اين حق استناد كرد.
ماده ي ١٥
(١) هر فردي حق دارد كه تابعيتي داشته باشد.
(٢) هيچ كس رانبايد خودسرانه از تابعيت خويش ، يا از حق تغيير تابعيت محروم كرد.

ماده ي ١٦
(١) هر مرد و زن بالغي حق دارند بي هيچ محدوديتي از حيث نژاد، مليت ، يا دين با همديگر زناشويي كنند و تشكيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويي و هنگام انحلا ل آن ، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.
(٢) ازدواج حتما بايد با رضايت كامل و آزادانه ي زن و مرد صورت گيرد.
(٣) خانواده ركن طبيعي و اساسي جامعه است و بايد از حمايت جامعه و دولت
بهره مند شود.

ماده ي ١٧
(١) هر شخصي به تنهايي يا به صورت جمعي حق مالكيت دارد.
(٢) هيچ كس را نبايد خودسرانه از حق مالكيت محروم كرد.

ماده ي ١٨
هر شخصي حق دارد از آزادي انديشه ، وجدان و دين بهره مند شود. اين حق مستلزم آزادي تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادي اظهار دين يا اعتقاد، در قالب آموزش ديني ، عبادت ها و اجراي آيين ها و مراسم ديني به تنهايي يا به صورت جمعي ، به طور خصوصي يا عمومي است.

ماده ي ١٩
هر فردي حق آزادي عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است كه كسي از داشتن عقايد خود بيم و نگراني نداشته باشد و در كسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افكار، به تمام وسايل ممكن بيان و بدون ملاحظات مرزي آزاد باشد.

ماده ي .٢
(١) هر شخصي حق دارد از آزادي تشكيل اجتماعات ، مجامع و انجمن هاي مسالمت آميز بهره مند گردد.
(٢) هيچ كس را نبايد به شركت در هيچ اجتماعي مجبور كرد.

ماده ٢١
(١) هر شخصي حق دارد كه در اداره ي امور عمومي كشور خود، مستقيما يا به وساطت نمايندگاني كه آزادانه انتخاب شده باشند، شركت جويد.
(٢) هر شخصي حق دارد با شرايط برابر به مشاغل عمومي كشور خود دست يابد.
(٣) اراده ي مردم ، اساس قدرت حكومت است. اين اراده بايد در انتخاباتي سالم ابراز شود كه به طور ادواري صورت مي پذيرد. انتخابات بايد عمومي ، با رعايت مساوات و با راي مخفي يا به طريقه اي مشابه برگزار شود كه آزادي راي را تامين كند.

ماده ي ٢٢
هر شخصي به عنوان عضو جامعه حق امنيت اجتماعي دارد و مجاز است به ياري مساعي ملي و همكاري بين المللي ، حقوق اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ضروري براي حفظ حيثيت و كرامت و رشد آزادانه ي شخصيت خودرا، با توجه به تشكيلا ت و منابع هر كشور، به دست آورد.

ماده ٢٣
(١) هر شخصي حق دارد كار كند، كار خود را آزادانه برگزيند، شرايط منصفانه و رضايت بخشي براي كار خواستار باشد و در برابر بي كاري حمايت شود. (٢) همه حق دارند كه بي هيچ تبعيضي ، در مقابل كار مساوي ، مزد مساوي بگيرند.
(٣)هركسي كه كار مي كند حق دارد مزد منصفانه و رضايت بخشي دريافت دارد كه زندگي او و خانواده اش را موافق حيثيت و كرامت انساني تامين كند و در صورت لزوم با ديگر وسايل حمايت اجتماعي كامل شود.
(٤) هر شخصي حق دارد كه براي دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشكيل دهد و يا به اتحاديه هاي موجود بپيوندد.

ماده ي ٢٤
هر شخي حق استراحت ، فراغت و تفريح دارد و به ويژه بايد از محدوديت معقول ساعات كار و مرخصي ها و تعطيلا ت ادواري با دريافت حقوق بهره مند شود.

ماده ي ٢٥
(١) هر شخصي حق دارد كه از سطح زندگي مناسب براي تامين سلامتي و رفاه خود و خانواده اش ، به ويژه از حيث خوراك ، پوشاك ، مسكن ، مراقبت هاي پزشكي و خدمات اجتماعي ضروري برخوردار شود. همچنين حق دارد كه در مواقع بي كاري ، بيماري ، نقص عضو، بيوگي ، پيري يا در تمام موارد ديگري كه به عللي مستقل از اراده ي خويش وسايل امرار معاشش را از دست داده باشد، از تامين اجتماعي بهره مند گردد.
(٢) مادران و كودكان حق دارند كه از كمك و مراقبت ويژه برخوردار شوند. همه ي كودكان ، اعم از آن كه در پي ازدواج يا بي ازدواج زاده شده باشند، حق دارند كه از حمايت اجتماعي يكسان بهره مند گردند.

ماده ي ٢٦
(١) هر شخصي حق دارد كه از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش ، و دست كم آموزش ابتدايي و پايه بايد رايگان باشد. آموزش ابتدايي اجباري است. آموزش فني و حرفه اي بايد همگاني شود و دست يابي به آموزش عالي بايد با تساوي كامل براي همه امكان پذير باشد تا هركس بتواند بنا به استعداد خود از آن بهره مند گردد.
(٢) هدف آموزش و پرورش بايد شكوفايي همه جانبه ي شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر وآزادي هاي اساسي باشد. آموزش و پرورش بايد به گسترش حسن تفاهم ، دگرپذيري و دوستي ميان تمام ملت ها و تمام گروه هاي نژادي يا ديني و نيز به گسترش فعاليت هاي ملل متحد در راه حفظ صلح ياري رساند.
(٣) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش براي فرزندان خود، برديگران
حق تقدم دارند.

ماده ي ٢٧
(١) هر شخصي حق دارد آزادانه در زندگي فرهنگي اجتماع سهيم و شريك گردد و از هنرها و به ويژه از پيشرفت علمي و فوايد آن بهره مند شود
(٢) هركس حق دارد از حمايت منافع معنوي و مادي آثار علمي ، ادبي يا هنري خود برخوردار گردد.

ماده ي ٢٨
هر شخصي حق دارد خواستار برقراري نظمي در عرصه ي اجتماعي و بين المللي باشد كه حقوق و آزادي هاي ذكرشده در اين اعلا ميه را به تمامي تامين و عملي سازد.

ماده ي ٢٩
(١) هر فردي فقط در برابر آن جامعه اي وظايفي برعهده دارد كه رشد آزادانه و همه جانبه ي او را ممكن مي سازد

(٢) هركس در اعمال حقوق و بهره گيري از آزادي هاي خود فقط تابع محدوديت هايي قانوني است كه صرفا براي شناسايي و مراعات حقوق و آزادي هاي ديگران و براي رعايت مقتضيات عادلانه ي اخلاقي و نظم عمومي و رفاه همگاني در جامعه اي دموكراتيك وضع شده اند.

(٣) اين حقوق و آزادي ها در هيچ موردي نبايد بر خلاف هدف ها و اصول
ملل متحد اعمال شوند.

ماده ي .٣
هيچيك از مقررات اعلاميه ي حاضر نبايد چنان تفسير شود كه براي هيچ دولت ، جمعيت يا فردي متضمن حقي باشد كه به موجب آن براي از بين بردن حقوق و آزادي هاي مندرج در اين اعلاميه فعاليتي انجام دهد يا به عملي دست بزند.

 


 

‫‫ اعلامية‌ كنفرانس‌ بين‌المللي‌ حقوق‌ بشر تهران‌

‫مصوب‌ ۱۹۶۸(۲۵)

‫‫از ۲۳ آوريل‌ تا ۱۳ مه‌ ۱۹۶۸، در تهران‌ اجلاسيه‌اي‌ به‌ منظور بررسي‌ پيشرفت‌هاي‌ حاصله‌ طي‌ بيست‌ سال‌ گذشته‌ از تاريخ‌ تصويب‌ اعلاميه‌ جهاني‌ حقوق‌ بشر و تنظيم‌ برنامه‌اي‌ براي‌ آينده‌ برگزار شد. اين‌ همايش‌ به‌ بررسي‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ فعاليت‌هاي‌ سازمان‌ ملل‌ متحد در زمينه‌ بسط‌ و تشويق‌ احترام‌ به‌ حقوق‌ و آزادي‌هاي‌ اساسي‌ بشر، اختصاص‌ داشت‌ و در پايان‌ اعلام‌ داشت‌ كه‌: با در نظر داشتن‌ قطعنامه‌هاي‌ مصوب‌ كنفرانس‌ و با توجه‌ به‌ اينكه‌ برگزاري‌ سال‌ بين‌المللي‌ حقوق‌ بشر در زماني‌ انجام‌ مي‌گيرد كه‌ جهان‌ دستخوش‌ يك‌ رشته‌ تحولات‌ بي‌سابقه‌ است‌ ...

‫با توجه‌ به‌ امكانات‌ جديدي‌ كه‌ در اثر پيشرفت‌ سريع‌ علوم‌ و تكنولوژي‌ به‌ وجود آمده‌ است‌ ...

‫با اعتقاد به‌ اينكه‌ در دولتي‌ كه‌ مناقشه‌ و توسل‌ به‌ خشونت‌ در بسياري‌ از نقاط‌ جهان‌ برقرار است‌ و حقيقت‌ همبستگي‌ متقابل‌ نوع‌ بشر و ضرورت‌ يكپارچگي‌ آنان‌ بيش‌ از پيش‌ مشهود است‌ ...

‫با اذعان‌ به‌ اينكه‌ صلح‌ جهاني‌ آرمان‌ بشر است‌ و اينكه‌ صلح‌ و عدالت‌ لازمه‌ حتمي‌ تحقق‌ كامل‌ حقوق‌ و آزاديهاي‌ اساسي‌ انسان‌، رسماً اعلام‌ مي‌دارد كه‌:

‫۱. لازم‌ است‌ اعضاي‌ جامعه‌ بين‌المللي‌ تعهدات‌ خطير خود را در زمينه‌ بسط‌ و تشويق‌ احترام‌ به‌ حقوق‌ و آزادي‌هاي‌ اساسي‌ عموم‌ افراد بشر، بدون‌ توجه‌ به‌ وجوه‌ امتياز از هر نوع‌ از جمله‌ نژاد، رنگ‌، جنس‌، زبان‌، مذهب‌، عقايد سياسي‌ و غيره‌ ايفا كنند.

‫۲. اعلاميه‌ جهاني‌ حقوق‌ بشر مبين‌ تفاهم‌ مشترك‌ ملل‌ جهان‌ در زمينه‌ حقوق‌ غيرقابل‌ سلب‌ و نقض‌ عموم‌ اعضاي‌ خانواده‌ بشري‌ بوده‌ متضمن‌ تعهدي‌ براي‌ اعضاي‌ جامعه‌ بين‌المللي‌ است‌.

‫۳. ميثاق‌ بين‌المللي‌ حقوق‌ مدني‌ و سياسي‌، ميثاق‌ بين‌المللي‌ حقوق‌ اقتصادي‌، اجتماعي‌ و فرهنگي‌، اعلامية‌ راجع‌ به‌ اعطاي‌ استقلال‌ به‌ سرزمينها و ملل‌ مستعمره‌، عهدنامه‌ بين‌الملل‌ راجع‌ به‌ محو كليه‌ اشكال‌ تبعيض‌نژادي‌ و نيز عهدنامه‌ها و اعلاميه‌هاي‌ ديگري‌ كه‌ در زمينه‌ حقوق‌ بشر به‌ ابتكار سازمان‌ ملل‌ متحد، كارگزاري‌هاي‌ تخصصي‌ و سازمان‌هاي‌ منطقه‌اي‌ بين‌الدولي‌ به‌ تصويب‌ رسيده‌ است‌، معيارها و تعهدات‌ جديدي‌ به‌ وجود آورده‌ كه‌ براي‌ كشورها لازم‌الرعايه‌ است‌.

‫۴. از بدو تصويب‌ اعلاميه‌ جهاني‌ حقوق‌ بشر سازمان‌ ملل‌متحد، پيشرفتهاي‌ چشمگيري‌ به‌ منظور تعيين‌ معيارهايي‌ براي‌ تمتع‌ از حقوق‌ و آزادي‌هاي‌ اساسي‌ بشر و حمايت‌ آن‌ كرده‌ است‌. در اين‌ مدت‌، اسناد بين‌المللي‌ مهم‌ متعددي‌ به‌ تصويب‌ رسيده‌ ليكن‌ در زمينه‌ تحقق‌ حقوق‌ و آزاديهاي‌ مذكور، هنوز كارهاي‌ زيادي‌ بايد انجام‌ پذيرد.

‫۵. هدف‌ نخستين‌ سازمان‌ ملل‌متحد در زمينه‌ حقوق‌ بشر، برخورداري‌ يكايك‌ افراد از حداكثر آزادي‌ و حيثيت‌ است‌. براي‌ تحقق‌ اين‌ مقصود، قوانين‌ هر كشوري‌ بايد آزادي‌ بيان‌، آزادي‌ كسب‌ اطلاعات‌، آزادي‌ ايمان‌ و مذهب‌ و نيز حق‌ شركت‌ در حيات‌ سياسي‌، اقتصادي‌، فرهنگي‌ و اجتماعي‌ كشور را براي‌ عموم‌ افراد، صرفنظر از نژاد، زبان‌، مذهب‌ يا اعتقاد سياسي‌ تأمين‌ كند.

‫۶. كشورها بايد عزم‌ خود را مبني‌ بر اعمال‌ مؤثر اصول‌ راجع‌ به‌ حقوق‌ و آزادي‌هاي‌ اساسي‌ بشر كه‌ در منشور ملل‌ متحد و ساير اسناد بين‌المللي‌ به‌ وديعه‌ سپرده‌ شده‌ مؤكداً اعلام‌ دارند.

‫۷. موارد نقض‌ فاحش‌ حقوق‌ بشر در چارچوب‌ سياست‌ تنفرآور نژادپرستي‌ امري‌ است‌ كه‌ عميقترين‌ نگراني‌ها را در جامعه‌ بين‌المللي‌ پديد آورده‌ است‌. نژادپرستي‌ كه‌ به‌ منزله‌ جنايتي‌ عليه‌ انسان‌ محكوم‌ شده‌ همچنان‌ به‌ نحو جدي‌ صلح‌ و امنيت‌ بين‌المللي‌ را مختل‌ مي‌كند. از اين‌ رو بر جامعه‌ بين‌المللي‌ فرض‌ شده‌ است‌ كه‌ از هر وسيله‌ ممكن‌ براي‌ از بين‌ بردن‌ اين‌ پليدي‌ استفاده‌ كند. مبارزه‌ عليه‌ نژادپرستي‌ مشروع‌ شناخته‌ مي‌شود.

‫۸. عموم‌ ملل‌ جهان‌ را بايد از پليدي‌هاي‌ تبعيض‌ نژادي‌ كاملاً آگاه‌ كرد. اين‌ ملل‌ بايد در پيكار با آن‌ شركت‌ جويند. اعمال‌ اصل‌ عدم‌ تبعيض‌، گنجانده‌ شده‌ در منشور ملل‌متحد، اعلامية‌ جهاني‌ حقوق‌ بشر و ديگر اسناد بين‌المللي‌ در زمينه‌ حقوق‌ بشر، تكليفي‌ بسيار عاجل‌ را براي‌ بشريت‌ ـ چه‌ در سطح‌ بين‌المللي‌ و چه‌ در سطح‌ ملي‌ ـ متضمن‌ است‌. كليه‌ ايدئولوژي‌هاي‌ مبتني‌ بر برتري‌ نژادي‌ و نابرابري‌، بايد محكوم‌ شوند و در مقابل‌ آنان‌ ايستادگي‌ به‌ عمل‌ آيد.

‫۹. هشت‌ سال‌ تمام‌ پس‌ از صدور اعلاميه‌ مجمع‌ عمومي‌ راجع‌ به‌ اعطاي‌ استقلال‌ به‌ سرزمينها و ملل‌ مستعمره‌، مسائل‌ ناشي‌ از استعمار همچنان‌ جامعه‌ بين‌المللي‌ را به‌ خود مشغول‌ داشته‌ است‌. ضرورت‌ عاجل‌ دارد كه‌ كليه‌ كشورهاي‌ عضو با اركان‌ ذيربط‌ سازمان‌هاي‌ ملل‌متحد همكاري‌ كنند تا اقدامات‌ مؤثري‌ براي‌ تضمين‌ اجراي‌ كامل‌ اعلاميه‌ معمول‌ شود.

‫۱۰. موارد نقض‌ دامنه‌دار حقوق‌ بشر، ناشي‌ از تجاوز يا هر نوع‌ مناقشه‌ با پيامدهاي‌ اسفناكي‌ كه‌ در بر دارد، به‌ مصائب‌ ناگفتني‌ بشر منتهي‌ مي‌شود و واكنش‌هايي‌ را به‌ وجود مي‌آورد كه‌ امكان‌ دارد جهان‌ را گرفتار مخاصمات‌ روزافزون‌ كند. وظيفه‌ جامعه‌ بين‌المللي‌ است‌ كه‌ در زمينه‌ محو اين‌ قبيل‌ بلايا همكاري‌ كنند.

‫۱۱. موارد نقض‌ فاحش‌ حقوق‌ بشر ناشي‌ از تبعيض‌ بر مبناي‌ نژاد، مذهب‌ و اعتقاد به‌ افكار بخصوص‌ يا بيان‌ آن‌ وجدان‌ بشريت‌ را جريحه‌دار مي‌كند و مباني‌ آزادي‌، عدالت‌ و صلح‌ را در جهان‌ به‌ مخاطره‌ مي‌افكند.

‫۱۲. شكاف‌ روزافزون‌ موجود بين‌ كشورهاي‌ توسعه‌ يافته‌ و در حال‌ توسعه‌ از نظر اقتصادي‌، مانع‌ تحقق‌ حقوق‌ بشر در جامعه‌ بين‌المللي‌ مي‌شود. ناكامي‌ دهه‌ توسعه‌ در نيل‌ به‌ هدف‌هاي‌ محدودي‌ كه‌ داشته‌ به‌ مراتب‌ بر ضرورت‌ اين‌ امر كه‌ هر كشوري‌ به‌ تناسب‌ امكانات‌ خود حد اعلاي‌ كوشش‌ ممكن‌ را براي‌ از ميان‌ برداشتن‌ اين‌ فاصله‌ مبذول‌ دارد مي‌افزايد.

‫۱۳. چون‌ حقوق‌ و آزادي‌هاي‌ اساسي‌ بشر غيرقابل‌ تفكيك‌اند، تحقق‌ كامل‌ حقوق‌ مدني‌ و سياسي‌ بدون‌ بهره‌مندي‌ از حقوق‌ اقتصادي‌، اجتماعي‌ و فرهنگي‌ امكانپذير نيست‌. تأمين‌ پيشرفت‌ پايدار در زمينه‌ اعمال‌ حقوق‌ بشر بستگي‌ تام‌ به‌ اتخاذ سياست‌هاي‌ ملي‌ و بين‌المللي‌ صائب‌ و مؤثر در زمينه‌ توسعه‌ اقتصادي‌ و اجتماعي‌ دارد.

‫۱۴. وجود متجاوز از هفتصد ميليون‌ تن‌ بيسواد در سراسر جهان‌، سد عظيمي‌ است‌ در راه‌ كليه‌ كوشش‌هايي‌ كه‌ به‌ منظور تحقق‌ هدفها و مقاصد منشور ملل‌ متحد و موازين‌ اعلاميه‌ جهاني‌ حقوق‌ بشر به‌ عمل‌ مي‌آيد. اقدام‌ بين‌المللي‌ به‌ منظور محو بيسوادي‌ از صحنه‌ گيتي‌ و بسط‌ تعليم‌ و تربيت‌ در كليه‌ سطوح‌، شايستة‌ توجه‌ عاجل‌ است‌.

‫۱۵. تبعيضي‌ كه‌ زنان‌ همچنان‌ در مناطق‌ مختلف‌ جهان‌ قرباني‌ آنند بايد از بين‌ برود. منزلت‌ مادون‌ براي‌ زنان‌ قائل‌ شدن‌، مغاير منشور ملل‌متحد و نيز موازين‌ اعلاميه‌ جهاني‌ حقوق‌ بشر است‌ و اعمال‌ كامل‌ مفاد اعلاميه‌ راجع‌ به‌ محو كليه‌ اشكال‌ تبعيض‌ عليه‌ زنان‌ از الزامات‌ حتمي‌ پيشرفت‌ انسان‌.

‫۱۶. امر حمايت‌ خانواده‌ و كودك‌، همچنان‌ توجه‌ جامعه‌ بين‌المللي‌ را به‌ خود معطوف‌ داشته‌ است‌. والدين‌ داراي‌ حق‌ اساسي‌ بشري‌ در زمينه‌ تصميم‌گيري‌ آزادانه‌ و همراه‌ با درك‌ مسئوليت‌ در مورد تعداد و فاصله‌ سني‌ فرزندان‌ خويش‌اند.

‫۱۷. آرمان‌هاي‌ نسل‌ جوان‌ در زمينه‌ پايه‌گذاري‌ دنيائي‌ بهتر كه‌ در آن‌ حقوق‌ و آزادي‌هاي‌ اساسي‌ بشر به‌ نحو كامل‌ اعمال‌ شود. بايد از نهايت‌ تشويق‌ برخوردار باشد. ضرورت‌ دارد كه‌ جوانان‌ در شكل‌ بخشيدن‌ به‌ آينده‌ بشر سهيم‌ باشند.

‫۱۸. در حالي‌ كه‌ كشفيات‌ علمي‌ و پيشرفتهاي‌ تكنولوژيكي‌ اخير، افق‌هاي‌ وسيعي‌ را از نظر پيشرفت‌ اقتصادي‌، اجتماعي‌ و فرهنگي‌ گشوده‌ است‌، چنين‌ تحولاتي‌ ممكن‌ است‌ به‌ رغم‌ اين‌ امر حقوق‌ و آزادي‌هاي‌ افراد را به‌ مخاطره‌ افكند و از اين‌ رو مستلزم‌ مراقبت‌ پي‌گير است‌.

‫۱۹. خلع‌ سلاح‌ مي‌تواند منابع‌ انساني‌ و مادي‌ عظيمي‌ را كه‌ در حال‌ حاضر به‌ مقاصد نظامي‌ اختصاص‌ داده‌ شده‌ آزاد كند. اين‌ منابع‌ بايد در طريق‌ بسط‌ حقوق‌ و آزادي‌هاي‌ اساسي‌ بشر مصروف‌ شود. خلع‌ سلاح‌ عمومي‌ و كامل‌ يكي‌ از والاترين‌ آرمان‌هاي‌ كليه‌ ملل‌ است‌.



‫کنوانسيون ضد شکنجه و رفتار يا مجازات خشن، غير انساني يا تحقير کننده

‫مصوبه ۱۰ دسامبر ۱۹۸۴/ قطعنامه شماره ۴۶/۳۹ مجمع عمومي سازمان ملل متحد
‫قدرت اجرائي کنوانسيون، ۲۶ ژوئن ۱۹۸۷

‫کشورهاي طرف اين کنوانسيون (ميثاق)
‫- با توجه به اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد که شناسائي حيثيت ذاتي و حقوق برابر و غير قابل انتقال تمام اعضاء خانواده بشري را مبناي آزادي، عدالت و صلح در جهان اعلام داشته است.
‫- با توجه به اينکه حقوق مذکور از شان و منزلت ذاتي انسان سرچشمه گرفته است.
‫- با توجه به تعهدات دولتهاي امضاء کننده منشور، بويژه ماده ۵۵ آن که اعتلاي رعايت و حرمت حقوق بشر و آزاديهاي اساسي را متذکر ميشود.
‫- با در نظر گرفتن ماده پنجم اعلاميه جهاني حقوق بشر و ماده هفتم کنوانسيون بين المللي حقوق مدني و سياسي که مقرر داشته است: هيچکس را نميتوان مورد آزار و شکنجه و يا مجازات و رفتارهاي ظالمانه و غير انساني قرار داد که سلب کننده حقوق مدني و اجتماعي فرد است.
‫- با توجه به اعلاميه مجمع عمومي ۹ دسامبر ۱۹۷۵ مبني بر حمايت انسانهائي که مورد شکنجه و اعمال ظالمانه غير انساني و رفتارهائي که باعث سلب حقوق مدني و اجتماعي آنها ميشود.
‫- با آرزو و تلاش و تاثير گذاري بيشتر عليه شکنجه و ديگر اعمال وحشيانه و غير انساني و مجازات و رفتارهائي که حقوق انسانها را در سراسر جهان به مخاطره مي اندازد.
‫ما امضاء کنندگان اين کنوانسيون، اصول زير را مي پذيريم:
‫قسمت اول
‫ماده اول
‫۱- از نظر اين کنوانسيون شکنجه چنين تعريف مي گردد: هر عمل عمدي که بر اثر آن درد يا رنج شديد جسمي يا روحي عليه فردي به منظور کسب اطلاعات يا گرفتن اقرار از او و يا شخص سوم اعمال ميشود، شکنجه نام دارد. (همچنين) مجازات فردي به عنوان عملي که او يا شخص سوم انجام داده است و يا احتمال مي رود که انجام دهد، با تهديد و اجبار و بر مبناي تبعيض از هر نوع و هنگاميکه وارد شدن اين درد و رنج و يا به تحريک و ترغيب و يا با رضايت و عدم مخالفت مامور دولتي و يا هر صاحب مقام ديگر، انجام گيرد شکنجه تلقي ميشود. درد و رنجي که بطور ذاتي يا به طور تبعي لازم مجازات قانوني است، شامل (اين کنوانسيون) نميشود.
‫۲- اين ماده خللي نسبت به اسناد بين المللي و يا (مصوبات) قوانين داخلي کشور ها که مفهوم وسيعتري براي شکنجه در نظر گرفته اند، وارد نميکند.بايد بر اساس همان مفهوم وسيعي که آن سند بين المللي و يا قانون داخلي در نظر گرفته است، عمل نمود.
‫ماده دوم
‫۱- هر دولت عضو اين کنوانسيون، موظف است اقدامات لازم و موثر قانوني اجرائي، قضائي و ديگر امکانات را جهت ممانعت از اعمال شکنجه در قلمرو حکومتي خود، بعمل آورد.
‫۲- هيچ وضعيت استثنائي کشوري، مانند جنگ و يا تهديد به جنگ، بي ثباتي سياسي داخلي و يا هر گونه وضعيت اضطراري ديگر، مجوز و توجيه کننده اعمال شکنجه نمي باشد.
‫۳- دستور و حکم مقام مافوق (حکومتي) و يا مرجع دولتي، نمي تواند توجيه کننده عمل شکنجه باشد.
‫ماده سوم
‫۱- هيچ دولت عضوي فردي را که جانش در خطر است و مورد شکنجه واقع خواهد شد را به دولتي که زمينه واقعي (چنين اعمالي را) دارد مسترد نخواهد کرد.
‫۲- به منظور پايان دادن به ايجاد زمينه عمل شکنجه، مراجع شايسته و صلاحيت داري بايد در نظر گرفت ( تا بتوان بدين وسيله) دولتي که وجود نمونه هاي فاحش و آشکار و عملي شکنجه و نقض مداوم حقوق بشر در آن مشاهده ميشود را بررسي کنند.
‫ماده چهارم
‫۱- هر دولت عضوي مراقب و مطمئن خواهد شد که تمام انواع شکنجه تحت قوانين جنائي، جرم محسوب گردد و براي کسي که مبادرت به انجام شکنجه ميکند و يا کسي که در انجام اين عمل با او مشارکت و همکاري مي نمايد، جرم شناخته شود
‫۲- هر دولت عضوي براي اين جرائم و با در نظر گرفتن نوع و اهميت آنها، کيفري مناسب تعيين خواهد کرد.
‫ماده پنجم
‫۱- هر دولت عضوي، اقدامات لازم و ضروري و اختيارات قانوني براي جرمهائي که راجع به ماده چهارم است را ( در دستگاه قضائي) خود به قرار زير انجام خواهد داد:
‫الف: هنگاميکه جرمي در قلمرو قضائي و يا مرز دريايي و هوائي شناخته شده ( آن کشور)، انجام گرفته است.
‫ب: هنگاميکه متهم شهروند آن کشور باشد.
‫ج: هنگاميکه قرباني (شکنجه) شهروند آن کشور باشد و آن دولت آنرا تائيد نمايد.
‫۲- هر دولت عضوي همچنين، اقدامات لازم را در جهت کسب اختيارات قانوني در نظام قضائي خود، بعمل خواهد آورد. اين اقدامات در مواردي است که جرمهائي در قلمرو قضائي آن کشور صورت گرفته است و فرد متهم به کشور متبوعش تسليم نشده است. طبق ماده هشتم بند اول، متهم به دولتهائي که نامشان ذکر شده است مسترد خواهد شد.
‫۳- اين کنوانسيون از جرائم جنائي که در ارتباط با قوانين داخلي است مستثني نميباشد.
‫ماده ششم
‫۱- هر دولت عضوي فرد متهمي را که جرمي مطابق ماده ۴ ( اين کنوانسيون) مرتکب شده است، بازداشت خواهد نمود و يا اقدامات ديگري جهت اطمينان از حضور متهم بعمل خواهد آورد. ( اين دولت) براي اطمينان از وضعيت متهم، اطلاعات موجود و قابل استفاده را مورد بررسي قرار خواهد داد و سپس حکم بازداشت و يا هر اقدام ديگري را مطابق قوانين خود انجام خواهد داد. اين بازداشت متهم بر حسب ضرورت، ممکن است براي مدتي ادامه داشته باشد تا روند جرم و استرداد مجرم، طي گردد.
‫۲- دولت (مذکور) مقدمات تحقيق و رسيدگي (پرونده متهم) را فراهم خواهد کرد.
‫۳- فردي که در بازداشت بسر ميبرد، حق خواهد داشت که طبق بند ۱ اين ماده، بيدرنگ با نزديکترين نمايندگي دولت متبوعش تماس حاصل نمايد. اگر فرد بازداشتي تابعيتي نداشته باشد، او حق خواهد داشت که با نمايندگي کشوري که او در آنجا معمولا اقامت داشته است، تماس گيرد.
‫۴- هنگاميکه دولتي فردي را طبق اين ماده بازداشت ميکند، مراتب امر را به دولتهائي که در ماده ۵ بند ۱ به آنها اشاره شده است، بيدرنگ اطلاع خواهد داد و شرايط و موقعيت بازداشتي فرد متهم را بازگو خواهد نمود.
‫ماده هفتم
‫۱- دولت عضوي که تحت قلمرو قضائي خود، فرد متهم در مطابقت با ماده ۴ مرتکب جرمي شده است، با در نظر گرفتن ماده ۵ عمل خواهد نمود. اگر ( آن دولت) فرد متهم را به ( دولت متبوعش) مسترد ننمايد، ميبايد پرونده متهم را به مراجع صلاحيت دار و شايسته بمنظور تعقيب قضائي واگذار نمايد.
‫۲- مراجع ( صلاحيت دار) مذکور، مانند هر جرم عادي و در يک جريان طبيعي و جدي، تحت قوانين دولتي، نظر و تصميم خود را خواهند گرفت. مدارک قانوني و معتبر بنا به ماده ۵ بند ۲ براي پيگرد و تعقيب قانوني و محکوميت ضروري است. اين مدارک در تطابق با ماده ۵ بند ۱ مي بايست مستدل و محکم باشد، بطوريکه تعقيب قضائي را قابل اجرا گرداند.
‫۳- هر فردي با توجه به اقامه دعوي جرمي که عليه او و در ارتباط با ماده ۴ صورت گرفته است، ميبايست در تمام مراحل قضائي رفتاري مناسب با او تضمين گردد.
‫ماده هشتم
‫۱- دولتهاي عضو جرائم مربوط به ماده چهار که شامل استرداد مجرمين به کشور متبوعشان است و يا هر نوع اخراج و استردادي که آنها بوسيله قراردادهاي دوجانبه پذيرفته اند، تضمين خواهند کرد.
‫۲- اگر دولت عضوي در خواست استرداد (متهمي) را از دولت عضو ديگر که معاهده اي را براي استرداد با اين دولت امضاء نکرده است، دريافت دارد، اين کنوانسيون بمثابه معاهده اي قانوني براي استرداد مجرمين بشمار مي رود.
‫۳- دولتهاي عضوي که شرط استرداد را بنابر معاهده اي نپذيرفته اند، جرائم ( مربوط به شکنجه) را بمثابه جرائم قابل استرداد در قراردادهاي دوجانبه ملحوظ خواهند داشت و آنرا ( جرم شکنجه) همانند يک جرم قابل استرداد و قانوني از دولت عضوي خواستار ميشوند.
‫۴- اين نوع جرائم (شکنجه) با هدف استرداد ضرورت دارد که بوسيله قرارداد دوجانبه اي بين کشورهاي عضو، انجام گردد. چنانکه قرارداد دوجانبه اي بين ( آنها) امضاء شده است، لازم است بنابه ماده ۵ بند ۱ و بر اساس اختيارات قضائي دولتها، نه فقط براي مکاني که جرم در آن بوقوع پيوسته است، باشد، بلکه شامل قلمرو دولتها نيز گردد.
‫ماده نهم
‫۱- دولتهاي عضو در فراهم کردن امکاناتي که در ارتباط با روند پيگيري جرائم و مجرميني که مشمول ماده چهار مي باشند، اقدامات لازم را بعمل خواهند آورد و نيز يکديگر را با ارائه شواهد و اسنادي که در اختيار دارند جهت پيگيري روند جرائم ياري خواهند رساند.
‫۲- دولتهاي عضو، تعهدات خويش را بنابر بند ۱ اين ماده مبني بر مساعدت هاي قضائي متقابل در بين خود عمل خواهند کرد.
‫ماده دهم
‫۱- هر دولت عضوي با توجه به ممنوعيت شکنجه به مجريان قانون، نيروهاي انتظامي (مدني) و نظامي، کارکنان خدمات پزشکي، کارمندان و ديگر افرادي که به نحوي در بازداشت، بازجويي و بازرسي (افراد دخالت دارند) و نيز هر رفتاري که موجب دستگيري، بازداشت و زنداني افراد ميشود، آموزشها و اطلاعات لازم را به آنها بدهند و مطمئن شوند که آنها از اين آموزشها و اطلاعات برخوردار خواهند شد.
‫۲- هر دولت عضوي در قوانين و دستورات به فراخور وظائف و مسئوليتهاي افراد، ممنوعيت شکنجه را ملحوظ خواهد کرد.
‫ماده يازدهم
‫هر دولت عضوي موظف است بطور مرتب و منظم قواعد و روشهاي مربوط به بازجويي (بازپرسي) و ترتيبات راجع به نگهداري افراد را ( در بازداشتگاهها) انجام دهد. اين بازنگري و مراقبت شامل هر نوع دستگيري، زندان و در هر قلمروي که حوزه قضائي آن دولت است با در نظر گرفتن اصل ممنوعيت شکنجه ميباشد.
‫ماده دوازدهم
‫هر دولت عضوي موظف است ترتيب اطمينان بخشي بدهد تا اگر قراين معقولي بر انجام عمل شکنجه در مکان و يا در قلمرو قضائي آن دولت وجود داشت، مقامات صلاحيت دار بيدرنگ و بيطرفانه به آنها رسيدگي نمايند.
‫ماده سيزدهم
‫هر دولت عضوي موظف است حق شکايت فردي را که عنوان ميکند او در قلمرو قضائي آن دولت مورد شکنجه قرار گرفته است را محفوظ بدارد و شکايت او را بيدرنگ و بيطرفانه به مقامات صلاحيت دار جهت رسيدگي ارجاع دهد و نيز مطمئن گردد که شکايت کننده و شاهدان از تهديد هائي که نتيجه عمل آنهاست در امان خواهند بود.
‫ماده چهاردهم
‫۱- هر دولت عضوي موظف است از طريق نظام قانوني خود ترتيب اطمينان بخشي بدهد که قرباني شکنجه حق گرفتن خسارت و جبران غرامت مناسب (عادلانه) و کافي داشته باشد. اين جبران شامل اعاده وضع اوليه قرباني شکنجه تا حد امکان نيز هست. هر گاه فردي بر اثر شکنجه بميرد، جبران خسارات شامل بستگان او ميگردد.
‫۲- هيچ موردي از اجراي اين ماده مبني بر اعاده حقوق قرباني شکنجه و افراد ديگري که بنا بر قوانين کشوري غرامت به آنها تعلق ميگيرد، جلوگيري نخواهد کرد.
‫ماده پانزدهم
‫هر دولت عضوي موظف است به نحوي اطمينان حاصل نمايد که اقرار در اثر شکنجه به هيچ وجه مدرک محسوب نخواهد شد و نمي توان آن مدارک را به جز در مورد شخص شکنجه گر و در جهت پيگرد او به لحاظ ارتکاب جرم، مورد استناد قرار داد.
‫ماده شانزدهم
‫۱- هر دولت عضوي متعهد است که در قلمرو قضائي خود اعمال وحشيانه، غير انساني و رفتارهاي تحقيرکننده و مجازات هائي را که مشمول تعريف شکنجه و ماده يک اين کنوانسيون نيست و اين اعمال به تحريک و ترغيب و يا با رضايت و عدم مخالفت مامور دولتي و يا هر صاحب مقام ديگر انجام ميگيرد، جلوگيري بعمل آورد. اين تعهدات بويژه، تعهداتي است که در مواد ۱۳- ۱۲- ۱۱ و ۱۰ مبني بر تعويض و جايگزيني افرادي که در عمل شکنجه و يا ديگر اعمال وحشيانه غير انساني و رفتارهاي تحقيرآميز و مجازاتهاي خشن آمده است.
‫۲- مقررات اين کنوانسيون نسبت به مقررات، اسناد بين المللي و قوانين ملي که اعمال وحشيانه و غير انساني و رفتارهاي تحقيرآميز که مربوط به استرداد يا اخراج ميباشد و ممنوع اعلام کرده اند، خللي وارد نخواهد کرد.

‫قسمت دوم
‫ماده هفدهم
‫۱- يک کميته ضد شکنجه تاسيس خواهد شد( از اين پس در اين کنوانسيون کميته ناميده ميشود) و وظائفي که در مواد بعدي به آنها اشاره خواهد شد را عهده دار است. اين کميته از ۱۰ کارشناس عاليرتبه که برخوردار از صلاحيت اخلاقي و شايستگي در زمينه حقوق بشر مي باشند، تشکيل خواهد شد. آنها با صلاحيت شخصي خود انجام وظيفه مي نمايند(نه به عنوان نماينده دولت متبوع خويش) همچنين اين کارشناسان بوسيله دولتهاي عضو و با رعايت تقسيمات عادلانه جغرافيائي و نيز همکاريهاي سودمندانه و تجربيات حقوقي آنها انتخاب خواهند شد.
‫۲- اعضاء کميته بوسيله راي مخفي و از فهرست نامزدهائي که دولتهاي عضو تعيين کرده اند، انتخاب ميگردند. دولتهاي عضو در نظر خواهند داشت که افراد سودمند و کساني از اعضاء کميته حقوق بشر تحت نظارت پيمان بين المللي حقوق مدني و سياسي و نيز افرادي که مايل به خدمت در کميته ضد شکنجه باشند را نامزد نمايند.
‫۳- انتخابات اعضاء کميته با دعوت به گردهمائي دبير کل سازمان ملل متحد از دولتهاي عضو و در هر دو سال يکبار انجام خواهد گرفت. حد نصاب در اين گردهمائي، شرکت دوسوم کشورهاي عضو مي باشد. افرادي که حائز اکثريت آراء از طرف نمايندگان حاضر دولتهاي عضو باشند انتخاب خواهند شد.
‫۴- اولين انتخابات نبايد بيشتر از ۶ ماه پس از لازم الاجرا شدن اين کنوانسيون به درازا بکشد. براي انتخابات حداقل ۴ ماه پيش از تاريخ انجام آن، دبير کل سازمان ملل متحد، از دولتهاي عضو، بوسيله نامه دعوت خواهد نمود که نامزدهاي خود را براي عضويت در کميته ظرف ۳ ماه معرفي کنند. دبير کل سازمان ملل فهرستي بترتيب حروف الفباء از افرادي که نامزد شده اند با ذکر کشورهائي که آنان را معرفي کرده اند، تهيه و به دولتهاي عضو ارسال خواهد داشت.
‫۵- اعضاء کميته براي مدت ۴ سال انتخاب ميشوند و در صورتي که مجددا نامزد شوند، تجديد انتخاب آنها مجاز خواهد بود. ليکن مدت زمان پنج عضو کميته منتخب در اولين انتخابات در پايان ۲ سال منقضي ميشود. نام اين ۵ عضو پس از اولين دوره انتخابات با قيد قرعه و بوسيله رئيس جلسه مذکور، بنا بر بند ۳ اين ماده معين ميگردد.
‫۶- اگر عضوي از اعضاء کميته فوت کند و يا استعفا دهد و يا به هر دليل ديگري نتواند انجام وظيفه کند، دولت عضوي که اين فرد را نامزد کرده بود، شخص کارشناس ديگري که تبعه آن کشور باشد را جهت جايگزيني و خدمت تعيين ميکند و تصويب او را با اکثريت آراء از دولتهاي عضو خواستار ميگردد. دولتهاي عضو تصويب (عضو جديد) را مورد بررسي قرار خواهند داد، اگر نصف يا بيشتر آنها راي منفي به اين تصويب دهند، مراتب امر به اطلاع دبير کل سازمان ملل خواهد رسيد تا در خلال ۶ هفته فرد ديگري معرفي و تعيين گردد.
‫۷- دولتهاي عضو، مسئوليت هزينه هاي اعضاء کميته را در هنگام انجام وظيفه متقبل خواهند شد.
‫( اصلاحيه - به تصميم عمومي ۱۱۱/۴۷، ۱۶ دسامبر ۱۹۹۲ شرايط تصويب رجوع شود)
‫ماده هيجدهم
‫۱- کميته، هيات رئيسه خود را براي مدت ۲ سال انتخاب خواهد کرد، آنها مي توانند مجددا انتخاب شوند.
‫۲- کميته آئين نامه داخليش را خود تنظيم ميکند. مقررات اين آئين نامه به قرار زير خواهد بود:
‫الف- حد نصاب رسميت جلسات حضور ۶ عضو است.
‫ب- تصميمات کميته با اکثريت آراء اعضاء حاضر اتخاذ ميگردد.
‫۳- دبير کل سازمان ملل متحد، کارمندان و امکانات لازم و مورد احتياج را جهت اجراي موثر وظائفي که کميته بموجب اين کنوانسيون بعهده دارد، در اختيار کميته خواهد گذاشت.
‫۴- دبير کل سازمان ملل متحد اعضاي کميته را براي تشکيل نخستين جلسه دعوت ميکند. پس از آن، کميته در اوقاتي که در آئين نامه داخلي آن پيش بيني شده است، تشکيل جلسه خواهد داد.
‫۵- دولتهاي عضو مسئوليت ( پرداخت) هزينه هائي که در ارتباط با گردهمائي هاي دولتهاي عضو کميته و هزينه هائي که بوسيله سازمان ملل در اين مورد پرداخت ميشود، مانند هزينه کارمندان و تهيه امکانات بنابر بند ۳ اين ماده را بعهده خواهند داشت.
‫( اصلاحيه - به تصميم مجمع عمومي ۱۱۱/۴۷، ۱۶ دسامبر ۱۹۹۲، شرايط تصويب رجوع شود)
‫ماده نوزدهم
‫۱- دولتهاي عضو بواسطه دبير کل سازمان ملل، اقداماتي که در جهت اجراي تعهداتشان طبق اين کنوانسيون انجام داده اند را به کميته تقديم مينمايند. ( نخستين گزارش) يکسال پس از لازم الاجرا شدن کنوانسيون براي دولت عضو بايد به کميته ارائه گردد و از آن پس دولتهاي عضو گزارشات تکميلي و اقدامات جديد خود در اين زمينه را هر چهار سال يکبار تقديم ميدارند.
‫۲- دبير کل سازمان ملل اين گزارشات را به دولتهاي عضو ارسال خواهد داشت.
‫۳- هر گزارشي مورد بررسي و رسيدگي کميته قرار خواهد گرفت و کميته نظرات و پيشنهادات عمومي خود را نسبت به گزارش به دولتهاي مربوط اعلام ميدارد. دولت عضو مزبور ميتواند پاسخها و نظرات خود را به کميته اعلام نمايد.
‫۴- کميته بنابر صلاحديد خود ممکن است نظرات و پيشنهاداتي که در ارتباط با بند ۳ اين ماده و مربوط به دولت عضو مذبور است و ملاحظات خود و نظر دولتها را در گزارش سالانه خود و بر طبق ماده ۲۴ به مجمع عمومي ارائه دهد.
‫اگر دولت عضو مزبور در خواست يک رونوشت از اين گزارش را نمايد، کميته طبق بند ۱ اين ماده اين درخواست را اجابت مي نمايد.
‫ماده بيستم
‫۱- اگر کميته اطلاعات موثق و قابل اعتمادي دريافت نمايد که بوضوح نشان دهد در قلمرو يکي از دولتهاي عضو به طور منظم شکنجه وجود دارد، کميته دولت مربوط را دعوت ميکند که براي رسيدگي و بررسي اين موضوع همکاري نمايد و در پايان نظرات خود را با توجه بر اطلاعات مزبور، ارائه خواهد داد.
‫۲- با توجه به نظراتي که دولت عضو ممکن است به کميته ارائه دهد و نيز اطلاعات قابل استناد ديگر که کميته را به معتبر بودن اين اطلاعات متقاعد کرده است، کميته ممکن است يک يا چند عضو خود را براي رسيدگي و تحقيق بطور محرمانه مامور کند تا بي درنگ گزارشي براي کميته تهيه نمايند.
‫۳- با انجام اين تحقيقات، بنابر بند ۲ اين ماده، کميته از دولت عضو مربوط خواهد خواست که در اين مورد همکاري نمايد. با توجه به تحقيقات انجام شده و توافق با دولت عضو ذيربط، بازديد ( و مسافرت) از قلمرو آن دولت بعمل خواهد آمد.
‫۴- کميته بعد از رسيدگي و تشخيص نظرات عضو و يا اعضاء و با توجه به بند ۲ اين ماده، نظرات و تشخيص آنها را همراه با پيشنهادات و ارزيابي خود و با در نظر گرفتن موقعيت به دولت عضو مربوط، منتقل خواهد کرد.
‫۵- تمام مراحل ( تحقيق و بررسي) که از طرف کميته انجام ميگيرد، بنابر بند ۱ تا ۴ اين ماده، محرمانه خواهد بود. همچنين در تمام مراحل تحقيق و رسيدگي، دولت عضو ذيربط به همکاري خواسته ميشود. پس از تکميل روند تحقيقات و با توجه به بند ۲، کميته با مشورت دولت عضو مربوط، ممکن است تصميم بگيرد که خلاصه اي از نتايج تحقيقات را با توجه به ماده ۲۴، در گزارش سالانه خود ( به مجمع عمومي) منعکس نمايد.
‫ماده بيست و يکم
‫۱- هر دولت عضو اين کنوانسيون، بموجب اين ماده هر زمان اعلام نمايد که صلاحيت کميته را براي دريافت و رسيدگي به شکايات دائر بر ادعاي هر دولت عضو که دولت عضو ديگر کنوانسيون تعهدات خود را طبق مواد اين ميثاق انجام نمي دهد، برسميت بشناسد. بموجب اقدامات عملي که در اين ماده قرار دارد، شکاياتي قابل دريافت و رسيدگي خواهد بود که توسط دولت عضو صلاحيت کميته را نسبت به خود شناسائي و اعلام کند. هيچ شکايتي مربوط به يک دولت عضو اين کنوانسيون که چنين اعلامي نکرده باشد بنابر اين ماده از طرف کميته پذيرفته نخواهد شد. نسبت به شکايات که بموجب اين ماده دريافت ميشود، بترتيب زير اقدام خواهد شد:
‫الف - اگر يک دولت عضوي تشخيص دهد که دولت عضو ديگري به مقررات اين کنوانسيون ترتيب اثر نمي دهد، ميتواند بوسيله نامه، توجه آن دولت عضو را جهت رسيدگي بموضوع جلب کند. در ظرف ۳ ماه پس از دريافت اطلاعيه، دولت دريافت کننده، توضيح يا هر گونه اظهار کتبي ديگر دائر بر روشن کردن موضوع را در اختيار دولت فرستنده اطلاعيه خواهد گذارد.توضيحات و اظهارات مزبور تا حد امکان شامل اطلاعاتي در مورد آئين دادرسي طبق قوانين داخلي آن کشور و آنچه که براي بهبودي آن بعمل آمده يا در جريان رسيدگي است يا آنچه در اين مورد قابل اصلاح است، خواهد بود.
‫ب - اگر موضوعات به ترتيبي باشد که رضايت هر دو دولت عضو پس از دريافت اولين اطلاعيه و در ظرف ۶ ماه جلب ننمايد، هر يک از طرفين حق خواهد داشت با ارسال اخطاريه اي به کميته و به دولت مقابل، موضوع را پيگيري نمايد.
‫ج - کميته با توجه به اين ماده فقط پس از اينکه برايش محقق شد که اقدامات چاره جويانه و قابل اصلاح طبق قوانين داخلي دو کشور، به نتيجه اي نرسيده است و دو دولت از حل موضوع بر طبق اصول متفق حقوق بين المللي عاجز مي باشند، آنگاه بموضوع مرجوعه رسيدگي خواهد کرد. اين قاعده در مواردي که رسيدگي به شکايات بنحوي از راههاي قانوني غير معقول و طولاني باشد و يا کمک موثر به فردي که طبق اين ميثاق قرباني خشونت محسوب ميشود، غير محتمل و بعيد بنظر رسد، اجرا نخواهد شد.
‫د - کميته در مواقع رسيدگي به شکايت هاي دريافتي، بنابر اين ماده جلسات محرمانه تشکيل خواهد داد.
‫ه - با رعايت مقررات بند (ج)، کميته بمنظور حل دوستانه موضوع مورد اختلاف و بر اساس احترام به تعهداتي که در اين کنوانسيون ارائه شده است، کمکهاي قابل اجراي خود را در اختيار دولتهاي عضو مربوط خواهد گذارد. بدين منظور، در زمان مقتضي، کميته يک کميسيون حل اختلاف تخصصي تعيين خواهد کرد.
‫و - کميته بنا بر اين ماده، در کليه اموري که به آن ارجاع شود ميتواند از دولتهاي طرف اختلاف موضوع زير بند ( ب) هر گونه اطلاعات مربوط را خواستار گردد.
‫ز - دولتهاي عضو مربوط موضوع زير بند ( ب) حق خواهند داشت هنگام رسيدگي بموضوع در کميته، نماينده اي داشته باشند و ملاحظات خود را بطورشفاهي و يا کتبي اظهار دارند.
‫ح - کميته موظف است در مدت ۱۲ ماه پس از تاريخ دريافت اخطاريه بنا به زير بند ( ب) گزارش بدهد:
‫۱) اگر راه حلي بنا به مقررات زير بند (ه) حاصل شده باشد، کميته گزارش خود را به يک خلاصه گزارش منحصر خواهد کرد.
‫۲) اگر راه حلي بنابر مقررات زير بند (ه) حاصل نشود کميته در گزارش خود بشرح قضايا مختصرا اکتفا خواهد کرد. (همچنين) متن صورت مجلس ملاحظات کتبي و شفاهي دولتهاي عضو، ضميمه گزارش خواهد شد. در هر مورد، گزارشي به دولتهاي عضو مربوط ابلاغ خواهد شد.
‫۲- مقررات اين ماده هنگامي قابل اجرا خواهد بود که پنج دولت عضو کنوانسيون، بنا بر بند ۱ اين ماده اعلاميه هاي پيش بيني شده را داده باشند. اعلاميه هاي مذکور نزد دبير کل سازمان ملل سپرده خواهد شد و رونوشت آن براي ساير کشورهاي عضو کنوانسيون ارسال خواهد شد. اعلاميه ممکن است در هر زمان بوسيله اخطاريه دبير کل سازمان ملل بازپس گرفته شود. اين استرداد به رسيدگي مسئله، موضوع يک شکايت که قبلا بموجب اين ماده ارسال شده باشد، خللي وارد نميکند.
‫هيچ شکايت ديگري پس از دريافت اخطاريه استرداد اعلاميه به دبير کل پذيرفته نمي شود مگر آنکه دولت عضو مربوط اعلاميه جديدي داده باشد.
‫ماده بيست و دوم
‫۱- يک دولت عضو اين کنوانسيون مي تواند بموجب اين ماده در هر زمان صلاحيت کميته را براي دريافت و رسيدگي شکايات افرادي که مدعي قرباني خشونت توسط يک دولت عضو اين ميثاق هستند، به رسميت شناسد و آنرا اعلام دارد. هيچ شکايتي از دولت عضوي که چنين اعلامي نسبت به آن صورت نگرفته است از جانب کميته قابل پذيرش نخواهد بود.
‫۲- کميته شکايات بدون نام و يا ناسازگار با مقررات کنوانسيون را بنا بر اين ماده و يا شکاياتي که در مقام سوء استفاده از اين حق مطرح شده است را نخواهد پذيرفت.
‫۳- با رعايت مقررات بند ۲، کميته بنا بر اين ماده ضمن رسيدگي کردن به شکايات دولت عضوي که متهم به تخلف از مفاد اين کنوانسيون است، توجه آنرا نيز طبق بند ۱ به اين شکايات جلب ميکند. در ظرف ۶ ماه پس از وصول شکايات دولت متهم به تخلف، توضيحات کتبي و اظهاراتي مبني بر روشن نمودن موضوع و يا بهبودهائي که توسط آن کشور انجام گرفته است را به کميته ارائه خواهد داد.
‫۴- کميته شکايات را بنا بر اين ماده و طبق اطلاعات روشن موجود که به نيابت فرد يا بوسيله عضو مربوط دريافت ميکند، مورد بررسي و رسيدگي قرار خواهد داد.
‫۵- کميته به شکاياتي که از طرف فرد و بنا بر اين ماده دريافت ميکند، مورد رسيدگي قرار نخواهد داد مگر اينکه براي کميته محقق شود که:
‫الف - موضوع شکايت در ارگانهاي بين المللي ديگر مطرح و مورد رسيدگي قرار نگرفته است.
‫ب - فرد (شکايت کننده) از تمام اقدامات چاره جويانه در مراجع ذيصلاح داخلي نتيجه اي نگرفته است. همچنين در مواردي که طي طريق شکايت بنحو غير معقول طولاني گشته است و با کمک موثر بر فردي که طبق اين ميثاق قرباني خشونت شناخته ميشود، غير محتمل و بعيد بنظر رسد.
‫۶- کميته در مواقع رسيدگي به شکايات دريافتي، بنابر اين ماده جلسات محرمانه تشکيل خواهد داد.
‫۷- کميته نظرات خود را به دولت عضو مربوط و فرد(شکايت کننده) منعکس خواهد نمود.
‫۸- مقررات اين ماده هنگامي قابل اجرا خواهد بود که پنج دولت عضو کنوانسيون اعلاميه هاي پيش بيني شده در بند اول اين ماده را داده باشند. اعلاميه هاي مذکور توسط دولت عضو، نزد دبير کل سازمان ملل به امانت سپرده خواهد شد. دبير کل سازمان ملل، رونوشت آنرا براي ساير دولتهاي طرف ميثاق ارسال خواهد داشت. اعلاميه ممکن است در هر زمان، بوسيله اخطاريه به دبير کل مسترد گردد، اين استرداد به رسيدگي هر مسئله، موضوع شکايتي که قبلا بموجب اين ماده ارسال شده بود، خللي وارد نمي کند.
‫ماده بيست و سوم
‫اعضاء کميته و کميسيونهاي مشاورين متخصص که بنا به ماده ۲۱ بند ۱(ه) انتصاب ميشوند، سزاوار برخورداري از امتيازات و مصونيتهائي در ماموريت هاي سازمان ملل، خواهند بود. اين موارد در قسمتهاي مربوط به کنوانسيون و بر اساس امتيازات و مصونيتهاي سازمان ملل قرار خواهد گرفت.
‫ماده بيست و چهارم
‫کميته بموجب اين کنوانسيون، فعاليتهاي خود را در يک گزارش سالانه تقديم دولتهاي عضو و مجمع عمومي سازمان ملل متحد خواهد نمود.

‫قسمت سوم
‫ماده بيست و پنجم
‫۱- اين کنوانسيون براي امضاء تمام دولتها مفتوح است.
‫۲- اين کنوانسيون موکول به تصويب دولتها استاصلاح " تصويب" در پيمان نامه ها و پروتکل هاي بين المللي، به اين معنا است که تصويب بايد طبق قانون اساسي و يا مراجع صلاحيت دار مثل مجلس شورا و در داخل کشور، انجام شود
‫اسناد تصويب ها يا الحاق، نزد دبير کل سازمان ملل به امانت سپرده خواهد شد.
‫ماده بيست و ششم
‫اين کنوانسيون براي الحاق تمام کشورها به آن مفتوح خواهد بود. الحاق دولتها بوسيله سند الحاق که نزد دبير کل سازمان ملل سپرده خواهد شد، صورت ميگيرد.
‫ماده بيست و هفتم
‫۱- اين کنوانسيون ۳۰ روز پس از سپرده شدن بيستمين سند تصويب يا الحاق نزد دبير کل سازمان ملل متحد، قدرت اجرائي پيدا خواهد کرد.
‫۲- براي هر دولتي که پس از سپرده شدن بيستمين سند تصويب يا الحاق، اين کنوانسيون را تصويب کند و به آن بپيوندد، کنوانسيون ۳۰ روز بعد از تاريخ سپرده شدن سند تصويب يا الحاق آن دولت، قدرت اجرائي ( براي آن دولت) پيدا خواهد کرد.
‫ماده بيست و هشتم
‫۱- هر دولتي ممکن است در زمان امضاء يا تصويب اين کنوانسيون يا الحاق، اعلام دارد که صلاحيت کميته را براي (وظائفي که) در ماده ۲۰ ارائه شده است، به رسميت نمي شناسد.
‫۲- هر دولت عضوي که شرط و حق محفوظي را در ارتباط با بند ۱ اين ماده قائل شده است، در هر زمان ميتوان آنرا بوسيله نوشتن يادداشت به دبير کل سازمان ملل متحد، استرداد کند.
‫ماده بيست و نهم
‫۱- هر دولت عضو اين کنوانسيون ميتواند اصلاحيه اي به آن، پيشنهاد کند و متن آنرا نزد دبير کل سازمان ملل بسپارد. دبير کل هر طرح اصلاحي پيشنهادي را براي دولتهاي عضو اين ميثاق ارسال خواهد داشت و از آنها درخواست خواهد کرد که به او اعلام دارند آيا با تشکيل کنفرانسي از دولتهاي عضو بمنظور رسيدگي و گرفتن راي در باره طرحهاي پيشنهادي موافق هستند؟ در صورتيکه حداقل يک سوم دولتهاي عضو خواهان تشکيل چنين کنفرانسي باشند، دبير کل کنفرانس را تحت نظر و توجهات سازمان ملل تشکيل خواهد داد. هر اصلاحي که مورد قبول اکثريت دولتهاي حاضر عضو و راي دهنده در کنفرانس قرار گيرد، بوسيله دبير کل به تمام کشورهاي عضو براي پذيرفتن، ارسال خواهد شد.
‫۲- اصلاحيه پذيرفته شده با توجه به بند ۱ اين ماده، هنگامي قدرت اجرائي پيدا خواهد کرد که دو سوم دولتهاي عضو اين کنوانسيون، به دبير کل سازمان ملل متحد اطلاع دهند که آنها بر طبق قانون اساسي خودشان آنرا پذيرفته اند.
‫۳- وقتي مفاد اصلاحي قدرت اجرائي پيدا کردند، براي دولتهاي عضو که آنرا پذيرفته اند، لازم الاجرا ميگردد. ديگر کشورهاي عضو به مقررات اين کنوانسيون و هر گونه اصلاحاتي که پذيرفته اند، ملزم خواهند شد.
‫ماده سي ام
‫۱- هر مشاجره و اختلافي که بين دو دولت عضو و يا بيشتر در مورد تفسير يا کاربرد اين کنوانسيون بوجود آيد و آنها نتوانند اين اختلاف را طي مذاکرات بين خود حل نمايند، با درخواست يکي از آنها اين اختلاف به (هيئت) داوري وحکميت واگذار خواهد شد. اگر پس از ۶ ماه يعني از زمانيکه درخواست به هيئت واگذار شده است، دولتها قادر به پذيرفتن راي هيئت حکميت نيستند، هر کدام از طرفين موضوع ميتوانند اين اختلاف را به دادگاه دادگستري بين المللي ارجاع دهند.
‫۲- هر دولتي ميتواند در زمان امضاء اين کنوانسيون يا الحاق آن اعلام دارد که خود را موظف به اجراي بند ۱ اين ماده نمي داند. دولتهاي عضو ديگر با احترام به هر کشوري که اين حق و شرط را براي خود محفوظ داشته اند، خود را موظف به اجراي بند ۱ اين ماده، در مورد آن کشور نمي دانند.
‫۳- هر دولت عضوي که شرط و حق محفوظي را در ارتباط با بند ۲ اين ماده قائل شده است، در هر زمان مي تواند آنرا بوسيله يادداشت به دبير کل سازمان ملل متحد، مسترد کند.
‫ماده سي و يکم
‫۱- يک دولت عضو ميتواند در هر زمان اين کنوانسيون را از طريق يادداشت کتبي به دبير کل سازمان ملل، فسخ نمايد و خروج خود را از اين کنوانسيون ( که در واقع عدم تعهد خود به آن است) را اعلام دارد. يکسال پس از دريافت اين يادداشت به دبير کل انصراف و خروج قطعي و لازم الاجرا خواهد شد.
‫۲- اين فسخ و انصراف، تاثيري بر تعهدات دولت عضو نسبت به اعمالي که قبل از تاريخ لازم الاجرا شدن خروج انجام داده است، نخواهد داشت و مانع ادامه رسيدگي کميته که قبل از آن تاريخ شروع شده، نمي شود.
‫۳- پس از تاريخ لازم الاجرا شدن خروج از کنوانسيون، کميته ديگر نسبت به دولت خارج شده، رسيدگي اي را انجام نخواهد داد.
‫ماده سي و دوم
‫۱- دبير کل سازمان ملل متحد تمام دولتهاي عضو سازمان ملل و دولتهائي که اين کنوانسيون را امضاء کرده اند و يا به آن پيوسته اند را مطلع خواهد کرد که :
‫الف: امضاء ها، مصوبات (اسناد تصويب) و الحاق ها را بنا بر ماده ۲۵ و ۲۶
‫ب: تاريخ به اجرا درآمدن اين کنوانسيون طبق ماده ۲۷ و تاريخ لازم الاجراي اصلاحات طبق ماده ۲۹
‫ج: انصراف و فسخ دولتها طبق ماده ۳۱
‫ماده سي و سوم
‫۱- متنهاي عربي، چيني، انگليسي، فرانسه، روسي و اسپانيائي اين کنوانسيون، داراي اعتباري يکسان مي باشند و آنها نزد دبير کل سازمان ملل متحد به امانت سپرده خواهند شد.
‫۲- دبير کل سازمان ملل متحد رونوشت گواهي شده اين کنوانسيون را براي تمام کشورها ارسال خواهد داشت.