سخنی با شاهزاده رضا پهلوی و آقای خسرو اکمل

 

امیر هوشنگ آریان پور

 

برابر خبری که در نشریه ایرانیان شماره 403 جمعه 8 آذر 1387 درج گردیده بود، هفتمین کنگره حزب مشروطه ایران در روزهای 22 و 23 نوامبر برگزار شد.
در این کنگره شاهزاده رضا پهلوی و آقای اکمل و چند فرد دیگر سخنانی را ادا کردند. در زیر به بخشی از سخنان این دو نفر اشاره می شود.
شاهزاده رضا پهلوی اظهار می کند که:

"آیا واقعاً لازم است بر سر گذشته توافق داشته باشیم یا اینکه بر سر آینده توافق داشته باشیم؟"

ولی آقای اکمل در سخنرانی خود برخلاف خواسته شاهزاده رضا پهلوی صحبت کودتای 28 مرداد را چون گذشته پیش کشیده و به نهضت ملی شدن صنعت نفت و نقش ایالات متحده آمریکا در تعیین سرنوشت آن نهضت اشاره کرده و می گوید: " واقعیت تاریخی آن است که علاوه بر خواسته مردم، در نهایت امر دولت آمریکا نیز در سقوط حکومت دولت مصدق نقشی قابل ملاحظه داشت.گرچه دولت آمریکا در آغاز نهضت ملی شدن صنعت نفت، خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس و استیفای حقوق پایمال شده ایران، به دلایل گوناگون مواضعی سازگار با موضع ایران اتخاذ کرد."

آقای اکمل سپس به دلایل دگرگونی سیاست امریکا در برابر دولت مصدق اشاره کرده و اضافه میکند: "به اعتقاد غرب روش دکتر مصدق در اجرای قانون ملی شدن  صنعت نفت می توانست به مخاطراتی جدی برای منافع سیاسی و اقتصادی دراز مدت غرب و نیز به افزایش نفوذ و اعتبار حزب توده بیانجامد." آقای اکمل در ادامه صحبتش اظهار می کند: " با این حال در دوران کارتر وتا کلینتون تغییر نظام جمهوری اسلامی گزینه ای  جدی و عملی یا حتی مطلوب شمرده نمی شد و اولویت با ابزار و اهرم های اقتصادی و دیپلماتیک بود تا شاید جمهوری اسلامی به تغییر مواضع خود، بویژه در خاور میانه قانع شود." و اضافه کرده است:  

"تلاش های آشکار و پنهان آمریکا در این دوران برای یافتن راهی مسالمت آمیز در جهت تحقق این هدف بود. پوزش صریح و علنی و نادرست وزیر خارجه وقت آمریکا، خانم آلبرایت در باره نقش آمریکا در سقوط حکومت دکتر مصدق آخرین و بارزترین این تلاش ها بود."

در گفتار آقای اکمل ضد و نقیض فراوانی دیده می شود:

در مرحله اول: آقای اکمل شرکت حدود یکهزار رجاله جنوب شهری را خواسته مردم تلقی کرده اند و با این عمل ، به میلیونها مردم وارسته و وطن دوست ایران توهین می کند.

در مرحله دوم، اگر دولت آمریکا در سقوط حکومت دکتر مصدق دست داشته است! پس پوزش وزیر خارجه آمریکا خانم آلبرایت را نادرست خواندن چه معنی دارد؟!

در مرحله سوم، این آقای اکمل است که در سخنرانی خود اشاره به موضوع ملی شدن نفت در سال 1330 کرده و توجهی به خواسته رهبر خود شاهزاده رضا پهلوی که "گذشته ها را باید به بوته فراموشی سپرد" نکرده است!

درمورد اظهارات شاهزاده رضا پهلوی نیز به موارد بحث انگیزی بر می خوریم چون:

" یکی از بزرگترین مسایل پیچیده دوران گذشته، امروز هم بهش اشاره شد، مسئله ملی شدن صنعت نفت و کل مسئله مصدق و بحران آن زمان است، که کماکان یکی از مسائلی است که بارها و بارها می بینیم که بر سر آن بحث است و به اعتقاد من شاید هرگز یک توافق کامل بر سر آن نخواهد شد. و به خیلی از دوستان می گویم آیا واقعاً لازم است بر سر گذشته توافق داشته باشیم یا اینکه بر سر آینده توافق داشته باشیم؟ . . فکر می کنم که نه می توان گفت حق صد در صد با پدرم بود و یا حق صد در صد با مصدق بود. فکر می کنم حقیقت یک جایی آن وسط هاست.

شاهزاده گرامی، پس از گذشت 55 سال از آن زمان و ارایه هزاران مدرک و سند در مورد دخالت آمریکا و انگلیس در کودتای 28 مرداد، شما بر مبنای چه مدرکی جرات می کنید بگوئید(حقیقت یک جایی آن وسط ها ست)؟!

شما حقایق مربوط به کودتای 28 مرداد را با موجود بودن هزاران مدرک و سند زنده ارایه شده، که هر کودک دبستانی قادر به تشخیص آن است رد کرده و آنرا، مشابه فرستادن انسان به کره مریخ و یا شکستن هسته یک اتم قلمداد کرده اید، و لذا خود و یارانتان را قادر به حل آن معما نمی دانید!؟ اگر شما و یارانتان قادر به تشخیص کودتای انگلیسی – آمریکایی 28 مرداد نیستید، پس چگونه ادعای رهبری ایران را در سر می پرورانید؟!

شاهزاده عزیز:

-   آیا شما منکر آن هستید که کودتای سوم اسفند 1299 که پدر بزرگ شما را برسر کار آورد دست پرورده و زائیده انگلیسیها بوده است؟

-   آیا شما منکر آن هستید که دو سفیر روسیه و انگلیس باتفاق، پدر بزرگ شما را از تخت سلطنت بزمین کشیده و بخارج ایران تبعید نمودند؟

-   آیا شما منکر آن هستید که در تاریخ 24 شهریور ماه 1320 دو سفیر روس و انگلیس موافقت کردند که پدر شما بجای پدر بنشیند و وزیر خارجه انگلیس آقای ایدن در گزارش خود به نخست وزیر انگلیس نوشت: " هرگاه از نحوه کارکرد محمد رضا ناراضی بودیم می توانیم او را با دیگری جابجا کنیم؟

-   آیا شما منکر آن هستید که در30 -31 مرداد 1332 مقامات انگلیسی بودند که به پدر شما که به خارج کشور فرار کرده بود اجازه دادند که می تواند به کشورش ایران مراجعت نماید. البته پس از آنکه شرط و شروط و خواسته های دولت بریتانیای کبیر را با او در میان گذاشته و تضمین او را برای به  ثمر رساندنش خواستار شدند؟ که البته نتیجه اش، پایمال نمودن کوشش ها و زحمات ملت ایران برای ملی کردن صنایع نفت و تشکیل کنسرسیوم نفتی وچپاول بیشتر منابع ایران بود!

-   آیا شما منکر این هستید که پدر شما برای بالغ بر 25 سال اصول قانون اساسی نورس ایران را زیر پا نهاد!؟

-   آیا شما منکر این هستید که این دو سفیر انگلیس و آمریکا بودند که در دی ماه 1357  پس از مشاهده قیام چند میلیونی مردم مبارز ایران پدرتان را وادار کردند از مملکت خارج شده و ایران را به امان خدا رها کند؟

چون شما و هیچیک از پیروانتان نمیتوانید هیچیک از حقایق ذکر شده در بالا را انکار کنید، پس چگونه است که در مورد کودتای 28 مردا 1332 که در حقیقت اهمیت اش برای ملت ستمدیده ایران از همه اتفاقاتی که بر سرشان آمده است ناگوارتر است انکار می کنید!؟

- شما که دائماً صحبت از " هم اندیشی و همبستگی " می کنید و در سخنرانی اتان می گویید: " . . . امروز می باید یک رفتار ویک برخورد جدیدی از خودمان نشان دهیم . ."

آیا بهتر نیست بجای خواستن از دیگران که با برخورد جدیدشان به شما پاسخ مناسب بدهند، خود شما پیشقدم شده و با قبول کودتای انگلیسی - آمریکایی و مزدوران خود فروش و وطن فروش ایرانی بجای نامیدن آن بنام"قیام ملی!" که یکی از مشکلاتی است  که در ۵۵ سال است منجر به یک جدال بیهوده در میان فعالان سیاسی شده است، را ازمیان بردارید شاید پس از تصدیق جنابعالی پیروان اتان چون آقایان اکمل و آذری و دیگران از این حربه برای ایجاد تفرقه بیشتر دست بردارند.

در جای دیگر شاهزاده رضا پهلوی می گوید:

" . . . به عقیده من شکل نظام آنقدر مهم نیست که محتوایش مهم است." و

" . . . جامعه با یک رفراندوم نهایی تصمیم خواهد گرفت که شکل آن نهاد دموکراتیک پارلمانی چه باشد؛. . ."

شاهزاده عزیز اگر شما به آنچه که می گوئید واقعاً معتقدید پس چگونه اجازه داده اید در نامه ای که بمناسبت انتخاب رئیس جمهور منتخب آمریکا براک اوباما نوشته اید و حزب مشروطه ایران متن فارسی آنرا از طرق مختف توزیع کرده است شما را:

شهریار ایران معرفی کند!؟ اگر منتظر رفراندوم و رای مردم ایران هستید پس این ادعای شما و یارانتان چیست؟!

حزب مشروطه که در پیام رسمی شما، شما را شهریار ایران میخواند! راجع به کدام ایران صحبت میکند! ایران اسلامی که در اختیار شما و یارانتان نیست! شما که مسئول اداره ایران نیستید! شما که بر تخت طاووس جلوس نفرموده اید! اگر حزب مشروطه بدون وجود ایران شما را شهریار ایران خطاب می کند! وای بحال زمانیکه شما به ایران بازگشته و بر مصدر قدرت نشسته باشید! در آن حال لابد پیروانتان شما را "جهان مهر"  خطاب خواهند کرد!؟

در خاتمه اختلاف عمده ای که بین شما و پیروانتان با سایر مبارزان و مخالفان رژیم وجود دارد، ادعای شما به عنوان رهبر آینده ایران است؛ در حالیکه سایرین رهبری نداشته و ادعای فردی برای تسخیر مقام رهبری ندارند. یکی از ده ها علل عدم همبستگی سلطنت طلبان با دیگران همین ادعای رهبری شما است!

ارادتمند ملت راستین ایران

امیر هوشنگ آریان پور

یکشنبه 10 آذر 1387