بیانیه حزب ملت ایران در سالروزشهادت دکتر فاطمی

 


پاینده ایران
ای آفریدگار پاك
ترا پرستش می كنم واز تو یاری میجویم

به بهانه سالروزشهادت شهید حسین فاطمی قهرمان نهضت ملی ایران

"دكتر فاطمی می تواند آموزش دهنده همه وطن دوستان باشد. (دكتر مصدق)"

دكتر سید حسین فاطمی به سال 1296 خورشیدی چشم به جهان گشود، از كودكی از استقلال ذاتی و اتكا به نفس خاصی برخورداربود. پس از پایان دوره دبستان در اصفهان به ادامه تحصیل مشغول شد.
پس از مدتی اداره روزنامه باختر را عهده دارشد و اولین بار به خاطر نوشتن دو بیت شعر در روزنامه به زندان افتاد. پس از شهریور 1320 همه زندانیان سیاسی از جمله حسین فاطمی نیز از زندان آزاد شد و به تهران آمد و روزنامه
باختر را جداگانه در تهران راه اندازی كرد. دكتر فاطمی یك ملت گرای راستین با گرایش های ضد استعماری و ضد استبدادی بود. او در زندگی پر بارش هرگز قلم را نه با دربار و نه با هیچ گروه دیگری به معامله نگذاشت. پس از پایان جنگ جهانی دوم در بین كسانی كه به پاریس فرستاده می شدند به تحصیل در رشته حقوق مشغول شد سرانجام پس از 3 سال و چند ماه رتبه ی دكترای حقوق را دریافت كرد و همزمان موفق به اخذ دیپلم
روزنامه نگاری نیز گردید.

پس از بازگشت به ایران به دنبال پیشوای خود مصدق رفت و پس از مدتی امتیاز روزنامه پرارزش باختر امروز به نام او صادر شد و در 12 مرداد 1328 مقاله ای تحت عنوان "این دزدها بازهم سواری می خواهند" نوشت كه منجر به توقیف روزنامه گردید.

صبح روز جمعه 22 مهرماه 1328 مردم دسته دسته در اعتراض به تقلب در انتخابات به پیروی از دكتر مصدق و دكتر فاطمی و برخی دیگر از یاران آنان در خیابان كاخ اجتماع می كنند و 20 نفر به نمایندگی از آنان از جمله دكتر مصدق و دكتر فاطمی در دربار متحصن شده و دست به اعتصاب غذا می زنند كه بدون نتیجه تحصن را رها می كنند. و مصدق به احمد آباد تبعید می گردد. در هنگامه ای این چنین دكتر فاطمی طی اعلامیه ای كه در آن دربار و هیات حاكمه محكوم شناخته می شوند و انتخابات دوره شانزدهم غیر قانونی اعلام می گردد، كه مصدق را جان تازه ای بخشید. در این هنگام مصدق در تبعید احمد آباد متحصنین دربار را به منزل دعوت می كند در این جلسه جبهه ملی ایران را به پیشنهاد دكتر فاطمی تاسیس می كنند.

پس از بنیانگذاری جبهه ملی، دكتر فاطمی سرپرست كمسیون تبلیغات جبهه ملی شد و باختر امروز به عنوان ارگان جبهه ملی یه كارش ادامه داد. بلا فاصله در نخستین شماره پس از تاسیس می نویسد: این جبهه پرچمدار آزادی و طرفدار قانون اساسی و دشمن زورگویی، دزدی و رشوه خواری است. به این ترتیب بعد دیگری از مبارزه مصدق و یارانش آغاز شد و مخالفت خود را با قرار دادگس – گلشائیان كه دولت انگلیس را تا سال 1993 در غارت منابع ایران آسوده خاطر می ساخت، آغاز كردند و این درحالی بود كه شاه به انگلیسی ها قول داده بود كه با گرفتن اختیار انحلال مجلسین خواهند توانست لایحه نفت گس – گلشائیان را از تصویب بگذارند.

مصدق و یارانش قاطعانه در برابر رزم آرا ایستادند و رزم آرا برای ایجاد شكاف بین ملیون و پیروان مصدق، تنها به منزل فاطمی می رود تا شاید او را نیز مانند بسیاری دیگر با وعده و وعید و یا سخن گفتن از اصلاحات شاه بفریبد. اما فاطمی بازهم فاطمی ماند و فریب نخورد و تفاوت خود را با رزم آرا در اعتقاد به دموكراسی برای ملت ایران دانست و تا آنجا پیش رفت كه رزم آرا دستور توقیف او را صادر كرد كه با اعتصاب دانشجویان سرانجام آزاد
می شوند.

طرح ملی شدن صنعت نفت :
دكتر فاطمی پیشنهادی را در آغاز با مصدق و سپس با اشاره او در جمع نمایندگان جبهه ملی مطرح می كند كه نه تنها در ایران در تمام دنیا به روزگار خود انفجاری بس عظیم آفرید و آن پیشنهاد ملی شدن صنعت در سراسر كشور كه مورد موافقت بیشتر نمایندگان جبهه ملی قرار گرفت و آنان سرانجام در سایه یگانگی موفق شدند قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر كشور را به تصویب برسانند و نام نیك خود را برای همیشه در تاریخ ایران ثبت كردند و تلاش ها و مخالفت های رزم آرا هم كاری از پیش نبرد.

دكتر فاطمی در 30 اردیبهشت 1330 با وجود مخالفت شدید و در حالی كه كمتر از 40 سال سن داشت با حمایت قاطع دكتر مصدق به سمت معاون پارلمانی نخست وزیر و سخنگوی دولت منصوب می شود و سعی فراوانی كرد تا شاه را با ملت همراه سازد به امید آنكه استقلال و دموكراسی در ایران به طبق قانون اساسی تامین شود.
دكتر فاطمی به همراه مصدق بزرگ به نیویورك سفر كرد تا در شورای امنیت از منافع ملت ایران در رویارویی با شكایت انگلیس و از حقوق ملت ایران دفاع كرد.

در بهمن ماه ۱۳۳۰ بعنوان نماینده اول تهران انتخاب شد. در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ در حالی كه برمزار شهید محمد مسعود (كه توسط عمال حزب توده ترور شده بود) مشغول سخنرانی وگر امید داشت یاد این همكار روزنامه نگار شجاع میهن پرست بود كه توسط گلوله ی محمد مهدی عبد خدایی از اعضای جوان گروه فدائیان اسلام هدف قرار می گیرد و نقش بر زمین می شود. یاران اورا به بیمارستان منتقل می كنند. دكتر فاطمی این فرزند رشید ملت و شاگرد مصدق در ماشین با لبخندی به اطرافیانش می گوید: "دیدید بالاخره انگلیس ها مرا كشتند" ......... و كمی بعد می گوید چه زنده بمانم وچه نمانم تقاضای من اینست كه باختر امروز به همین سبك و شیوه انتشار یابد. پدر عبد خدایی وقتی از جنایت پسرش آگاهی یافت در نامه ای به دكتر فاطمی نوشت: حضرت دكتر فاطمی به جده ات زهرا قسم از آن وقتی كه این سانحه ناگوار بوقوع پیوسته این كمترین از حرم مطهر شفای آن عنصر پاك را مسئلت دارم و طلب عفو فرزندش را می كند.

در مهرماه ۱۳۳۱ كارشكنی انگلیس در ایران به اوج خود می رسد فاطمی وزیر امور خارجه و سخنگوی دولت
می شود و با قاطعیت تمام در مهرماه ۱۳۳۱ سفارتخانه انگلیس را تعطیل و جاسوس آن را اخراج كرده وكینه شدیدی را در دل انگلیسها ایجاد نمود. بطوریكه خبرنگار رویتر كه پس از 28 مرداد به ایران بازگشت با نفرت تمام، دكتر فاطمی را نبوغ شیطانی مصدق خواند.

فاطمی در 25 مرداد در میتینگی در میدان بهارستان خواهان برچیده شدن بساط ننگین پهلوی شد و به مردم وعده داد كه حكومت آینده باید فقط با نظر مردم عمل كنند.

حضور مردم در صحنه می توانست بهترین ملاك پشتیبانی مردم باشد. اما اگر فاطمی پس از مشاهده اقدامات خائنانه و هرج و مرج طلبانه حزب توده و مزدوران انگلیسی در جهت نا امن كردن جامعه از همگان خواست تا آرامش پیشه كنند و صراحتاً اعلام كرد كه تغییر نظام فعلاً در دستور كار نیست و از همگان می خواست تا سبب ایجاد سوءظن نشوند ولی حزب توده از یك سو و مزدوران انگلیسی از سوی دیگر به اقدا مات خود جهت نا امن كردن جامعه ادامه می دادند.

در 28 مرداد هیات دولت مشغول تصمیم گیری درباره رفراندوم و نحوه برگزاری آن بود. كه كودتاچیان دفتر باختر امروز را غارت كردند و دكتر فاطمی با فداكاری دكتر سعید فاطمی خواهر زاده اش و برخی محافظان نخست وزیر از مهلكه گریخت. تا اینكه سرگرد مولوی او را در مخفیگاه دستگیر می كند و با قساوت تمام با هفت تیر بر سر دكتر فاطمی می كوبد و او را نزد نصیری می برد، نصیری نسبت به او بد دهنی می كند و دكتر فاطمی در جواب
می گوید: ما برای مملكت جز خدمت كاری نكردیم. آینده این را به شما ثابت می كند. مولوی در آن روز از بختیار
فحش ها می خورد كه چرا فاطمی را زنده آورده است. اشرف خواهر شاه از تیمور بختیار می خواهد كه سریعتر او را به قتل برساند. صحنه سازی برای قتل دكتر فاطمی به دست او باش سرسپرده از فجیح ترین جنایت پهلوی بود. هنگامی كه دكتر فاطمی از پله های شهربانی به پایین می آید شعبان بی مخ و اوباش وی از قبیل اكبر گیلیكه ای و .......... با هماهنگی تیمور بختیار با چاقو بر سر دكتر فاطمی می ریزند و اگر فداكاری خواهر از جان گذشته دكتر فاطمی، بانو سلطنت فاطمی نبود كار او را همان جا می ساختند اما خواهر از جان گذشته خود را برروی او می اندازد او هم چندین ضربه چاقو نصیبش می شود.

چرچیل در30 سپتامبر 1953 طی نامه محرمانه ای از مقامات ایران می خواهد كه بهترین جواب برای فاطمی اعدام است و شاه در ملاقات با كرومیت روزولت مامور سیا و عامل كودتای 28 مرداد می گوید: من تاج و تختم را مدیون خدا، ملتم، ارتشم و شخص شاه هستم.

روز 7 مهرماه 1333 دكتر فاطمی را در حالی كه از درد به خود می پیچید روی برانكارد به دادگاه نظامی منتقل كرده وكیل او سرتیپ قلعه بیگی از دادگاه خواست تا قاضی و دادستان از محل زندان دیدن نمایند تا آثار بیماری وخیم فاطمی را مشاهده كنند تا به آنها ثابت شده كه در این وضع محاكمه او غیر قانونی است. ولی پزشكان خائن چون سر لشكر دكتر خوشنویسان و دكتر ایادی و سرتیپ دكتر مقبل و دكتر تدین اعلام نمودند او در سلامت است وكیل كه این امر را می بیند حاضر به ادامه كار وكالت نمی شود و سرهنگ علی امین پور را به عنوان وكیل تسخیریش انتخاب می كنند. آزموده جلاد از دادگاه می خواهد تا محاكمه دكتر فاطمی غیر علنی و سری باشد و سرانجام به دستور شاه و اربابانش حكم اعدام صادرمی شود و تقاضای فرجام هم توسط شخص شاه رد شد.
در دادگاه آزموده می خواهد اگر وصیتی دارید بفرمائید شما كه بارها گفته اید از مرگ ابایی ندارم و مرگ حق است فاطمی جواب می دهد: آقای آزموده مرگ حق است آنهم مرگ به چنین پر افتخاری. من می میرم كه نسل جوان ایران از مرگ من عبرتی گرفته و با خون خود از وطنش دفاع كرده و نگذارد جاسوسان اجنبی به این كشور حكومت كنند. من درهای سفارت انگلیس را بستم غافل از آنكه تا دربار هست انگلیس سفارت لازم ندارد.
قبل از اجرای حكم، فاطمی در ساعت شش صبح با افسران و ماموران در محل سخن گفت كه من اعدام می شوم چون سفارت انگلیس را بستم و در ادامه گفت ما سه سال در این كشور حكومت كردیم و یك نفر از مخالفان خود را نكشتیم برای آنكه ما نیامده بودیم برادر كشی كنیم ما برای آن قیام كردیم كه ایران را متحد كرده دست خارجی را از كشور كوتاه كنیم وگفت شاه باید از روزی بترسد كه به سرنوشت لوئی شانزدهم و تزار روس و محمد علی میرزا و رضاخان مبتلا گردد.

و درآخرین سخنان خود گفته بود: در این دم آخر می خواهم به ملت ایران و كسانی كه در راه نهضت مقدس ملی جانبازی و فداكاری كرده اند درود فرستم و خدا را شكر كنم كه با شهادت در این راه پر افتخار دین خود را به ملت ستمدیده و استعمار زده و غارت شده ایران ادا كردم. امیدوارم سربازان مجاهد نهضت همچنان مبارزه خود را ادامه دهند زیرا من به آرزوی خود رسیده و سعادت جاودانی شهادت نصیبم شد پاینده ایران زنده باد دكتر محمدمصدق.
چهل روز از تیرباران این سردار فداكار نهضت ملی گذشت و مزار جانباخته میهن در كنترل و محاصره نیروهای فرماندای نظامی بود. مردم در گروههای گوناگون در پیرامون گورستان ساكت ایستاده بودند كه بانو سلطنت فاطمی بسمت مزار برادر خیز برداشت و ناگهان اسماعیل كریم آبادی رو به داریوش فروهر مبارز جوان نهضت ملی كرد و گفت چرا ساكت ایستاده ای باید به مزار دكتر كه ممنوع بوده برویم در این هنگام زنده یاد فروهر به همراه سعید فاطمی صف سربازان را شكافتند و به درون رفتند و مردم نیز كه در اختیار چنین حركتی بودند بداخل رفتند و مزار فاطمی قهرمان چون نگینی در میان مردم می درخشید.

حزب ملت ایران از آن سال تاكنون همراه در آیین های سالگرد حضور موثر خود را برای زنده داشت نام و
آرمان های سردار بزرگ نهضت ملی حفظ كرده و این آرمانخواهی همچنان تا رسیدن به سرمنزل مقصود و سپردن مشعل آن به نسل جدید ادامه خواهد یافت. 25 سال بعد وقتی شاه در 22 بهمن 57 از برابر امواج آزادی خواهانه ملت می گریخت در حالی كه بیشترین نزدیكانش در زندان بودند تنها سفارش یكنفر را به نخست وزیر می كرد او هم آزموده دادستان جنایتكار دادگاه نظامی مصدق و یاران قهرمانش بود. شعبان و آزموده به خارج گریختند و در نهایت نكبت و بدنامی از رنج های خود كفتند و نوشتند. نصیری در صحنه تلوزیون ظاهر شد سپس اعلام شد، سرهنگ مولوی هیلكوپترش به دكل برق فشار قوی برخورد كرد و تكه تكه شد. سروان شقاقی زیر فشار شدید شاه دست به خودكشی زد تیمور بختیار بخارج گریخت و توسط ساواك ترور شد .
آنان كه از تاریخ درس نمی گیرند خود سوژه ننگین درس تاریخ خواهند شد.

بر قرار باد سامان مردم سالار
زندان سیاسی باید برچیده شود
درود بر سرداران نهضت ملی مصدق، فاطمی و فروهر

دبیرخانه حزب ملت ایران
تهران- 19 آبان ماه 1387 خورشیدی