‫زندانيان بي‌پناه؛ روزنامه‌نگاران زنداني -  بخش اول

 

چهارشنبه ، 23 ارديبهشت 1388

ضعف اطلاع‌رساني و نبود ابزارهاي مناسب و عدم وجود شرايط ديده باني کافي براي فعالين حقوق‌بشر نسبت به نقض حقوق‌بشر در ايران و بالطبع کساني که در مورد آنان نقض حقوق‌بشر اتفاق مي‌افتد، از مسائل و مشکلاتي است که بيش از همه زندانيان سياسي و عقيدتي را آزار مي‌دهد و به آنان آسيب مي‌رساند.

وجود تبعيض و دفاع از يک شخص يا اشخاصي خاص بسياري از زندانيان سياسي را به بوته‌ي فراموشي مي‌سپرد و آنان در سکوت، روزگار تلخ زندان مي‌گذرانند. هر چه از تهران و پايتخت هم دور شويم اين تبيعض‌ها و ضعف‌ها رنگ جدي‌تر و نامطبوع‌تري به خود مي‌گيرد. در شهرستان‌هاي ايران بسياري به خاطر آن‌چه که آن را نقض حقوق‌‌بشر مي‌دانيم بازداشت مي‌شوند و رنج زندان را سال‌ها به دوش مي‌کشند. بسياري از زندانيان سياسي و عقديتي به خاطر طولاني بودن دوره‌ي زندان از يادها مي‌روند و ناگاه خبرهاي ناگواري از آنان ما را به خود مي‌آورد. خبرهايي چنان ناگوار هم‌چون شنيدن خبر فوت اميرحسين حشمت‌ساران که بعد از پنج سال زنداني بودن در زندان درگذشت و يا آن‌چنان به زنداني کم توجهي مي‌شود و زنداني بودن او جدي گرفته نمي‌شود که با خبر فاجعه‌آميزي که بر او رفته به خود مي‌آييم؛ مگر نبود اميدرضا ميرصيافي؟ همين‌گونه است بهروز جاويدتهراني که سال‌ها است رنج و سختي زندان را به دشواري طي مي‌کند و ديگر کم‌تر کساني يادي از او مي‌کنند. چه مي‌شود که براي رکسانا صابري در لباس يک روزنامه‌نگار همه بسيج مي‌شوند، اما براي محمدحسين فلاحيه‌زاده که همان شرايط را دارا است با گذشت سه سال زنداني بودن و سه ماه بي‌خبري از وي در اين روزها چنين اتفاقي صورت نمي‌گيرد؟ چه مي‌شود که نام کساني که عضو گروه‌هاي ديگري بودند بعد از زنداني شدن در روز کارگر بر سر زبان‌ها مي‌افتد و نام کارگران زنداني تجمع روز جهاني کارگر را کم‌تر کسي مي‌داند. چه‌گونه مي‌شود که يک نفر به خاطر ممنوع الخروج شدن و ضبط پاسپورت‌اش ده‌ها خبر و گزارش و مصاحبه پشت سر خود مي‌بيند، اما يک فعال حقوق‌بشر و دانش‌جو که از همان روز در بازداشت است، کم‌تر حمايتي را از خود مي‌بيند؟

اين سوال‌ها که همه از ضعف و تبعيض ناشي مي‌شود، پاسخ‌ها و تغيير روش‌هاي مناسبي را مي‌طلبد که همه‌ي فعالين حقوق‌بشر بايد روي آن تعمق و تفکر کنند. اعلاميه‌ي جهاني حقوق‌بشر براي آحاد بشر نوشته شده است و بيش از همه بر فعالين حقوق‌بشر است که نسبت به آن تعهد داشته باشند. يک زنداني در تهران با يک زنداني در زاهدان هيچ تفاوتي نداشته و نمي‌تواند داشته باشد. اما متاسفانه اين روندي است که اين روزها تکرار مي شود و براي ما يک واقعيت پيش رو است.

زندانيان سياسي و وجداني انسان‌هاي بي‌پناهي هستند که از معدود دل‌گرمي‌هاي‌شان حمايت‌هاي گروه‌هاي مدافع حقوق‌بشري است. اما آيا همه‌ي گروه‌هاي مدافع حقوق‌بشر همه را يک‌سان نگاه مي‌کنند؟ جواب البته خير است، به همان دلائلي که گفتيم و نگفتيم. شايد يکي از مهم‌ترين دلائل حفظ حداقل امنيت باشد، به ويژه براي گروه‌هاي که در داخل ايران فعاليت مي‌کنند.

قصد داريم در اين نوشتار که ادامه‌دار هم خواهد بود، زندانيان وجداني را تفکيک کرده و تا آن‌جا که خبري و اخباري از آنان موجود است از آنان اطلاعاتي عرضه کنيم. باشد که يادي از آنان کرده باشيم و آخرين وضعيت‌شان را بدانيم. زندانياني که برخي را خيلي زود فراموش کرده و يا شايد خيلي زود فراموش کنيم، کساني که خطرهاي بسياري آنان را تهديد مي‌کند.

روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نويسان زنداني

1. محمد صديق کبودوند در تاريخ ١٠ تير ماه ١٣٨٦ بازداشت و به زندان اوين انتقال يافت و به مدت پنج ماه در سلول هاي انفرادي بندهاي ٢٠٩ و ٢٤٠ زندان اوين مورد بازجويي و تحت شکنجه قرار گرفت. محمد صديق کبودوند مديرمسئول هفته نامه توقيف شده ي پيام مردم کردستان است که به اتهام «اقدام عليه امنيت ملي» و «تبليغ عليه نظام» به ده سال و نيم زندان محکوم شده است. و در زندان دچار مشکلات عديده‌ي جسمي شده و نياز مبرم به درمان پزشکي دارد، اما مسئولين زندان اوين از دادن مرخصي استعلاجي به وي خودداري مي‌کنند. وي در زندان دچار سکته‌ي خفيف مغزي شده و از نارسايي قلبي رنج مي‌برد. کبودوند رئيس سازمان حقوق‌بشر کردستان و موسس آن نيز بوده است. محمد صديق کبودوند روزنامه نگار ايراني برنده‌ي جايزه‌ي بين‌المللي روزنامه‌نگار سال بريتانيا است که هم‌اکنون در بند 8 زندان اوين دوران محکوميت خود را عليرغم نياز مبرم به مداواي پزشکي مي‌گذراند.

2. محمدحسن فلاحيه‌زاده مدير مسئول روزنامه توقيف شده اقلام الطلبه و خبرنگار اخراجي تلويزيون العالم جمهوري اسلامي است و با راديو و روزنامه‌هاي برون مرزي از جمله المستقبل لبنان و راديو دبي هم‌کاري داشته است. وي قديمي‌ترين روزنامه‌نگار حال حاضر زنداني در ايران است. وي از آذرماه 1385 در زندان اوين به سر مي‌برد . اين روزنامه‌نگار به خاطر فعاليت مطبوعاتي‌اش به 3 سال زندان و جريمه‌ي مالي دو برابر دست‌مزدش محکوم شده است؛ رقمي که معادل 30 هزار دلار است. فلاحيه‌زاده در دادگاه بدوي به سه سال زندان و جريمه‌ي بيست هزار دلاري محکوم شده بود، اما در دادگاه تجديدنظر اين جريمه به 30 هزار دلار افزايش پيدا کرد. وي در دوره‌ي زندان متحمل فشارهاي زيادي شد، به طوري‌که در مهرماه گذشته مجبور به اعتصاب غذا شد. از 10 اسفند ماه گذشته وي به سلول‌هاي انفرادي زندان اوين منتقل شده و هم‌اکنون در وضعيتي نامعلوم به سر مي‌برد، به طوري‌که بي‌خبري از وي باعث نگراني‌هاي زيادي شده است.

3. مسعود کردپور در تاريخ ١٧ مرداد ماه 1387در شهر بوکان توسط ماموران وزارت اطلاعات در منزل و بعد از بازرسي و ضبط وسائل و دست نوشته هاي شخصي بازداشت شد. مسعود كردپور، روزنامه نگار و دبير آموزش و پرورش كردستان است که به اتهاماتي چون، فعاليت تبليغى عليه نظام از طريق مصاحبه با رسانه‌هاى خارجى از جمله راديو فردا، صداى آمريكا، بى بى سى، راديو فرانسه و راديوهاى ديگر به يک سال زندان محکوم شده است. وي هم‌اکنون در زندان اروميه دوران محکوميت‌اش را مي‌گذراند.

4. نادر کرمي جوني روزنامه نگار از ٱذرماه سال 1387 بازداشت شده است. کريمي سردبير و روزنامه‌نگار نشرياتي چون "گزارش، فکر، جهان صنعت، و سياست روز" پس از بازداشت در ابتداي آذرماه سال 87 به بند 209 زندان اوين منتقل شدد. وي پس از تحمل حدود 4 ماه سلول‌هاي انفرادي و بند امنيتي روز 22 اسفندماه 87 به بند هفت زندان اوين منتقل شده است. اين روزنامه‌نگار پيش‌تر نيز دو بار به دليل فعاليت‌هاي مطبوعاتي خود بازداشت شده بود همچنين او به دليل درصد بالاي جانبازي در جنگ نيازمند رسيده‌گي مداوم پزشکي است. هنوز و با گذشت بيش از شش ماه از بازداشت وي اتهامات‌اش مشخص نشده است.

5. کاوه جوانمردي روزنامه نگار هفته نامه‌ي توقيف شده «کرفتو» است که از روز ۲۶ آذر ماه ۸۵ تاکنون در بازداشت به سر مي برد، وي ۲۷ ارديبهشت ۸۶ محاکمه و از سوي شعبه ششم دادگاه سنندج به اتهام هم‌کاري با احزاب کرد به دو سال زندان و تبعيد به زندان مراغه محکوم شده است. وي پرونده‌ي ديگري با اتهام اقدام عليه امنيت ملي را نيز داشت که در آن به يک سال زندان محکوم شد. اين حکم در ديوان عالي کشور نقض و به دادگاه تجديد نظر برگشت داده شد.

6. عدنان حسن پور و هيوا بوتيمار دو روزنامه‌نگارا ديگر کرد هستند که بيش از سه سال زير حکم اعدام در زندان سنندج به سر بردند و به تازه‌گي خکم اعدام آنان لغو شده است. عدنان حسن پور ٢٥ ساله روزنامه‌نگار هفته نامه‌ي ئاسو در تاريخ ٥ بهمن ماه ١٣٨٥ و هيوا بوتيمار ٢۹ ساله هم‌کار نشريه انجمن زيست محيطي سبزچيا، به ترتيب در تاريخ ٥ دي ماه و ٥ بهمن ١٣٨٥ دستگير و در تاريخ ٢٢ خرداد در دادگاهي غير علني به اتهام "اقدام عليه امنيت ملي"، " جاسوسي" و "محاربه" محاکمه و به اعدام محکوم شده بودند. اين دو هم‌اکنون در زندان مرکزي مريوان و سنندج هستند.

7. بهمن توتونچي روزنامه‌نگار هفته‌نامه توقيف شده‌ي کرفتو در تاريخ ٢٨ آبان 1387 از سوي ماموران وزارت اطلاعات در منزلش بازداشت شد. مأموران امنيتي جمهوري اسلامي پس از بازرسي و تفتيش خانه‌ي توتونچي، وي را با خود به مکاني نامعلوم مي‌برند. وي عضو شوراي سردبيري هفته‌ نامه کرد زبان «کرفتو» بود که سال گذشته توقيف شد. هم‌چنين اين روزنامه‌نگار از اعضاي مؤسس «کانون نويسنده‌گان کرد» است. وي هم‌اکنون در زندان سندج زنداني است.

8. مجتبي لطفي در تاريخ ١٧ مهر ماه 1387 ماموران امنيتي با حکم دادگاه ويژه‌ي روحانيت به منزل مجتبي لطفي مراجعه و پس از بازرسي منزل و ضبط دست نوشته‌ها و هارد ديسک کامپيوتر و وسائل شخصي، اين روحاني را با خود به محل نامعلومي بردند. مجتبي لطفي در سال 1383 نيز بازداشت شده بود و مدتي را در زندان سپري کرده بود. اين وبلاگ‌نويس به چهار سال حبس محکوم شده است. مجتبي لطفي به اتهام "نشر اكاذيب و فعاليت عليه نظام" و "افشاي اسرار نظام"، توسط قاضي سليمي به تحمل سه سال و ده ماه زندان، محكوم شده است. اين عضو تحريريه و سرپرست روزنامه‌‏هاي توقيف شده «خرداد» و «فتح» و عضو شوراي سردبيري هفته نامه توقيف شده «آوا» و سايت تعطيل شده «نقشينه» نيز بوده است وي از نزديکان آيت‌الله منتظري است و به نشر ديدگاه‌هاي وي مي‌پرداخت که همين عمل باعث برخورد با او شده است.

9. حسين درخشان وبلاگ‌نويس ديگري است که در تاريخ 11 آبان 1387 بازداشت و تاکنون خبري از وضعيت و محل نگه‌داري وي به دست نيامده است. عليرضا جمشيدي سخنگوي قوه قضاييه سه‌شنبه ۱۰ دي ماه 1387بازداشت اين وبلاگ نويس را از سوي نيروهاي امنيتي تاييد کرد. درخشان وبلاگ‌نويسي است که پيش از اين خارج از ايران زنده‌گي مي‌کرد و به تازه‌گي به ايران بازگشته بود. هم‌اکنون ماه‌ها از بازداشت اين وبلاگ‌نويس مي گذرد اما هيچ مقامي بعد از سخن‌گوي قوه‌ي قضاييه در اين خصوص حرف نزده و وضعيت وي کماکان نامعلوم است.

10. در روز کارگر صدها کارگر و فعال مدني و دانش‌جو بازداشت و به زندان منتقل شدند. در اين ميان چندين روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نويس بازداشت شده‌اند و از يازدهم ارديبهشت ماه در زندان به سر مي‌برند؛ مسعود لقمان، عليرضا ثقفي، عليرضا فيروزي، امير يعقوب‌علي، نيکزاد زنگنه، کاوه مظفري و همسرش جلوه جواهري از جمله روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نويسان بازداشتي روز کارگر هستند. هم چنين سجاد خاکساري از تاريخ شش ارديبهشت در پي شرکت در تجمع معلمان و اقدام به تهيه‌ي خبر بازداشت شده است.

ادامه دارد...

مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .