حقوق بشر
 

در ايران دانشجويان هيچ حقوقي ندارند

گفتگو با مجيد توکلي :
سه شنبه ، 15 بهمن 1387

مصاحبه اختصاصي مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران با مجيد توکلي، فعال دانشجويي، پيرامون وضعيت نقض حقوق بشر و حقوق دانشجويي در دانشگاه پلي تکنيک و ديگر دانشگاه هاي کشور

وضعيت تحصيلي شما در حال حاضر به چه شکل است؟

بلاتکليفي شديدي را ايجاد کرده اند. مي توان سرانجامش را پيش بيني کرد. ما در کلاس ها حضور پيدا مي کنيم، ممانعتي هم نيست. ولي ثبت نام نشده ايم. در امتحانات شرکت مي کنيم. ولي نمره اي براي ما در نظر گرفته نمي شود. از ابتداي مهرماه هم همين بحث بوده ولي قرار بوده سريع پاسخ دهند که تا به حال جوابي داده نشده. فقط پرونده از دانشگاه به وزارت علوم رفته تا تاخير بيشتر شود و حالا هم که بحث انتقال به شهرهاي ديگر مطرح شده که باز در ادامه همان بازي هاي قبلي است. خواست جدي مبني بر ممانعت از حضور ما در دانشگاه وجود دارد. با توجه به اينکه ما مشکل آموزشي نداريم، شايد دانشگاه، تبعيد را راه مناسب تري ديده است. چون اخراج يا بايد آموزشي باشد که در مورد ما صدق نمي کند و يا بايد انضباطي باشد که نمي دانم تا به امروز به دنبال آن نبوده اند. بسياري حرف هاي قديمي در اين مسير بازطرح مي شوند. بحث پرونده قضايي و مسائل پيرامون انتشار 4 نشريه جعلي در دانشگاه و بحث شکنجه ها و حکم تبرئه و ساير فعاليت هاي ديگر ما که مطلوب آقايان نيست.

در مورد مسئله تبعيد کمي بيشتر توضيح مي دهيد و اينکه شما چه خواهيد کرد؟

شايد نبايد خيلي انتظار داشت. بعد از دوران سخت زندان و آن همه سختي و شکنجه. ما انتظارمان کم شده. ولي بحث دفاع و پس گرفتن حقي است که سلب شده و ممکن است به روال تبديل شود. نبايد به راحتي اين اتفاق صورت گيرد. متاسفانه ما در تاريخمان از بسياري حقوق محروم شده ايم. حاکمان ما مسائلي را به جامعه تحميل کرده اند و يا در قوانين و آيين نامه ها آورده اند و يا در نظام اعتقادي شرع آورده اند. اينجا اساسِ امور به موجب قانوني وضع شده بر غليان احساسات و يا فرهنگ به زور تحميل شده به جامعه است. اما آنچه که امروز به عنوان محروميت از تحصيل به اجرا در مي آيد منشا وضع ندارند. عمدتا منشا اجرا و برداشت هاي سليقه اي دارند.

مثال مي آوريد...؟

اشاره مي کنم. ولي شما نگاه کنيد به پشتوانه يک آيين نامه اي که در دولتي اجرا مي شود و در دولتي ديگر خبري از آن نيست. در مورد مسئله خاص من و احسان و احمد اخبار کامل وجود دارد که همه تخلفات مسئولين را نشان مي دهد. اما الان بعد از کارشکني هاي فراوان، پرونده در وزارت علوم براي تبعيد ما به شهرهاي ديگر در دست بررسي است. در مورد احسان که با توجه به مقدماتي که پيشتر وجود داشته، رياست دانشگاه، ايشان را به دانشگاه ممنوع الورود کرده و در مورد من و احمد نيز با گروکشي در مورد مسائل آموزشي خواستار انتقال به شهرهاي ديگر شده است. ما مشکل آموزشي نداريم و کار دانشگاه سخت است ولي با توجه به نامه نگاري هاي موجود به نظر مي رسد که دانشگاه يا شرايط اخراج را ايجاد مي کند و يا اينکه وزارت علوم ما را به جايي تبعيد مي کنند. اين اتفاق جديدي در کنار ساير محروميت هاي 3 سال گذشته است. مي توان گفت آخرين مصداق محروميت از تحصيل شکل گرفته در اين 3 سال است. در مشهد هم يک مورد طي هفته گذشته وجود داشت. مديران دانشگاهي احمدي نژاد هم همانند ايشان تحملشان بسيار کم شده است. اينها هيچ کدام در قوانين نيامده است. همگي به تفسير و سليقه مديران رها شده.

شما در مورد محروميت از تحصيل دانشجويان در پلي تکنيک و دانشگاه هاي ديگر آماري داريد؟

امروز تعليق، اخراج و مسئله 3 ستاره ها به عنوان مسائل اصلي محروميت از تحصيل معرفي مي شوند. تعليق که در احکام صادره محروميت موقت از تحصيل ناميده مي شود و قصه اخراج و ممانعت براي ادامه تحصيل هم مشخص است. البته من اعتقاد دارم که ستاندن شرايط عادي تحصيل نيز محروميت از تحصيل است. ممنوع الورود کردن در طول ترم، ممانعت از حضور در جلسه امتحان، محروميت از حضور آزاد در دانشگاه در بخشي از ايام ترم، محروميت از امکانات رفاهي، محدود کردن و اخذ تعهدهاي نامتعارف از دانشجويان، تهديد دانشجويان، فشارها به خانواده دانشجويان و به عبارتي هر اقدام از جايگاه قدرت که مديريت دانشگاه يا نهادهاي وزارت علوم يا نهادهاي فرادانشگاهي (نهادهاي امنيتي و قضايي) اعمال مي کنند، همگي مصاديق محروميت از تحصيل است. همه اين موارد شرايط عادي را از دانشجو سلب مي کند. آرامش و آزادي مطالعه و پزوهش را از دانشجو مي گيرد. ما نبايد براي محروميت از تحصيل به سراغ موارد خاص برويم. بحث تحصيل و حضور آزادانه بايد باشد. با اين توضيح موارد محروميت از تحصيل شايد از 3 هزار هم فراتر مي رود و در مورد تعليق ها هم بيش از 500 ترم تعليق در اين 3 سال داشته ايم. چند روز پيش در اخبار بيش از 50 نفر 3 ستاره و بيش از 1500 نفر 1و 2 ستاره اعلام شده اند. اخراج هم چند موردي داشته ايم. آمار اخراج ها خيلي کم است. شايد نزديک به 10 مورد. در پلي تکنيک از بيش از 100 مورد احضار نزديک به 80 ترم تعليق داشته ايم، بيش از 30 مورد ممنوع الورودي، 2 مورد اخراج، 5 نفر اجازه ادامه تحصيل در مقطع ارشد نيافتند و شايد هم ما هم 3 مورد تبعيد را به اين آمار اضافه کنيم و اين در کنار بيش از 30 مورد احضار به دادگاه انقلاب و دفتر پيگيري وزارت اطلاعات و بيش از20 نفر هم بازداشت هاي چند روزه تا 15 ماه است که در همين دولت نهم صورت گرفته است.

در مورد ممنوع الورودها ، توجيه قانوني و پشتوانه ممنوع الورودها توضيح مي دهيد؟

آيين نامه انضباطي دانشجويان، مسئله ممنوع الورودي را در اختيار رياست دانشگاه قرار داده است. پشتوانه ممنوع الورودها هم همين مسئله است. اين درست است که در قانون آمده است. ولي بيشتر يک اختيار فراقانوني است که به رياست داده شده است. نظارتي بر آن وجود ندارد. مبنايي براي آن وجود ندارد. محل اعمال سليقه هاي مديريت است. البته دلايل ديگري هم هست. اجازه بدهيد من تاريخچه اي که در ذهنم هست بيان کنم. ابتدا دانشجوياني که فارغ التحصيل شده بودند به دانشگاه ممنوع الورود شدند. مي گفتند که ايشان ديگر کاري در دانشگاه ندارند و نبايد حتي به عنوان مهمان هم در دانشگاه حضور داشته باشند. بعد نوبت به دانشجويان تعليقي رسيد. البته مسئله تعليق جداي از بحث ممنوع الورودي است. بعدش هم مواردي را داشتيم که بدون حکم کميته انضباطي ممنوع الورودي صورت مي گرفت که بيشتر در موارد اورژانس و فوري صورت مي گرفت تا مراحل صدور حکم فراهم آيد. البته در هر 3 مورد به دستور رياست، مسائل صورت مي گرفت. البته منظورم اين نيست که رئيس دانشگاه تصميم گيرنده است. حتي بيشتر موارد از سوي حراست و نهادهاي امنيتي بيرون دانشگاهي است. ولي بدون دستور رياست امکان ندارد و از همين باب دولتي بودن رياست براي سياسيون حاکم اهميت دارد و مانع از انتخابي بودن رياست مي شوند.

ايران با توجه به اينکه به منشور حقوق بشر سازمان ملل پيوسته است و با توجه به اينکه تحصيل آزاد از اساسي ترين و پايه اي ترين حقوق هر انسان است، دليل اين نوع برخوردهاي آموزشي و تحصيلي با دانشجويان چيست؟

در منشور حقوق بشر تکيه به ماده 26 است. همين ماده در اصل سي ام قانون اساسي نيز منعکس شده است. قانون نويسان ما به منشور حقوق بشر توجه داشته اند. متن مورد ادعا واضح است. ايجاد شرايط تحصيل براي همگان در آموزش عالي هم بيان شده. شرايطش هم تساوي کامل بيان شده است. هيچ ملاکي نبايد باشد. متاسفانه ترديدي در نقض آن وجود ندارد. جمهوري اسلامي پايبند به اين اصول نيست. به قانون اساسي هم پايبند نيست چه برسد به منشور حقوق بشر. امروز مسئولين طفره مي روند و موارد نقض را نمي پذيرند. مطمئن باشيد مجبور شوند به صراحت بر نقض خود تائيد مي نشانند. مگر در همين مسئله 3 ستاره ها شاهد نبوديم که بعد از 2 سال، در تابستان امسال بيان کردند که کساني هستند که صلاحيت علمي دارند ولي صلاحيت عمومي ندارند. مثلا در همين پلي تکنيک پويان محموديان با رتبه 6 مهندسي پليمر به دليل عدم احراز شرليط عمومي پذيرش نشدند.

دليل اين نوع برخوردها چيست؟

اين مسئله به نگرش حاکميت به دانشگاه ها و اساسا ايدئولوژي طبقه حاکم در ايران برمي گردد و شدت يافتن آن در دولت نهم با آن شعارهاي انقلابي و ساختارشکنانه عادي است. آنها اعتقاداتي دارند. دانشگاه ها را مي خواهند اسلامي کنند. دانشگاهي که همگان بسان ايشان بيانديشند و عمل کنند و به عبارتي همه خودي باشند. مسئله ديگر کم تحملي حاکمان امروز ايران است. شرايط سخت بين المللي باعث نگراني هاي بيشتر هم شده است. اين کم تحملي و شرايط سخت منجر به بروز اين رفتارهاي عجولانه و غير عقلاني و اين برخوردها شده است. به هر حال برخوردها در برهه هايي خاص از سوي قدرت شکل مي گيرد. زماني که قدرت احساس خطر مي کند. دانشجويان هم در خط مقدم انتقاد و تقابل ايستاده اند و پشتوانه هاي ايشان هم بنا به دلايلي کم است. فعالان ديگر مملکت ما و آن هايي که ادعاهاي گراني پيرامون آزادي، حقوق ملت ها و حقوق بشر و ... دارند بسيار ضعيف عمل کرده اند. دور نشوم از بحث. من حتي در مواردي چون نوع پوشش دختران که در اين چند سال احضارها در مورد آن ها زياد بوده و حتي در موردي که عده اي را به واسطه حضور در ميهماني بيرون از دانشگاه به کميته انضباطي احضار کرده بودند، مسئله را سياسي يعني همان تدبير امور جامعه و اراده قدرت در رهبري امور مي دانم. اين مسئله در برخورد با دانشجويان منتقد سياسي و يا دانشجويان بهايي به شدت بيشتري به چشم مي خورد.

موارد نقض حقوق دانشجويي و نقض حقوق بشر در دانشگاه ها کدام است؟

موارد نقض حقوق بشر در دانشگاه ها فراوان است. اين ماده 26 که از سوي جمهوري اسلامي در دانشگاه ها رعايت نشده است. من سريع بخواهم از بحث عبور کنيم بايد بگويم مواد 1 و 2 و 3 و 6 و 9 و 10 و 12 و 18 و 19 و 20 رعايت نمي شود در مورد ماده 2 بومي سازي جنسيتي و تبعيض هاي خودي و غير خودي کاملا نقض حقوق بشر است. در ماده 9 با تبعيد و توقيف خودسرانه، در ماده 10 بي طرف نبودن کميته انضباطي، در مورد ماده 12، مداخله در امور خصوصي و اقامتگاه و نقض حق آزادي انديشه و وجدان و مذهب در ماده 18 با محدوديت هاي گزينش دانشجو و استاد، مميزي کتب درسي، تفتيش عقايد در کميته هاي انضباطي و فرم هاي پذيرش و اساسا مواردي که به نتايج انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها برمي گردد و نقض حق آزادي عقيده و بيان در ماده 19 هم اينچنين است. ماده 20 منشور هم در رابطه با آزادي تجمعات در دانشگاه ها نقض مي شود. شايد اگر دقت بيشتري در منشور و رفتارهاي موجود در دانشگاه داشته باشيم موارد بيشتر هم شود. حتي مسئله فراتر از منشور هم هست مواردي که امروز در محدوديت ها و محروميت ها وجود دارد گاها در منشور پيش بيني نشده است. شايد در تدوين منشور فکر نمي شد روزي دولتي اينچنين در ايران مستقر مي شود. در مورد نقض حقوق دانشجويي هم جفا، بيان همين عبارت از جايگاه حقيقي است. به نظر من چنين چيزي وجود ندارد. ما حقوق دانشجويي نداريم. اصلا دانشجوي ما هيچ حق خاصي در دانشگاه ندارد. شما حتي در مورد وام ها و خوابگاه و امور رفاهي هم يا عدم اختصاص وجود دارد و يا تبعيض ها فراوان است. دانشگاه ها خود را موظف به تامين نمي داند. يعني حقي را قائل نيستند. ما بايد حقوق دانشجويي را تعريف و از حيث آرماني و هدفي تعقيب کنيم.

راهکار براي ممانعت از نقض حقوق بشر و حقوق افراد به خصوص در دانشگاه ها وجود دارد؟

يک بحث بر مي گردد به فعاليت هاي دانشجويي و فعالان دانشجويي که ايشان کمابيش به کار خودش اشراف دارند و تمام ايستادگي خود را خواهند داشت که حقوق سلب شده را بازگردانند. حداقل هم مانع از ادامه مسير نقض حقوق شوند. ولي در باب مسئله حقوق بشر و فعاليت هاي حقوق بشري و حتي فعاليت هاي مدني مسئله متفاوت است. مسئله اساسي حمايت و تاکيد بر نقض حقوق از سوي ايشان است که بايد به هر شکل ممکن صورت بگيرد. من نمي دانم اگر در سطح کلان بشود موارد نقض حقوق دانشجويان به عنوان مصاديق نقض حقوق بشر ذکر و پيگيري شود. در گزارش ها و بيانيه ها بيايد. در محافل و نشست ها از دو طرف دعوت بيشتري صورت گيرد. – دانشجويان از فعالان حقوق بشر و مدني دعوت کنند و ايشان نيز از دانشجويان – اتفاقات خوبي نهايتا صورت گيرد. من بر فعاليت هاي بين المللي با توجه به امکان هاي حقوق بشري تاکيد دارم و ممکن ترين حمايت را هم در اختيار گذاشتن صادقانه تمامي امکانات و ظرفيت ها به دانشجويان به ويژه دانشجويان محروم از تحصيل مي دانم.

در اين باب بيشتر توضيح مي دهيد؟

فعالان حقوق بشر مي توانند فشارهايي را ايجاد کنند. هم مجموعه هاي خبري را تدارک ببينند و هم در حضورهاي بين المللي شان به مسئله محروميت از تحصيل اشاره کنند. در جايي اشاره کرده بودم که ما در مورد تغيير رفتار حاکميت دچار مشکل هستيم. آن ها ابزاري به محروميت ها نگاه مي کنند. مي خواهند دانشجويان را کنترل کنند. اگر به ازاي هر محروميت يک فرصت مهيا شود شايد اين استفاده ابزاري به پايان رسد. شايد فعالان حقوق بشري بتوانند دنيا را در اين باره متقاعد کنند. شايد هم وظيفه ايشان نباشد ولي يک پيشنهاد است. اگر به ازاي هر محروميت در هر شکلي يک فرصت تحصيلي در کشوري ديگر بلافاصله فراهم آيد، ديگر ابزاري از محروميت ها استفاده نمي شود. چه بسا تشويقي خواهد بود.

مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران
 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .