حقوق بشر
 

بررسي و نقد ِ قانون پيشنهادي مجازات ارتداد

 

کاويان صادق زاده ميلاني
چهارشنبه ، 9 بهمن 1387

 

در آستانۀ سال تازۀ به بررسي و نقد لائحۀ مجازات ارتداد خواهيم نشست. اين لائحۀ پيشنهادي را مجلس هشتم مورد بررسي و راي قرار خواهد داد و با توجه به ساختار مجلس هشتم احتمال تصويب اين لائحه بسيار زياد است. در صورت تصويب و قانوني شدن، اين قانون امنيت جاني ايرانيان را بيش از پيش در معرض خطر قرار خواهد داد.

آزادي وجدان و عقيده از اصول مهم جامعۀ امروزي جهاني است و تطبيق تام با منشور حقوق بشر دارد. پيشنهاد مجازات اعدام و حد شرعي مرگ براي تغيير عقيده واکنشي است به تنوع فکري و ديني ايرانيان و سرکوب هرگونه فعاليت فکري و سياسي و اجتماعي که رائحۀ دگرانديشي را بدهد.

خطر جاني اين لائحه متوجه تمام ايرانيان در درون و برون مرزها است. ايرانياني که به آئينهاي بهائي و مسيحي و بودائي و زرتشتي بگروند شامل اين قانون خواهند شد. ولي پيچش ِ مو بيش از آن است که يک بررسي ساده نشانگر آن خواهد بود. بنابرمفاد اين لائحه هر نوع بدعت در دين يا گرايش به هر بدعت مي تواند حدّ شرعي مرگ را يدک بکشد. فرضا اگر يک شيعۀ دوازده امامي اصولي معتقد به ولايت فقيه و پيرو خط امام پس از تصميم بگيرد که مي خواهد به مکتب فلسفي سکولار بپيوندد مشمول حدّ شرعي خواهد شد. مسلمان زادۀ بالا اگر به يک جلسۀ دعا و مراقبۀ بودايي يا صوفي برود نيز بنابر همان لائحۀ ارتداد با پيروي از يک بدعت يا دين ديگر مورد مواخذه و مخاطرۀ جدي و حدّ قرار خواهد گرفت. با اين وجود تکليف «لا اکراه في الدين» و آزادي وجدان و باور چه مي شود مشخص نيست.

بحث ارتداد در اسلام ابعاد زيادي دارد که در زير به آن خواهيم پرداخت ولي در اين قسمت به دو نکته بسنده مي کنم:

1 . مجازات ارتداد (ردّه) در قرآن مرگ نيست. منشاء مجازات مرگ براي مرتد به جنگهاي ابوبکر با مسيلمه و جنگهاي ارتداد و شورش سياسي و نظامي قبائل عرب عليه نظام نوپاي اسلام باز مي گردد. حديث غير صحيح و مخالف قرآن لازم براي سرکوب دگرانديشان، حديثي است که براي جنگ و نابودي دشمنان سياسي خلفاي راشدين و در آن دوران ساخته و پرداخته شد. قرآن مرگ طبيعي مرتد را پيشبيني مي کند و مجازات برگشتن از دين را به آخرت موکول مي کند.

يگانه حديث مربوط به تغيير دين و مجازات اعدام در صحيح بخاري آمده و منسوب به ابن عباس است که مي گويد رسول خدا فرمود « من بدّل دينه فاقتلوه» بخاري 9:1759 (شخصي که دينش را تغيير داد بايد کشت) . حديث بالا را در قسمت بعدي مورد بررسي دقيقي قرار خواهم داد ولي اشکال اتکاء به اين حديث را در متواتر نبودن و تک مرجعي بودن بايد جست. چگونه است که از بيست و سه سال رسالت پيامبر اين سخن يکبار گفته شد و اين عباس آنرا شنيد. باقي راويان خبر کجايند؟ و چرا قرآن از اين مهم نمي گويد و چرا مرگ طبيعي برگشته از دين را پيشبيني مي کند؟

2. مجازات ارتداد براي باور ديني همواره واکنشي به احساس خطر نظامها از دگرانديشان و در راستاي سرکوب آنان است. يعني جرم مذهبي را به عنوان خطاي سياسي کيفر مي دهد. زنده شدن ناگهاني لائحۀ ارتداد را نيز مي توان در همين راستا محک زد. جرم آنهايي که تغيير دين مي دهند گناهي سياسي است و مستحق کيفري در خور هستند.

ولي آزادي وجدان و حق تغيير دين و باور حقّي است خدا داده و قابل کيفر دادن توسط افراد و نظامها نيست.

گزيده‌اي از پيش نويس قانون مجازات اسلامي در مورد "ارتداد" و جرائم مربوط به آن، که در حال حاضر در مجلس ايران تحت بررسى است، در زير آمده است.

جمهوري اسلامي ايران

قانون پيشنهادي مجازات اسلامي

(...)

مبحث پنجم: ارتداد، بدعت‌گذاري وسحر

ماده 1-225 : مسلماني که به‌طور صريح اظهار واعلان کند كه از دين اسلام خارج شده و کفر را اختيار نموده، مرتد است.

ماده 2-225 : در تحقق ارتداد قصد جدي شرط است. بنابراين هرگاه متهم به ارتداد ادعا نمايد كه اظهارات وي از روي اکراه يا غفلت يا سهو يا در حالت مستي يا غضب يا سبق لسان يا بدون توجه به معاني كلمات و يا نقل قول از ديگري بوده است يا اصل مقصود او چيز ديگري بوده، مرتد محسوب نمي شود وادعاي او مسموع است.

ماده 3-225: مرتد بر دو نوع است: فطري و ملي.

ماده 4-225 : مرتد فطري كسي است كه حداقل يكي از والدين او در حال انعقاد نطفه مسلمان بوده و بعد از بلوغش اظهار اسلام كرده و سپس از اسلام خارج شود.

ماده 5-225: مرتد ملي كسي است كه والدين وي در حال انعقاد نطفه غير مسلمان بوده و بعد از بلوغش به اسلام گرويده و سپس از اسلام خارج و به كفر برگردد.

ماده 6-225: هر گاه کسي که حداقل يکي از والدين او در حال انعقاد نطفه مسلمان بوده بعد از بلوغ بدون آن‌که تظاهر به اسلام نمايد، اختيار کفر کند درحکم مرتد ملي است.

ماده 7-225 : حد مرتد فطري قتل است.

ماده 8-225 : حد مرتد ملي قتل است؛ اما بعد از قطعيت حکم تا سه روز ارشاد وتوصيه به توبه مي شود و چنان‌که توبه ننمايد، كشته مي‌شود .

ماده 9-225: هر گاه احتمال توبه مرتد ملي داده شود، فرصت مناسب به وي داده مي‌شود.

ماده 10-225: حد زني كه مرتد شده، اعم از فطري و ملي حبس دايم است و ضمن حبس طبق نظر دادگاه تضييقاتي بر وي اعمال و نيز ارشاد و توصيه به توبه مي‌شود و چنانچه توبه نمايد، بلافاصله آزاد مي‌گردد.

تبصره- کيفيت تضييقات بر اساس آيين‌نامه تعيين مي شود.

ماده 11-225 : هر کس ادعاي نبوت كند، محکوم به قتل است و هر مسلماني که بدعتي را در دين اختراع كرده و فرقه‌اي را براساس آن ايجاد كند كه برخلاف ضروريات دين مبين اسلام باشد، در حكم مرتد است.

ماده 12-225 : مسلماني كه با سحر و جادو سر و كار داشته و آن را در جامعه به عنوان حرفه يا فرقه‌اي ترويج نمايد، محکوم به قتل است.

ماده 13-225 : توبه مجرم قبل از اجراي حد در موضوع دو ماده مذكور چنانچه از نظر دادگاه احراز شود، موجب سقوط حد است.

در پيش آوردم که در صورت تصويب و قانوني شدن، اين لائحه امنيت جاني ايرانيان را بيش از پيش در معرض خطر قرار خواهد داد و آزادي وجدان و عقيده که از اصول مهم جامعۀ امروزي جهاني به شدّت زيرپا قرار گذاشته خواهد شد. خطر جاني اين لائحه فقط متوجه تمام ايرانيان دگرانديش است. نمونۀ مسلمان زادۀ شيعۀ دوازده امامي اصولي پيرو ولايت فقيهي مطرح شد که اگر به يک جلسۀ دعا و مراقبۀ بودايي يا صوفي برود نيز بنابر همان لائحۀ ارتداد با پيروي از يک بدعت يا دين ديگر مورد مواخذه و مخاطرۀ جدي و حدّ قرار خواهد گرفت.

با اين وجود تکليف منشور آزادي وجدان قرآن يعني آيۀ «لا اکراه في الدين» و مسئوليت انسان براي تحقيق و جستجوي حقيقت چه مي شود؟ قبول و پذيرش تئوري ارتداد پيشنهادي به آن معني است که آموزه هاي اسلام جايي براي آزادي وجدان و انتخاب دين ندارد و يا در فضايي که اديان با يکديگر به گفتمان و رقابت مي پردازند ناچار است با بهره گيري از رعب و خشونت از خروج مردم از دين جلوگيري کند. در بررسي زير نشان خواهم داد که لائحۀ ارتداد برداشتي سطحي و نادرست از مسالۀ ارتداد را نشان مي دهد.

ارتداد، به معني بازگشتن از دين به قول و يا به عمل از مباحث مهم در آئينهاي مسيحي و اسلام است. در مسيحيت واژه ارتداد (آپوستيسِس ) در عهد جديد (ترجمۀ تفسيري) به معني برگشتن از دين مطرح شده است و مرتدها به عنوان شورشيان عليه خداوند معرفي شده اند. اتهام يهود عليه پولس نيز از قضا به عنوان ارتداد مطرح شده است ( اعمال رسولان 21:21). بحث ارتداد در اسلام ابعاد زيادي دارد و در اين بخش به آن خواهيم پرداخت.

در بحث پيشين آوردم که مجازات ارتداد (ردّه) در قرآن مرگ نيست.

و اکنون بايد ديد که قرآن چه مي گويد؟

قرآن، کتاب آسماني مسلمانان براي ارتداد مجازات اين جهاني تعيين نمي کند. البته ارتداد از جملۀ گناهان موجود در قرآن است ولي حدّ (مجازات تعيين شده) براي آن در نظر گرفته نشده است. متن قرآن مجازاتي اخروي را براي بازگشته از دين تعيين مي کند و سخني از حدّ و تعذير و اعدام و امثال آن نيست.

آل عمران 3: 86-91

كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ قَوْماً كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (86)

أُوْلَـئِكَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ (87)

خَالِدِينَ فِيهَا لاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنظَرُونَ (88)

إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ الله غَفُورٌ رَّحِيمٌ (89)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْراً لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُوْلَـئِكَ هُمُ الضَّآلُّونَ (90)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ الأرْضِ ذَهَباً وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُوْلَـئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ (91)‏

چگونه خدا عده‌اي را كه بعد از ايمان آوردنشان و پس از اينكه شهادت دادند كه پيغمبر حق است و دلايل روشن براي آنها آمد كافر شدند هدايت ميكند؟ خدا ظالم‌ها را هدايت نميكند. (86)

جزاي آنها اين است كه لعنت خدا و فرشتگان و مردم دسته‌ جمعي بر آنان است. (87)

هميشه در آن خواهند بود و عذاب آنها تخفيف پيدا نميكند و به آنها مهلتي داده نميشود. (88)

مگر كساني كه بعد از آن توبه كردند و كار خود را اصلاح كردند چون خدا آمرزنده مهربان است. (89)

توبه افرادي كه بعد از ايمان آوردنشان منكر شدند و به انكارشان اضافه كردند، هرگز قبول نميشود. آنها گمراه هستند. (90)

افرادي كه منكر شدند و در حال كفر و انكار مردند، اگر زمين را پر از طلا بكنند و جريمه بدهند از هيچكدام آنها بهيچوجه پذيرفته نمي شود. آنها عذاب پردردي دارند و كسي كه به آنها كمك كند ندارند. (91)

در اين آيات قرآني جزاي ارتداد به وضوح و آشکاري آمده است. جزاي ارتداد، مجازاتي اين جهاني نيست و در سنّت رسول نيز مطلبي که مجازات يا حتي حدّ کمتري را مطرح کند نداريم. در جمع در قرآن دربارۀ 4 گناه حدّ شرعي مطرح شده است: زنا- قذف- سرقت- محاربه. حال دوباره نگاهي به لائحۀ پيشنهادي بيندازيم:

ماده 4-225 : مرتد فطري كسي است كه حداقل يكي از والدين او در حال انعقاد نطفه مسلمان بوده و بعد از بلوغش اظهار اسلام كرده و سپس از اسلام خارج شود.

ماده 5-225: مرتد ملي كسي است كه والدين وي در حال انعقاد نطفه غير مسلمان بوده و بعد از بلوغش به اسلام گرويده و سپس از اسلام خارج و به كفر برگردد.

ماده 6-225: هر گاه کسي که حداقل يکي از والدين او در حال انعقاد نطفه مسلمان بوده بعد از بلوغ بدون آن‌که تظاهر به اسلام نمايد، اختيار کفر کند درحکم مرتد ملي است.

ماده 7-225 : حد مرتد فطري قتل است.

ماده 8-225 : حد مرتد ملي قتل است؛ اما بعد از قطعيت حکم تا سه روز ارشاد وتوصيه به توبه مي شود و چنان‌که توبه ننمايد، كشته مي‌شود .

بررسي علمي و تحقيقي احاديث مربوط به يک حديث ختم مي شود. مجازات اعدام در صحيح بخاري آمده و منسوب به ابن عباس است که مي گويد رسول خدا فرمود « من بدّل دينه فاقتلوه» ماخذ بخاري جلد 9 فقرۀ 1759 (شخصي که دينش را تغيير داد بايد کشت). اين حديث در مشکاه المصابيح (2:3533) نيز آمده است ولي منشاء آن همان نقل قول از بخاري است. حديث تک ماخذ و تک راوي بالا مستلزم کمي دقت است. ابن عباس اين عبدالمطلب پسر عموي پيامبر را يکي از صحابه مهم مي دانيم و به عنوان راوي حديث و صاحب تفسير مي شناسيم. از او 1660 حديث مربوط به رسول اکرم روايت شده است. در اين مورد بخصوص متن حديث با دستور قرآني منافات و مخالفت دارد و ناچار حديث است که بايد حذف شود. منابع ديگر نيز اين حديث را نمي پذيرند. صحيح مسلِم اين روايت را نمي پذيرد و نقل نمي کند. اشکال اتکاء به اين حديث را در متواتر نبودن و تک مرجعي بودن بايد جست. چگونه است که از بيست و سه سال رسالت پيامبر اين سخن يکبار گفته شد و ابن عباس آنرا شنيد. باقي راويان خبر کجايند؟ و چرا قرآن از اين مهم نمي گويد و چرا مرگ طبيعي برگشته از دين را پيشبيني مي کند؟

چارچوب تاريخي جنگهاي ارتداد مساله را روشنتر مي کند. پس از مرگ پيامبر اسلام قبائل عرب نيازي به پرداخت ماليات ديني زکات به ابوبکر نمي ديدند. بيعت آنان با رسول بود نه با ابوبکر. ابوبکر دريافت ِ زکات را حق ِ مسلّم خود و نظام مرکزي و نوپاي اسلامي مي دانست. بنابراين با قبائل عرب به جنگ پرداخت. در راستاي برخورد با قبائل عرب توجيهي ديني لازم بود. ولي ابوبکر خودداري آنان در پرداخت زکات را به معني خروج از دين و ارتداد تلقي نکرد و با عنوان نبرد با شورشيان به سرکوب آنان پرداخت. نبرد سياسي ابوبکر با اين گروهها و کوشش نظامي او براي تحميل زکات بر آنان در نهايت به جنگهاي ارتداد معروف شد گرچه اين گروهها از دين برنگشته بودند و هنوز مسلمان بودند. دقت کنيد که مسالۀ اساسي «جنگهاي ارتداد» اصلا مسالۀ برگشتن از دين نبود بلکه مساله نگراني سياسي ابوبکر براي حفظ قدرت بود.

تاريخ در زمان ما به نوعي ديگر تکرار مي شود. مجازات ارتداد براي باور ديني همواره واکنشي به احساس خطر نظامها از دگرانديشان و در راستاي سرکوب آنان است. يعني جرم مذهبي را به عنوان خطاي ِ سياسي کيفر مي دهد. زنده شدن ناگهاني لائحۀ ارتداد را نيز مي توان در همين راستا محک زد. اين لائحه واکنش مستقيم نظام به اين بحران است. اين چنين است که اقدامي وجداني و ديني چون تغيير باور که حق آشکار هر انساني است (و قرآن نيز بر آن تاکيد دارد) را گناهي سياسي معرفي مي کند (مانند زکات ندادن قبائل عرب به ابوبکر) و مستحق اعدام مي داند. حديث غير صحيح، تک ماخذي و مخالف نصّ آشکار قرآن لازم براي سرکوب دگرانديشان، حديثي است که دهه ها بعد براي جنگ و نابودي دشمنان سياسي خلفا در سالهاي پس از مرگ پيامبر اسلام ساخته و پرداخته و وارد صحيح بخاري شد.

دريغ است که امروزه جامعۀ مدني ايران و ايرانيان تاوان جمع آوري اشتباه حديثي غير متواتر و قرائت و درک نادرست تاريخ اسلام را با ريختن خون فرزندان بي گناه اين مرز و بوم بدهد.

ايام بکام

 

برگرفته از: فعالان حقوق بشر در ايران

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .