سایه حقوق بشر بر ایران/گفتگو با صالح نیکبخت
چهارشنبه، 22 اسفند 1386
ادوارنیوز: (کمال حسینی) گفتگو
با دکتر محمد صالح نیکبخت را در مورد سایه حقوق جهانی بشر بر ایران، از آن جهت
انجام دادم که ایشان حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری و نیز سخنگوی “انجمن دفاع
از حقوق زندانیان” میباشند. در ادامه گفتگوی ما را با ایشان میخوانید.
پیشینه مختصری از حقوق بشر در ایران را ذکر کنید؟
پیشینهای در مورد حقوق بشر در ایران و همچنین جاهای دیگر به طور مشخص قابل
تعریف یا بیان نیست زیرا حقوق بشر اصولاً حقی است که به انسان از آغاز پیدایش
عالم تعلق داشته است. موضوع حقوق بشر محدود به زمان یا مکان نیست و این مشخصه
اصلی حقوق بشر است. اما حقوق بشر زمانی مدون و در قوانین عرفی دنیا وارد شد که
برای اولین بار اعلامیه جهانی حقوق بشر به وسیله مجلس ملی فرانسه پس از انقلاب
کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ در پشتیبانی از نخستین قانون اساسی این کشور تدوین شد.
این حقوق که قبلاً مفاهیم آن در آثار اساتید، نویسندگان و فلاسفه برجسته آزادی
خواه اروپا مطرح شده بود، این بار حالتی مدون و قاعدهمند پیدا کرد و در ایران
مصادف بود با اوایل دورهی سلطنت فتحعلی شاه قاجار که قدرت فکر و اراده او در حد
یک رئیس ایل بود. البته در اوایل بازتاب آن در دنیا به صورت حداقلی و حداکثری
بود، در کشورهایی مانند ایتالیا، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ و نقاط کوچک اروپا
بلافاصله گسترش یافت ولی به نقاط دورتر مانند اروپای شرقی دیرتر رسید. حتی به
آلمان که مجاور فرانسه بود، دیرتر رسید. در همان زمان بود که حقوق بشر وارد
کشورهای اسلامی شد، ابتدا وارد امپراطوری عثمانی و بعد از آن هم وارد ایران شد.
کم کم مسائلی از قبیل رعایت حقوق بشر و آزادیهای مردم، که به عنوان وظایف دولتها
در آرای فلاسفه اروپا مانند مونتسکیو، ولتر و… آمده بود، وارد ایران شد و از آن
به بعد تقریباً در دوره ناصرالدین شاه قاجار بنیاد آزادی که مبنای آن وجود قانون
بود تدوین شد. بسیاری از نویسندگان این دوره مسئله قانون و رعایت حق انسانها را
این طوری مطرح و اعلام کردند: “برای آزادی و نجات ایران ما فقط به یک کلمه نیاز
داریم آن هم قانون است و قانون است و قانون”.
وضعیت حقوق بشر در دوره مشروطیت چگونه بود؟
انقلاب مشروطیت یک انقلاب ضدفئودالی بود که در واقع مرز شروع دوران بورژوازی در
ایران بود. این انقلاب اولین عکسالعمل در برابر پادشاه وقت که مستبدی مطلق بود
در ایران به وجود آمد. همراه با آن قانون اساسی ایران و متمم آن که نسبت به دوران
خود پیشرفته بود تدوین و تصویب شد. این امر باعث شد که در ایران مسائل مربوط به
حقوق انسان هم مورد بحث قرار بگیرد که متأسفانه با استبداد صغیر و دوره محمدعلی
شاه و همچنین با قدرت گرفتن رضاخان در ایران این مسئله با مخالفتها و تعارضاتی
همراه شد و حقوقی که در دوره مشروطیت برای ایرانیان به وجود آمده بود، تقریباً
از سال ۱۳۰۵ تا پایان دوره ۱۶ ساله دیکتاتوری رضاخان که به دیکتاتوری سیاه معروف
بود، آنچه که به نام حقوق بشر یا حقوق انسان نامیده میشد محدود شد. باز در یک
دوره تاریخی ۱۲ ساله دیگر از شهریور ۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد، مسئله آزادیهای
فردی و اجتماعی، مطبوعات آزاد، تشکلهای اجتماعی و صنفی سیاسی مطرح و تشکیل شد
که همه اینها بازتاب نفوذ مفاهیم حقوق بشر و دموکراسی در ایران بود که وجود
خودش را در تحقق احزاب سیاسی آزاد، مطبوعات آزاد، نشر آزاد، حق بیان آزاد و…
متبلور کرد. این دوره هم متأسفانه با کودتای ۲۸ مرداد، که اساس آن به وسیله
آمریکاییها و با همکاری انگلیسیها بود و امروز بیش از همه دم از حقوق بشر میزنند،
سرکوب شد. این سرکوبها در آذربایجان با قتلعام وسیعی در سالهای ۲۵ و ۲۶ همراه
شد و بعد از آن در سال ۳۲ با سرکوب جنبش چپ پایان یافت. این وضع تا سال ۱۳۴۰ که
دموکراتها در آمریکا به قدرت رسیدند، ادامه یافت، آنها میخواستند از سرایت
جنبشهای انقلابی و طبقاتی در ایران جلوگیری کنند که مبادا گسترش پیدا کنند.
برای این کار شاه ایران را وادار کردند که یک شبه رفرم اجتماعی را به نام
“انقلاب شاه و مردم” انجام دهد. البته قسمت مربوط به اصلاحات ارضی با تحول عمیق
اجتماعی همراه بود. در این دوره هم این رفرم باعث شد تا حدودی آزادی بوجود آید و
جبهه ملی دوم فعال شود. البته این وضعیت هم ماندگار نبود چون از سال ۴۲ و ۴۳ شاه
دوباره تمام قدرت را قبضه کرد و دیکتاتوری رضاخانی با توجه به شرایط زمانی
بازتولید شد.
ارزیابی شما از انقلاب اسلامی و حقوق بشر؟
در انقلاب سال ۱۳۵۷ همه مردم از تمام نقاط کشور شرکت کردند، مردم انتظار داشتند
به حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی خودشان که همان حقوق بشر بود یعنی آزادی بیان،
آزادی اجتماعات، آزادی احزاب سیاسی، آزادی روزنامه، کتاب، نشر و… دست یابند و
این خواستهها تا حدود زیادی تامین شد. متأسفانه طلوع آزادی هم با حمله عراق به
ایران از سال ۱۳۵۹ به بعد غروب کرد، این طلوع به قول حافظ؛ خوش درخشید ولی دولت
مستعجل بود. در دوم خرداد ۷۶ مجددا فرصتی پیدا شد و بخشی از آزادیها احیا شد و
رعایت حقوق بشر و ضرورت پایبندی حکومت به آن مورد پیگیری جدی قرار گرفت.
ارتباط اقوام را با حقوق بشر در ایران چگونه میبینید؟
یکی دیگر از مسائلی که مربوط به حقوق بشر است، این است که اقوام ایرانی به یک
اندازه از آزادیهای فردی، اجتماعی، سیاسی و نعمتهای این کشور و همچنین از
امکانات محلی برخوردار باشند که البته این مهم به دست نیامده است و تبعیض بین
اقوام وجود دارد. یعنی اقوام ایرانی به یک نسبت از حق سیاسی و اقتصادی برخوردار
نیستند. برای مثال در بعضی از مناطق مانند کردستان مردم حتی در مدیریتهای سیاسی
پایین هم سهیم نیستند چه رسد به مدیریتهای میانی و بالایی کشور، حقوق فرهنگی
مردم مانند آموزش به زبان مادری پاس داشته نمیشود. در حالی که در قانون اساسی
ایران آمده که؛ همه مردم ایران باید به یک نسبت از امکانات مادی، سیاسی و توزیع
فعالیتها در کشور برخوردار باشند (اصل ۴۸ قانون اساسی).
مساله زنان در رابطه با حقوق بشر در ایران را چگونه میبینید؟
در مورد حقوق زنان در تبلیغات و شعار خیلی از حقوق آنان صحبت میشود که بین زن و
مرد فرقی وجود ندارد، ولی در ایران هنوز زنان و مردان به یک نسبت از امکانات
مادی و معنوی این کشور استفاده نکردهاند. مثلا نمیبینیم یک زن ایرانی سفیر یا
وزیر شده باشد، در حالی که هیچ فرقی بین زن و مرد از این لحاظ وجود ندارد و زنان
همان توانمندیهایی را دارند که مردان از آن برخوردارند. تعداد نمایندگان زن
مجلس شورای اسلامی هرگز به یک دهم و حتی یک بیستم کل نمایندگان مجلس نرسیده است.
آیا رسیدن به جامعهای مدنی در ایران، نیازمند طی کردن دورهای از بحران است؟
حقوق بشر اساساً ارتباطی به مسائل سیاسی ندارد. بسیاری از مسائل حقوق بشر، در
باورهای دینی وجود دارد. حالا اگر در جاهایی، به نظر بعضی متفاوت است، این به
سلیقههای شخصی آنان برمیگردد. برای مثال علمای اسلامی در گذشته میگفتند که
ارث زن و مرد نباید مساوی باشد، آن موقع میگفتند چون زن کار نمیکند و مرد کار
میکند یا زن چون در خانه شوهر هم متمتع میشود باید نصف مرد ارث ببرد، اما الان
عالمان دیگری میگویند: “ارث زن و مرد با همدیگر مساوی است”. البته بعضی از
باورهای دینی ثابت است و این برای پیروان آن و طرفداران حقوق بشر هم مورد احترام
است. در هر صورت، حقوق بشر چیزی نیست که حالت غربی و شرقی داشته باشد و ارتباطی
به مسائل مربوط به گذار از دورهای به دوره دیگر و تغییر و تحولات دولتها و
حکومتها ندارد. همچنین در عصر جهانی شدن ما نباید این فکر را مطرح کنیم که
انسان آفریقای جنوبی حق استفاده از حقوق شهروندی را ندارد ولی انسان آمریکای
شمالی این حق را دارد.
راهکارهای اجرایی حقوق بشر در دورهی کنونی را در چه عواملی میبینید؟
حقوق بشر فقط دفاع از حقوق بشر نیست. خیلیها طرفدار حقوق بشر شدهاند بدون
اینکه بدانند واقعاً حقوق بشر چیست؟! ما دفاع از حقوق بشر را با آموزش حقوق بشر
از هم جدا میکنیم، آموزش حقوق بشر موضوعی نیست که امروز نادیده گرفته شود، وقتی
ما ادعای دفاع از حقوق بشر میکنیم باید آموزش آن را همگانی کنیم. با فرزندان
خود از همان ابتدا مفاهیم حقوق بشر را تمرین کنیم؛ رعایت مقررات، رعایت حق
دیگران، احترام به دیگران و … را ما باید آموزش دهیم و با همدیگر آنها را تمرین
و مرور کنیم. نکته دیگری که من دو سال و نیم پیش در دانشگاه کردستان آنرا اعلام
کردم، این است که؛ ما نباید فکر کنیم که همه کارها را میتوانیم به تنهایی انجام
دهیم، باید تمرین کنیم که کارها را دستهجمعی انجام دهیم، با تشکیل NGO و
نهادهای مدنی و تخصصی میتوانیم در این راستا موفق شویم. من اعتقاد دارم که
انسانها میتوانند در چهارچوب NGOها و تشکلهایی که بوجود میآورند، هم از حقوق بشر دفاع کنند و هم
آن را آموزش دهند.
دفاع از حقوق بشر و مفاهیم آن تنها سوز و ناله کردن برای دستگیری چند نفر نیست،
حقوق بشر مفاهیم گسترده و وسیعی است که در همه ابعاد زندگی ما وجود دارد از بدو
تولد تا زمان مرگ. حق انتخاب شغل، حق انتخاب مسکن، حق انتخاب کردن، حق انتخاب
شدن و در نهایت حق تعیین سرنوشت خویش به صورت فردی و جمعی در چارچوب قوانین ملی
و عهدنامهها و کنوانسیونهای بینالمللی که ایران آن را پذیرفته است.
|