سلام
بر تمام
عاشقان وطن
من يك پسر
ترکمن ساكن
گنبد كاووس
هستم
ميخواستم ماجراى
بي نظيرى از
همبستگى
مردم رو
بيان كنم . ۳
هفته قبل روز
جمعه ۱۳ کورس اسب
سواری در گنبد
برگزار
شد كه شامل
۸ کورس بود . در
کورس ۵ اين
مسابقه كه بهترين
اسبها شركت داشتند
اسبى به نام velvele وجود
داشت كه تمام
تماشاچيان بر
روى اين اسب شرطبندی
كرده بودند .
چون اين اسب
هميشه مقام اول
داشت و بسيار
قوى بود .
اسبى
ديگر هم
بود بنامِ parshasb كه
مالك ان آقاى
خراسانی بود
كه مالك
اسبدوانی
است. کورس
آغاز شد ولى
درب جايگاهِ parshasbe زودتر
از ديگر اسبها
باز شد و ۵۰ متر
جلوتر از
اسبهای ديگر
کورس رو شروع
كرد .
در اين
مواقع چون مسئولِ
درب اشتباه
كرده کورس
دوباره تكرار
ميشود ولى اين
بر بدونِ
توجه کورس
را ادامه دادند
و parshasb مقام اول و velvele دوم
شد . خوب
مردم هم
باخت دادند .
در اين
هنگام مردم
شروع به ناسزا
گويى كردند . البته
نه به خاطره
باخت ، بلكه
به دليل نا
حقی كه شده .
مجرى اعلام
كرد كه آقايان کورس
تمام شده و
مثل بازى
فوتبال است و
نتيجه عوض نمى
شود .
در اين هنگام
مردمِ عصبانى
سنگها يا همان
شنها را كه براى
جلوگيرى از
گرد و خاك در
ميدان ريخته
بودند به سوى
جايگاهِ مسئولين
پرتاب كردند .
در قسمت
جايگاه ،
فرماندار و
استاندار نيز
حضور داشتند .
مردم سنگها رو
پرتاب كردند و
تمام شيشه ها
را شکستند .
مسئولين هم فرار
كردند .
ماموران
انتظامى
هم فرار كردند .
اين طور
بگويم كه اگر
گردِ اصلی
نظام هم بود فرار
ميكرد . ۱۰
دقيقه گذشت ،
مجرى اعلام
كرد اين کورس
كنسل اعلام
شده و پولهايتان
را پس بگيريد .
بله داور حرفش
را عوض كرد
چون اگر نمى
كرد مردم
اسبدوانی
را نابود
ميكردند . اين
نمونه اى از
همبستگى است .
به
هموطنان
ميگويم ،
كمى از خاك
پاك ايران را
در مشت گرفته
و كنار گوشتان
بگيريد ،
والله
صدايی به گوش
ميرسد كه اى
فرزندم مرا آزاد
كنيد من دارم
پير ميشوم ، دارم
عذاب ميكشم ،
كمكم كنيد .
مردمِ
عزيز بدانيد
كه تا چند
ماهه ديگر
آزاد
ميشويم و وطنمان
را جوان
خواهيم كرد
فقط با
همبستگى . مهمترين
قدم همبستگى در
۱۸ تير ماه
است .
رژيم ضعيف
شده والله
نهراسيد .
قصرِ ضحاک
هنوز آباد است
تو به
ويرانی اين
كاخ بکوش