«اعدامي ها، نسل دست پرورده جمهوري اسلامي هستند»

هانا کاوياني

 

اجراي حکم اعدام ۲۹ نفر در زندان اوين در روز پنجم مرداد، واکنش هاي مختلفي را در ميان صاحبنظران اين امر برانگيخته است.

در شامگاه روز اجراي اين احکام ، شبکه اول تلويزيون جمهوري اسلامي نيز با پخش تصاوير لحظاتي پيش از اعدام اين افراد و همچنين نظر موافق شهروندان ايراني نسبت به اين اعدام ها را پخش کرد.

در همين رابطه ناصر زرافشان، حقوقدان، در گفت و گو با راديو فردا از دلايل اجراي احکام به اين شکل و تاثيرات آن بر جامعه ايران مي گويد.

راديو فردا: آقاي زرافشان به نظر شما اين اعدام ها چه تاثيري بر جامعه مي گذارد و آيا اين راه کم کردن ارتکاب جرم در جامعه است؟

ناصر زرافشان: من گاهي در برابر اين سوال خام توسط برخي قرار مي گيرم که مي پرسند يعني ما کسي را که  سه نفر را با قصاوت به قتل رسانده را نبايد اعدام کنيم ؟ يا اينکه مي پرسند کسي را که دهها کيلو هرويين وارد کرده و کلي جوان مردم را تباه کرده نبايد اعدام کرد؟

  • «اين ها نسل پرورده جمهوري اسلامي هستند که در محيط اين حاکميت و اين سيستم و اين قوانين بار آمده اند. اگر يک بررسي دقيق انجام  دهيم، متوجه مي شويم که جرم و جنايت از نه تنها از بين نرفته بلکه تشديد شده و گسترش پيدا کرده و اصلا يک شکل تازه اي پيدا کرده که قبلا وجود نداشته است.»

ناصر زرافشان

در اين سوالات تمام توجه نسبت به سرنوشت آن شخص است که وي را بايد اعدام کرد يا بايد در زندان نگه داشت. در صورتي که مسئله اصلي  سرنوشت يک فرد نيست. موضوع اين است که آيا ما با اين کار مي توانيم جرم و جنايت را از بين ببريم يا خير؟ يا حداقل موجبات اين را فراهم کنيم که دامنه آن کمتر شود؟ ما اگر ميانگين سني اين افراد را در نظر بگيريم، متوجه مي شويم که زير سي سال است.

اين بدين معني است که اين ها نسل پرورده جمهوري اسلامي هستند که در محيط اين حاکميت و اين سيستم و اين قوانين بار آمده اند. اگر يک بررسي دقيق انجام  دهيم، متوجه مي شويم که جرم و جنايت از نه تنها از بين نرفته بلکه تشديد شده و گسترش پيدا کرده و اصلا يک شکل تازه اي پيدا کرده که قبلا وجود نداشته است.

تلويزيون دولتي ايران در بخش هاي خبري خود تصاويري را از اين اعدامي ها پخش کرد که با مصاحبه هايي با افراد موافق اين اعدام ها همراه بود. گروهي نيز مي گويند که مردم با اين نوع از مجازات موافقند. به نظر شما تاثير يک چنين برنامه هايي بر جامعه چيست؟

اولا اين قبيل گزارش ها دست چين شده و گزينشي است. بعد هم اينکه وقتي نظر يک انسان معمولي را درباره  اين موضوع مي پرسند، وي فکر مي کند که آنچه مد نظر مصاحبه کننده است را بايد بگويد. و اينکه مردم مي ترسند که نظر انتقادي نسبت به موضوع را بيان کنند. به نظر من اينها شوخي است.

ما اگر بخواهيم جدي با اين موضوع برخورد کنيم، اين نوع نمايش ها قبح قضيه را از بين مي برد. در يک مقطعي خود قوه  قضاييه متوجه اين مطلب شد و سال گذشته اجراي حکم اعدام در ملا عام را ممنوع اعلام کرد. چرا که به اين نتيجه رسيدند قبح قضيه را از بين مي برد. حال، پخش اين تصاوير در تلويزيون به عنوان يک رسانه جمعي همان تاثيري را دارد که اعدام در ملا عام داشت. اگر آنجا به اين نتيجه رسيدند که نبايد اين کار در انظار عمومي انجام شود نمي بايست اين تصاوير هم از تلويزيون پخش مي شد.

آن کساني هم که نظر موافق مي دهند، کساني هستند که به شدت ناراحتند که اين متهم آدم کشته است. همه ما از شنيدن يک قتل فجيع ناراحت مي شويم. از اشاعه مواد مخدر همه ناراحتند. اما بحث سرنوشت اين شخص نيست. بحث خود پديده است و اينکه چه بايد کرد که اين پديده از بين برود يا محدود شود.

شما به عنوان کسي که خود مدتي را در زندان سپري کرديد، فکر مي کنيد اين موضوع چه تاثيري مي تواند بر زندانيان داشته باشد؟

رسيدن اين گونه خبرها بر زندانيان تاثيري دو گانه مي گذارد. يک اکثريتي ضربه روحي شديدي مي خورند و آنچنان فضاي سياهي را ايجاد مي کند که من قادر نيستم در يک زمان کوتاه آن را توصيف و آن حس را ايجاد کنم.

در مورد يک اقليتي از کساني که حرفه اي هستند، آن ها را جري تر مي کند، بدترشان مي کند و وقتي که پاي آنها به بيرون از زندان برسد، آن وقت اين چيزهاي فروخورده و آن ترس ها و آن فضايي که اين گونه مسايل برايشان ايجاد کرده، تبديل به يک نيروي منفي مي شود که آن وقت واويلاست!