پاسخ آیت الله اسدالله بيات زنجانی به نامه میرحیسن موسوی

بسم‌اللّه الرّحمن الرّحيم

 

برادر دلسوز و انقلابی جناب آقای مهندس موسوی- ایّده الله تعالی سلام عليکم؛

همانطور که در نامۀ خود مرقوم داشته‌ايد ريز وقايع و صحنه‌آرايی انتخابات دهمين دورۀ رياست جمهوری را در حدّ مقدور پی‌گيری کرده‌ام و با شما هم عقيده‌ام که در حقّ آراء ملّت و در حقّ شما به عنوان نمايندۀ فکری بخش عمده‌ای از اين ملّت جفا شده است. اگر چه به عنوان شخصی که سالهای متمادی به امور اجرايی و تقنينی اهتمام داشته‌ام می‌دانم که گاه تخلّفاتی اندک، از ناحیۀ مجريان جزئی امور رخ می‌دهد، اما اين بی‌اعتنايی اخير و بی‌حرمتی کلان به آراء ملّت بی‌سابقه است.

 

سالهاست که امام عزيز و همينطور سلوک و منش انقلابی او از ميان ما رخت بربسته است ولی ظاهراً برخی، مدارا، مردم‌داری و وظيفه‌شناسی و هدايتهای انقلابی‌اش را در پی خودش به خاک سپرده‌اند. به هيچ وجه مدّعی نيستم که دوران پيش از سال ۶۸ بری از نقص و خطا بوده است، اما مگر کسی می‌توانست در زمان حضور امام راحل اينچنين قانون را دور بزند و بعد هم شاکيان را به سخره گيرد و مردم را هم عليه آنان بفريبد. هنوز نسل اول انقلاب زنده‌اند، در حالی که ارزشهای انقلاب چنين تحريف می‌شود. هنوز بسياری از تدوين‌کنندگان و نويسندگان و اعضای بازنگری قانون اساسی زنده‌اند و برخی به خود جرأت می‌دهند که آن را به نحو استصوابی تفسير کنند. هنوز جملۀ امام که ميزان را رأی ملّت می‌دانست در ميان ما تکرار می‌شود.

 

اينجانب سالهاست که در سخنان و مواضع مختلف، فاصله گرفتن نظام از راه و انديشۀ امام را متذکّر شده‌ام و نسبت به استقرار آرام انديشه‌ای خمينی‌ستيز در کشور هشدار داده‌ام؛ انديشه‌ای که نهايتاً ثمری جز تبديل «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» نخواهد داشت و نهايتاً دين و دنيای مردم را در خود هضم خواهد کرد. اکنون ضمن حمايت از جنابعالی و ستايش احساس تکليف و دغدغۀ انقلابی‌تان نکاتی را به شرح زير به محضر عموم يادآور می‌شوم:

 

۱-کسانی که به شما رأی داده‌اند، در پی آن بوده‌اند که متقابلاً سوگند شما را در برابر خود و خدای خود بشنوند که از حقوق قانونی آنان پاسداری خواهيد کرد و قانون کشورشان را حرمت خواهيد گذاشت. همين امروز را روزی بدانيد که اين سوگند را بالقوه در برابر آنان ياد کرده‌ايد و بر شماست که با توکّل به پروردگار توانا و درايت و استفادۀ کامل از وسايل قانونی کشور رأی مردم را به خودتان و همينطور به ديگران پاس بداريد؛ کما اينکه اين تکليف بر دوش دو نامزد بزرگوار ديگر برادر عزيز و ارزشمند و مظلومم جناب حجت الاسلام و المسلمين کروبی و برادر ارزشمندجناب آقای دکتر رضائی هم سنگينی می‌کند. اگر از ابتدا به صحنه نيامده بوديد، تکليف به گونه‌ای ديگر بود، اما اکنون زمانی است که بايد در برابر قانون ستيزی و خودخواهی ايستاد و نگذاشت که بی حرمتی به قانون و خواست اکثریّت در اين کشور رواج پيدا کند. اطمينان داشته باشيد که شما و کسانی که با نیّت خالص خود، شما را همراهی می‌کنند، موفق خواهيد بود ولی اين اعتراضات و دفاع از حق خود را بگونه ای مطالبه کنيد که راه سوء استفاده را از مخالفين شما بگيرد.

 

۲-در چنين روزهائی نهی از مظالم و اعلام برائت از اعمال منکر گونه در چارچوبهای قانونی و عُقلايی بر همگان واجب است. مديران و زعمای صالح حکومت هم بايد در مخالفت با اينگونه اعمال بکوشند و گرنه در نزد افکار عمومی متّهم به ناديده گرفتن حقوق مردم خواهند شد. امروز دغدغه اصلی اين است که عهد جمهوری اسلامی با مردم به طور يک جانبه مخدوش شده است و ياران برجستۀ امام را متهم به قدرت‌طلبی می‌کنند.

 

۳-آحاد مردم به ويژه جوانان عزيزی که در پی احقاق حقّ قانونی خود هستند، اين تلاش قانونی خود را نهی از منکری بدانند که بايد شرايط شرعی و قانونی آن مراعات شود. در اين نهی از منکر بزرگ بايد تقوای الهی پيشه کنيد و بدانيد که عدّه‌ای به دنبال آنند که شما را لاابالی و آشوبگر معرفی کنند و به همين جهت، مراقب باشيد که ميان نهی از منکر و آشوب، خلطی بوجود نيايد. اين موضوع قابل تاکيد است که رقيب شما يک نامزد انتخاباتی خاص يا طرفدارن و هوادارن او نيستند؛ آنچه با شما و مصالح جامعۀ اسلامی به مبارزه برخاسته است، يک طرز فکر غلط و انحرافی است که معتقد است برای رسيدن به اهداف به ظاهر مقدّس، می‌توان به هر وسيلۀ نامقدّسی متوسّل شد. اين انديشه و طرز فکر را دشمن اصلی خود و دين خدا بدانيد، سپس صاحبان اين فکر غلط را محکوم سازيد. همان طور که پيشتر هم بارها گفته‌ام شعار جوانان ما در موقعيت کنونی بايد اين باشد که برای رسيدن به اهداف مقدس نبايد از وسايل نامشروع کمک گرفت. ۴-مطالبات گستردۀ نامزدها و طرفداران آنها هشداری است در برابر دستگاه قضايی که بايد جدّی گرفته شود. مسئول دستگاه قضايی کشور، پيش از هر چيز به عنوان يک فقيه شيعی بايد خود را ملجأ مردم بداند. اگر روزی محکمه‌های قضايی يک کشور نتوانند عدالت را ميان مردم برقرار سازند، طبيعی است که ستم‌ديدگان راههای ديگری برای احقاق حقوق خود جستجو خواهند کرد و خدای ناکرده مقصد چنين جامعه‌ای آشوب، ناامنی و هتک حرمت مقدّسات است. در پايان اميدوارم همۀ دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی در رعايت مصالح دين خدا و مردم بکوشند و پاسدار اعتماد مردم باشند.

 

والسلام علی عبادالله الصالحين قم،
اسدالله بيات زنجانی
۲۵
خرداد ۱۳۸۸ مصادف با ۲۱ جمادی‌الثّانی ۱۴۳۰

 

قلم