بیست و دو بهمن انقلاب بود یا ضد انقلاب؟

 

جعفر یگانه

 

سالیان دراز مرم ایران برای رهائی از قید بندگی اشراف و ستم دست اندرکاران حکومتی مبارزه نمودند تا انقلاب مشروطه به ٍثمر رسید هرچند مردم به تمامی خواسته های خود که عدالت و آزادی و  در کل ، نظام مردمسالاری بود نرسیدند ولی نام رعیت بودن از رویشان برداشته شد و ملت نامیده شدند و این نخستین گام پیروزی بود و مبارزه همچنان به اشکال گوناگون ادامه یافت و در این مبارزه  باید به رشادت و فداکاری هم میهنان دلاور آذربایجانی به رهبری بزرگ مرد تاریخ  ستارخان سردار ملی و باقرخان سالار ملی اشاره نمود و همچنین رادمردانی که در راه رسیدن به آزادی و عدالت در این یکصدسال قربانی گردیدند تا ملت تحت ستم ایران به خواسته بر حق خود برسد که باید از  : میرزا حسن خان شیرازی سردبیر روزنامه صور اسرافیل ، میرزا کوچک خان جنگلی ، کلنل محمد تقی خان پسیان ، سرهنگ پولادین ،  میرزاده عشقی ، فرخی یزدی ، ، ستوان محسن جهانسوز ، سرتیپ افشارطوس ، دکتر حسین فاطمی ، کریمپورشیرازی ووو... نام برد.

با افسوس بسیار باید گفت هرگاه مردم با فداکاری و جانبازی  به قله پیروزی نزدیک شدند با سر به ته دره پرت گشتند و آرزوی آزادی و استقلال و عدالت را با خود به ته دره بردند . انقلاب بیست و دوم بهمن در راستای انقلاب مشروطه و جنبش ملی کردن صنعت نفت برای رسیدن به استقلال و آزادی و دادگری  انجام گرفت که متأسفانه این بارنیز شکست غم انگیزتری نصیب ملت ما شد که نه تنها مردم به خواسته های بر حق خود نرسیدند بلکه آزادی اجتماعی و فردی خود را هم از دست داده و اسیر مشتی دغلباز و جنایتکار  گردیدند.

برای رها ئی از بند ذلت و خواری چاره ای نیست که بجای درافتادن با هم ، دست به دست هم داده و بپا خیزیم و با درس گرفتن از مبارزات یکصد سال گذشته و بر رسی علل شکستهای انقلاب مشروطه ، جنبش ملی کردن صنعت نفت وهمین انقلاب بیست و دو بهمن ، جاده را برای رسیدن به پیروزی نهائی  هموار سازیم

 با یک نگاه به گذشته خواهیم دید از عهد حکومت صفویه تا به امروز ، در هر شکست دست روحانیون  در کار بوده است تا دول استعمارگر به هدف های اهریمنی خود برسند  وهمچنین آقایان ووابستگانشان هم به امیال شیطانی خود

در کودتای بیست و هشت مرداد آیت الله ها  و حجت الاسلام ها و گروه های باصطلاح مذهبی مانند فدائیان اسلام و مجمع مسلمانان مجاهد و دار و دسته الوات و چاقو کشان مزدورشان در اجرای دستورات انگلیس و آمریکا ، در کنار گروه های وابسته به بیگانه ، کودتای ننگین بیست هشت مرداد را به ثمر رساندند 

۱- نشریه فدائیان اسلام

 ۲– نشریه مجمع مسلمانان مجاهد

.وابسته به آیت الله کاشانی

 روحانیون همواره از اعتقادات مذهبی مردم ساده دل استفاده نموده و با پشت هم اندازی وگسترش خرافات در جامعه ، زمینه رابرای سوار شدن برگرده مردم پاک نیت ، فراهم نموده اند .               

تا سال هزاروسیصد وچهل ویک خورشیدی که روابط بین دولت کودتا و روحانیون حسنه بود نظام وابسته  مرکب خود را می راند و روحانیون هم به کسب و کار خود ادامه می دادند  ولی پس از فوت آیت الله بروجردی  شاه با اطمینان از پشتیبانی آمریکا ، با ارسال تلگراف تسلیتی به عراق برای آیت الله سید محسن حکیم  ، تصمیم گرفت با این اقدام مرکزیت روحانیت شیعه را از قم به نجف یا کربلا باز گرداند و از دخالت روحانیون در امور کشوری جلوگیری نموده و خود را از زیر دین آنها رها سازد   که با این  اشتباه بزرگ خشم این قوم یأجوج و مأجوج را علیه خود برانگیخت زیرا با این اقدام ، نه تنها منافع نا مشروع  روحانیون به خطر می افتاد بلکه با گسترش سیاست آمریکا در ایران انگلستان هم منافع چند صد ساله خود را در حال از دست رفتن  به نفع استعمار نوین آمریکا می دید . بهمین علت  روحانیون و دار و دسته اشان خود را در صف مخالفان نظام استبداد سلطنتی جا کردند و با شعار آزادی و استقلال که در ته دل نه تنها مخالف بلکه دشمن آن بودند ، وارد مبارزه نوینی شدند تا با فریب مردم بنام دین بتوانند منافع از دست رفته خود را باز یابند.

به تلگراف آیت الله خمینی که برای شاه فرستاده بود توجه شود:

 

 حضور مبارک اعلیحضرت همایونی

پس از ادای تحیت ودعا ، بطوریکه در روزنامه هامنتشر است  دولت  در انجمن های ایالتی و ولایتی شرط اسلام  را دررأی دهندگان و منتخبین ذکر نکرده و به زنها هم حق رأی داده است و این امر موجب نگرانی علماء و سایر طبقات مسلمین است . مستدعی است امر فرمائید این قبیل مطالب رااز    برنامه های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعا گوئی ملت مسلمان شود ."

قم ، الداعی روح الله الموسوی الخمینی

 

    پس از کودتای ننگین بیست و هشت مرداد از مردم سلب آزادی شد درهای زندان به روی مشروطه خواهان واقعی گشوده گشت.

بیدادگاه های نظامی آزادیخواهان را به پشت میز محاکمه نشاندند و جوخه های اعدام را به راه انداختند . حکومت نظامی و سپس ساواک درب احزاب سیاسی و سندیکاهای کارگری را تخته نمودند و قلم ها را شکسته و دهان ها را دوختند . فقط در مساجد و انجمن های اسلامی و تکایا و حسینیه ها به روی مردم از همه جا رانده شده باز ماند . مردم به ناچار جذب این مکان ها گردیدند و واژه عدالت و آزادی  را برسرمنبرها از زبان آخوندهای هفت خط می شنیدند . به مرور جوانان و حتا روشنفکران جامعه ، چون همه امکانات از آنها گرفته شده بود  و راه دیگری  در پیش رو نداشتند مجبود شدند که به  مساجد رو آورند به امید آنکه شاید از تریبون مساجد استفاد کرده و بتوان با کمک روحانیون ، آزادی و عدالت را در جامعه برقرار سازند غافل از اینکه آزادی و عدالت هیچگاه به مزاج روحانی جماعت سازگار نبوده و نخواهد بود . زمانی که دستشان کوتاه شود همواره از عدل علی دم زده و از قول امام حسین می گویند که آزادگی با ارزش تر از دین داری است این سخنی است که امام حسین در صحرا کربلا خطاب به سپاهیان عمر ابن سعد گفتند . آیت الله خمینی پیش از ورود به ایران در چند مصاحبه با خبرنگاران خارجی سخنان شیرین و فریبنده ای گفتند که به چند نمونه آن اشاره می شود:

" در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی کامل در هر گونه عقیده ای خواهند داشت"

 

" زنان در جمهوری اسلامی در انتخاب نوع فعالیت و سرنوشت خود و همچنین پوشش خود آزاد خواهند بود "

 

" در حکومت اسلامی ایران ، مطبوعات در نشر همه واقعیات و حقایق  کشور آزاد خواهند بود و تشکیل هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم نیز آزاد خواهد بود "

 

" جامعه آینده ما ، جامعه آزادی خواهد بود و همه نهادهای فشار و اختناق در آن از میان خواهد رفت . "

 

زمانی که با نیرنگ و فریب مردم ساده دل  ، مهار قدرت را در دست گرفتند چهره واقعی خود را نشان  دادند:

از بیانات آیت الله خمینی پس از رسیدن به قدرت:

" به آنهائی که از دموکراسی حرف می زنند گوش ندهید آنها با اسلام مخالفند می خواهند ملت ما را

  از مسیر خودش منحرف کنند . ما قلم های مسموم آنهائی را که صحبت ملی و دموکراسی اینها می کنند می شکنیم . "

در ملاقات با فرهنگیان قم      

 

 " کسانی که جبهه های سیاسی تشکیل می دهند باید دست از کار خودشان بردارند  .اگر بنا    بود  از روز اول مثل سایر انقلاباتی که در دنیا واقع می شود چند هزار از این  فاسدها  را در مراکز عام  سرمی بریدیم و آتش می زدیم  ، اشکال برطرف می شد "  

در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان     

 

" مردم باید پند بگیرند از مادریکه پسر خودش را آورد و بدست محاکمه سپرد و آن پسر اعدام شد .این یکی ازنمونه های اسلام است و دیگران هم باید همین طور باشند . "

 

در ملاقات با پرسنل نیروهای انتظامی                    

 

در این سی سال که روحانیون بنام اسلام برکشورمان سلطنت می کنند بزرگترین ضربه را به حیثیت  و آبروی ما ایرانیان وارد آورده اند و بنام اسلام وحشتناک ترین جنایت ها را مرتکب شده اند که در طول تاریخ بندرت می توان نمونه آنرا یافت . دشنه آجین کردن پروانه فروهر آن گردآفرین زمان جنایتی بود که حتا لشکریان یزید در صحرای کربلا نکردند و یا بازپرسی ماموران وزارت اطلاعات ازهمسر سعید امامی که ندیمه" بانوی رهبر " در سفرهای خارج کشور بود وبکار بردن آن کلمات بسیار زشت همراه با شکنجه نمودن دست پرورده خودشان ، چقدر بی شرمانه بود ، حال حساب دیگران معلوم است که با چه جتایتکارانی  باید روبرو گردند. از آن گذشته ، اخلاق را هم از جامعه ما گرفته اند و بی بند و باری را به جای آن گسترش داده اند . ارکان خانواده ها را سست نموده اند که در این باره بهتر است قتل های خانوادگی را مورد برسی قرار داد  تا به عمق فاجعه پی برد. اعتیاد به مواد مخدر را بخصوص در بین جوانان رواج داده اند تا کاری به سیاست نداشته و سرگم نشئه گی خودباشند. بیکاری سخت دامن گیر مردم شده است . گرانی ارزاق عمومی  روز به روز افزایش می یابد . کمبود مسکن و افزایش روز به روز کرایه خانه ها طبقه مستضعف را به خاک سیاه نشانده است . فرار نوجوانان از خانه بویژه دختران و گسترش فحشاء در جامعه فاجعه غم انگیز دیگری می باشد.  فرستادن دختران معصوم توسط باندهای حکومتی برای تن فروشی به شیخک نشینان سواحل جنوبی خلیج همیشه فارس ضربه بزرگی بر فرهنگ  و نوامیس ما ایرانیان وارد آورده است. خروج سرمایه های ملی توسط عوامل و وابستگان سردمداران حکومتی به خارج کشور و ایجاد مراکز لعب و لهو و قمارخانه ها در دوبی و دیگر نقاط جهان یکی دیگر از اعمال کثیف حضرات است که دم از اسلام ناب محمدی می زنند . اعمال و کردار  دست اندرکاران نظام ولایت فقیه و منسوبین شان  بنام اسلام  ، بزرگترین ضربه را به اعتقادات مذهبی مردم وارد آورده است که موجب نفرت مردم گردیده بگونه ای که دسته دسته از دین اسلام رو گردان شده و به ادیان دیگر رو می آورند و یا بی دینی را انتخاب می نمایند . نظام ولایت فقیه علاوه برایجاد چند فرستنده ماهواره ای در ایران  که برای خارج کشوربرنامه هائی پخش می کند چندین کانال ماهواره ای هم در بیرون ایران ایجاد کرده اند که موزیک و رقص های فرنگی وبرنامه های آنچنانی پخش می نمایند تا جوان را سرگرم نموده تا به برنامه کانال های سیاسی که از سوی مخالفان در خارج پخش می گردد توجه نکنند تا کاری به سیاست نداشته باشند.

 در این اوضاع و احوال آشفته،  مشکل عمده و مهم کشورمان شده است مسئله فلسطین و حزب الله لبنان و حماس و اسرائیل .!!!

 مسئله فلسطین مشکلی است که باید بین دولت های عربی و اسرائیل ، زیر نظر سازمان ملل متحد حل و فصل شود .

ملت ایران با هرنوع تعدی به سرزمین دیگران و جنگ و جدال که موجب ریختن خون بی گناهان و مردم عادی گردد سخت مخالف بوده و خواهد بود ولی نخست باید به کشتار وحشیانه هزاران هم میهنان بی گناه مان که دردرون وخارج کشورمان طی سی سال گذشته توسط عوامل نظام ولایت فقیه انجام گرفته رسیدگی شود و آمران و مجریان این جنایت های وحشیانه را در دادگاه های ملی و بین المللی به پشت میز محاکمه نشاند  . بخصوص اعدام بدون محاکمه هزاران زندانی سیاسی در تابستان هزار و سیصد و شصت و هفت خورشیدی که تنها جرمشان آزادیخواهی بود ، باید مورد توجه قرارگیرد

  پس از اجرای عدالت در کشورمان ومجازات قانونی سردمداران جنایتکار نظام ولایت فقیه ، می توان برای دیگر ملت ها دلسوزی نمود بقول معروف "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است . تخریب گورستان ها یکی دیگر از اعمال وحشیانه نظام ولایت فقهاست . نه تنها هم میهنان ما که پیرو ادیان دیگری هستند از حقوق شهروندی محرومند بلکه مسلمانان غیر شیعه نیز از حقوق قانونی خود محرومند حتا شیعه مذهبانی که برای نگه داشتن حرمت مذهب تشییع  ،خواهان جدائی دین از حکومتند ، مورد خشم و زجر دست اندرکاران نظام جهل و خرافات قرار گرفته اند.

دستار بندان که با وعده  استقلال وآزادی و عدالت ، بر کرسی حکومت تکیه زدند نه تنها آزادی و عدالت را زیر پا نهادند  بلکه  جنایت  وفحشاء و ارتشاء و اعتیاد  و رانت خواری را در جامعه آنهم در سطح وسیعی گسترش داده  و اعتبار و حیثیت ما ایرانیان را در نزد ملت های جهان لکه دار نموده اند.

 

 با این همه فجایع چه باید کرد ؟

چرا روز به روز از هم فاصله می گیریم و بجان هم می افتیم . ما در برابر نسل های آینده مسئولیم و در تاریخ از ما به زشتی نام خواهند برد . بیائیم جدائی ها را تبدیل به همبستگی کنیم تا بتوانیم کشورمان را از سراشیبی سقوط  رها سازیم و بزرگی و عظمت از دست رفته میهن عزیزمان را دوباره به آن باز گردانیم . جدائی بین ما خواست نظام حاکم برکشورمان است تا چند صباحی بیشتر به ترک تازی خود ادامه دهند . بلی ما در سال پنجاه و هفت خورشیدی اشتباه کرده و فریب مشتی دغلباز شیاد را خوردیم چون تاریخ کشورمان را به خوبی نخوانده بودیم تا ببینیم تمام فاجعه ها که در این چهارصد سال گریبانگیر ملت ما شده است  بانی آن  همین قوم یأجوج و مأجوج  بوده است . با نگاهی عمیق به گذشته وبا بررسی علل شکست ها و پیروزی هایمان خواهیم توانست با کمک هم

 جاده رابرای پیروزی هموار سازیم  و در این صورت است که ملت در بند میهنمان ، برپا خواهند خاست و ایران را  از زیر یوغ استبداد مشتی ملایان جنایتکار آزاد خواهند نمود . بی خود نگفته اند که :

 

گذشته چراغ راه آینده

اما باید با هوشیاری تمام  گام برداریم ، اطراف و جوانب خود را با دقت زیر نظر بگیریم تا بار دیگر با سر به ته چاه ذلت نیافتیم . این گفته مولوی را  بایدخوب بخاطر سپرد:

 

 ای بسا ابلیس آدم رو که هست       پس بهر دستی نباید داد دست

 ۲۲ بهمن ماه 1387 خورشیدی