جنبش ازادي خواهي، از ريزوارگي تا تقدير گرايي

حشمت اله طبرزدي

در اين تحليل سعي خواهم کرد با اشاره به جنبه هاي پراتيک و عيني جنبش،به راه کار هايي در حوزه ي تئوريک دست يابم.از عمل گرايي به نظريه پردازي و از نظريه پردازي به حوزه ي عمل برگردم.شايد اين رويکرد،براي رسيدن به تفاهم مناسب باشد.

ابتدا به ارايش نيرو ها در سطح بالا اشاره خواهم کرد.خامنه اي به عنوان رهبر مستقر در نظام جمهوري اسلامي، همچنان بر نظرات خود پا فشاري کرده و حتا از نخبگان مي خواهد که در تبعيت از او به سخن برانند،چه رسد که بخواهند برخلاف نظر گاه او سخني برزبان بياورند.او که همواره تهديد و سرکوب معترضين را چاشني اوامر خود مي کند ،در اين سخن اخير، از تهديد پرهيز کرده اما به نخبگان هشدار مي دهد که هر گونه نظري برخلاف اوامر او، گناه است و گوينده در نزد مردم ايران منفور خواهد بود.

درست در نقطه ي مقابل او و البته در دايره ي شخصيت هاي نظام و جناح هاي دروني رژيم،اقاي خاتمي و روحانيون مبارز طرح رفراندوم را ارايه مي دهند و موسوي و کروبي تداوم مبارزه را وعده داده اند.اين در حالي است که رفسنجاني در خطبه ي اخير خود،کاري بي نظير انجام داد و گفته مي شود براي اجرايي کردن نظرات خود راهي مشهد شده است. براي اين که مشهد محل گرد هم ايي مراجع ديني در ماه رجب است و از ديگر سو، پايگاه عباس واعظ طبسي از ياران نزديک خامنه اي و البته عنصر ناراضي و در عين حال قدرتمند جمهوري اسلامي به حساب مي ايد.

اين ارايش،بيش از هر چيز، نمايانگر جنگ قدرت و اختلاف بسيار شديد در سطح رهبري در درون نظام جمهوري اسلامي است که حتا براي سخنان اقاي خامنه اي اهميت صوري نيز قايل نيستند.گويا رفسنجاني و رهبران اصلاح طلب در انتظار چنين روزي بوده اند که مردم به راه بيفتند و ان ها نيز کار خود را شروع کنند.و البته خامنه اي نيز در وضعيت فعلي نمي خواهد بپذيرد که مشروعيت گذشته ي خود ،حتا براي دوستان نزديک را از دست داده و هنوز سعي مي کند از موضع اقتدار و حق به جانب حرف بزند. غافل از اين که شرايط به کلي عوض شده و حتا رييس تشخيص مصلحت حاضر نيست به اوامر يا توصيه هاي او توجه نمايد.

از ديگر سو،اين خاتمي،موسوي و کروبي هستند که سطح مطالبات خود را بالا مي برند تا به نحوي با معترضين هماهنگ تر شوند. اگر هاشمي رفسنجاني طرح حد اقلي براي اعتماد سازي را مطرح مي کند،خاتمي تخمه ي رفراندوم را در بستر اجتماعي مي پراکند. گو اين که برخي به او ايراد مي گيرند که اين طرح يا پيشنهاد شفاف نيست،اما او به خوبي مي داند که شفاف است. زيرا اين طرح به خودي خود در نقطه ي مقابل ان چيزي است که خامنه اي خواستار ان است.اگر اين مسئله يعني رجوع به اراي عمومي به صورت گفتمان غالب در ايد ،بيش از هر چيز کليت رژيم را به چالش خواهد کشيد و خاتمي پس از ۸ سال حکومت بي حاصل به خوبي دريافته است که بايد با طرح رفراندوم ،عملا کانال هاي موجود يعني خواست رهبرو اعمال نظارت شوراي نگهبان و يا چارچوب هايي مثل مجلس تحت امر و دولت به تعبير خودشان ، کودتايي را پشت سر گذاشت و بر فراز ان ها و البته با نظر مردم به سمت دموکراسي حرکت کرد. در اين طرح يعني مراجعه ي مستقيم به اراي عمومي نوعي ساختار شکني نهفته است که بايد از ان استقبال کرد.

موسوي اما براي اولين بار سخن از ازادي به ميان مي اورد و اعلام مي کند که براي رسيدن به ان از تقديم شهيد نبايد ابايي داشت. ايا به راستي اين نوع سخنان با اهدافي چون تجديد انتخابات ،سازگار است؟

کروبي اعلام مي کند که ۴۸ سال است که در راه مبارزه است و رژيم ولايت فقيه را با صراحت با رژيم شاه مقايسه مي نمايد. در واقع کروبي همان گونه که مبارزه با رژيم گذشته را افتخار خود مي دانست،مبارزه با اين رژيم را نيز افتخار مي داند. اين يعني بالا بردن سطح مطالبات و خروج از ادبيات انتخاباتي و تبديل شدن به عناصر مبارزاتي.خامنه اي از کساني انتظار سکوت يا پيروي دارد که با صراحت در مقابل او مبارزه طلبي مي کنند. و اين افراد اما به خوبي مي دانند که مردم ايران طرفدار چنين شيوه اي هستند. مي خواهم تاکيد کنم که اصلاح طلبان و به ويژه رفسنجاني به روز هستند.اگر چه از همين ناحيه نگراني هايي سر بر مي اورد که در بخش ديگر خواهم گفت.

از ارايش نيرو ها در سطح رهبري جمهوري اسلامي و مخالفين او که بگذريم بايد نيم نگاهي به اقدامات احمدي نژاد داشته باشيم.او با انتخاب مشائي به عنوان معاون اول مي خواهد براي مراجع ناراضي و روحانيون سنتي و حتا عناصر راديکالي همچون شريعتمداري،پيام بگذارد که راه خود را خواهد رفت. در واقع اين اقدام احمدي نژاد نيز نوعي ساختار شکني عملي به حساب مي ايد که در نهايت جز اغتشاش در درون حکومت ثمر ديگري ندارد.شايد او نيز از اين طريق مي خواهد به طرفداران خود پيام بدهد که قرار نيست در مقابل روحانيت يا بخش هايي از حکومت کوتاه بيايد. فراموش نکنيم که خامنه اي صراحتا اظهارات مشائئ در مورد دوستي با مردم اسرائيل را رد کرد و به همين دليل بايد به انتخاب جديد احمدي نژاد توجه ي جدي داشت.انگار او هم فهميده است که هوادارانش طالب چه چيزي هستند!

به جز فعل و انفعالات در سطح رهبران رژيم اعم از راضيان و ناراضيان،که همگي نوعي اغتشاش در تصميم و عمل را نشان مي دهد،و شايد به همين دليل است که رهبر جمهوري اسلامي دايما اين اغتشاش را به مردم معترض نسبت مي دهد، بايد به جبهه ي مردمي توجه ي ويژه داشت.نحوه ي بروز اعتراضات مردمي به گونه اي است که ريزوارگي يا تکثر در نحوه ي تصميم و عمل و اتحاد در هدف را به خوبي نشان مي دهد.به موارد زير توجه فرماييد:

روز هاي شنبه ماداران داغدار در پارک لاله تجمع مي کنند.هر روز خانواده هاي زندانيان سياسي يا گم شده ها پشت در زندان يا دادگاه انقلاب گرد هم مي ايند.مردم ساکن در تهران هر شب ساعت ۱۰ شب بر پشت بام ها فرياد اله اکبر و مرگ بر ديکتاتور سر مي دهند.۳۰ تير از سوي جبهه ي ملي ايران،جبهه ي دموکراتيک ايران و دبير خانه ي همبستگي براي دموکراسي و حقوق بشر در ايران،دعوت به بزرگداشت ياد شهيدان مي شود. ۳ مردا از سوي نهاد هاي بين المللي حقوق بشر، روز جهاني همبستگي با جنبش مردم ايران اعلام مي شود.روز ۷ مرداد از سوي خانواده ي ندا اقا سلطان روز چله ي ان شهيد اعلام مي گردد.گرو ه هاي گوناگون براي ۱۴ امرداد برنامه اعلام مي کنند. روز سه شنبه ۳۰ تير ماه و در ساعت ۲۱ شب،اعلام مي گردد که با روشن کردن دستگاه هاي برقي با مصرف بالا،شبکه را از مدار خارج سازيم.اکبر گنجي در مقابل دفتر سازمان ملل متحد،دعوت به اعتصاب غذا مي کند.در سوئد از سوي ايرانيان،کميته ي پشتيباني از مبارزات مردم تشکيل شده و ميتينگ هاي با شکوه برگزار مي شود.و....

اگر به دقت به نمونه هاي اعتراضي مردم ايران که فقط به مواردي از ان اشاره شد،نگاهي افکنده شود،ويزگي ريزوارگي در تصميم و عمل يا ويژگي پلوراليستيک ُ،اشکار است. در عين حال اين حرکت هاي اعتراضي در يک مسير واحد و معين حرکت مي کند.يک نوع رهبري دسته جمعي در اين مبارزات،ديده مي شود که حاکي از رشد سياسي مردم ايران است. قاعده ي رهبري فردي براي هميشه کنار گذاشته شده و همگان به ميدان امده اند تا جنبش را به جلو راهنمايي کنند.نمونه ي اشکار تر تظاهرات ۱۸ تير بود. براي ۱۸ تير کساني چون موسوي و کروبي هيچ دعوتي نکرده بودند اما مردم خود امدند. در برنامه ي نماز جمعه نيز اين رفسنجاني بود که به نحوي همدلي خود با تظاهر کننده ها را اعلام کرد و نه اين که مردم به دنبال او راه بيفتند.

جنبش با ويژگي ريزوارگي وپلورال در سطح حرکت هاي اعتراضي پيش رفته و توسعه مي يابد. بايد منتظر تحرک بيشتر اقوام و جنبش هاي پيشرو اجتماعي به ويژه کارگران نيز بود و هر کس مي خواهد در رهبري جنبش نقشي داشته باشد مي بايست در يکي از موزاييک هاي مبارزاتي قرار بگيرد تا در کنار بقيه بنشيند. در غير اين صورت جايگاه از پيش تعيين شده اي وجود ندارد.هر کس بيشتر اهل پراتيک باشد به همان نسبت امکان بيان نظرات خود به عنوان راهنماي مبارزه را خواهد يافت. اما نبايد از اين ويژگي ريزوارگي به ايدولوژي تقديرگرايي سقوط کرد. ويژگي خودجوشي جنبش در ريزوارگي ان تعين يافته است اما بايد براي اينده ي ان نگران بود. براي اين که در وضعيت فعلي برخي از ظن خود يار اين جنبش شده اند.نگارنده از ناحيه ي اصلاح طلباني چون موسوي و کروبي نگراني خاصي ندارد. بلکه بايد از رفسنجاني و خاتمي نگران بود. براي اين که ان ها به سرعت خود را با جنبش هماهنگ کرده و در جاهايي ممکن است جلو هم بزنند.و البته از اين بابت مي بايست ، خوشحال بود. اما نگراني از ان جا شروع مي شود که شکل گيري رهبري براي جنبش را به دست تقدير بسپاريم. در اين صورت ،کساني چون رفسنجاني و خاتمي و حتا روحانيون مبارز که از حاشيه ي امن بالاتري برخوردار هستند،بيش از ديگران خواهند توانست بر جنبش تاثير بگذارند.ان ها مردان سياست و گفتگوي پشت پرده هستند. اگر نظرات خود را بر جنبش تحميل کردند ،کدام نيرو قرار است راهنماي مبارزات باشد؟

در چنين شرايطي است که بايد به مرور ، در انديشه ي تشکيل نيروي قوي تر براي سامان دهي جنبش در سطح مطالبات بود.اصلاح طلبان پيشرو تا کنون نشان نداده اند که بخواهند با نيرو هاي ملي و سکولار در يک شورا گرد هم ايند. بيشتر تکروانن و از ديگران انتظار پشتيباني و پيروي دارند. اما نيرو هاي دموکرات و ازادي خواه به ويژه ان نمونه اي که در سوئد اتفاق افتاده است،بايد به مرور دست به تشکيل شورا و کميته بزنند. اين کميته ها در پروسه ي مبارزات،شکل خواهد گرفت.

در درون مرز جنبش همبستگي به مرور شکل مي گيرد.به نظر مي رسد اين جنبش اگر بتواند در بر گيرنده ي همه ي نيرو هاي تحول خواه باشد، قادر به بيان مطالبات اکثريت نيز باشد و از سازش يا انحراف بر سر ارمان هاي جنبش ، جلوگيري نمايد.

من بعيد مي دانم اين جنبش به جز رفراندوم ازاد زير نظر سازمان هاي بين المللي براي تعيين نظام سياسي اينده،راهکار ديگري داشته باشد. براي اين که در چارچوب وضع موجود راهکار هاي خاتمي و رفسنجاني نه عملي است و نه گره گشا. زيرا رهبري عملا موجود و مستقر،نه ابطال انتخابات را خواهد پذيرفت و نه به رفراندوم براي تعيين رياست جمهوري تن خواهد داد. مگر اين که رفسنجاني بتواند خبرگان رهبري را براي تغيير رهبر يا تشکيل شوراي رهبري و اصلاحاتي در قانون اساسي ،قانع سازد که اين امر نيز ساده نخواهد بود. پس اين مبارزه ادامه خواهد يافت تا اين که مردم از اين ساخت کنوني گذر کرده و بتوانند خود،ازادانه سرنوشت خويش را به دست بگيرند. هزينه اي که مردم پرداخت کرده و مي کنند،براي ابطال انتخابات يا رفراندوم در چارچوب نظام نيست. رفراندوم ازاد زير نظر سازمان ملل براي تعيين ساختار سياسي اينده ي کشور است.

 

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .