هاشمی چه باید بکند؟

 

حشمت اله طبرزدی

 

19 مرداد 1388        

پرسشی منطقی،کنجکاوانه و از روی امید مطرح بوده و ان پرسش این است که هاشمی چه می تواند بکند و مردم از او چه انتظاری دارند و او چه باید بکند؟چه می تواند بکند به چه باید بکند تبدیل شده است. برای این که هرگاه اجتماعی در مسیر خواسته های تاریخی خود به نقطه ی حساسی برسد به هر وسیله ای دست می زند و از هر حادثه ای انتظار می کشد تا این حساسیت را درک کرده و او را در رسیدن به هدف کمک کند. گویا مردم ایران -البته اکثریت- به چنین نقطه ی حساسی رسیده باشند.
من بدون این که بخواهم از جاده ی منطق،واقع گرایی و اعتدال به بیرون برانم، تصویری از هست ونیست ها و باید و نباید های کنونی ایران در شرایط کنونی را رسم می کنم و داوری را به هاشمی رفسنجانی می سپارم تا خود بر پایه ی مقدورات و معتقدات عمل نماید.
هاشمی خودش در خطبه ی پیش اعلام کرد که مردم به نظام جمهوری اسلامی بی اعتماد شده اند و به بیان دیگر از بحران مشروعیت این نظام سخن به میان اورد. در این مورد هیچ تردیدی وجود ندارد.با یک حساب سر انگشتی می توان فهمید که اوضاع از چه قرار است. به گفته ی دستگاه حکومت حدود ۴۰ ملیون در انتخابات شرکت کرده اند. باز به گفته ی خود ان ها تعداد واجدین شرایط ۵۱ ملیون است که البته بر پایه ی مصالحی این تعداد را ۴۶ ملیون اعلام کردند و البته ۵۸ ملیون تعرفه ی ارا چاپ نمودند. پس ۱۱ ملیون در انتخابات شرکت نکرده و از تعداد ۴۰ ملیون شرکت کننده نیز حدود ۱۵ ملیون به احمدی نژاد رای ندادند. پس در جمع و با پذیرش امار اعلام شده از سوی حکومت،حدود ۵۰ درصد از واجدین شرایط به احمدی رای ندادند.این تعداد به شدت از نتایج اعلام شده در انتخابات خشمگین و نا راضی هستند.
اگر فرض را بر این قرار بدهیم که امار وزارت کشور که مورد تایید خامنه ای و شورای نگهبان قرار گرفت صحیح باشد حدود ۲۴.۵ ملیون یعنی کمتر از ۵۰ در صد از واجدین شرایط به احمدی رای داده اند. ولی ایا این رای به معنای تایید همه ی اعمال حکومت از جمله نحوه ی رای گیری و شمارش ارا یا نظارت بر انتخابات نیز هست؟ قطعا خیر. اگر این اما را درست فرض کنیم نمی توانیم همه ی اقدامات رهبر،شورای نگهبان و دولت را نیز بر این رای دهندگان تحمیل نماییم. اگر انتخابات به شکل سالم و عادلانه و دموکراتیک برگزار نشد،حق مخالفین است که اعتراض کنند . حتا اگر این معترضین در اقلیت باشند. وظیفه ی حکومت این است که مخالفین را قانع کند و نه این که بگوید من از پشتیبانی نصف مردم برخوردار هستم و ان ها نیز از نتیجه ی این انتخاب راضی اند پس گور پدر هرکس که ناراضی است!در هیچ دموکراسی دیده نمی شود که حتا اکثریت ،اقلیت را از پیگیری حقوق خود باز بدارد.اما در ایران این اتفاق افتاد. پیش از این که حتا شورای نگهبان فرصت پیدا کند در مورد نتیجه ی انتخابات نظر بدهد رهبر جمهوری اسلامی این کار را کرد و دهان همه رابست و ناراضیان را به تمکین از دولت وادار یا دعوت نمود.در این منازعه به دلیل همین رویکرد،اتفاقات جدیدی افتاد. ملیون ها معترض به صورت مسالمت امیز از میدان امام حسین تا میدان ازادی راهپیمایی کرده و خواستار این شدند که در مورد صحت انتخابات تحقیق شود. اما چه اتفاقی افتاد؟رهبر جمهوری اسلامی در خطبه ی نماز جمعه به صورتی تحکم امیز از همگان خواست که دست از اعتراض بردارند و نتیجه ی انتخابات را بپذیرند. این در حالی بود که چند تن بی گناه پیش از ان به وسیله ی اسلحه ی گرم و توسط بسیج کشته شده بودند.خون ندا ها بر زمین ریخته شده بود و مظلومیت ان ها برای همگان اشکار بود. پس نیروی قهر در کنار بی اعتمادی به نتایج انتخابات، شرایط مصالحه را سخت تر کرد.

با کمال تاسف پس از دستور رهبر جمهوری اسلامی و در ۳۰ خرداد ،راهپیمایی کاملا مسالمت امیز مردم به خاک و خون کشیده شد و به کلی صورت مسئله تغییر کرد. یعنی اگر تا ۳۰ خرداد صرفا مطالبه ی تظاهرات کنندگان حول رای ان ها دور می زد پس از ۳۰ خرداد حق برگزاری تظاهرات و نیز حق پی گیری خون به ناحق ریخته شده ی مردم، به عنوان یک مطالبه ی اصلی در امد.
در کنار این امور،بازداشت و شکنجه و کشته شدن زندانیان در زیر شکنجه و اعتراف گیری مزید بر علت شد و بر تنور اعتراض و منازعه و بی اعتمادی دمید.این بحران تا ان جا پیشرفته است که بخش بزرگی از جامعه ،حتا ان ها که به احمدی رای داده بودند عزادار و ماتم زده شده اند. فریاد مراجع دینی،روحانیون و حتا اصول گرایان نیز در امد که در چند هفته ی اخیر شاهد این اعتراضات در قالب سخنرانی و بیانیه هستیم.به راستی مگر منازعه ی مردم ایران با حکومت شاه غیر از این گونه منازعات بود؟پس بر پایه ی کدام منطق برای ان ها حق انقلاب قایل بودید ولی برای این ها حتا حق اعتراض مسالمت امیز قایل نیستید؟
هاشمی خود می داند که جامعه ی ما در شرایط فعلی نه تنها به نظام بی اعتماد شده است بلکه جامعه ای داغدار و خشمگین و معترض است. خود می داند که ان کسی که باید در چنین شرایطی به عنوان محور اتحاد و التیام دهی عمل کند، خود هدف پیکان اعتراضات و ناسزاگویی مردم است. مرگ بر دیکتاتور بیش از هر شعاری شنیده می شود و این امر به دلیل نحوه ی عمل خود اوست.نیرو های وفادار به رهبر و احمدی که عمدتا بخشی از نظامیان و نیروی انتظامی و امنیتی ها هستند صرفا و صرفا با زور اسلحه و سرکوب و زندان ،در صدد هستند تا جامعه ی معترض را وادار به سکوت کنند.
در شرایط فعلی نظامی که به جمهوری اسلامس معروف شده است،دو راه بیشتر ندارد. شخص هاشمی رفسنجانی نیز این را می داند. این نظام یا باید در سطح رهبری تغییراتی به وجود بیاورد و به صورت مسالمت امیز دست به تغییراتی بزند و مردم بتوانند در یک انتخابات ازاد، رییس جمهوری خود را انتخاب نمایند. یا این که همین روش را ادامه دهد.
روش موجود چیزی جز اعمال اراده ی امرانه و فردی متکی به زور سرکوب و اسلحه نیست.این روش در همه ی دنیا شناخته شده است. البته در ایران افرادی سعی دارند صورت مسئله را تغییر داده و وانمود کنند که حکومت اسلامی در همه ی شئون با حکومت های دیگر متفاوت است. یعنی حکومت دینی حتا می تواند با زور و قهر مردم را وادار به تمکین کند و موجبات رضایت خدا را فراهم نماید.اما چه کسی است که نداند این حرف ها بازی با کلمات است.هر حکومتی که مدعی است، متکی بر ارای مردم است باید اعتراضات ان ها را به رسمیت بشناسد. نه این که ان ها را به بیگانگان نسبت داده و مردم را سرکوب نماید.مگر در همین قانون اساسی موجود، حق تظاهرات بدون حمل سلاح یا تشکیل میتینگ و حزب به رسمیت شناخته نشده است؟ پس چرا حکومت از روی قلدر مابی مردم را سرکوب می کند؟این حکومت هیچ حقی را به رسمیت نمی شناسد و اصولا به شیوه ی درستی حکم رانی نمی کند. همه ی نرم های موجود را بر هم زده است و در جرگه ی حکومت هایی چون کره ی شمالی ،کوبا ،چین و حکومت شوروی در دوران استالین در امده است.
من نمی دانم اقای هاشمی رفسنجانی برای برون رفت از شرایط موجود چه راه حلی دارد. اما همین قدر به او بگویم که ملیون ها ایرانی در انتظار هستند تا او در نماز جمعه حاضر شود و ان ها بتوانند از پوشش امن ان ،برای بیان اعتراض خود استفاده کنند. هر گاه حکومتی هیچ حق اعتراضی برای مردم باقی نگذاشته باشد ان ها چاره ای جز استفاده از امکاناتی که حکومت گران از ان بهره می برند، ندارند تا از این راه خواسته های خود را دنبال نمایند.
اقای رفسنجانی به خوبی می داند که دنیای غرب بی صبرانه در انتظار است تا پاسخ دولت اسلامی در مورد مذاکره برای تعلیق غنی سازی را بشنود.احمدی نیز نشان داده است که در دشمن تراشی بسیار مهارت دارد. پس باید در انتظار تحریم های گسترده ی اقتصادی نیز باشیم.بنا براین، اقای هاشمی نیز گزینه ها ی زیادی برای مانور ندارد. او باید از مراجع دینی،روحانیون نسبتا اگاه و اصول گرایان معتدل بخواهد که وارد میدان شده و راه حلی ارایه دهند. مگر غیر از این است که همه ی ان ها به شدت با سیاست ها و برنامه های دولت مخالفت کرده و عملکرد او را به نفع مردم و نظام و اسلام نمی دانند؟و مگر غیر از این است که همین دولت و همین سیاست ها به شدت مورد تایید رهبر جمهوری اسلامی است؟ حال زعمای نظام اسلامی باید برای این تناقض راه حلی پیدا کنند.ایا همه ی ان ها از رهبر و نیروی تحت امر او می ترسند و به همین دلیل اعتراض موثری نمی کنند یا مشکل دیگری هست؟
همگان می دانند که فقط یک نفر هست که به شدت از احمدی دفاع می کند و ان شخص اقای خامنه ای است.ایا روحانیت شیعه تا این اندازه نا توان شده است که نمی تواند از مصلحت اسلام و خودش در مقابل یک نفر از راه های قانونی دفاع نماید؟ هر گاه مراجع دینی و علمای مستقل و نه کسانی چون شیخ محمد یزدی و احمد جنتی،تصمیم بگیرند که برای نجات مردم،کشور و دین از بحران کنونی دست به اقدامی موثر بزنند، اقدام ان ها مورد حمایت اکثریت قاطع ملت ایران است و حتما موفق خواهند شد و نباید از کشته شدن یا زندانی شدن و بی ابرو شدن نیز بترسند.
به نظر من اگر هاشمی که اینک در بین روحانیون و مردم از جایگاه بسیار خوبی برخوردار شده است نتواند این کار مهم و البته بسیار سخت اما تاریخی را انجام بدهد ،باید در انتظار شرایط بسیار سخت تری برای همگان بود. اگر تحریم های اقتصادی بر بحران های اقتصادی،اجتماعی و سیاسی موجود افزوده شود، می بایست به حال مردم گریست. این چیزی است که به راحتی می توان ان را حدس زد. شگفتی من از این بابت است که شاهد ناراضی بخش بزرگی از مراجع غیر دولتی و روحانیون مستقل از شخص اقای خامنه ای به عنوان رهبر هستم و نیز کثیری از نیرو های انقلابی و جبهه رفته در این حس شریک بوده و بار ها و بار ها تکرار کرده اند که او انقلاب و نظام را فدای احمدی کرد، اما دست روی دست گذاشته اند تا مردم و مملکت در بحران و خشونت غرق شود و کاری از کسی ساخته نباشد!

http://www.cyrusnews.com/news/fa/?mi=2&ni=4040