نا گفته ها

 

تاریخ ایران در گذر زمان فراز و نشیب های بسیاری را به خود دیده است که بی گمان در تاریخ کمتر کشوری در جهان می توان چنین پدیده های تاریخی را سراغ گرفت.

اما آنچه که وجه تمایز تاریخ این سرزمین با دیگر ملل می تواند باشد تلاش خستگی ناپذیر ملت ایران در طول تاریخ خود برای رسیدن به آزادی بوده و گویا واژه و مفهوم آزادی و آزادگی پیوند نا گسستنی با این ملت داشته و دارد و مردم ایران در درازای تاریخ خود برای نیل به این خواسته بر حق زیر بار هیچ گونه بیداد و ستمی نرفته و همواره حتی در اوج بیدادگری حاکمان ستمگردست از تلاش خود برای نیل به آزادی و زندگی بهتر نکاسته اند.

ملت ایران هیچگاه در مبارزات به حق خود از گردونه انسانیت و مدارا خارج نشد و آن کرد که زیبنده یک انسان ایرانی بود و بس.

این روزها سالروز انقلاب بزرگ مشروطه مصادف شد با رستاخیز آزادیخواهانه ملت ایران که جهانی را با خیزش مبتنی بر خرد و انسانیت خود به شگفتی وا داشت و پشت بیداد گران را به لرزه انداخت. باید اعتراف نمود که این خیزش آگاهانه ملت ایران بسیاری از تحلیل های جامعه شناسان و سیاست ورزان را پیرامون چگونگی رفتار سیاسی ملت ایران باطل نمود.

خیزش کنونی ملت ایران علارغم همه هزینه هایی که متاسفانه بر ملت ایران در طی همین روزها ی بعد از 22 خرداد تحمیل کرد بی گمان بدون نتیجه نخواهد بود و آینده ایران پس از گذار از وضع موجود، بی تردید یک ایرانی مبتنی بر مردم سالاری و موازین مترقی حقوق بشر خواهد بود.

امیدواریم تمامی آزادیخواهانی که در این برهه در بند استبدادیان گرفتار آمده اند به آغوش ملت ایران باز گشته و پدران و مادران داغدار نیز ثمره خون فرزندان را با آزادی همه فرزندان ایران زمین ببینند.

موضوعی که در این میان نمیبایست نادیده گرفت، رهنمودها ی سازمانهاو احزاب سیاسی و نخبگان جامعه روشنفکری و سیاسی است که بعد از سه دهه توانستند شاهد به بار نشستن تلاش ها ی آگاهی بخش خویش باشند. در این بین نیز نیروهای ملی نقش بزرگی را با توجه به مبارزات و تجربیات چندین دهه ای خود دربرابر حکومت های استبدادی ایفا کردند. در شرایطی که بسیاری از سیاست بازهای عافیت طلب راه تمکین و سازشکاری را در پیش گرفته بودند، ملیون را با چوب تکفیر و ارتداد در سیاه چال ها به بند می کشیدند و اجازه هر گونه تحرکی را از آنان سلب می نمودند و دیدیم که چگونه شب پرستان گلوی حق گوی پروانه و داریوش فروهر این دو تن از سرداران میهنی را دریدند تا به گمان باطل ندای آزادیخواهی را در گلو خفه نمایند !؟ امروز ندای آزادی خواهی نه از گلوی چند مبارز سیاسی با سابقه بلکه از گلوی همه فرزندان ایران زمین از خرد کلان به آسمان برخواسته است.

در بین تمام آزادیخواهانی که در این روزهای اخیر در بند گرفتار آمده اند نام "کوروش زعیم "از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران به چشم می آید که شوربختانه در بامداد سی خرداد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و تا کنون هیچ اطلاعی موثقی از حال و روزش در دست نیست.

کورش زعیم در هیاهوی پیش از انتخابات یگانه کسی بود که توانست با یک تحلیل خردمندانه و مبتنی بر واقعیات و شواهد موجود مانفیستی را برای برون رفت میهن عزیز از شرایط کنونی ارائه دهد .

کوروش زعیم با همه شرایط ایجاد شده در سازمان متبوعش از سوی "انگشت شماری از ما بهتران"همه دغدغه خود را بر روی این نکته متمرکز نمود که راهی برای برون رفت میهن از پیشامدهای ناگوار ارائه دهد و بارها هشدار داد که سازمان جبهه ملی ایران نمی تواند و نباید نسبت به سرنوشت ملت و میهن بی تفاوت بوده و دست روی دست گذاشته و نظاره گر وقایع و رخدادهای کنونی باشد بلکه باید مسئولانه وارد صحنه شده و نقش تاریخی خود را بر عهده گرفته و در خدمت ملت باشد.

اما همین از ما بهتران این سخنان و دلسوزانه کوروش زعیم را بر نتافته و چون توان همپایی با آرمانهای آزادیخواهانه زعیم و همفکرانش را نداشتند، از هیچ کوششی برای تخریب زعیم و یاران جوان او دریغ نورزیده و در هر فرصتی کوشش نمودند تا این تئورسین خردمند و دلسوز جبهه ملی ایران را درگیر مسائلی نمایند که هر روز بیش از دیروز از توان او بکاهد.

این از ما بهتران در داخل و خارج میهن شرایط را به گونه ای سخت می کنند که کورش زعیم در تاریخ خرداد ۱۳۸۸استعفای خود را از هیئت اجرایی جبهه ملی ایران بدین مضمون اعلام می دارد:

 

جناب آقای ادیب برومند, رییس گرامی شورای مرکزی جبهه ملی ایران


سرور گرامی،
من به این وسیله کناره گیری خود را، از امروز، از هموندی "هیئت اجرایی" برگزیده شورای مرکزی جبهه ملی ایران اعلام می کنم.
پس از سالها چالش بی نتیجه در این محفل از ما بهتران که مانند سنگ آسمانی هزار تنی روی جبهه ملی ایران نشسته و از هرگونه اقدام برای پویایی و گسترش و مردمی شدن جبهه ملی ایران جلوگیری میکند، اکنون به این نتیجه رسیده ام که در این ترکیب هیئت اجرایی، که ضمنا" مدت تصدی آنهم دو سال است به سر آمده، نه می توان به جبهه ملی ایران خدمت کرد و نه به ملت ایران.
با گرامیداشت،
کورش زعیم ۱۲ خرداد ۱۳۸۸

رونوشت: رییس هیئت اجرایی

*********************************************************

و این همه در حالی است که شخصی به نام علی راسخ افشار از هم پالگی های این از ما بهتران در برون مرز در 29 اردیبهشت ناسزنامه ای سراسر توهین و هتاکی و افترا را طی مطالبی مبتنی بر وهم و گمان دروبلاگ شخص دیگری به نام پرویز داورپناه که در دشمنی با زعیم و جوانان ملی در طی همه این سالها سنگ تمام گذاشته منتشر می نماید.

http://davarpanahp.blogfa.com/post-748.aspx

اما علارغم همه این ناجوانمردی ها زعیم با متانت و بزرگی خاص خود در 27 اردیبهشت مانفیستی را تحت عنوان " پیشنهاد برای نجات میهن" http://news.gooya.com/politics/archives/2009/05/087867.php

با همفکری یاران جوان خود در دفتر پژوهشهای جبهه ملی ایران منتشر می نماید که در این نوشتار راهکاری خردمندانه ای را برای نجات میهن بیان می دارد و در همین احوال همانگونه که پیشتر بیان شد پرویز داور پناه که در دشمنی با هر گونه تحرک نیروهای جوان و کورش زعیم در طی این سالها ثابت نموده که از جمهوری اسلامی پیشی گرفته است مطلبی را عنوان " تشکیل «دولت سایه» در جمهوری اسلامی مبارک!

" http://davarpanahp.blogfa.com/post-771.aspx

منتشر می نماید که در این مطلب فاقد بن مایه علمی و غیر انسانی او اتهاماتی را متوجه کورش زعیم می نماید و حتا به صراحت او را وابسته به "کنت تیمرمن" و تلویحا به لابی اسرائیل متهم می نماید و البته در این پریشان گویی تلاش می کند که ذهن خواننده را نیز به سمت وابستگی احتمالی زعیم به جمهوری اسلامی نیز گمراه نماید.اکنون این پرسش مطرح است که، آنهایی که شب هایشان را با کابوس و توهم اسب تروا با بیخوابی به صبح رساندند، چگونه است که از گزند گزمه های حکومتی در امانند و هنوز هم با بی شرمی که سر به آسمان میساید انگشت شماتت به روی کسانی بلند میکنند که در شب ها و روزهای پر التهاب خیزش مردم در کنار مردم بودند، کتک خوردند و زندانی شدند.

در این میان کسانی که به اشاعه این اتهامات و دامن زدن به جو شک و بد بینی پرداختند و زعیم را بدون داشتن کوچک ترین مدرک معتبری متصل به تیمرمن دانستند بدانند که مسئول زندانی شدن و در زندان ماندن زعیم هستند.

باید در نظر داشت که همه این گزافه گویی ها در طی ماههای اخیر از سوی کسانی مطرح می شود که داعیه سالیان سال مبارزه آنان بر علیه استبداد گوش فلک را کر نموده و انسان را به این پرسش وا می دارد که یک مبارز میهنی و ملی چگونه می تواند این گونه بی مهابا و فارغ از وجدان و اخلاق سیاسی، به مبارزان دیگر چنین اتهامات بی اساسی را بزند.

باری، آفتاب حقیقت در پشت ابر ها پنهان نخواهد ماند.

مصداق شعر:

فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان..... آنگه شود پدید که از ما دو مرد کیست

مرز میان مردان و نامردان، کسان و ناکسان پدیدار گشت . نامردان و ناکسان حتا از در بند کشیده شدن کسی همچون زعیم ریسه رفتند و بر شانه همدیگر زدند.

 

شورای نویسندگان تارنمای خبری جبهه ملی ایران
http://jmi-khabar.blogspot.com/2009/08/blog-post_09.html