پایگاه اجتماعی سر نوشت ساز در انتخابات

 

سه‌شنبه، 22 اردیبهشت 1388

 

عبدالله مومنی


 1.
اگر چه جامعه ایران سخت طبقاتی است، یعنی شکاف فقر و ثروت در ایران از بسیاری جوامع دیگر شدید تراست، ولی دولت ایران را نمی توان همطراز با جامعه یک دولت طبقاتی دانست. درهم ریختگی طبقاتی در قدرت یکی از ویژگی های برجسته حکومت است. بطوریکه ثروتمند ترین افراد در کنار فقیر ترین افراد طیف گسترده نهاد قدرت را در ایران تشکیل می دهند. این وضعیت در میان منتقدان وضع موجود و مخالفان نیز وجود دارد. آنچه این طیف وسیع در قدرت را گرد هم آورده سنت گرایی، مذهب، توده گرایی وحامی گرایی است. در برابر طیف قدرت، طیف نوگراهای اصلاح طلب قرار دارد. سنت گرایان خودی و نو گرایان غیر خودی خوانده می شوند. در این تقسیم بندی، اصلاح طلبان در میان این دو گروه اجتماعی قرار دارند. از یکسو طالب شرکت در قدرت اند، پس نمی توانند معیارهای سنت گرایان قدرتمند وشاخصهای متعارف و چارچوبهای حقوقی حاکمیت را بکلی نا دیده بگیرند، و از دگر سو چون بدون پشتیبانی نوگرایان نمی توانند آرای لازم را بدست آورند گرایش به نوگرایی هم دارند. طیف اصلاح طلبان میان سنت گرایان و نو گرایان نوسان می کنند. این تقسیم بندی در زمان انتخابات نقش موثر و بزرگی ایفا می کند.

 2.
دوم خرداد 1376 طیف گسترده نو گرایان و منتقدان موقعیت حاکم خارج از معیارهای طبقاتی پشتیبان اصلاح طلبان شدند. زیرا آنها حرف نو زدند و طالب خود اصلاح نظام شدند. همین پشتیبانی و حمایت و مشارکت در انتخابات که بخش عمده ای از آنها با رویکرد سلبی نه! به وضع موجود و شرایط حاکم پیروزی غیر منتظره آنها را تضمین کرد. در این صف آرائی آزاد، برای اولین بار وزن نیروها و پایگاه اجتماعی جناح ها و جریانها مشخص شد و تقسیم بندی جدید و آرایش و صورتبندی نویی وارد عرصه شد. این واقعه و وضعیت در انتخابات شوراها بخصوص در مراکز استانها وکلان شهرها و نیز در انتخابات مجلس ششم نیز تکرار گردید و طیف اصلاح طلبان توانستند نزدیک به 3/2 کرسی های مجلس را بدست آورند.

 3.
در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری دکترمعین نتوانست خواست های پایگاه اجتماعی نوگرایان را در شعارها ی و برنامه های استراتژیک خود بگنجاند. او راه ناموفق به بن بست رسیده ی اصلاحات تجربه شده که نتوانست محرک و انگیزه یی برای طیف نوگرای حامی اصلاح بوجود بیاورد را ادامه داد. برعکس، احمدی نژاد با تشخیص این نیاز شعارهای مقابله با فقر، فساد و تبعیض که بوی مخالفت با نظام می داد را در کنار ژشت هایی چون کار دولت حل مشکلات اقتصادی است نه گیر دادن به موی جوانان و آوردن پول نفت بر سر سفره مردم، و البته با مدد و برخورداری از حمایت نیروهای موسوم به امداد غیبی وغیره، بخش زیادی از آرای این پایگاه را به خود جلب کرد. بطوریکه در دور دوم انتخابات بیش از یک سوم آرای اصلاح طلبان را گرفت و با فاصله زیاد رقیب قدرتنمند خود، رفسنجانی که به مثابه تابلوی بزرگ نظام و نماد وضع حاکم برایرطیف های ناراضی بود را شکست داد.با این وجود آیا اصلاح طلبان از تجربه انتخابات دوره نهم درس گرفته اند؟

 4.
در انتخابت دوره دهم اصلاح طلبان بدون جلب پایگاه اجتماعی نوگرایان و ناراضیان به احتمال زیاد بازنده خواهند بود. احمدی نژاد از آرای تقریبی 10میلیون نفری سنت گرایان بر خوردار است. بدنه خاموش جامعه و طیف های منتقد ونا امیدان از تغییر هرچه کمتر در انتخابات شرکت کنند به سود موقعیت حاکم و مخالفان تغییر است. چون مردد ها و تحریمی ها اگر شرکت کنند به رقیب احمدی نژاد و گزینه ی منتقدتر در برابر مناسبات حاکم رای خواهند داد. آنچه بدیهی و روشن است اینکه سنت گرا ها بهر حال شرکت خواهند کرد. در صفوف اصلاح طلبان طرفداران درجه اول آنها همانند سنت گراها تعهد قوی به رای دادن، همچون وظیفه دینی، ندارند. از سوی دیگر ذوق و شوقی هم برای عقبه جریان اصلاح طلب بدنه اجتماعی آن در خصوص فضای انتخاباتی فعلی هنوز شکل نگرفته است.

 5.
تا کنون ابزار اصلی اصلاح طلبان برای جلب مردم به سود خود -اگر چه برنامه هایی در این انتخابات ارائه شده اما برای نوگرایان تاثیرگذار برسرنوشت انتخابات ملموس و عینی نشده و یا هنوز در فضای بی اعتمادی نسبت به اصلاح طلبان سیر می کنند- نه برنامه مشخص و عملی، و وعده برای انجام اصلاحات ضروی، بلکه ترسان مردم از انتخاب مجدد احمدی نژاد بوده است. این ابزار تا حدی کار می کند، ولی نه آنقدر که پیروزی اصلاح طلبان را تضمین کند. زیرا بسیاری از رای دهندگان از ثمربخشی مشارکت در انتخابات نا امید و بی اعتماد به اصلاح طلبان هستند. بنابراین یک راه می ماند که شانس پیروزی اصلاح طلبان را بالا ببرد و آن جلب پایگاه اجتماعی نا امیدان از اصلاحات، نوگرایان، سرخورده ها، تحریمی ها وآرای خاموش و کنار گرفته از صحنه است. با پیوستن این پایگاه اجتماعی به اصلاح طلبان، شور و هیجان لازم در میان خود اصلاح طلبان نیز پدید خواهد آمد.

6.
چه کسانی، یا گروه هایی و چگونه می توانند این پایگاه اجتماعی را فعال کنند؟ گروه های ناراضی از وضع موجود که شامل زنان، دانشجویان، استادان، نویسنگان، هنرمندان، فیلم سازان، روزنامه نگاران، پزشکان، پرستاران، معلمان، دانش آموزان، کارگران، و بخشی ازطبقه زیرخط فقر جامعه که مشکل معیشتی جدی دارند و در انتخابات شرکت نمی کنند ،همینطور اقلیت های قومی و دینی همه از وضعیت حاکم در تنگنا هستند ، ولی اعتماد و امیدی هم به اصلاح طلبان ندارند که بخواهند تغییری ایجاد کنند. اصلاح طلبان باید در عمل این جو را دگرگون کنند. چگونه؟

7.
هم اکنون چندین گروه زیر عنوان گروه های "مطالبه محور"، بیش از ده گروه زنان حول مطالبات خود گرد هم آمده اند. معلمان نیز مطالباتی دارند که طرح نموده اند،فعالان حقوق اقوام مختلف ایرانی خواسته هایشان را طرح و شکی نیست گروه های دیگری نیز به این فهرست اضافه شوند. ولی آنها هیچ تعهدی برای شرکت در انتخابات نداده اند. چگونه می توان این گروه ها را قانع کرد که نه تنها در انتخابات به سود اصلاح طلبان شرکت کنند، بلکه پایگاه اجتماعی خود را نیز فعال نمایند؟ نامزد های انتخاباتی باید از آنها دعوت کرده با آنها بطور جدی و در حضور مردم و خبرنگاران گفتگو کنند، خواست های آنها را بشنوند و به آنها تعهد روشن اخلاقی وعملی بدهند. حتی به آنها تعهد بسپارند که در صورت پیروزی بطور دائم با نمایندگان این گروه ها در تماس خواهند بود و طرح و برنامه های خود را با مشورت آنها پیش خواهند برد، و دولت نهایت همکاری را با آنها خواهد کرد. به این گروه ها ضمانت داده شود که در صورت پیروزی اجازه خواهند یافت تشکیلات مستقل مدنی و صنفی خود را ایجاد کنند و در صورت ایجاد محدودیت و برخورد و سرکوب برای آنها ،مورد حمایت قرار گرفته و در برابرنهادهای متعرض به آنها بایستند.