"بیانیه جبهه ملی ایران در اروپا به مناسبت ۲۴ آوریل"
و واکنش خشم آلود معترضین

 

دکتر ژ. کوچاریان

 


آدينه  ۱٨ ارديبهشت ۱٣٨٨ -  ٨ می ۲۰۰۹

 

به قصد سپاس از "جبهه ملی ایران ـ اروپا" و "کمیته ایرانی ۲۴ آوریل" ، در صدد نوشتن مطلبی بودم که به عنوان یک ارمنی ایرانی، نسبت به موضع گیری انسان دوستانه این دو تشکل ایرانی، پاسخی داده باشم. که نظرات خشم آلود چند معترض، به بیانیه جبهه ملی نظرم را به خود جلب کرد.   

این جا باید قبل از هرچیز، سپاس و تشکر خود را از دست اندرکاران نشریه اخبار روز، بیان کنم؛ که فرصتی به خوانندگان مطالب می دهد، تا اگر چنان که مطلبی را سوءاستفاده تبلیغی و یا اهانت آمیز دیدند، بیان کنند. این شیوه اداره نشریه امکانی فراهم می آورد، تا نظر معترضین نیز به اطلاع دیگران برسد.

البته اگرمعترضین وافعا حرفی برای گفتن داشته باشند. برای من جای بسی تاسف است که بعضی ها از این امکان سوءاستفاده کرده، جنایتی را انکار می کنند که دنیا هر روز بیش از روز پیش، بر آن آگاهی پیدا می کند. این گونه افراد دیدگاه های کلیشه ای دارند. با خود شیفتگی تمام، نسبت به تمدن های کهن منطقه، اعم از یونانیان، ارامنه و ایرانیان خصومت و دشمنی دارند. با اهداف پان ترکیستی و سودای "وحدت" ترک زبانان به رهبری ترکیه، در تلاش الحاقگری اند، حتی اگر به قیمت به خاک و خون کشیدن منطقه باشد. برای تحریک احساسات قومی و مذهبی، از یک طرف خصومت و دشمنی با ارامنه را در راس تلاش های خود قرار داده اند. و از طرف دیگر در صدد هستند با کتمان اقدامات نژادپرستانه ترکان و انکار جنایت های انجام یافته، برای ترکیه کسب آبرو کنند. هر وقت و بی وقت به نمایندگی ـ البته نماینده خود خوانده ـ از طرف ترک ربانان همبستگی خود را با "دولت و ملت ترکیه" اعلام کنند.*

می دانم که به نظر همچو افرادی، ارمنی بودن "جرم" است. از نظر اینان، ارامنه حتی حق سوگواری و بزرگداشت برای قربانیان خود را هم ندارند و هیچ کس هم حق تسلیت گفتن ندارد. اگر یک فرد ارمنی هر قدر هم با دلیل و منطق سعی در بیان واقعیت بکند، همچو افرادی حتی حاضر به شنیدن هم نیستند. به همین دلیل نیز مخاطبان من نه همچو افرادی، بلکه از طریق رسانه، افکار عمومی و وجدان های بیدار جامعه ایرانی است:

واقعیت این است که ترکیه نه به دلیل کشتار ارامنه و انکار آن، بلکه به خاطر ساختار غیر دموکراتیک، سال هاست پشت درهای اتحادیه اروپا، سرگردان است. برای مثال می توان به ماده قانونی ٣۰۱ در قوانین جزائی ترکیه اشاره کرد که هرنوع انتقادی را "توهین به هویت ترک" و قابل تعقیب و مجازات می داند. حتی اگر یکی در خارج از این کشور، از ترکیه انتقاد بکند!
روزنامه
Weser-Kurier در تاریخ ٣.۱۲.۲۰۰٨ خبری را منتشر کرد که دادگاهی در استانبول بنا به شکایت دادستانی این شهر، پروفسور رولاند مونش حقوقدان از شهر برمن آلمان را ـ به خاطر انتقاد از کشتار کردان در سال ۱۹٣۷ در "درسیم" ـ بطور غیابی محاکمه و به سه سال زندان محکوم کرده است!

جای بسی تعجب است که علیرغم انتشار هزاران مدرک غیرقابل انکار نسبت به کشتار ارامنه، آسوری، یونانی، بلغاری و... هنوز عده ای به "آرشیو پاکسازی شده ترکیه" استناد می کنند. امروز دولت ترکیه از ترس برملا شدن جنایت اسلاف عثمانی خود هر کسی را که بخواهد ادعای دولت ترکیه رامورد تردید قرار دهد و به اسناد و مدارک معتبر جهانی استناد کند، با ماده قانونی ٣۰۱ و محاکمه و زندان به مقابله بر میخیزد.

ما ارامنه به گواهی تاریخ همانند ایرانیان، یونانیان و... قرن های متمادی در سرزمین آباء و اجدادی خود زیسته ایم. تاریخ را نمی توان دگرگون کرد و وارونه جلوه داد. تاریخ بر حقانیت ما و تجاوز و استیلای ترکان صحرانورد سلجوقی و عثمانی که به زور شمشیر منزل به منزل سرزمین آباء و اجدادی ارامنه را از صاحبان برحق آن ستاندند، گواهی می دهد! دولت عاصب و استعمارگر عثمانی از طرف ملل تحت سلطه که در تلاش رهایی بودند، هرگز برحق شمرده نشده است. تلاش برای رهایی از سلطه استعمار و استبداد، حق هر ملتی است.

آن هایی که نسل کشی ارامنه را افسانه می دانند، آیا نقشه های جعرافیائی خود عثمانیان را هم مورد تردید قرار می دهند که به صراحت سرزمین پهناوری را به نام "ارمنستان" و یا "ارمنی ایالتی" نشان می دهد؟ چه بر سر میلیون ها ارمنی ساکن عثمانی آمد؟ طبق اسناد عثمانی در سال ۱۹۱۴ ، تعداد مسیحیان ساکن در آسیای صغیر ـ که امروز ترکیه نامیده می شود ـ حدود پنج میلیون نفر بود.   

آن هایی که لجوجانه در صدد هستند نسل کشی ارامنه را انکار کنند و تهمت هایی به ارامنه ببندند، باید بدانند که امروز هزاران نفر در خود ترکیه علیرغم فشار حاکمیت و دادگاه های ترک، به خود جرات داده اند تا از ارامنه عذرخواهی کنند. کافی است نگاهی به سایت زیر بیندازیم
www.ozurdiliyoruz.com که به سیزده زبان از جمله فارسی عذرخواهی خود را به اطلاع جهانیان می رساند: "وجدانم نمیگذارد فلاکتهایی که ارمنیان عثمانی در سال ۱۹۱۵ شاهد آن بودند را نادیده بگیرم و بی تفاوتی که نسبت به آن نشان داده شده است را بپذیرم. من به نوبه خود این بی عدالتی را محکوم می کنم و خود را شریک در غم و مصیبت برادران و خواهران ارمنییم میدانم. از آنها پوزش می طلبم." گرچه در این متن برای کاستن از حساسیت نژادپرستان حاکم، به عمد واژه نسل کشی، به کار برده نشده است ولی علیرغم این دادستانی و دادگاه های ترکیه در صدد آن هستند که دستکم بانیان این حرکت را به دادگاه بکشند!

در سایه وجود هزاران سند و مدرک نسبت به جنایت عثمانیان، تا به امروز ۲۲ کشور و سازمان بین المللی، با نسل کشی نامیدن این جنایت، آن را محکوم کرده اند. امروز ترکیه نه تنها از طرف جهانیان، بلکه از طرف روشنفکران و فعالان حقوق بشر ترکیه نیز، در تنگنا قرار گرفته است. آنچه مسلم است دیر یا زود ترکیه مجبور به اعتراف و عذرخواهی خواهد گردید. آن بخش از هموطنان آذربایجانی ما که امروز به حمایت از نژادپرستان ترک برخاسته اند، آن روز چه پاسخی خواهند داد؟ آیا اینان تصور نمی کنند که اقدامات امروزی شان، نسبت به کل جامعه ترک همانند "دوستی خاله خرسه" است؟   

من به عنوان یک ارمنی که خود را مدافع و فعال حقوق بشر می دانم، جهانی عاری از جنگ و خشونت را برای تمامی انسان ها آرزو می کنم. مبارزه با هر خشونتی که باعث مرگ، آوارگی و درد و رنج انسان های بی گناه گردد، وظیفه ای همگانی و انسانی است. ولی کسانی که نابودی یک ملت را در سرزمین آباء و اجدادی اش انکار می کنند، نمی توانند با بزرگنمایی خشونت از طرف ارامنه، واقعیت ها را وارونه جلوه دهند.

یکی از اتهاماتی که به ارامنه می زنند، شرکت ارامنه روسیه در جنگ جهانی اول است. هر کسی که با تاریخ آشنا باشد، می داند که از سال ها قبل از جنگ جهانی اول، ارمنستان شرقی تحت سلطه روسیه و ارمنستان غربی تحت سلطه عثمانی قرار داشت. پس در جنگ جهانی اول ارامنه روسیه جزء ارتش روسیه بودند و ارامنه تحت سلطه خلافت عثمانی جزء ارتش عثمانی. آن چه بر سر سربازان ارمنی در خاک عثمانی آمد، غیر قابل انکار است. "ترکان جوان" که قبل از آغاز جنگ نقشه قتل عام ارامنه را در سر داشتند، سربازان ارمنی را خلع سلاح و در پشت جبهه برای کارهایی نظیر راهسازی گماردند. با اجرا درآمدن نقشه قتل عام، سربازان ارمنی خلع سلاح شده نیز تیرباران شدند. ولی برعکس در امپراتوری روسیه، سربازان ارمنی دوش به دوش دیگر سربازان ارتش روسیه برعلیه آلمان قیصری و عثمانی، جنگیدند.

البته نباید فراموش کرد که ارتش آلمان و عثمانی آغازگر جنگ بودند. در اوایل نوامبر ۱۹۱۴ ارتش عثمانی با حمله به باطوم در روسیه، جنگ را آغاز کرد. چه کسی مسئول و مسبب جنگ جهانی اول بود که چهار سال اروپا و بخشی از آسیا از جمله ایران را به خاک و خون کشید، جز آلمان قیصری و ترکیه عثمانی؟ چه کسی باعث نابودی میلیون ها انسان در این جنگ شد؟ آیا گناه تمامی مصیبت های جنگ به گردن آلمان و عثمانی متجاوز و آغاز کننده جنگ نبود؟   

آنان که ارامنه را متهم به خصومت علیه مسلمانان و بخصوص ترک مسلمان می کنند، آیا نمی دانند که ارامنه بسیاری در جوامع مسلمان و در کنار مسلمانان سالیان درازی بخوبی و خوشی زیسته اند؟ زمانی که قتل عام ها و تبعید کودکان و سالخوردگان شروع شد، آن هایی که جان به سلامت بردند، در بین مسلمانان سوری، عراقی و لبنانی، ماندگار شدند و همواره سپاس و تشکر خود را نسبت به این جوامع میزبان، بر زبان آورده اند. آنانی که روی "ترک مسلمان" این قدر تاکید می کنند، آیا در صدد تحریک احساسات مذهبی مسلمانان بر علیه ارامنه نیستند؟ اینان شاید نمی دانند که بسیاری از ملت های مسلمان از جمله اعراب چه دل پری از "ترکان مسلمان" دارند؟ بسیاری از مسلمانان حاضر نیستند "غصب خلافت" از طرف سلاطین عثمانی و انقراض خلافت توسط مصطفی کمال و دولت ترک را فراموش کنند. بسیاری از مسلمانان گناه نبود "رهبری معنوی در جهان اسلام" از ترک ها می دانند!

تاکنون دولت ترکیه حاضر نشده منشاء قومی کردان، بزرگترین اقلیت قومی ترکیه را تایید کند. ترکان هنوز هم کردان را "ترک کوهستان" می دانند و از تحقیر و توهین آنان دست بر نمی دارند. تصور نمی کنم جامعه ای در خود شیفتگی و برتری طلبی و نژادپرستی، به پای جامعه ترک ترکیه برسد. این را تمامی اقلیت هایی که در ترکیه زندگی می کنند، گواهی می دهند. حتی کسانی که از جامعه ترکیه، شناخت نسبی دارند، بر این امر آگاهند.

البته ارمنی ستیزی ترکان فقط به ترکیه ختم نمی شود، ترکان در هر جایی که بتوانند، ترک زبانان را علیه ارامنه تحریک می کنند. بطوری که حتی ایروان پایتخت ارمنستان فعلی را هم از آن خود می دانند. این ها کاری به واقعیت های تاریخی ندارند. حتی نمی خواهند بدانند که در پادشاهی اورارتو، در سال ۷٨۲ قبل از میلاد مسیح به دستور آرگیشتی پادشاه اورارتو، شهر ایروان به عنوان یک شهر با قلعه های دفاعی، پایه گذاری شد و همیشه یکی از شهرهای مهم ارمنستان بوده است. جالب است بدانیم، در این شهر که در سال ۱۹۱۱ ٣۰.۰۰۰ نفر جمعیت داشته، مدعی هستند که در زمان تزار در ایروان ۶۰.۰۰۰ نفر مسلمان زندگی می کردند! همین طور نخجوان که نامش هم ارمنی و به معنی "اولین منزل" است، از نظر اینان هرگز جزئی از ارمنستان نبوده است. اگر کسی از این ها بپرسد که: آیا ارامنه سرزمینی به نام ارمنستان داشته اند یا نه؟ و آن کجا بوده است؟ نمی دانم این ها چه جوابی خواهند داد!

یقین دارم آن هایی که به شرق ترکیه که روزگاری ارمنستان غربی بود، امروز "آناطولی شرقی" می گویند، حتی این راهم نمی دانند که آناطولی واژه ای یونانی است، به معنی شرق. نیمه غربی ترکیه فعلی که یونانی نشین بود ـ چون در شرق یونان امروزی قرار داشت و جدا از سرزمین اصلی یونان ـ آناطولی گفته می شد.

اما وقتی این افراد به آذربایجان ایران "آذربایجان جنوبی" و به کشوری در قفقاز که نام "آذربایجان" برخود گذاشته، "آذربایجان شمالی" می گویند؛ مطمئن هستم که این ها به خوبی می دانند که آذربایجان فقط ایالت شمال غربی ایران امروزی است. یعنی ساحل غربی دریای مازندران در ماورای ارس که مسلمان نشین است و زمانی به ایران تعلق داشت، قبل از سال ۱۹۱٨ هرگز نام آذربایجان نداشته است. درهیچ نقشه جغرافیا و در هیچ کتابی که تا آن تاریخ نوشته شده باشد، به آن جا آذربایجان گفته نشده است. در کتاب های تاریخی این منطقه به آلبانیای قفقاز و یا اران ذکر شده است. در پاره ای از منابع روسی ترک زبانان قفقاز را تاتارهای جنوب ذکر کرده اند.

اما نمی دانم چرا این ها، به اسرائیل می تازند؟ نمی توان کتمان کرد که اسرائیل بهترین دوست و متحد دولت های باکو و آنکارا است. در بین کشور های مسلمان فقط این دو کشور است که با اسرائیل، پیمان های دوستی و نظامی دارد و از کمک های تسلیحاتی اسرائیل برخوردار است. هفته ای سه پرواز از باکو به اسرائیل وجود دارد. نفت و گاز باکو از طریق خاک ترکیه به بندر اشکلون اسرائیل می رسد. در همین بندر نیز پس از تصفیه، در اختیار خریداران قرار می گیرد.

این ها وقتی در صدد مقایسه ارامنه با "صهیونیست ها" بر می آیند، پرواضح است که می خواهند، از احساسات مذهبی مسلمانان سوءاستفاده کنند و آنان را بر علیه ارامنه تحریک کنند. ولی انگار از مناسبات دوستانه و پیمان های نظامی دولت های "ترک و مسلمان" با "صهیونیست ها" اطلاعی ندارند؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــ
* زمانی که ترکیه به هر دلیل در کشورهای غربی تظاهراتی ترتیب می دهد، می توان پرچم هایی به جز پرچم ترکیه را نیز دید: پرچم شمال قبرس، ترکمنستان، آذربایجان و دیگر ملل ترک زبان.

 

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=20742