نگاهی به عملکرد چهارساله

مجید اینانلوقبرس                                        دولت مهرورزی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم

با نگاهی گذرا  به عملکرد دولت محمود احمدی نژاد میتوان به این واقعیت مهم پی برد که وی با اتکا به دلارهای هنگفت نفتی، که بالغ بر ۳۰۰ میلیارد دلار بود، چه سودهایی را برای ملت ایران به ارمغان آورده که در این چهارساله پس از آبادکردن مملکت به فکر سروسامان دادن به مشکلات منطقه و جهان افتاده است که شرکت وی در کنفرانس های متعدد بین المللی و ایراد سخنرانی های بیهوده او نمونه ای دال براین موضوع است .

نقاط ضعف دولت مهرورزی از زمانی آشکار شد که برای اولین بار پس از انقلاب دولت نهم با وجود حمایت همه جانبه اصولگرایان و با یکدست شدن با مجلس شورای اسلامی، اختلافات بین اصولگرایان در معرفی وزراء ظاهر شد.اصولگرایان برای تصاحب وزارتخانه های کلیدی مثل نفت و کشور و صنایع و معادن به جان هم افتادند. تلاشهای احمدی نژاد برای اعمال صادق محصولی به وزارت نفت با شکست مواجه شد .در طول این چهار سال، عزل وزرای تحمیلی احزاب مختلف اصولگرا آغاز گردید که تا چندی پیش نیز ادامه یافت و ۱۱ وزیر و تعداد بیشماری از معاونان و مدیران ارشد دولتی عزل و یا بزور از دولت اخراج شدند. در طول عمر دولت احمدی نژاد، مدیران میانی در اداره و وزارتخانه ها، بانکها، شرکتهای دولتی و شرکتهای بیمه بصورت فله ای اخراج و یا با افراد ناشی و بیسواد جایگزین شدند. بعلاوه انحلال شوراهای مهم دولتی نیز صدمات جبران ناپذیری به بدنه کشور وارد کرد.حذف سازمان مدیریت و برنامه و تعیین سقف بودجه سالانه بصورت غیر حرفه ای و چرتکه ای دمار از اقتصاد ایران درآورد.عزل وزرا و روسای اقتصادی از وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی نیز از اقدامات نسنجیده ای بود که احمد نژاد مرتکب شد که نه تنها صدای اعتراض آقایان رفسنجانی و خاتمی و روحانی و لاریجانی و موسوی و صدها نماینده اصولگرا را درآورد، بلکه استادان دانشگاهها و متخصصان اقتصادی را به حرکت اعتراضی کشاند. اما او گوش شنوانداشت. بنابراین ضعف در مدیریت دولت را میتوان یکی از بزرگترین صدمات وارده به مملکت ارزیابی نمود که باعث رکود شدید اقتصادی،بیکاری،تورم بالای ۴۰ درصد شده است. همچنین فرار مغزها، فرار سرمایه از کشور،عدم سرمایه گذاری خارجی، به هدر رفتن ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه از محل فروش نفت که میتوانست میلیونها فرصت شغلی جدید بوجود آورد که آنه از دست رفت. انحلال ان جی او ها و شوراهای محلی،اخراج اجباری استادان فرهیخته از دانشگاهها، گرانی سرسام آور، گران شدن بنزین و مواد سوختی و گاز، قطع مداوم گاز در مناطق سردسیر کشور، مشکلات جاده ای و تصادفات شهری، آلودگی هوا، نابودی جنگلها و مراتع، سانسور شدید در روزنامه ها و مطبوعات، اخراج مدیران مجرب خبرگزاریهای دولتی، کمکهای بدون بازگشت خارجی بی فایده به کشورهای عقب مانده مثل نیکاراگوا و سریلانکا، کره شمالی و سوریه و اکوادور و ....وابستگی شدید به فروش نفت، عدم پیشرفت واقعی در صادرات غیر نفتی، سفرهای بیهوده استانی و گداپروری در مناطق محروم کشور و عدم عمل به تعهدات داده شده به مردم و سیاست خارجی که باعث انزوای ایران و تحریمهای شورای امنیت گشت، پرداختن به کنفرانسهای بیهوده ای مثل هولوکاست که باعث صدمات بزرگ در ارتباطات خارجی وسرانجام قرار گرفتن نام ایران بعنوان بزرگترین حامی تروریست در جهان شده را میتوان نام برد.

بدین ترتیب با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد و نظاميان حامی وی در همه حوزه ها و بویژه در امور  اجتماعی و سياسی چنان جو و سیاستی حاکم گردید که هم اکنون کشور به آستانه انفجار رانده شده است. بویژه نسل جوان چشم انداز کمابیش روشنی از آینده خود ندارد. خطر گرايش گسترده تر جوانان به اعتياد بر جامعه سایه افکنده است و با حضور دوباره این دولت ضدملی بیم آن میرود که کشور به آنچنان وضع تباهی دچار شود که برون رفت از اين وضعيت و نجات کشور غیرممکن گردد. شاید انتخابات رياست جمهوری دهم به دوران سياه محمود احمدی نژاد خاتمه دهد. گرچه باید ملت ایران تاوان عواقب وحشتناک این دوره را تا ساليان دراز بپردازد.

ولی ملت ایران بخوبی میداند که اختیارات یک رئیس جمهور در جمهوری اسلامی بسیار محدود است و در واقع این ولی فقیه است که خطوط و اهداف سیاست را تعیین میکند، و دیکتاتوری اوست که ریشه همه بیعدالتیها، سرکوبها و فساد در جامعه میباشد. بدرستی که سرانجام باید تیشه را به این ریشه زد.

اول خرداد 1388