جنبش سبز سحرآمیز!


 28 06 2009

فرزانه عظیمی



 

قهرمانی کوچک و نحیف، اما شجاع و باهوش، با کاشتن تخم لوبیاهای سحرآمیز در حیاط خانه اش، درخت سبزی را در فاصله یک شب بارور می کند و غولی را که پرنده خوشبختی را سالهاست از دهکده او ربوده، از عرش اعلا به زیر می کشد و پرنده خوشبختی را به سرزمینش بازمی گرداند تا دوباره آواز شادی برای همه سر دهد!
وقتی که به وقایع چند هفته اخیر در ایران و آن چه که بر همه ایرانیان در سراسر جهان در روزهای قبل و بعد از انتخابات گذشته است، نگاه می کنم، به نظرم چیزی شبیه به افسانه است، شبیه رویا و باورنکردنی! اتفاقی سحرآمیز رخ داده است و مردمی که ۳۰ سال بسیاری از حقوقشان به نام دفاع از مام میهن، اسلام و حکومت الهی، مستضعفین و جهاد علیه استکبار جهانی، از آن ها گرفته شده بود، یک روزه با ریختن آراء میلیونی خود به صندوق ها، درخت سبز زندگی را دوباره می کارند و سوار بر شاخه های آن به بالاترین نقطه های آسمان آزادی صعود می کنند، تا غول استبداد را به زانو درآورند و "نه" خود را به دروغ و فریب فریاد بزنند.
در افسانه لوبیای سحرآمیز اما، قهرمان کوچک با باتوم مزدوران مواجه نشد و گلوله ای به مغز و قلب او اصابت نکرد. مردم نیز انتظار آن را نداشتند که وقتی پس از تشکر "رهبر" از حضور میلیونی و بی نظیر آن ها در طول ۳۰ سال پس از انقلاب در رای گیری، به خیابان ها می روند تا رای خود را پس بگیرند، با سرکوب مواجه شوند و "خس و خاشاک" خوانده شوند.
آن چه که امروز با موج دستگیری ها و ادامه سرکوب شاهد آن هستیم، نه فقط بهت و خشم بیشتر مردمی است که برای تظاهرات مسالمت آمیز به خیابان ها رفته بودند، بلکه این سرکوب ها، سانسور و بستن هر مجرای خبر رسانی از اینترنت تا رسانه های غیردواتی، مردم جهان را در بهت و حیرت فرو برده است. آن ها امروز با چشمانی نگران نظاره گر آن چه که در ایران می گذرد، هستند. حرکت مدنی و مسالمت آمیز مردم ایران، مقاومت و همبستگی ایرانیان در ایران و سراسر جهان، برای سردادن ندای آزادی و احقاق حقوق خود، چهره ای جدید و ناشناخته از مردم ایران را برای جهانیان به تصویر کشید و همبستگی و پشتیبانی جهانی را از این جنبش به ارمغان آورد و پرچم سبز را به نشانه جهانی چهره این جنبش تبدیل کرد. این پرچم در بسیاری از نقاط جهان به نام همبستگی با مردم ایران برافراشته شد، از جمله در فلورانس بر سر شهرداری این شهر در کنار پرچم خود این شهر.
ایرانیانی که سال ها دور از هم در سراسر ایران و جهان پراکنده شده و در خلوت خود در آرزوی بازیابی وطن بودند، یک باره به گرد هم آمده اند، تا دست در دست هم "من" ها، "ما" شوند. این بار نه فقط عده ای از نخبگان، بلکه میلیون ها نفر از مردم از هر طبقه، قشر و ملیت، پیر و جوان ، زن و مرد، با عقاید گوناگون، هم پا و یک صدا به میدان آمده اند. نه فقط یک دست، که میلیون ها دست برآمده است تا دیو استبداد را براندازد. آیا دولت احمدی نژاد و حامی او قادر است همه "این دست ها را بشکند"؟
جنبشی که هنوز در تب و تاب است و کاندیداهائی که برای پس گرفتن رای آن همچنان شجاعانه ایستاده اند، امید را هرچه پربارتر می کنند. جنبشی که با شعار "رای من کجاست" به خیابان آمده بود، امروز تا ابطال انتخابات و تغییر شورای نگهبان و ... برای خواست های عمیق تر در رسیدن به حقوق مدنی خود، هم چنان شاخ و برگ خویش را بر ایران و سراسر جهان می گستراند.
پرنده خوشبختی، دوباره آواز شادی سرخواهد داد.

http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=4297