به حکم وظیفه ی مبارزاتی و ملی باید ازمهندس امیر انتظام دفاع کرد

حشمت الله تبرزدی

  29 آبان 1387       

 مدتی پیش اقای مهندس امیر انتظام با صدور نامه ای خطاب به دبیر کل سازمان ملل ،واقعیت های تلخی که مردم ایران با ان دست به گریبان است را اعلام کرد.او در این نامه ی خود به این موضوع نیز اشاره کرده است که ممکن است، این نامه موجب شود که اورا به زندان برگردانند.از ان جا که از سایرین نیز درخواست کرده بود تا در باره ی ان نامه نظرات خود را بیان نمایند،من به سهم خود استقبال کردم.در ان نقد نامه ای که نگاشتم بر جایگاه اقای امیر انتظام در جنبش دموکراسی خواهی تاکید گذاشتم. و اینک بار دیگر بر این مهم تاکید می گذارم. به دنبال این مباحث بود که دوستان مسئله ی انتخابات و نافرمانی مدنی ناظر بر تقویت جنبش اجتماعی را مطرح کردند.سخن بر این بود که اگر کاندیدایی مطرح شود که از ابتدا بی اعتباری نظارت استصوابی را مطرح کند،تحریم فعال یا نافرمانی مدنی شکل جدی تری به خود خواهد گرفت.ضمن این که این فرد می تواند مطالبات ملی را نمایندگی کرده و جنبش اجتماعی حول رهبری های او شکل بگیرد. البته در این زمینه اختلاف نظرات جدی وجود داشت و هنوز وجود دارد. به ویژه نگرانی هایی که اقای کوروش گلنام به درستی در مقاله ی خود برشمرده اند. ما می دانیم که تحریم شکل گرفته و نزدیک به ۷۰ درصد از مردم ایران و بیش از ۸۰ درصد از شهروندان تهرانی و کلان شهر ها در انتخابات شرکت نمی کنند. بنابراین در نظر نداریم تا با یک تصمیم اشتباه این شرایط را بر هم بزنیم. به همین دلیل تصمیم گیری در این امر را حساس دانسته و به این نتیجه رسیدیم که گام به گام پیش برویم. در جلسه ای که با برخی از نیرو های ملی داشتیم با انها به تبادل نظر پرداخته و کلیت موضوع مورد تایید قرار گرفت. سخن دوستان ما البته این بود که برای راه اندازی تحریم فعال نیاز است تا جنبش اجتماعی فعالی داشته باشیم و این جنبش نیز از طریق ارتباط و تعامل احزاب و گروه های سیاسی در یک عمل مشترک شکل خواهد گرفت. پس هدف گرم کردن تنور انتخابات یا تلاش برای تایید کاندیدا ی ما نیست. بلکه هدف نشان دادن این است که انتخابات نه ازاد است و نه دموکراتیک. این موضع در نشستی با برخی از دوستان سازمان ادوار دفتر تحکیم نیز مطرح شد. بنابراین می بایست به دنبال افرادی می رفتیم که بتوانند این خواسته را نمایندگی کنند و زندگی سیاسی انها نیز بیانگر عدم سازش انها با جمهوری اسلامی باشد.از انجا که مهندس انتظام قدیمی ترین زندانی سیاسی ایران و خوشنام ترین مخالف سیاسی در ایران به حساب می اید که هزینه ی سنگینی پرداخت کرده است،و از دیگر سو خود ایشان نیز با ارسال نامه به دبیرکل سازمان ملل سکوت سیاسی را شکسته و حضور خود را اعلام کردند،من پیشنهاد دادم که ایشان را محور تلاش های خود قرار بدهیم.سایر دوستان به ویژه اعضای جبهه ی دموکراتیک ایران و بخشی از نیرو های ملی نیز پذیرفتند.حتا برخی از دوستان با ایشان صحبت کرده و گویا ایشان نیز امادگی خود برای ورود در این مبارزه را پذیرفته بودند. اگرچه من شخصا هنوز در این باره با ایشان صحبتی نداشته ام. من وسایر دوستان براین گمان بودیم که اگر این مسئله به صورت جدی مطرح شود ،رژیم ایشان را به زندان بر خواهد گرداند و به همین دلیل باید همه ی مسائل در نظر گرفته شود.به ویژه که شرایط اقای مهندس به گونه ای است که نباید به زندان برگردد.در واقع من به سهم خود راضی نیستم که ایشان را به خاطر برنامه های مبارزاتی ما به زندان برگردانند،مگر این که خودشان چنین تصمیمی داشته باشند. کما این که در نامه به دبیرکل سازمان ملل اعلام کرده بودند که برای دفاع از حقوق ملت ایران از برگشتن به زندان واهمه ندارند. گویا رژیم اسلامی بی رحم تر از این است که درنگ کند تا ببیند تصمیم قطعی مبارزین و شخص امیر انتظام برای انتخابات پیش رو چیست. به همین دلیل گفته شده است که ممکن است مرخصی ایشان را تمدید نکند. امید است که چنین نباشد. حال اگر فرض را بر این قرار دهیم که رژیم روز جمعه اقای انتظام را به زندان برخواهد گرداند،--در حالی که همگان اگاه هستند که به دلیل بیماری های گوناگون و دستور اکید پزشکان ،زندان برای سلامتی ایشان بسیار خطرناک است. مگر قرار است یک مرد ۷۵ ساله تا کی در زندان باشد؟--در ان صورت همه ی ما می دانیم که اقای انتظام به دلیل دفاع از حقوق همه ی ما به زندان افتاده است. ایا همین مسئله کافی نیست که حول دفاع از انتظام تا ازادی گرد هم اییم وبنیان یک جنبش اجتماعی را تقویت نماییم؟اگر ایشان را به زندان برنگرداندند،باز هم مشخص است که باید از این سرمایه ی ملی برای پیشبرد مبارزات استفاده ی درست نمود .نه این که بخواهم از همه ی نظرات او دفاع کنم یا ضعف های ایشان را درنظر نگیرم. اما می دانم که وجود ایشان برای تداوم مبارزات یک فرصت است. من خود زندان کشیده ام و از شرایط سخت ان اگاه هستم. همچنین در کوران مبارزه هستم و زندگی ام را وقف این راه کرده ام. بنابراین می خواهم به اپوزسیون تاکید کنم که اگر اقای انتظام را به زندان برگردانند، احتمال مرگ ایشان وجود دارد. اگر به زندان نیز برنگردانند، نباید فرصت های مبارزه از دست برود. پس به حکم وظیفه ی انسانی نباید اجازه داد او را به زندان برگردانند و به حکم وظیفه ی مبارزاتی و ملی باید از انتظام دفاع کرد.بنابر این همگان را دعوت می کنم تا انتظام را به عنوان سمبل مبارزات مظلومانه و دموکراسی خواهانه ی مردم ایران به جهان معرفی کنند و نشان دهند که انتظام ما از ماندلا و دالایی لاما هیچ چیز کم ندارد. این ما هستیم که باید نشان بدهیم که به اندازه ی مردم افریقای جنوبی و مردم تبت از سمبل ازادی خواهی خود پاسداری می کنیم. به امید ان روز

 

انتخابات و کوشش های آزادی خواهان در ایران

 

 

 

کوروش گلنام



۱۲ آبان ۱٣٨۷، بیانیه ای از سوی "فعالان ملی و مذهبی" زیر نام "شورای فعالان ملی ـ مذهبی به طور مستقل وارد انتخابات می شود" انتشار یافت. ۱۴ آبان نیز حشمت طبرزدی مقاله ای بنام"انتخابات و نافرمانی مدنی" انتشار داد که به گونه ای در راستای کوشش فعالان ملی ـ مذهبی ولی با تاکید بر دیدگاه های ویژه خود در این باره بود که خواننده باید به آن توجه داشته باشد.(۱).
آنچه برای نگارنده شگفت آور بوده و همچنان هست، سکوت دیگر آزادی خواهان، با هر باور و منشی که هستند، در برابر این کوشش های درست و مهم مبارزان درون ایران بود که هر یک در این سه دهه حکومت ویرانگر اسلامی، زخم ها و آسیب های فراوان دیده اند. در این نوشته من کوشش کرده ام به اندازه توان خود، آن بیانیه و مقاله را مورد ارزیابی قرار داده و دیدگاه خود را نیز بیان کنم.

نکته های مهم
چه نکته های مهمی در این دو نوشته وجود دارد؟
نخست بیانیه. اگر از شرح درست، کوتاه و فشرده ای که از وضع دردآور امروز مردم و جامعه ایران در بیانیه آمده است بگذریم، مهمترین نکته بیانیه (که برای نخستین بار در زمان حکومت اسلامی و در برابر نمایش های انتخاباتی و دروغین، اگر تنها انتخاب خاتمی را آن هم به سبب انگیزه ها و موقعیت ویژه و اشتباه ارزیابی رهبر و مافیاهای وابسته به او پیش آمد، کنار بگذاریم، بیان می شودکه خود نشان روشنی از اراده ای استوار دربرداشتن گامی حقیقی در مبارزه با سیاست های ویرانگر حکومت داشته و چنین دلیری ای در چنین روزگاری تحسین بر انگیز است) این است که با نفی همه سیستم انتخاباتی، نیرنگ ها، تقلب ها و رأی سازی های حکومت که دیگر بر هیچ ایرانی پوشیده نیست، خود کاندید مستقلی را اعلام نموده و از مردم بخواهند که به جای کاندیداهای هر دو جناح حکومتی، به کاندیدای مستقل آنها رأی بدهند. مورد مهم دیگر آمده در این بیانیه این است که این گروه از هم میهنان، برنامه های خود را گام به گام اعلام خواهند نمود تا سنجیده تر از گذشته رفتار کرده باشند. آنها در این باره در بخشی از بیانیه خودچنین می نویسند: ".... و بر همین اساس در آینده به تدریج اولویت مطالبات، شعارها و برنامه‌های خود را با معرفی نامزد خاص خویش معرفی می‌نماید. "
اینکه سیاست بیان شده در این بیانیه تا چه میزان می تواند درست و اثر گذار باشد، هر یک از ما با آن هم ساز باشیم یا نه، سخن دیگری است که من دید خود را بیان خواهم کرد.

نوشته طبرزدی
طبرزدی با شرحی از گذشته کار و مبارزه خود و دوستان هم پیمان در رودررویی با نمایش انتخابات و کاربرد همین شیوه در انتخابات سال ۱٣۷۴، با توجه به وضعیت آن روزگار، ولی با روشنی بیشتری به ارزیابی از انتخابات می پردازد. او خود و همراهان را ار نیروهای سرسخت "تحریم کنندگان" انتخاب های نمایشی/ فرمایشی دانسته و در بخشی از نوشته خود به درستی می گوید:
"شرایط عمومی انتخابات در ایران به سویی پیش رفت که هیچ امیدی به انتخابات آزاد، عادلانه و دموکراتیک باقی نماند. به همین دلیل، جنبش تحریم شکل مشخص تری به خود گرفت و اینک، همگان اعم از اپوزسیون، اصلاح طلبان و اقتدارگرایان، به قدرت تاثیر گذاری این جنبش باور کرده اند. ما نیز به عنوان آوانگارد درون کشور که شعله ی تحریم را برافروخته تر کرده ایم، تصمیم نداریم از این استراتژی دست بر داریم. به ویژه در شرایط فعلی، و به دلیل فقر و گرانی و تورم، معتقدیم که اکثریت بزرگ ملت ایران، هیچ تمایلی به شرکت در نمایش انتخابات ندارد و نمی خواهد به این رژیم استبدادی، مشروعیت سیاسی و قانونی بدهد."
ایشان با شرح درستی در باره سردرگمی و درماندگی حتا اصلاح طلبان حکومتی که حتا در خوش بینانه ترین شکل و انتخاب سه باره خاتمی نیز دردی از هرج ومرج و نابسامانی ها در ایران اسلامی را دوا نخواهد کرد ولی با این همه، همین سیاست بیانیه شورای فعالان ملی ـ مذهبی را با شرط های ویژه خود، مورد تاکید قرار می دهد. در اینجا با پوزش از خوانندگان به سبب به درازا کشیدن نوشته، همه این بخش از مقاله طبرزدی را به سبب موردهای مهم آمده در آن می آورم:
"در مصاحبه ای که با سایت اینترنتی «روز آنلاین» داشتم، پیشنهاد دادم تا بار دیگر، اپوزسیون به سراغ مهندس امیرانتظام برود و از او بخواهد خودش را برای انتخابات کاندیدا کند ولی تایید را از مردم بگیرد و نه از رژیم. البته ممکن است به غیر از انتظام افراد دیگری نیز مطرح باشند، ولی مهم این است که کاندیدای ما با صراحت اعلام کند که نظارت استصوابی را نمی پذیرد و حتی اگر از سوی رژیم صلاحیت او تایید نشود که نمی شود و با ضوابط موجود، نمی بایست تایید شود، او همچنان ایستاده است و از مردم دعوت کنند که به او رای بدهد. انتظار نداریم رژیم زیر فشار افکار عمومی در مقابل خواست اکثریت عقب نشینی کند. برای این که هنوز، جنبش اجتماعی که بتواند چنین امر مهمی را سامان دهد، شکل نگرفته است، ولی این نافرمانی مدنی در به وجود آمدن جنبش موثر خواهد بود.
در مرحله ی کنونی، نپذیرفتن نظارت استصوابی از سوی کاندیدای جبهه ی تحریم کافی است، ولی در صورت پیشرفت جنبش می توان، مطالبات بعدی را مطرح کرد. اما کاندیدای ما به هیچ وجه نباید از کاندیداهای مورد تایید رژیم، حمایت کند. در صورت این اقدام، آن کاندیدا مشروعیت خود را از دست داده و جبهه ی تحریم مواضع خود را با صراحت اعلام خواهد کرد. بنابراین، کاندیدای جبهه ی تحریم، تحت هیچ شرایطی نمی بایست به رژیم، انتخابات آن و کاندیداهای تایید شده ی استصوابی، مشروعیت بدهد."

انتقادها
همه کوشش ها برای آزادی مردم ایران است. اکنون پس از همه این سال های تلخ رنج و درد، آه و اشک و خون، سال های زور و قلدری، دروغ و ریا، سال های چپاول مال و اخلاق و تجاوز به وجدان و شرف مردم و....که گفتن ندارد، با آموختن از اشتباه هایی که همه کم یا زیاد در آن سهم داشته ایم، می بایست زبان شفاف و روشن داشته باشیم. اگر از آنچه در خور تحسین است یاد می کنیم، در همآن حال اگر سستی و کمبودی هست با تکیه بر مهر و دوستی و برای پیشبرد کار همراهی و همگامی بیشتر با یکدیگر، آن را نیز باید گفت.
کوشش از سوی گروهی از مبارزان راه آزادی در ایران که این بار می خواهند به درستی در برابر زورگویی حکومت اسلامی ایستاده و به روشنی سخن خود را گفته و خلاف موج حرکت کنند، با توجه به دریدگی، درندگی، خشونت و زورگویی حکومت اسلامی، بسیار ارزشمند و در خور تحسین است و باید به آن ارج و ارزش فراوان نهاد ولی نگارنده از دید خود دو ایراد پایه ای و اساسی بر آن وارد می داند:
۱ ـ ایراد بزرگ و نخست بر این پیشنهاد، کم توجهی به میزان دریدگی و وقاحت رژیم اسلامی است که دیگر همه مرزها را در نوردیده است. اگر تا دیروز پنهان می کردند امروز دیگر آشکار می گویند. همین جریان عوض علی کردان و پشتیبانی رئیس جمهور دست نشانده رهبر (که روشن شده است پشتیبانی خود رهبر و حکم حکومتی او مجلس را به پذیرفتن وزارت او تسلیم کرده است) و گروهی چون خود کردان از او را درست ارزیابی کنیم تا دریابیم که دریدگی دست اندرکاران حکومت به کجا رسیده است و تا چه اندازه ای است که چنین آدمی در جریان استیضاح خود در مجلس با نهایت پررویی و طلب کاری نیز حاضر شده و کمترین شرمی از رسوایی که ببار آورده است نداشته و حکومت عدل اسلامی نیز کمترین کوششی برای پی گیری قانونی این آدم شیاد و شارلاتان نداشته و نخواهد داشت. انگیزه پی نگرفتن این رسوایی نیز برای همه ما روشن است زیرا در حکومت اسلام پناه، هم "کردان" های دیگر کم نیستند و هم این باندها هم ریش، هم کاسه و هم کیسه اند. یا به مانور شش روزه نیروهای سرکوبگر در تهران (و در آینده در شهر های دیگری) برای ایجاد هراس و وحشت در میان همآن مردمی که آقایان را به حکومت رسانده و در روزهای انقلاب شاهد بودیم که چگونه دست مردم را می بوسیدند و خود را خاک پای مردم نشان می دادند، توجه کنیم که با چه دریدگی در آغاز اعلام کردند که جهت مبارزه با شورش ها و خرابکاری ها در درون ایران است و سپس چون ابراز چنین هدفی را به سود خود نیافتند، با همآن دریدگی آن را تمرین آمادگی در برابر رخ دادهای ناگوار طبیعی نامیدند!
۲ ـ ایراد دوم که ناشی از همآن مورد نخست و در ارتباط تنگاتنگ با آن است و در این کوشش به آن نیز کم توجهی شده است، نیاز فراوان و حیاتی حکومت به سیاهی لشگر برای اجرای نمایش انتخاباتی خود است. نیازی که هر بار او را مجبور نموده است که با هزینه کردن فراوان از سرمایه های مردم و با شعبده بازی، در روز انتخابات نیروهای چند درسدی خود را پی درپی از اینجا به آن جا و حتا به شهرهای نزدیک در هر منطقه جا بجا نموده تا بتواند ازدحام و شلوغی ایجاد کند. از تقلب ها و چندین بار رأی دادن این نیروها، رای سازی ها به شیوه های گوناگون تا مونتاژ فیلم ها برای نشان دادن شرکت گسترده مردم نیز همه به خوبی خبر داریم و بر کسی پوشیده نیست. این کار نه تنها زمینه خوراک تبلیغاتی داخلی بر مشروعیت خویش که برای تبلیغ منتخب و مورد پشتیبانی بودن خود از سوی مردم ایران در چشم جهانیان نیز بوده که با وجود زیاده گویی های سران حکومت، برای آنها بسیار مهم است.
بنا بر آنچه آمد، اینک فرض کنیم که دوستان ما در ایران برنامه خود را به خوبی نیز پیش برده و بی مخالفت و سرکوب و بگیر و ببند، کاندید مستقلی را نیز معرفی و مردم را به رأی دادن به ایشان تشویق نموده و اتفاقن مردم نیز پذیرفته و به پای صندوق ها رفته و نام آن کاندید مستقل را نیز در اکثریتی شکننده به صندوق ها ریختند. پرسش اساسی پس از آن این است که پایان کار به سود چه کسی خواهد بود؟ آیا رژیم حتا در پنهان از این کار نیز خشنود نخواهد شد که مردم به این بهانه به پای صندوق های رأی رفته و همان سیاهی لشگری را که به شدت به آن نیاز داشته، بی دردسر و بسیار آسان تر از گذشته نیز برایش فراهم آورده اند! همه از گذشته ی پرافتخار و شرافت مندانه حکومت به خوبی خبر داریم و می دانیم که در این نمایش های انتخاباتی (جز همآن استثنا که پیش ترآمد)، نام ها را آنگونه که بخواهند از صندوق ها بیرون خواهند آورد و پس از آن نیز با جنجال و هوچی گری احمدی نژادی نیز اعلام خواهند نمود که ببینید، این کاندید مستقل مخالفان ما که وابسته آمریکا و صهیونیست ها هستند، حتا چهار پنج هزار رأی هم نیاورد و پس ازآن تدارک بگیر و ببند و... مگر در دریدگی، دروغ پردازی، دروغ سازی و درندگی این حکومت کمترین تردید و دودلی داریم؟
اگر این هم میهنان چنان توانایی داشتند که می توانستند در مکان هایی ویژه، صندوق هایی ویژه کاندیدای مستقل خود داشته، بازرسان و نمایندگانی از سازمان ملل و دیگر سازمان ها و دولت های جهان نیز می توانستند درگیر جریان شوند، آن هنگام بود که می توانستیم امید فراوانی بر این کار داشته باشیم ولی آیا چنین امکانی وجود دارد؟ آیا نمایندگان سازمان ملل و دیگر سازمان های پشتیبان حقوق بشر می توانند به به ایران آمده و در این راه یاری نمایند؟ بنا بر این نتیجه این گام جسورانه تا زمانی که تضمینی به اجرای درست و نتیجه بخش آن نباشد، تنها به سود رژیم پایان خواهد یافت. گفته طبرزدی که این رفتار را گونه ای نافرمانی مدنی بنامیم، از دید من در باره حکومتی که با مدنیت کمترین سر سازگاری نداشته و مدنیت ویژه خود را دارد که زور و قلدری و کشتار و تجاوز است، نمی تواند همآهنگی داشته باشد.

چه راهی بهتراست؟
بنا بر این اگر چنین امکانی در اختیار کاندیدای مستقل نیست و با وجود جنبه تبلیغی خوب این حرکت در میان مردم که برای نخستین بار می تواند نشان حقیقی از ایستادگی در برابر انتخابات نمایشی باشد ولی با شناخت موجود از سیاست های حاکمیت، شوربختانه در نهایت سود آن به رژیم خواهد رسید و پس از آن نیز روشن نیست چه گرفتاری ها برای مبارزان پیش بیاورند.
از دید نگارنده بهترین راه همچنان تحریم و عدم شرکت در این نمایش است که نیروی آن این بار از گذشته نیز تواناتر خواهد بود. آیا این هم میهنان گرامی نمی پندارند که اگر به جای انتخابات نمایشی/فرمایشی همه نیروی خود را برای به میان آوردن دخالت سازمان های جهانی برای برگزاری یک همه پرسی آزاد، آرام و مسالمت آمیز بکار برده و تبلیغ آن را از هم اکنون در درون و بیرون از ایران آغاز کنیم کارساز تر باشد؟ این تنها یک دیدگاه وپیشنهاد است زیرا اینک که آتش افروزی و پشتیبانی آشکار حکومت اسلامی از ترور و تروریست و کوشش شبانه روزی آن برای دست یافتن به بمب اتم برای جهانیان روشن تر شده است، در این مورد و در سنجش با گذشته، زمینه مناسب تری برای فشار جهانی بر حکومت موجود بوده و جز مفت خوران و باج گیران، کمتر کشور و دولتی را می توان یافت که دل خوشی از این حکومت داشته و یا از آن بیزار نبوده و آن را خطری برای همه بشریت متمدن و پیشرفته ارزیابی نکند. (چیزی که سران رژیم اسلامی آن را به حساب قدرت خود می گذارند! )
اگر دیگر هم میهنان نیز که در این زمینه دیدگاه و پیشنهادی دارند، با بیان و انتشار آن در این بحث وگفت وگو شرکت کنند، شاید بتوان با تکیه بر خرد گروهی، راه های بهتری را یافت. نگارنده امیدوار است که دیگران نیز پا در این میدان گذارده و دیدگاه های خود را بیان کنند.

زیر نویس:
۱ ـ هم بیانیه و هم نوشته طبرزدی را اینجا در سایت "پیام دانشجو" بخوانید:
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-562.aspx
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-550.aspx

 

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
دوشنبه ۲۷ آبان ۱٣٨۷ - ۱۷ نوامبر ۲۰۰٨