امير هوشنگ آريان پور

7 ارديبهشت 1387



نقدي بر کتاب آقاي اسدالله مروتي



شناخت ايران شاهنشاهي از ديدگاه اسدالله مروتي
در 21 شهريور ماه سال 1354 ارتشبد خاتمي فرمانده نيروي هوايي شاهنشاهي در سانحه پرواز با " کايت" پس ازبرخورد با سخره هاي کنار سد دزدرگذشت. سالها بعد در رابطه با اين سانحه، آقاي مهري مصاحبه گر راديو 24 ساعته لس انجلس ، در مصاحبه راديويي با افرادي که با ارتشبد خاتمي نزديک يا بطريقي با ايشان در ارتباط بوده اند مطالبي را مطرح کرده است؛ بر مبناي اين مصاحبات آقاي اسدالله مروتي در کتابي تحت عنوان " سه راد مرد بزرگ" مطالب ذکر شده در اين مصاحبه ها همراه با خاطرات خود از زمان کودکي، و داستان آشنايي با سروان خلبان محمد خاتمي آن زمان و ارتشبد بعدي را در کتاب 481 صفحه اي خود برشته تحرير در آورده است.
سعي شده است در اين نقد شخصيت ارتشبد خاتمي ، شاه فقيد ، نيروي هوايي و اسدالله مروتي را با استفاده از اظهارات مصاحبه شوندگان و مطالبي که در خاطرات آقاي مروتي عنوان شده است مورد بررسي قرارداده و ارزيابي نمود.
بخش اول
نظرات اشخاص در مورد تيمسار ارتشبد خاتمي

1- مصاحبه حسين مهري با سرلشگر روحاني درصفحات 5 الي 27 کتاب
مهري سئوال مي کند و سرلشگر روحاني پاسخ مي دهد:
س – همه دوستان و نزديکان ايشان ( ارتشبد محمد خاتمي) حتي محمد رضا شاه پهلوي گفته اند که در ماه ها يا روزها و هفته هاي آخر ايشان غمگين و افسرده بوده و تعادل فکري نداشته؟! شما اين حالت را در ايشان ديده بوديد؟
روحاني- والله تعادل فکري و نداشتن تعادل فکري را که من قبول ندارم، ايشان يکي از آدمهايي بود که حقيقتاً مي خواهم اعتراف بکنم که ايشان مثل کامپيوتر کار مي کردند. ايشان هميشه تعادل فکري براي همه چيز داشتند و اگر يک مقداري غمگين بودند . . . ولي شايد به اين فکر باشم که شايد مال سن و سال بود، شايد مال خستگي بود، چون 17 سال، البته نيروي هوايي را ايشان از الف ساختند، و هميشه چيزهاي جديد براي آن داشتند، . . . ولي من بهيچ عنوان خستگي در وجود ايشان نمي ديدم بخصوص در شب آخر که خوب بنده در خدمت ايشان نشسته بودم، يادم هست که ايشان وقتي مي آمدند به آنجا با تعدادي از دوستانشان بالاخره يک مقدار مخارجي را متحمل مي شد، براي اينکه اين مخارج روي دوش پايگاه نباشد، وظيفه من فرمانده پايگاه بود که من قشنگ صورت حساب بدهم به شخص ايشان، ايشان هم نقد همانجا پرداخت مي کردند و يک چيزي بين آنموقع ها 700 تومان تا 1200 تومان و آن شب که يادم است شده بود 710 تومان. گفتم تيمسار شده 710 تومان. ايشان 800 تومان بمن دادند ودستشان را گذاشتند روي دوش من گفتند: آمريکا بودي؟ گفتم بله! گفتند "Keep the change" (1) [ ترجمه: اضافه اش مال خودت!]
س – از چه زماني خاتم "قهرمان " شما ها بود؟
ج – از آن روز اولي که اسم تيمسار خاتم به گوش من خورد. . . وقتي داريم راجع به انساني صحبت مي کنيم و راجع به يک مردي صحبت مي کنيم، راجع به يک فرماندهي صحبت مي کنيم واقعاً آنچه که ما در طول 30 سال(2) از ايشان ديده ايم همه چيز درجه يک . در فرماندهي، در رهبري صحبت نداشت. مورد تائيد همه کس بود.
س – شنيدم که تيمسار خاتم علاوه بر مديريت و شم نيرومندي که در کار پيشرفت نيروي هوايي داشتند، مي گويند يکي از معدود ژنرالهاي ايراني بودند که شم سياسي داشتند و استراتژي هاي سياسي آينده را مي شناختند و بهمين مناسبت بعضي از جمله ارتشبد جم مي گويند اگر زنده بود مسير تاريخ ايران عوض مي شد.
ج – والله ايشان خيلي مطالعه مي کرد. يعني در همان روزهايي که مي آمدند به سد دز، انواع روزنامه هاي مختلف آنجا بود و ايشان تنها اينها را مي خواندند. مطالعه مي کردند. شم سياسي حتماً داشتند. (3) . . . در مورد سانحه اي که منجر به مرگ همسر اول ايشان پري خديوي گرديد مهري سئوال مي کند و جواب روحاني چنين است:
. . . رفتيم به ديد و بازديد عيد نوروز در باشگاه افسران در دوشان تپه . . . همينطور که ما دور ايشان ايستاده بوديم تيمسار خاتم گفتند: بيائيد برويم آشيانه بالا را بازديد کنيم. . يک گروهبان جوان آمريکايي هم بود بنام " لي لي" تيمساز گفتند مي خواهند او را هم ببينند ما همه جلوي آشيانه ايستاده بوديم. يک آقاي جواني بنام گروهبان ليلي ، اين جزو مستشارها بود. تيمسار گفتند بياييد جلو ببينيد اين خودش فشفشه درست کرده است. فشفشه اختراع کرده است (4). . . در همين لحظه بود که صداي يک انفجار عجيب شنيده شد و من يک مقدار سنگين خاک ديدم . . و خانم پري خاتم روي زمين خوابيده و گردنش حدود نصف گردن کنده شده و نيست و اندازه يک سيب درشت از گردن ايشان کنده شده بود و خون روي زمين طوري حرکت مي کرد و جريان داشت که صداي حرکت آن شنيده مي شد. . .
مهري: اين انفجار بر اثر همان فشفشه بود؟
روحاني: بله اين آدم آمده بود يک لوله را گرفته بود، داخل آن را مواد منفجره گذاشته بود و دو سر آنرا بسته بود و با يک فتيله مي خواست آنرا منفجر بکند و بفرستد بالا (5)
و حالا حساب ها چقدر درست يا غلط بود نمي دانم. اين فشفشه منفجر شد و اولين چيزي که ديدم اين بود که گروهبان لي لي دستش را تکان مي داد اما دست ندارد (!) دست او هم جا بجا تا آرنج قطع شده بود (6). . .
زير نويس :
(1)- الف- تشبيه تيمسار روحاني که: " ايشان مثل کامپيوتر کار مي کردند" با عملکرد تيمسار خاتمي مغايرت دارد. اين چه گونه کامپيوتري است که ، از سوابق يکي از فرماندهان انگشت شمار پايگاه هاي نيروي هوايي که درجه سرلشگري داشت و هر هفته براي ورزش اسکي و پرواز کايت به پايگاهش مي رفت ؛ اطلاعي نداشته و نمي دانسته است که اودر آمريکا بوده و ياخير!؟
ب - برابر قوانين ارتشي، باشگاه قايقراني نيروي هوايي در سد دزمي بايستي داراي مسئولي با درجه افسري جزء بوده باشد. معمولاً اين مسئول کسي است که صورت حساب هزينه هاي افسراني را که به سد دز مي رفتند تهيه و به آنها ارائه مي کرده است. ارائه صورتحساب هزينه ها در خور شان و مقام يک فرمانده پايگاه با درجه سرلشگري نيست که در جيب خود داشته و به فرمانده نيروي هوايي تقديم کرده باشد!؟
پ - آيا مي توان قبول کرد که فرمانده پايگاهي با درجه سرلشگري مبلغ 90 تومان از فرمانده نيروي هوايي دريافت کند آنهم به صورتي کاملاً زننده و توهين آميز
" Keep the change" که براي دادن انعام به راننده تاکسي و يا پيشخدمت ها بکار برده مي شود. ما قضاوت در اين مورد را بعهده خواننده واگذار مي کنيم
(2)- ( تيمسار روحاني در سال 1332 وارد خدمت نيروي هوائي شد و در سال 1355 تيمسار خاتم در گذشت، لذا روحاني فقط 23 سال در خدمت خاتم بوده است و نه 30 سال. علاوه بر اين روحاني جز خاتمي فرمانده ديگري نداشته و نديده بود که بتواند با مقايسه آنها با يکديگردر مورد نحوه فرماندهي ارتشبد خاتمي اظهار نظري کرده باشد!
(3)- آيا با خواندن روزنامه و يا مجله تا بحال کسي سياستمدار شده و يا در رشته اي متخصص گرديده است؟!
(4)- البته فشفشه را چيني ها چهار هزار سال قبل اختراع کرده بودند و لذا گروهبان لي لي مخترع آن نبود!
(5)- با انفجارکنترل نشده از آن نوع گروهبان لي لي، هم چيز نابود مي شود از جمله خود آن، ولي مطمئناً چيزي به بالا پرتاب نمي شود!
(6)- اگراظهارات سرلشگر روحاني همراه با حقيقت باشد! آيا همين بي توجهي و بي فکري فرمانده نيروي هوايي گواه اين امر نيست که ايشان بدون بررسي و تحقيق به يک گروهبان مستشاري آمريکا اجازه داده است که مبادرت به انجام چنين کار خطرناکي نموده و شخصاً باتفاق عده زيادي در برنامه آزمايش موشک اختراعي و يا بقول تيمسار روحاني فشفشه اختراعي گروهبان لي لي شرکت کند؟! و در نتيجه عمل احمقانه، آن گروهبان، همسرجوان فرمانده نيرو جانش را از دست داده و گروهبان لي لي دستش را !؟ آيا پذيرش يک گروهبان بي سواد آمريکايي در نيروي هوايي شاهنشاهي را نمي توان بزرگترين سرشکستگي براي آن نيرو دانست؟! ضمناً در آن دوران پذيرش مستشاران معمولاً با نظر فرمانده سه نيرو انجام مي گرفت، يعني تيمسار خاتم بسادگي مي توانست مستشاران را قبول نکند. اگر اين اتفاق در نيروي زميني يا دريايي رخ داده بود مطمئناً فرمانده آن نيرو فوراً برکنار و تحويل کميسيون پنجنفري گرديده بود ! پس چگونه است که تيمسار خاتم در شغلش باقي مي ماند؟ آيا چون ايشان به علت نزديکي به شاه، بالاتر از قانون قرار گرفته بود، لذا نبايستي تحت تعقيب قرار مي گرفت؟!
ولي با تماسي که با يکي از امراي ارشد و وارد به امور نيرو هوايي گرفتم، مشخص گرديد که اولاً گروهبان لي لي يک استوار ارشد آمريکايي و متخصص در تعميرات هواپيماهاي قديمي ملخ دار " سندر بولت" که کشور آمريکا قبلاً به کشور ترکيه واگذار کرده و سپس جهت آموزش خلبانان در اختيار نيروي هوايي ايران گذارده شده بود، بوده است. استوار لي لي در راس هيئتي براي تعمير هواپيما هاي " ساندر بولت به شهر ديار بکر در ترکيه رفته و پس از يکماه موفق شدند هواپيما هاي فوق را آماده پرواز به ايران کنند. در اين ماموريت ستوان وحدتي( که در يکي ازسوانح هوايي بهلاکت رسيد) و ستوان خرمي (سرلشگر بعدي) و افسران هوايي ديگري شرکت داشتند ولي ستوان روحاني آنروز در بين آنها نبود و آشنايي با استوار لي لي نداشت. ثانياً در آنروز هدف پرتاب موشک نبود، بلکه اجراي مراسم آتش بازي به مناسبت فرا رسيدن نوروز بوده است.

مصاحبه حسين مهري با تيمسار مهرمند صفحات 28 الي 36

تيمسار فرمند تيمسار خاتمي را اينطور توصيف مي کند:
" تيمسار ارتسبد خاتمي واقعاً يکي از بهترين فرماندهان مملکت ما بودند. در کارها با اراده، با قدرت بود، قدرتش شايد يک کمي از نزديک بودن به شاه بود. البته اين قدرت را خودش ساخته بود، چون ورزشکار فوق العاده اي بود، ايشان در رشته هاي فوتبال، بسکتبال، تنيس، واليبال، اسکي روي آب، و اسکي روي برف خارق العاده بود.
مهري: شما فرموديد که تيمسار خاتمي برخوردار از يک قدرت و اراده نيرومند بود. آيا براي ساختن يک نيروي هوايي مدرن ايشان قدرت برنامه ريزي هم داشت؟
جواب: ايشان يک ستاد خوبي داشت . . . يک مورد را مطرح مي کرد و ستاد روي آن کار مي کرد. در زمان فرماندهي او ده پايگاه در ايران ساخته شد، و آخرين پايگاه هم در چاه بهار بود که شايد يکي از بزرگترين پايگاه هاي جهان بود. يک پايگاه بسيار بزرگ و بسيار مدرن که نيروي دريايي و نيروي زميني هم در کنار آن پايگاه ساخته بودند و خرج فوق العاده زيادي شده بود که نمي دانم الان چه مي کنند!(7) من اعتقاد راسخ دارم که اگر ايشان مي بود و بعنوان فرمانده ارتش ، با آن تدبير و اراده اي که داشت مسلماً برنامه اينطور انجام نمي شد. حالا چرا ايشان زودتر در واقع 4 سال قبل رفته اين خودش مسأ له اي است. من به اين اعتقاد دارم که شايد يک کشور ديگري احياناً دستش در اين کار بوده است و نه شاه يک کشور! . .
س- آيا اين درست است که آمريکايي ها ايشان را بعنوان جانشين شاه انتخاب کرده بودند؟ و احياناً شاه موجب شده است که اين سانحه پيش بيايد؟
ج- براي من، من دليلي نمي بينم که شاه. . . چون ايشان به شاه خيلي وفادار بود. . . و شايد من بتوانم بگويم از سمت کشوري به ايشان پيشنهاد شده باشد. . . من نمي دانم. . .
ولي اينکه شاه ايشان را از بين برده باشد، من فکر نمي کنم چنين چيزي باشد.
زير نويس:
(7)- براي اطلاع تيمسار مهرمند و ساير امراي نيروي هوايي ضروري است گفته شود که در سال 1356 پايگاه عظيم هوايي چند بيلون دلاري چاه بهار که در همان ايام بگونه آزمايشي بصورت عملياتي درآمده بود، و چند هزار افراد نيروي هوايي همراه با جديدترين هواپيماهاي جنگنده (احتمالاً F-16 و F-4 ) در آن جا مستقر شده بودند؛ ناگهان به دلايلي! از عملياتي کردن آن خودداري و شروع به تخليه پايگاه و انتقال هواپيما هاي جنگي به ساير پايگاه ها شد! چرا؟! توجه شود که تيمسار مهرمند از دادن جواب صريح به سئوال آقاي مهري که آيا خاتمي برخوردار از يک قدرت و اراده نيرومند بود طفره رفته است!
مصاحبه با سپهبد اکبر کمپاني صفحات 37 الي40

تيمسار سپهبد کمپاني بمدت 14 سال و چند ماه فرمانده آموزش هاي نيروي هوايي بوده است
س- تيمسار کمپاني سابقه آشنايي ودوستي يا همکاري شما با تيمسار خاتمي به چه زماني بر ميگردد؟
ج- من با آقاي محمد امير خاتمي يا مرحوم ارتشبد خاتمي از سال 18- 1317 تحصيلي در کلاس ششم دبيرستان نظام آشنايي پيدا کردم و در خوابگاه مشترک بوديم. ايشان در همان روزها ضمن اينکه به خودسازي خودش از نظر جسمي مشغول بود، با توجه به تسلطش به زبان انگليسي از همان موقع بمطالعه نشريات خارجي در مورد صنعت هواپيمايي و بخصوص پرواز علاقه زيادي نشان مي داد. . . در سال 1322 درست بعد از جنگ، که ما تازه افسر شده بوديم ايشان و چند افسر ديگر براي تکميل پرواز به انگلستان اعزام شدند و بازگشتند (8). . . من با ايشان رفت آمد خانوادگي نداشتم ولي موقعي که سرتيب شد با دسته گلي به منزلشان رفتم و گفتم من آمده ام که تبريک بگويم ولي اجازه بدهيد که از دور ما با هم دوست باشيم همانطور که هميشه دوست حقيقي بوديم!
س- علت اينکه چنين مطلبي را گفتيد چه بود تيمسار؟
ج- دليل چنين مطلبي بيشتر از اين نظر بود که همان اندازه که ايشان به خود متکي بود من هم دوست داشتم در نيروي هوايي به خود متکي باشم. (9)
س – تيمسار يک توصيفي بفرماييد از طرز اخلاق، رفتار، سجايا، مشخصات، صفات خاتمي.
ج – او بطور کلي مردي با اراده قوي بود، فوق العاده به خود متکي بود، داراي قدرت نفوذ کلام بود. او به علت اينکه به کارش وارد بود و دايم براي تکميل اطلاعات هوايي اش بخصوص مطالعه مي کرد در زير دستانش نفوذ خاصي داشت. او فرمانده اي بود به نظر من شجاع،سريع، ثابت قدم و قابل اعتماد. من اصولاً فکر مي کنم او بخاطر خود کافي کردن نيروي هوايي در تامين تسهيلات و تجهيزات آموزشي بخصوص و تامين مراکز آموزشي در ممالک صنعتي و پيشرفته دائماً در کوشش بود و حتي بالاتر از همه. . . . جايگزين کردن افسران به جاي مستشاران بود ايشان بي اندازه حساسيت نشان مي داد. . .او با افسران و درجه داران و همافران نيروي هوايي دائماً در تماس بود و از نزديک با آنها ارتباط داشت و همه او را دوست مي داشتند (10). . .
زيرنويس:

(8)- جنگ دوم جهاني در سال 1324 پايان يافت و نه در سال 1322!
(9)- البته بهمين دليل اتکاء به خود بود که ايشان تا درجه سپهبدي ترقي کرده و بر خلاف کليه اصول مديريت و فرماندهي بالغ بر 14 سال در همان شغل باقي ماندند!؟
(10)- شايد منظور تيمسار سپهبد جايگزين کردن افسران بجاي مستشاران آمريکايي
از نوع استوار لي لي است؟!
يکي از امراي نيروي هوايي اظهار مي کند که سپهبد کمپاني يکي از ارزنده ترين افسران فني نيروي هوايي بود که پس از طي دوره تعمير و نگهداري هواپيما در آمريکا به ايران مراجعت و در سمت افسر فني تيپ يکم شکاري در قلعه مرغي شروع بکار کرد و سيستم تعمير و نگهداري جديد را در نيروي هوايي پياده کرد.( در کدام کشوري از جهان ميتوان تعمير کار موتور هواپيمايي را جستجو کرد که تا درجه سپهبدي پيش رفته باشد!؟)

   

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .