خليج فارس، نماد ماناي ايرانيان

 

اسماعيل سلطنت‌پور

 

جمله‌اي از ماكيا‌ولي انديشمند و فيلسوف ايتاليايي نقل شده كه مي‌گويد: يك قدرت به آساني براي خود نام مي‌گيرد اما يك نام به راحتي براي خود قدرت نمي‌آورد!

نمادها در طول ساليان سال شكل مي‌گيرند و شايد صدها سال مي‌گذرد تا يك كشور به نماد و نشانه‌اي ملي دست مي‌‌يابد و بي‌شك پاسداشت و نگهباني از اين نمادها امري اجتناب‌ناپذير به‌شمار مي‌رود.

از طرفي مگر جز اين است كه در همه جوامع به وحدت و يكپارچگي ملي به‌عنوان شاخصي در جهت بقاي دولت- ملت نگريسته مي‌شود و در اين رابطه جاي شك و ترديد وجود ندارد كه نمادهاي ملي به تقويت هويت ‌و در نهايت حفظ يكپارچگي ملي مي‌انجامد.

نقطه عكس اين قضيه نيز صادق است كه بي‌اعتنايي اعضاي جامعه نسبت به نمادها و علائم ملي مي‌تواند به سست شدن پايه‌هاي اجتماعي و در ادامه بي‌اعتنايي مردم به هويت ختم شود كه اگر از جامعه‌اي هويتش گرفته شود بقايش ديري نمي‌پايد. خليج فارس كه چندي است خليج تا ابد فارس خوانده مي‌شود از جمله نمادهاي ماناي ايرانيان است كه مرور اسناد و مدارك تاريخي نشان مي‌دهد ماهيت وجودي ايران و خليج فارس با هم رابطه‌اي مستقيم داشته به‌گونه‌اي كه در هيچ دوره‌اي از تاريخ نمي‌توان ايران را بدون خليج فارس يافت يا اينكه بر محدوده اين خليج نيلگون نام ديگري مشاهده كرد.

وضع جغرافيايي

خليج فارس كه پارس نيز ذكر شده است آبراهي است در امتداد درياي عمان و در ميان ايران و شبه‌جزيره عربستان با مساحت 233هزار كيلومتر مربع كه بر همين اساس بعد از خليج مكزيك و خليج هودسن سومين خليج بزرگ دنيا به‌شمار مي‌آيد.

خليج فارس از شرق از طريق تنگه هرمز و درياي عمان به اقيانوس هند راه دارد و از غرب به دلتاي رودخانه اروند و ايران، عمان، عراق، عربستان سعودي، كويت، امارات متحده عربي، قطر و بحرين در مجاورت خليج فارس قرار دارند.

قرار گرفتن منابع نفت و گاز درخليج فارس و سواحل و نيز ويژگي‌هاي ديگر اقليمي، آن را به نقطه استراتژيك در منطقه تبديل كرده است. خليج فارس كه پيشينه آن به حدود 500 هزار سال قبل برمي‌گردد از طريق تنگه هرمز به درياي عمان و درياي آزاد راه يافته و نزديك به 130 جزيره كوچك و بزرگ در آن واقع شده است كه جزيره لارك، ابوموسي و تنب بزرگ و كوچك، قشم، هنگام، لاوان و كيش در ساحل ايران قرار گرفته‌اند. جزيره قشم به مساحت 115 كيلومتر مربع بزرگترين جزيره خليج فارس است و بحرين تنها كشور جزيره‌اي دنياي عرب به‌شمار مي‌رود.

اهميت استراتژيك

خليج فارس هم از نظر نظامي، استراتژيك و هم از جهت ژئوپليتيك نقطه‌اي استثنايي در كره خاكي محسوب مي‌شود.
استراتژيك از آن جهت كه نفت و گاز منطقه به آن وابسته است و حجم عظيمي از سوخت دنيا از تنگه هرمز عبور مي‌كند لذا تسلط به خليج فارس مي‌تواند تسلط بر منطقه تلقي شود آنچنان كه سال‌ها قبل ايران به لحاظ موقعيت جغرافيايي ژاندارم منطقه نام گرفته و به نوعي به ستون امنيتي براي عبور و مرور مصون از خطر سوخت تبديل شده بود. تنگه هرمز علاوه به نقش خروج نفتكش‌ها به عنوان ممر و آبراه ورودي مايحتاج مردم منطقه از غرب نيز ايفاي نقش مي‌كند و در يك جمله در حالت بالقوه خليج فارس براي كشورهاي منطقه امكاناتي خارق‌العاده به‌وجود آورده است.

نام خليج فارس

تا اينجا مقدماتي ذكر شد تا اهميت و نقش بسيار حياتي خليج فارس در منطقه تا حدي روشن شود اما بحث اصلي اين نوشتار در حقيقت پي‌جويي و كنكاش پيرامون نام اين محدوده است چرا كه بنا به دلايلي در سال‌هاي اخير زياده‌خواهي‌هاي اعراب و شايد هم كوتاهي‌هاي ما زمينه‌اي فراهم كرده كه در چند مقطع نام‌هاي جعلي و غيرقابل استناد براي نامگذاري خليج فارس مورد استفاده قرار بگيرد.

خليج فارس از جمله كهن‌ترين نام‌ها در اسناد تاريخي به‌شمار مي‌رود و بر اساس اين مستندات اولين قوم‌هايي كه نام خليج‌فارس را در دنيا به كار برده و آن را به رسميت شناخته‌اند يونانيان در 6 ق.‌م و سپس روميان بوده‌اند و هرودت پدر تاريخ نيز در نوشته‌هاي خود به نام خليج فارس اشاره كرده است.

جالب اينجاست كه ساليان متمادي تمامي مورخان يا ساكنان منطقه به دلايلي دو نام درياي عربي و خليج فارس را به كار مي‌بردند، به نحوي كه از آغاز درياي احمر خليج عربي نام گرفته بود و خليج فارس نيز كه نامي قديمي‌تر داشت و شايد براي تمايز قائل شدن بوده كه درياي احمر را خليج عربي ذكر كرده‌اند.

در قرون وسطي آسيايي‌ها و اروپايي‌ها در كتاب‌هاي تاريخ و جغرافي و در منابع و نقش‌ها و ديگر مدارك نام خليج فارس را به كار مي‌برده‌اند و اين در حالي است كه در نقشه جهان‌نما واقع در كليساي هارتفورد نيز به اين نكته اشاره شده، در اوستا هم در چند جا از خليج فارس به نام درياي پوئي‌تيك ياد شده است. سند ديگري كه در حال حاضر در موزه بريتانيا نگهداري مي‌شود نقشي است كه در زمان يكي از پادشاهان بابل ترسيم شده و شرح پيرامون وضعيت نقشه به وضوح به خليج فارس اشاره دارد.

اناكسمين  ‌610-546 پ. م در نقشه جهان خود از خليج‌فارس نام برده و هكاتئوس ملطي نيز كه از سرشناس‌ترين جغرافي‌دانان عصر خود بوده نقشه‌اي ترسيم كرده كه در آن خليج فارس و خليج عربي (درياي سرخ) متمايز از هم مشاهده مي‌شوند. اين در حالي است كه نويسندگان ديگر يونان مانند كنزياس، گزنفون و استرابون نيز خليج فارس را با نام پرس پارسه، پرساي و پرس‌پوليس نامگذاري كرده‌اند. سنگ‌نبشته داريوش كبير نيز سند محكم ديگري است كه در آن نام درياي پارس آمده است.

ديسنار كوس 325- 285 پ.م، اراتوستن سيرنايي 376ـ194 پ.م و هيياركوس هر سه از جغرافي‌دانان بزرگ و نقشه‌نگاران قهار عصر خود بوده‌اند كه در آثار خود خليج فارس و خليج عربي (درياي سرخ) را متمايز از هم معرفي كرده‌اند. آريانوس تاريخ‌نگار يوناني هم در سده 2 پ.م نام پرسيكن كااي تاس را كه ترجمه درست خليج فارس است به كار برده و دانشمندان ديگر هم در آثار خود به اين نكته اشاره داشته‌اند.

از سرشناس‌ترين آنان بطلميوس است كه اطلسي جامع از جهان كشيده و در آن بدون هيچ ابهامي آب‌هاي جنوب ايران را پرسيكوس سينوس (خليج فارس) نام نهاده كه همين اصطلاح بعدها بر زبان‌ها باقي ماند.

بعد از اسلام

در آثار تاريخي و جغرافيايي دوران اسلامي براي اشاره به خليج‌فارس از نام‌هاي درياي فارس، خليج العجم، بحرالفارسي و الخليج الفارسي استفاده شده است و ابوالقاسم عبدالله ابن عبدالله ابن احمدبن خرداد از تاريخ‌نگاران مسلمان در كتاب المسالك الممالك نوشته است: درياي فارس كه درياي بزرگي است داراي جزر و مد نمي‌باشد مگر 2 بار در سال. قدامته‌بن جعفر و احمدبن ابي‌يعقوب نيز از تاريخ‌نگاران اسلامي به درياي فارس اشاره كرده‌اند به خصوص در كتاب معروف تاريخ يعقوبي به خليج فارس اشاره شده است. اما كهن‌ترين كتاب جغرافيا به زبان فارسي حدودالعالم من المشرق الي‌المغرب است كه در آن خليج پارس آورده شده است.

ذكر تك تك مستندات اگرچه استحكام و ثبوت قطعي‌تر نام خليج‌فارس را نشان مي‌دهد اما نام بردن از همه اين مدارك و بيان جزئيات آنها بحثي كلان و مفصل‌تر مي‌طلبد.
در دنياي غرب از سال 1648 تغيير عمده‌اي در نام خليج فارس به تثبيت رسيد كه بر اساس آن همه نام‌هاي محلي و بومي به نام يكپارچه و نهايي persiangulf تغيير يافت كه اين نام تاكنون نيز پابرجا بوده است.
جالب اينجاست كه در بين خود اعراب نيز اينگونه نيست كه همگي از نام جعلي استفاده كنند بلكه بسياري از نويسندگان و دانشمندان عرب از جمله جرجي زيدان، طه‌الهاشمي، دكتر نوفل، قدري قلعجي، نذير فنظه، علي حميدان و... همگي از نام صحيح خليج فارس استفاده كرده‌اند و البته بسياري از آنان هم ضمن نكوهش تلاش برخي براي جعل نام خليج فارس بر به كار بردن نام صحيح، تاكيد كرده‌اند و در دايره‌المعارف معتبر و مشهور المنجد از اصطلاح خليج فارس استفاده شده است.

شايد جالب باشد بدانيد يكي از نخستين تلاش‌ها براي جعل نام خليج فارس در سال 1958 توسط سرهنگ عبدالكريم قاسم صورت گرفت آن هم با هدف جلب احساسات و ترغيب حس ناسيوناليستي اعراب كه بعد از او عبدالناصر، رهبر مصر نيز كه داعيه رهبري جهان عرب را داشت قدم در تحريف تاريخ گذاشت.

اين توهم توطئه نيست بلكه حقيقتي تلخ در تاريخ است كه نشان مي‌دهد نخستين‌بار واژه مجعول خليج عربي توسط يكي از كارگزاران انگلستان به كار رفته است و البته قبل‌تر از آن در سال 1937 پرونده‌اي تحت عنوان تغيير نام خليج فارس در وزارت خارجه اين كشور تشكيل شده بود و در سال 1981 هم وزير دفاع ريگان با هدف ضربه زدن به ايران تصميم به جعل نام خليج فارس گرفت و در اين راه از حقوقدانان وزارت خارجه اين كشور استفسار كرد و بعد از بررسي كارشناسانه، حقوقدانان هشدار دادند كه اين كار باعث ايجاد يك رويه حقوقي مي‌شود بنابراين جعل رخ نداد اما در آمريكا تنها از عنوان خليج استفاده شد.

جاي بسي تاسف است كه عرب‌زبانان همسايه هرچيزي را دستاويز بروز تنش قرار مي‌دهند و به بهانه‌هاي واهي نسبت به حقوق و مالكيت‌هاي مادي و معنوي ايران دست‌درازي مي‌كنند.
آنچنان كه گفته شد شكل‌گيري يك نماد سال‌ها به طول مي‌انجامد و صدها سال گذشته تا نام خليج فارس بر نقطه‌اي از كره خاكي نقش بسته و صدها سال خاطرات مردم ايران حول اين نام بوده و چگونه است برخي به خود اجازه مي‌دهند يك شبه دارايي صدها ساله ديگري را به تصرف خود درآورند.

در 1990 اعراب قطعنامه‌اي را در مجمع عمومي سازمان‌ملل مطرح كردند تا نام خليج‌فارس به خليج عربي تبديل شود اما سازمان ملل با استناد به اينكه خليج فارس نامي باستاني است آن قطعنامه را رد كرد.
مرور ديگر اسناد حقوقي و بين‌المللي نيز نشان مي‌دهد كه به‌رغم همه تلاش‌ها براي تحريف حقايق تاريخي تاكنون موفقيتي عايد نشده هرچند هرگونه كوتاهي و كرختي مي‌تواند جسارت زياده‌خواهان را تحريك كند.

از سال 1507 تا 1560 در تمامي موافقتنامه‌هايي كه پرتغال، اسپانيا، هلند، انگليس، فرانسه، بلژيك و آلمان و... در منطقه امضا كرده‌اند از نام صحيح خليج‌فارس استفاده شده و در متن موافقتنامه‌اي كه انگليس با عرب‌هاي كرانه جنوبي خليج‌فارس امضا كرد مرتب به نام خليج‌فارس اشاره شده و از آن به بعد (1820م) در تمام موافقتنامه‌هاي اعراب از عبارت الخليج‌الفارسي استفاده شد كه از آن جمله مي‌توان به سند استقلال كشور كويت اشاره كرد كه در 1961م در دبيرخانه سازمان ملل ثبت شده است و اين در حالي است كه دبيرخانه سازمان ملل طي يادداشت شماره AD311/1GEN نوشت: «در اسناد و نقشه‌هاي جغرافيايي منطقه آبي بين ايران از سوي شمال و شماري از كشورهاي عربي از سوي جنوب به نام خليج‌فارس ناميده مي‌شود و بر پايه اين يادداشت هر گاه در اين سازمان از نام‌هاي ساختگي و نادرست به جاي خليج‌فارس استفاده شود ايران به دبيرخانه سازمان ملل تذكر مي‌دهد و دبيرخانه سازمان ملل در يادداشت ديگري به شماره LA45/8/2(C) در سال 1984 ميلادي اعلام كرد: لازم است در اسناد بين‌المللي در موضوعات جغرافيايي هماهنگي و يكنواختي وجود داشته باشد لذا دبيرخانه معتقد بوده است بايستي اصطلاح خليج‌فارس در اسناد و نقشه‌ها و... به كار رود...

حداقل پنج سند و قطعنامه ديگر از سازمان ملل دال بر رسميت تاريخي، جغرافيايي و حقوقي نام خليج‌فارس به تصويب رسيده است و وزارت امور خارجه همواره در برابر استفاده از نام نادرست و ساختگي به جاي عنوان خليج‌فارس تذكر داده و اعتراض كرده است.
در مقابل هرازگاهي مقامات و چهره‌هاي عربي و به‌خصوص امارات به تماميت ارضي جمهوري اسلامي ايران تعدي كرده و جزاير سه‌گانه ايراني را از آن خود عنوان مي‌كنند و به عبارت بهتر استفاده از نام جعلي براي نامگذاري خليج‌فارس و نيز ادعاهاي بي‌اساس پيرامون جزاير ايراني همواره ترجيع‌بند تمام جلسات شوراي همكاري خليج‌فارس بوده است.

البته لازم به ذكر است كه جعل عنوان خليج‌فارس مختص به اجلاسيه‌هاي سياسي و بين‌المللي نبوده بلكه در هر كجا كه كشورهاي عربي حضور و نفوذ داشته‌اند تلاش براي جعل نام خليج‌فارس نيز نمود داشته و اين شامل مراكز دانشگاهي، فرهنگي، هواپيمايي و... مي‌شود.

از اين جمله مي‌توان به استفاده از عناوين غلط به جاي خليج‌فارس در نقشه‌ها و نشريه‌هاي هواپيمايي اشاره كرد كه با اعتراض ايران به دبيركل انجمن حمل‌ونقل هوايي بين‌المللي در سال 1372 شمسي اشتباه رفع شد يا اقدام ديگري كه در دايره‌المعارف كمبريج انگلستان در 1376 شمسي رخ داد و اين اقدام نيز با واكنش سريع ايران منجر به اصلاح و عذرخواهي از ايران شد.

موارد ديگري استفاده از عناوين غلط به جاي عنوان خليج‌فارس رخ داده كه برخي عامدانه و با هدف تحريف بوده و برخي ديگر ناآگاهانه كه خوشبختانه هيچ‌كدام از اين دو تاكنون مداوم نبوده‌اند و هر بار كه از عناوين ساختگي استفاده شده با واكنش بدون تامل دولت و مردم ايران افراد خاطي مجبور به عقب‌نشيني و رفع اشكال شده‌اند. همگان به خاطر دارند موسسه نشنال‌ژئوگرافيك در سال 2005 اطلسي را منتشر كرد كه در آن از عنوان جعلي و ساختگي استفاده شده بود كه در نهايت با اعتراض رسمي نهادهاي دولتي و غيردولتي و به‌خصوص مردم عادي، اين اطلس اصلاح شد.

شيطنت‌ها ادامه يافت و موزه لوور فرانسه نيز اقدام به درج عنوان جعلي به جاي خليج‌فارس براي شناساندن آثار تاريخي ايران كرد و اگرچه با نامه رسمي ايران نام‌هاي جعلي از موزه لوور نيز حذف شد اما بعدها مشخص شد قراردادهاي چند ميليارد دلاري ابوظبي با موزه لوور با جعل نام خليج‌فارس بي‌ارتباط نبوده است.

كشورهاي ثروتمند عربي براي تصرف نمادهاي معنوي ايران به خصوص عنوان خليج‌فارس و جزاير سه‌گانه به هر كاري دست مي‌زنند و در مقابل در ايران اگرچه تاكنون پاسخ‌ها به نسبت سريع داده شده اما به نظر مي‌رسد اقدامات فرهنگي و تبليغي در جهت معرفي خليج‌فارس به مردم جهان و نيز جلوگيري از طرح مكرر ادعاها و دست‌درازي‌ها ناكافي بوده است و چگونه است كه اعراب براي جعل يك عنوان ميلياردها دلار هزينه مي‌كنند اما ما براي حفظ و نگهداري سرمايه‌هاي معنوي خود هزينه نمي‌كنيم؟

بار ديگر به جمله آغازين مطلب از ماكياولي بايد اشاره كرد كه اگر ايران در ساليان گذشته توانسته بود نام خليج‌فارس را تثبيت بخشد حكايت از قدرتمند بودن ايران دارد و مبادا اين قدرت تاريخي رو به تحليل تلقي شود.

 

منبع : عصر ايران

 

   

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .