مهندس ادب و دموكراسی !

 

دكتر سید هاشم هدایتی

 

مهندس بهاالدین ادب ، نماینده مردم كردستان در مجلسین پنجم و ششم به واسطه برخی ویژگی های فردی ، اجتماعی و فرهنگی – ونیز رفتارهای سیاسی- در اواخر عمر خود به یك الگوی قابل تامل در میان مردم منطقه تبدیل شد. وی در سال 1373 برای اولین بار  در كسوت یك فعال سیاسی وارد عرصه انتخابات مجلس شورای اسلامی شد و به واسطه پیشینه فنی واقتصادی به طیف تكنوكرات های مجلس پیوست. ادب فرزند یك خانواده نسبتا ثروتمند و خوشنام سنندجی بود كه پس از ورود به دانشگاه در اثر هوش وخلاقیت های فردی به یك مهندس موفق عمران تبدیل شد. سختكوشی او باعث شد در نقش یك مدیرتوانمند در انجمن پیمانكاران و نظام مهندسی تهران و كشور به عنوان یك كارآفرین ایفای نقش كند. حمایت پیمانكاران مطرح كشور از نامزدی وی در انتخابات مجلس ، زمینه را برای قدرت نمایی او در عرصه سیاست- به عنوان یك عنصر ملی- فراهم ساخت تا جایی كه خیلی زود درمجلس پنجم به یك مهره قابل توجه تبدیل شد. ادب علاوه بر دلبستگی های حرفه ای وصنفی ملی، تعلق خاطر عمیقی نیز به زادگاه خود كردستان داشت و همین امر باعث شد با فراهم شدن فضای نسبتا باز پس از دوم خرداد76 به عنوان مدافع حقوق اقلیت های قومی كشور معرفی شود. شكل گیری فراكسیون نمایندگان كردمجلس ششم، نقطه  اوج فعالیت های سیاسی ادب بود كه با همكاری مردان پرشور وعدالتجویی چون دكتر جلال جلالی زاده، پایه گذار رویه جدیدی در عرصه سیاسی برای كردهای ایران شد. حركتی كه درصورت مدیریت صحیح وتداوم آگاهانه می توانست روزنه امیدی باشد برای آینده. الگویی عقلانی وبه دور از احساس وهیجان ، كه كردها  بتوانندبه واسطه آن ،  فرمول مناسبی برای طرح وپی گیری مطالبات انسانی ومشروع خود بدست آورند.

تاریخ ایران نشان می دهد، این سرزمین صحنه دوستی ها و همگرایی ها و گاه تضادهای اقوام آریایی بوده است. هرگاه عدالت وبرابری  برسر آن سایه گسترانیده ، روابط صمیمانه و همگرایانه ای بین اقوام وساكنین برقرار بوده وهرگاه ظلم وتبعیض ، سایه شوم اش را حاكم كرده است ، دعواهای خانگی به وفور به چشم خورده است. دهه های اخیر نیز شاهد چنین رویدادهای تلخ وشیرینی بوده است. در دهه پنجاه زمانی كه بهاالدین ادب وارد عرصه مهندسی و اقتصاد شد ، فریاد گله مندی كردها از جور و تبعیض های حاكمان بلند بود. جوانان زیادی از هم دوره ای های او با اندیشه های – غالبا چپ – ناسیونالیستی برعلیه نظام مستبد ظالم حاكم شوریدند اما او راه دیگر برگزید. تولد و ظهور ادب در عرصه اقتصاد ملی كشور ، نویدی بود برای ورود كردها به عرصه ای كه غالب فعالان سیاسی كرد از آن غفلت كرده بودند. ادب با این باور وارد چنین میدانی شد كه بتواند بخشی از ضعف كردها را جبران نماید. او می گفت مبارزه سیاسی بدون پشتوانه اقتصادی – تقریبا – محال است. او تكنوكرات شد و افرادی نظیر بایزید مردوخی ، بوروكرات شدند تا ضمن نفوذ در مركز قدرت اقتصادی و مدیریت كشور زمینه را برای مشاركت كردها در آن عرصه ها فراهم كنند.  این روش در مقایسه با مبارزات سیاسی ، البته كم هزینه تر هم بود. چرا كه میدان سیاست همواره لرزان، پر تاطم وپرهزینه است.

 مهندس ادب در سال 1373 پس از یك ربع فعالیت  فنی واقتصادی ، وارد بازی سیاست شد. اما این زمان میدان سیاست با دوسه دهه پیش كاملا متفاوت بود. در دوره های پیش فضای غالب ، فضای چپ و آمیخته با مبارزات مسلحانه وچریكی بود . هم دوره ای های ادب با چنان رویه ومشیی  وارد آن عرصه شدند  ، اما اینك او به جای كوه و خانه های تیمی ، مجلس ، خانه ملت را به عنوان مقر مبارزه برگزیده بود ، روشی كه  برای فعالان خودآگاه قومی ، یك نقطه عطف محسوب می شد. این مقایسه را از این باب مطرح كردم كه تفاوت ها را بنمایانم. چراكه در خلال ساعت ها بحث و گفتگو با مرحوم ادب در جلسات دو نفره وچند نفره مطمئن بودم كه بخش عمده دردهایی كه او در جامعه كرد تشخیص داده بود تقریبا همان هایی است كه دیگرمبارزان كرد  برآن انگشت گذاشته بودند  نظیر: تبعیض های ناروا در كلیه موارد و حوزه های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ، تحقیر ، توسعه نیافتگی ، سركوب و خشونت ، توهم تجزیه طلبی در حالی كه به تعبیر او " اگر اقوام ایرانی تجزیه طلب بودند ، در روزهای پیروزی انقلاب ، كه نه ارتشی بود و نه سپاه پاسدارانی ، مدعی استقلال از مام وطن می شدند، در آن شرایط چنین نكردند ، این سندی است برعلیه ادعای مدودی اقتدارگرا " ، نگرش امنیتی به اقوام و ملیت های غیرفارس و عدم واگذاری مسئولیت ها به ایشان علیرغم دارا بودن شایستگی ها ، عدم رعایت عدالت همه جانبه سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ، تلاش برای محو هویت فرهنگی اقوام ایرانی و ایجاد نظم سربازخانه ای در مقوله فرهنگی نظیر ممانعت از آزادی آموزش و نوشتن وخواندن به زبان مادری و ....اما درمان و راه حل های برخاسته از الگوی مهندس ادب كاملا با روش های غیردموكراتیك ، خشونت آمیز ومسلحانه متفاوت بود.

روش مهندس ادب در میدان سیاست را شاید بتوان " دموكراسی خواهی مسالمت آمیز " نام نهاد. البته همه گروه ها ومبارزان چریكی كردی نیز همواره پسوند " دموكراتیك" را به عناوین خود می چسباندند اما مهندس ادب نیك دریافته بود كه رویكرد دموكراتیك با خشونت ومبارزه مسلحانه همخوانی ندارد . وبارها با اشاره به مبارزات مردانی چون گاندی وماندلا می گفت : تجربه اقوام سربلند و رهبران هشیارشان نشان می دهد كه هرگز محصول دموكراسی از لوله اسلحه بیرون نیامده است! اسلحه وجنگ و كشت وكشتار جز تنفر وكینه محصولی ندارد و كیست نداند نفرت و كینه ، دشمنان دموكراسی و مردم سالاری هستند. براین اساس وی برخلاف گذشتگان كه هرگونه همكاری با حكومت را كردفروشی تعبیر می كردند ، همكاری با نظام جمهوری اسلامی را درقلب تصمیم گیری ها ، یعنی مجلس شورای اسلامی آغاز كرد. ادب معتقد بود دموكراسی راه یك شبه رفتن نیست ، راهی است سخت ، ناهموار و حوصله طلب. همه باید از هر طریق واز هر راهی كه می توانند كمك كنند كردها وسایر اقوام در تولید وتوزیع قدرت سهیم باشند. سهمی در شان ودرخور میزان جمعیت و منابع موجود مناطق مختلف كشور. وی " تشكیل احزاب و جبهه محلی به منظور سامان دادن مسائل سیاسی و ایجاد گفتمان با حكومت و تعامل مثبت در مورد اشتراكات با احزاب ملی ، ایجاد تشكل های مدنی به منظور پاسخگویی به مطالبات غیر سیاسی و تقویت شوراهای محلی به نحوی كه با اصلاح قانون مربوطه جایگاه آن از لحاظ برخورد حكومت با آن ها و در جهت استقبال مردم در انتخاب شایستگان و اختیارات بیشتر تحقق یابد" را ابزار مشاركت جمعیت قومی كشور در سطح ملی ومحلی تلقی كرده و معتقد بود برای  حفظ تمامیت ارضی كشورباید به موارد زیر توجه شود:

" بسط دموكراسی ، توسعه ، آزادی های اساسی ، حذف دیدگاه های تبعیض آمیز و موجد تحقیر مانند خودی و غیر خودی ، احترام به فرهنگ های گوناگون موجود در كشور و استفاده از پتانسیل تنوع فرهنگی كشور در جهت ارتقای منافع ملی ، حاكمیت ملی برای اقتدار ملی با پشتوانه مردمی ، ایجاد گفتمان بین امناء و معتمدین محلی و حكومت مركزی به منظور رسیدن به تفاهم و حل معضلات مردم منطقه ، رعایت عدالت همه جانبه در حوزه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی وفرهنگی ، پرهیز ازخشونت و عملیات سركوب گرانه ، برخورد با روحیه تساهل وتسامح و مهربانانه با اتفاقات ، طرح واجرای برنامه ضربتی برای جبران عقب ماندگی ها در عرصه ها و حوزه های مختلف به منظور ایجاد روحیه مثبت در مردم و حلب و جذب آن ها به طرف حكومت"  اگر بخواهم به استناد گفته ها و رفتار مهندس ادب و درحد شناخت پانزده ساله ام از وی چارچوب تفكر سیاسی او را در قالب یك الگو ومدل ترسیم و تشریح كنم به نظرم می رسد الگوی دموكراسی خواهی ادب دارای ویژگی های زیر خواهد بود:

مرحوم مهندس ادب اصالت انسان را فراتر از رنگ و نژاد و جنسیت و مذهب می دانست. او همان اندازه كه به كردهای هم زبان هم مذهبش احترام می گذاشت ، سایر اقوام را نیزتكریم می كرد. اگر ادب بر احقاق حقوق پایمال شده كردها تاكید می ورزید از این باب بود كه كردها را بی كس می دانست و می گفت اگر ما – كردها- خود از حقوق انسانی مان دفاع نكنیم  دیگران دفاع نخواهند كرد. گاهی اصفهانی ها را مثال می زد و می گفت گروه های رقیب اصفهانی در درون احزاب و جبهه ها ، وقتی مسئله منافع اصفهانی ها مطرح می شود ، اختلافات درون حزبی و جناحی را كنار می نهند. چرا ما كردها نباید چنین باشیم! اما این حساسیت باعث نمی شد كه از منافع ملی چشم پوشی كند اظهار نظرهای كارشناسی وفنی او در حوزه عمران وشهر سازی وسایر مسائل ملی  در نطق های قبل از دستور و مذاكرات صحن مجلس  را هرگز فراموش نمی كنیم.

او یك ملی اندیش بود. مدرنیته را به خوبی می شناخت و می دانست "ملیت خود آگاه" یكی از اركان مدرنیته است و لذا وجود ظرف ایران برای اسكان اقوام ساكن درآن را یك ركن تلقی كرده و توسعه وآبادانی را در قالب یك نظام منسجم و هدفمند می دید كه بدست آحاد ملت و با مشاركت همه ساكنان آن -  ونه یه اقلیت خاص!- ایجاد شود. لذا او ایرانیت را ارج می نهاد و به صراحت ایران را مام وطن نامیده و می گفت من افتخار می كنم ایرانی هستم اما ایران هم باید حقوق انسانی مرا به رسمیت بشناسد. بارها مثال می زد و می گفت نمی شود كردها – این مرزداران غیور!- فقط برای مرزداری مورد استفاده قرار گیرند وزمانی كه بحث تقسیم منابع و تقسیم قدرت پیش می آید آنان غیر خودی تلقی شوند! ادب ایران را با وجود همه اقوام ساكن آن معنادار می دانست و براین باور بود كه ایران بدون كرد وبلوچ وتركمن وآذری و فارس وفرهنگ های متنوع ، ایران نیست و كنار نهادن هركدام از آنان به منزله قطع كردن عضوی از اعضای پیكر واحد ایران است.

ادب صنعت را ركن سوم مدرنیته می دانست و به عنوان یك تجددطلب معتقد بود بدون توسعه صنعتی و اقتصادی ، گذار از سنت میسر نیست. لذا خود سالیان درازی همانند یك تكنوكرات در راستای صنعتی شدن كشور كوشید و بر صنعتی شدن كردستان پای فشرد و در كنار فعالیت های سیاسی سالیان اخیر نیز همواره توسعه صنعتی را یك شاخص مهم تلقی می كرد.تلاش او و دیگر نمایندگان مجلس ششم در جهت تصویب " طرح توازن منطقه ای" را از یاد نمی بریم.  وی بر نقش آفرینی بخش خصوصی دركنار دولت اصرار می ورزید با این تذكر كه بدون حمایت دولت هرگز بخش خصوصی نمی تواند به تنهایی عقب ماندگی های مناطق محروم را جبران كند. اما دنبال راهی می گشت كه بتواند به صورت معقول ارتباط بین دولت وبخش خصوصی منطقه كردستان را برقرار كند كما اینكه در راستای ایده های آگاهانه او درسال 1383 در جلسه ای با حضور ایشان ،  دكتر رمضانزاده ، دكتر جلالی زاده و حقیر ، چارچوب  ایجاد " بنیاد توسعه منطقه ای كردستان" طراحی شد، اساسنامه آن تنظیم و منتشر شدكه متاسفانه وضع جسمی نامناسب وی و كارشكنی معدودی سیاست زده احساسی و ضد توسعه اجازه نداد آن كار به نتیجه برسد.اما نباید فراموش كنیم ادب درآرزوی ایجاد نهادی – كمتر سیاسی – بود كه بتواند مسئله توسعه كردستان را پی گیری نموده وبا همكاری دولت به نتیجه برساند. شاهد دیگر این باور مهندس ادب غلیظ دیدن توسعه اقتصادی و فرهنگی در محورهای ماموریت و شرح وظایف جبهه متحد كرد است كه با وصف اینكه به عنوان یك تشكل سیاسی وارد میدان شد اما ماموریت های-غیرمتعارف با وظایف یك حزب سیاسی- در حوزه های توسعه فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی به آن محول شد.

دمكراسی از نگاه مهندس ادب تنها را ه حل گذار از بحران اقوام ایرانی است. او می گفت دموكراسی درمان دردهای مزمن ما ایرانی ها –اعم از كرد و غیر كرد- است. مهندس ادب می گفت دموكراسی اگر به درستی اجرا شود همه راضی خواهند بود. مشكل كنونی كشور را نبود دموكراسی می دانست. از نظر او دموكراسی یعنی اینكه هر ایرانی با هر زبان ومذهب ونژاد وطبقه بتواند برای هر پست و مقامی نامزد شود وبه هركسی كه دلخواهش بود رای بدهد. وی وجود موانع را در كاندیداتوری برخی مقامات نافی دموكراسی می دانست. شاید درراستای تحقق چنین ایده ای بود كه درانتخابات نهم ریاست جمهوری به جد معتقد بود یك كرد نیز نامزد شود . و تلاش های فراموش ناشدنی ادب برای اصلاح نظام گزینش كشور را درهمین راستا باید دید.

حقوق بشر و دفاع از آن را باید به جد یكی از رسالت های ادب دانست. وی بارها وبارها در نطق ها واظهار نظر ها بر ضرورت توجه به آن تاكید نمود. آرزوی ادب این بود كه هیچ انسانی – به هیچ بهانه ای- از حقوق انسانی خود محروم نشود. ادب براین باور بود رعایت حقوق بشر می تواند بخش عمده گله مندی ها ونارضایتی های اقوام ایرانی را برطرف سازد زیرا عمده مسائل پیش آمده دراثر عدم رعایت حقوق شهروندی كردها است. اگر برخی از مشاغل بر كردها یا اهل سنت ممنوع شده است دراثر بی توجهی به حقوق شهروندی آن هاست. اگر بسیاری از نخبگان وكارآفرینان كرد اجازه ندارند در برخی جایگاه ها حضور یابند درمان آن در رعایت حقوق بشر است. اگر به كردها وآذری ها و دیگران اجازه نمی دهند به زبان مادری شان بخوانند وبنویسند در اثر غربت حقوق بشر است. اگر كردها اجازه تشكیل حزب ندارند و بسیاری از معضلات موجود را از همین زاویه می نگریست.ادب با چنین تفكری بود كه بر اصلاح قانون گزینش ها تاكید می ورزید چرا كه برخی  از مواد آن را مغایر با اصول و مبانی حقوق بشر می دانست.

مهندس ادب معتقد بود مسئله بحران مناطق در ایران كه هرازچند گاهی سرباز می كند از طریق تفویض اختیار اداره امور محلی به مردمان مناطق قابل حل است. اگر چه وی در  نظریات به صراحت نگفته است چه الگویی را مد نظر دارد اما به نظر می رسد دریك نگاه كلی نوعی فدرالیسم را برای ایران مناسب می دانست. البته او بسیار عاقل تر از آن بود كه به فضای كلی حاكم بركشور بی توجه باشد لذا می گفت ما برای تحقق مطالبات مشروع وقانونی كردها و دیگر اقوام ایرانی  باید بكوشیم حمایت اكثریت مردم ایران ، احزاب و نخبگان آن را با خود همراه كنیم چرا كه بدون حمایت اكثریت مردم ایران این مطالبات تحقق نخواهد یافت. ادب می دانست شعار دموكراسی دادن در ایران بدون اینكه به ذائقه ایرانیان توجه شود یك اشتباه است. و با این نگاه بود كه درنهادهای صنفی و ورزشی ملی نظیر نظام مهندسی و فرداسیون بسكتبال و امثالهم حضور فعال می یافت. مهندس ادب معتقد بود یك فعال سیاسی كرد زمانی می توند اثرگذار باشد كه به یك چهره ملی تبدیل شود.اگر بخواهم یك الگو ی  رفتاری برای مهندس ادب  بجویم باید بگویم رفتار و دیدگاه های او شبیه رفتار و دیدگاه های جلال طالبانی در سال های اخیر در عراق بود. مهندس ادب می خواست مهندس ادب ایرانیان باشد نه فقط كردستان و این نكته بسیار ظریفی است. شاید به همین خاطر بود كه نزدیك ترین یاران و همفكران خود را از میان چنین چهره هایی بر می گزید كه نمونه شاخص آن دكتر بایزید مردوخی است كه فردی است با همان ویژگی های مهندس ادب  اما در زمینه و حوزه دیگر.

تكثر وتنوع فرهنگی از نظر مهندس ادب نه تنها برای ایران تهدید محسوب نمی شد بلكه به عنوان یك پتانسیل مطرح بود. وی نادیده گرفتن ویا تهدید تلقی كردن تنوع فرهنگی وقومی درایران را ضد وحدت ملی می دانست و باور به پلورالیسم فرهنگی را یك ضرورت ملی تلقی می كرد. از این منظر بود كه درهشت سال نمایندگی حتی لحظ ای از پی گیری آموزش زبان كردی ودیگر زبان های محلی در مراكز آموزشی كشور خسته نشد و دفاع از توسعه وتقویت هویت فرهنگی كردها را درراستای تقویت هویت ملی ایرانیان می دانست.

در پایان این یادداشت كوتاه ، همانطوری كه سال پیش به برادر مرحوم مهندس ادب توصیه كردم برگزاری همایش"نقد وبررسی دیدگاه های مهندس ادب" را یك ضرورت جدی دانسته وازخانواده ، همفكران و همه كسانی كه دل درگرو تحقق دموكراسی و عدالت در ایران دارند درخواست می كنم نسبت به این مهم اقدام كنند. چراكه براین باورم مهندس ادب و دیدگاه های او اگر چه همانند هر انسان دیگر خالی از خطا و نقصان نیست ، می تواند برای نسل جدید كرد ، در شرایط كنونی داخلی ، منطقه ای و جهانی یك الگوی راهگشا به حساب آید. صاحب این قلم نیز با وصف اینكه درمواردی با ایشان اختلاف نظر داشته و بر رفتارهای سیاسی شان نقد داشته ام اما وظیفه خود می دانم در تحلیل و تدوین الگوی سیاسی مهندس ادب از هر تلاشی فروگذار نكنم ، این یادداشت كوتاه نیز درهمین راستا انجام گرفته است. سخن را به پایان می برم با ذكر چند جمله از یادداشت كوتاهی كه مرحوم مهندس ادب در دوهفته نامه هاوار چاپ شد. وی در سرمقاله شماره سه هاوار در یادداشتی كه به نظر می رسد امهات آرزوهای خود را بیان نموده است می گوید: " سلام برصلح وآشتی...سلام بر دموكراسی...سلام بر عدالت...سلام برحكومت قانون...سلام بر صفای دل ودوری از توهم ها وباندگرایی ها وسوءظن ها وكینه ها وعداوت ها...سلام بر روزی كه خودی وغیرخودی، شهروند درجه یك ودو نداشته باشیم..سلام برشایسته سالاری وحاكمیت شایستگان...سلام بر رفاه عمومی وبهره گرفتن تمامی ملت از ثروت های ملی..سلام بر استقرار حاكمیت ملی وحفظ وارتقای منافع ملی..سلام بر روزهای خوش آزادی..سلام برتواضع درمقابل ملت...سلام بر اغماض وعفو وتساهل وتسامح وبزرگ منشی...و سلام بروحدت ملی..

http://www.wetowej.blogfa.com