دولت هر مملکت در اختیار ملت است    

آخر ای ملت به کف کی اختیار آید ترا ؟

(فرخی یزدی)

 

به پیشواز سد و دومین سالروز رستاخیز ملت ایران یعنی انقلاب مشروطیت برویم

 

انقلاب مشروطیت با پایمردی فرهیختگان آزربایجانی چون آخوند زاده - طالبوف - مستشار الدوله- میرزا حسن خان تبریزی( رشدیه) – ملک المتکلمین- کسروی - ستار خان و باقر خان – تقی زاده و هم پیمانان آنها چون میرزا جمانگیر خان شیرازی – ملکم خان همراه با سران بختیاری و دلاورانی چون یپرم خان ارمنی و یک آموزگار آمریکائی که در تبریز به مشروطه خواهان پیوست و جان خویش را نیز در راه مشروطه ایرانی از دست داد و هزاران چهره نامی و گمنام دیگر در سال 1906 میلادی به بار نشست و ملت ایران را با آزادی و مدرنیته آشنا کرد و ایران برای نخستین بار صاحب پارلمان گردید.

آزادی خواهان ایران از نظر اصالت مشروطه خواه هستند. وانقلاب مشروطیت گرانیگاه لیبرالها – سوسیال لیبرالها – سوسیال دموکراتها و چپهای دموکرات در آن زمان بود و روحانیان آزادی خواه نیزرفته رفته به  آن پیوستند. به باور من باید همگی آزادی خواهان مشروطه را گرامی بدارند و به آن  بنازند و افتخار کنند. اگر امروز مردم ایران قانون اساسی مشروطیت و متمم های آنرا بخوانند و با قانون اساسی امروز ایران که جمهوری فقهاست بسنجند، گریبان خود را چاک خواهند داد و بر ساده اندیشی و بی تدبیری خویش خواهند گریست.

مشروطیت و یا جمهوریت به تنهائی کار آمد و بسنده نیست. باید به درون مایه - جهان بینی - نگرش-  دست آوردها و قوانین مدرن بر خاسته از حکومت نگریست.( از کوزه همان تراود که در اوست). جدال پاره ای از مبارزان اپوزیسیون برای اثبات اینکه جمهوری پارلمانی به مراتب بهتر از مشروطه پارلمانیست و هرکس که از مشروطه حرف بزند و یا بنویسد راستگرا – ناسیونالیست افراطی و وابسته به خانواده پهلوی انگاشته شده و سزاوار دشنام است  از تنگ نظری و درک ضعیف از دموکراسی و شیوه مملکت داریست.  

بیشترین دیکتاتوری ها در زمان کنونی در جمهوری های چون قارچ سر بر آورده در آفریقا - آسیا - خاورمیانه  و آمریکای لاتین هستند. اگر انصاف داشته باشیم در داوری های خود باید بپذیریم که هنوز هم بهترین دموکراسی های پارلمانی در کشور های مشروطه است. نگاه کنید به کشور های سوئد – نروژ -  دانمارک – انگلستان – بلژیک – اسپانیا - هلند و ژاپن که از بهترین دموکراسی های جهان هستند. در مقایسه کشور های اردن و مغرب نیز به مراتب از جمهوری های موروثی مثل کره شمالی – سوریه – کوبا – سودان و زیمبابوه دموکرات تر هستند. بایستی همینجا اشاره کرد که کشورهای عربستان سعودی –عمان – کویت حکومتهای قبیله ای عشیره ای و سلطانی هستند که اقتدار آنها ناشی از اراده مردم نیست و بر اساس سنت های قبیله ای اداره می شوند و من را با آنها کاری نیست.

و بیچارگی در اینجاست که سران جمهوری اسلامی شوربختانه الگوها و شیوه  سلاطین و شیوخ حا شیه خلیج فارس را برای خود بر گزیده اند منهای دفاع از منافع ملی و با چاشنی دشمنی با آمریکا به هر قیمت. و این در حالیست که این کشورها بخوبی منافع ملی خویش را می شناسند و از آن نگاهبانی نیز می کنند. نمونه بارز آن امارات متحده عربی است که در زمان تنها سی سال به چنان دارائی هنگفتی رسیده است که بعنوان نمونه در دو هفته گذشته ابو ظبی برج آسمان خراش  پلیموت را در نیویورک می خرد و شیخ نشین دبی تنها کشور جهان است که 85 فروند هواپیمای سوپر مدرن با دوش آب گرم و بار و سرویسهای ویزه برای خطوط هوا پیمائی خود از شرکت ایرباس خریداری کرده است.و این در حالیست که هواپیماهای خطوط هوائی ایران کهنه و یا از تکنولوژی پست و وامانده اوکراین و رو سیه است که تا کنون جان سدها نفر از هم میهنان ما را گرفته است.

امروزه شیخ نشین قطر که با ما در نفت و گاز پارس جنوبی شریک است با بهره گیری از تکنو لوژی غرب و بویژه آمریکا بزرگترین تولید کننده گاز مایع در جهان است و روابط سیاسی خود را نیز بخاطر منافع ملی کشورش با اسرائیل در سطح کامل روابط دیپلماتیک نگاه داشته است.

مراد من از این اشاره ها این است که دو لتمردان جمهوری اسلامی از پاپ هم کاتولیک تر شده اند. اگر کسی بایست از لبنان – سوریه و رهبران تندرو فلسطین پدافند نماید این کار بر عهده  کشورهای ثروتمند عرب است نه ملت ایران که زحمتکشان آن زیر خط فقر زندگی می کنند و بیکاری و اعتیاد کمر آنها را شکسته است.

  ملت بزرگ ایران در زمان خاموشی آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین پرچم آزادی خواهی را بر افراشت استبداد را طرد کرد و پادشاه مستبد را چنان از کشور راند که او پس از پناهنده شدن به سفارت روسیه  تزاری در تهران و سپس پناهندگی در ترکیه - فرانسه و مرگ زود هنگام در شهر پیزای ایتالیا در اثر بیماری قند بی نام و نشان در جائی خاک شد و همسر و فرزندانش نیز به خشم رضا شاه گرفتار آمدند و فرزندش احمد شاه نیز از سلطنت بر کنارو دریکی از هتل های مشهور پاریس در انتظار خبری از رضا شاه نشست تا مرگ در جوانی به سراغش آمد . جالب اینکه دکتر مصدق در بازگشت از ایران به اروپا حاظر نشد که با محمد علی شاه  که با او نسبت نزدیک خانوادگی  داشت در ترکیه دیداری داشته باشد.

دیکتاتورها همواره بازندگان تاریخ بوده اند و خواهند بود.

من از آن دسته از ملیون هستم که به دموکراسی پارلمانی – احترام و حقوق برابر برای  همه باشندگان در سر زمین ایران با هر رنگ ونژاد و مذهب باور دارم. حکومتی غیر متمرکز و طرفدار حقوق زحمتکشان همراه با عدالت اجتمائی و رفاه ملی و اینها از ویژگی های حکومتهای ملی و دموکرات است و در هردو ساختار حکومتی یعنی حکومت پارلمانی مشروطه و جمهوری پارلمانی تعریف می شود. نمو نه بارز آن جمهوری فرانسه و پادشاهی بلژیک هستند.

برای آگاهی جوانان یاد آور می شوم که با تمام فشار حزب توده و پیشنهاد برخی از یاران دکتر مصدق در روزهای پایانی مرداد 1332 ایشان زیر بارجمهوری نرفت و رضایت نداد و این در حالی بود که شاه کشور را ترک کرده بود. برای دکتر مصدق بسیار آسان بود که این کاررا انجام دهد و جمهوری اعلام کند ولی دکتر مصدق مشروطه خواهی آزاده بود.  در قانون اساسی مشروطه ایران همه آزادی ها در نظر گرفته شده و تعریف شده بود. آزادی احزاب – آزادی نوشتار و چاپ- دادگستری مستقل – تفیک سه قوه ( دولت – مجلس – دادگستری) و انتخابات آزاد. من اینچنین می اندیشم که در فردای آزادی بایستی ابتدا مجلس موسسان را بر پا کرد. قانون اساسی را تدوین نمود و در اختیار ملت قرار داد تا زیر نظر سازمان ملل همانگونه که در پلونوم تهران چند سال پیش بدرستی پیش بینی شده بود ملت نوع حکومت خود را نیز بتواند بر گزیند. مردم سوئد هرساله بحث مهمشان جمهوری و یا مشروطه است و یکبار نیز این بحث را به پارلمان آوردند ولی مردم سوئد هنوز بالای 70% به مشروطه باور و تمایل دارند و اینجاست که رای مردم ارزش دارد. رضا شاه با همداستانهای چپ خود به نوشته بهبودی که در خاطراتش آمده و دولت آبادی نیز به آن اشاره دارد قصد اعلام جمهوری داشت ولی زمانی که روحانیون قم پیغام دادند که کفن خواهند پوشید و مخالفت خواهند کرد از این فکر دوری گزید و تاج نادری را بر سر گذاشت ولی دکتر مصدق هیچگاه در مشروطه خواهی خود تردید نکرد.  در فردای آزادی هرنوع حکومتی را که ملت ایران  آگاهانه و طی  رفراندوم آزاد پذیرفت من نیز پذیرفته و به آن گردن خواهم نهاد و برای پیشبرد دموکراسی خواهم کوشید. اکنون جبهه ملی خواستار استقرارحاکمیت ملی همراه با دموکراسی پارلمانی در شکل جمهوری است و در این راه کوشش می کند.من نیز اکنون پیرو این اساسنامه و منشور هستم ولی باید منتظر شد و انتخاب ملت را در فردای آزادی دید و به آن نیز احترام گذاشت.  

 

زنده باد آزادی         

کاووس ارجمند        

 

دوم آگوست 2008