آفتاب آمد دلیل آفتاب

 

این روز ها در تمام رسانه های جهانی و نشستهای حقوق و آزادی های اساسی مردم از انسانی گفتگو می کنند که پس از مهاتما گاندی و مارتین لوتر کینگ جهانی را بسوی خود جلب کرده است.

مردی از قاره سیاه که در 300 سال گذشته مردم آن شاهد چپاول و تجارت برده همچنین خون ریزی ها و نسل کشی های گوناگون بو ده است.

ارو پائیان نخست با فرستادن مسیون های مسیحی به آفریقا و سپس گسیل سربازان و سوداگران مرگ به این قاره نگون بخت و لی زر خیز و با ایجاد کولونی های اروپائی و انتقال دارائیهای رو زمینی و زیر زمینی این قاره بکر و دست نخورده و همچنین تقسیم آن بین خود و گماردن اونی فرم پوشان بی رحم و ایجاد کشورهای ساختگی چنان جنایاتی را به بار آوردند که برای همیشه بصورت لکه ننگی بر دامان انسان مدرن و متمدن به جای خواهد ماند.

در این تهاجم بزرگ بریتانیای کبیر گوی سبقت را از د یگر هم تایان اروپائی خود چون فرانسه - آلمان - ایتالیا و پرتقال ربود. اروپائیان با گماردن و پشتیبانی از سرهنگها و ژنرالها ی یک شبه که خود اروپائیها آنها را خلق کردند چون مو بوتو - موسی چومبه - ایدی امین از نمونه های بومی آن و از نوع وارداتی آن یان اسمیت نخست وزیر رودزیا " زیمبابوه " کنونی و رهبران رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی را بیشتر هم نسلان من بخوبی می شناسند و به یاد می آورند.

بی تردید از بین سیاستمداران و زمامداران آفریقا از دهه 60 تاکنون تعداد رهبران دمو کرات و ملی از سه چهار نفر تجاوز نمی کند.

رهبرانی چون پاتریس لومومبا رهبر کنگو - قوام نکرومه رهبر غنا یا گانا - حبیب بو رقیبه رهبر تونس پس از استقلال از فرانسه و سه کو توره رهبر گینه کوناکری . شور بختانه رهبران جبهه های آ زادی بخش نیز که برای رهائی کشور و ملت خویش از استعمار خارجی جنگیدند چون رابرت مو گابه دیری نپائید که خود به دیکتاتور های بزرگی تبدیل شدند که از بی رحمی و بی لیاقتی کمتر از ایدی امین و مو سی چومبه نیستند.

اگر ایدی امین می گفت همه باید به تصویر من نگاه کنند و تصویر دیگری احتیاج نیست مو گابه نیز با بی شرمی کامل تصویر خود را حتا بر روی پیراهن خود چاپ کرده و می پوشد و گماشته گانش هرکس راکه پیراهن بدون تصویر رابرت مو گابه را بر تن داشته باشد خائن شمرده و می کشند.

اما نلسون ماندلا از تبار دیگریست. ماندلا که از خانواده پادشاهی آفریقای جنو بی است برای رهائی کشورش از رژیم آپارتاید دست به اسلحه می برد. او که در رشته حقوق پایان نامه خود را از دانشگاه گرفته است کنگره ملی آفریقا را با الگو برداری از گاندی پی می ریزد که از درون آن

آان – سی شکل می گیرد.

نلسون ماندلا دستگیر و در دادگاه به جرم ایجاد سازمان تروریستی از سال 1963 به زندان ابد محکوم و به زندان روبن آیلاند فرستاده می شود . ماندلا 27 سال را در زندان بسر می برد که 18 سال آن در زندان روبن آیلاند است.

زمانیکه نیروها و سازمانهای آزادی خواه در جهان زژیم آپارتاید را زیر فشار می گذارند رزیم آپارتاید با ترفند جدیدی وارد و زندان ماندلا را به شهر انتقال میدهد و از او می خواهد که درخواست آزادی مشروط نماید. ماندلا سر باز می زند و ماندن در زندان را به تسلیم در برابر رژیم آپارتاید تر جیح می دهد.

و اما ماندلا پس از اندیشه بسیار در تنهائی به گفته خودش تغییر روش داده از روشهای خشن دوری می جوید و با دوکترین گاندی بیشتر آشنا و راه صلح - بخشش و همزیستی را پیش می گیرد. ماندلا خواستار همزیستی سیاهان و سپید پو ستان می گردد و در 11 فوریه 1990 از زندان آزاد و به شهر کوچک زادگاه و به نزد خانواده و فرزندان و نوه و نوادگان خویش باز می گردد.

ماندلا در سال 1993 جایزه صلح نوبل همر اه با" دی کلارک" رئیس جمهور دو لت آفریقای جنوبی را در نروژ دریافت و از مردم جهان و به ویژه از ملت و دولت سوئد سپاسگزاری می کند.

ماندلا با خروج از زندان نخست زندانبان خویش "کریستیو براندت" را مورد بخشش قرار داده و او را به مراسم ویزه سوگند ریاست جمهوری دعوت می کند.

ماندلا در سخن رانی تاریخی خویش در آفریقای جنو بی می گوید دیگر" هرگز هرگز" نباید کسی را در آفریقای جنوبی بخاطر دگر اندیشی زندانی و شکنجه کرد. ماندلا از سیاهان خواست که صبوری پیشه کنند و دست به انتقام نزنند. ماندلا از گروه قومی "زولو " خواست تا از خشونت بپرهیزند و نمایندگان انها را در دولت پذیرفت.

حال خود داوری کنید تفاوت به قدرت رسیدن روحانیان در جمهوری اسلامی پس از انقلاب در ایران و به قدرت رسیدن ماندلادر آفریقای جنوبی. در ایران ماشین اعدام مخالفین از روزهای نخست انقلاب آغاز به کار کرد که هنوز نیز ماشین اعدام رژیم باز نشسته نشده است . اما در آفریقای جنوبی به تدبیر نلسون ماندلا و بخشش و اعلام اتحاد ملی از خونریزی جلو گیری و با تدوین قانون اساسی جدید و حقوق برابر سیاهان و سپید پوستان مردم افریقای جنوبی به آزادی و اتحاد رسیدند.

ماندلا در سال 1994 به ریاست جمهوری انتخاب و کشتی استقلال و آزادی را در آفریقای جنوبی به ساحل امن می رساند. ماندلا پس از یک دوره چهار ساله خودرا باز نشسته و استراحت و مطالعه را پیشه می کند.

ماندلا می گوید من مخالف تبعیض هستم خواه این تبعیض از سوی سپید پو ستان باشد خواه از طرف سیاه پوستان. ماندلا سا زمانی را برای مبارزه با فقر و ایدز بنیان نهاده است و حساب شماره 466664 را که شماره زندانی خویش است برای این کار انسانی و نیکو کارانه برگزیده است.

در ماه جون امسال یاران و همرزمان ماندلا مراسم ویژه ای را برای بزرگداشت این آزادی خواه بزرگ در هاید پارک لندن بر پا داشتند که هزاران نفر را به سوی خویش کشید. بیل کلینتون - گلدن براون - اسخف دس مون توتو -اوپرا و دهها چهره سر شناس دیگر میهمانان ویژه این همایش و مانیفست با شکوه بودند.

گلدن براون نخست وزیر بریتانیا از تندیس نلسون ماندلا در میدان وست مینستر پرده برداری کرد و جهانیان با چشمان خویش دیدند که تندیس این مرد بزرگ که مردم آفریقای جنوبی اورا" مخولو" یعنی پدر بزرگ می نامند در کنار آبراهام لینکون رئیس جمهور آزادی خواه آمریکا و وینستون چرچیل قهرمان مردم انگلیس و نخست وزیر دوران جنگ در لندن نصب گردید.

رئیس کمیته انتخاب جایزه صلح نوبل در هنگام اهدائ جایزه صلح نوبل به دالائی لاما گفته بود ما خیلی تلاش کردیم که به مهاتما گاندی جایزه صلح بدهیم و لی بخاطر انگلستان این کار را انجام ندادیم و امروز خوشحالیم که به یکی از رهروان گاندی این جایزه تعلق می پذ یرد. از میان هواداران و رهروان مهاتما گاندی تاکنون دکتر مارتین لوتر کینگ- نلسون ماندلا - دالائی لاما رهبر تبعیدی تبت - و سونچی رهبر مخالفین حکومت برمه جایزه صلح نوبل گرفته اند و این درست مهر تآئید بر اندیشه و دکترین گاندیست که جهان شمول شده است. " مبارزه برای آزادی - استقلال و دموکراسی بدون توسل به زور". ما ایرانیان نیز باید توجه داشته باشیم هم دوش و هم پایه با با نلسون ماندلا در جهان کنونی کسی را بر تر از مهندس عباس امیر انتظام نداریم.

مردی که بیش از یک چهارم قرن در زندانهای جمهوری اسلامی بی گناه و زیر شکنجه بوده و به او با ناجوانمردانه ترین شکل بد رفتاری شده است. از فرزندانش دور بوده و به بیماری های گوناگون در اثر شرائط بد زندان گرفتار آمده و آسیب دیده است.

گناه امیر انتظام نیز مثل مستشار الدوته تبریزی یک کلمه بوده است "حقوق بشر" که نام کتاب مشهور مستشار الدوله بود که مستبدین در دوران ناصر الدین شاه آنقدر این کتاب را بر سرش در زندان قزوین کوبیدند تا نا بینا شد.

امیر انتظام نیز آزادی مشروط را نپذیرفت. امیر انتظام اگر تاکنون جایزه صلح نوبل را دریافت نکرده است جای پرسش و درنگ دارد.

مگر امیر انتظام برنده جایزه برونو کرایسکی نیست؟ مگر امیر انتظام سپر دفاعی زندانیان سیاسی در برابر زندانبانان اهریمنی زندان اوین نبود؟ مگر نه اینکه امیر انتظام را از زندانی به زندانی منتقل کردند تا ایشان نتواند نمایندگان صلیب سرخ جهانی و فرستادگان سازمان ملل را ببیند؟.

من چنین می اندیشم که این مسئولیت بر دوش تک تک آزادی خواهان ایران است تا با مراجعه به سازمان ملل و دیگر ارگانهای حقوق بشری خواستار این گردند تا با بزرگداشت شایسته از این آزادمرد در زمانیکه هنوز چراغ زندگیش بر ما پرتو افکن است آزادی را پاس دارند و آزاده گان را گرامی بدارند. امید واریم روزی تندیس امیر انتظام نیز در تالار حقوق بشر سازمان ملل بر پا گردد تا جهانیان با ماندلای خاور میانه نیز آشنا شوند.

سخن آخر:

حکومتهای دیکتاتوری و دیکتتورها جه از نوع زمینی آن و چه بگفته خودشان از نوع آسمانی آن فرو می ریزند و به تاریخ می پیوندند. مجسمه این دیکتاتور ها چون ژوزف استالین - پل پوت و صدام حسین بوسیله مردم به زیر کشیده خواهد شد. زمان دیکتاتورها به سر آمده است و جهان امروز جرم و جنایت علیه انسانها را در محدوده جغرافیائی آن کشور ها ارز یابی نمی کند. دادگاه جهانی در هلند متجاوزین به حقوق بشر را به پای میز محاکمه می کشد. نمونه زنده آن میلو سویچ. دادگاه جهانی در هلند هم اکنون برای رئیس جمهور سودان عمر بشیر بخاطر دست داشتن در مرگ بیش از 300000 هزار انسان بی گناه در منطقه دارفور قرار جرم صادر کرده است و جالب اینکه نخست دو لتمردان جمهوری اسلامی هستند که از این جنایتکار دفاع می کنند.

آقایان خیال می کنند تا ابد می شود بر خلاف جهت رودخانه شنا کرد.و بر حقایق آشکار چشم پوشید. در زمانی نه چندان دور رهبران جمهوری اسلامی ایران بایستی پاسخگوی خانواده های قربانیان قتل های تابستان 1367 و قتلهای زنجیره ای باشند.

امروز 18 ماه جولای 2008 نلسون ماندلا در میان 22 نوه خویش و با آرامش کامل در شهر زادگاهش " کونو" با سادگی تمام نشسته و به خبر نگار سیان - ان خانم روبین کورنو با افسرده گی تمام می گوید نگرانیش بیچاره گان و تهی دستان و مبتلایان بیماری ایدز است و از هم میهنان ثروتمند خویش می خواهد که دارائی خود را با تهی دستان تقسیم کنند. اما در میهن ما ایران زمامداران و فرزندان ایشان از مردم ایران انتظار دارند ثروتمند وفربه شدن آنها و فقر و تورم روز افزونی را که گریبان بیچاره گان را گرفته است نبینند. روحانیانی که آشکارا در روزهای پیشین انقلاب گفتند و نوشتند که برای زمامداری نیامده اند و قصد حکومت ندارند و تنها رسالت آنها بازگرداندن قدرت و اختیار به ملت است. و ما ملت چگونه مسخ و بیچاره و زبون قانون اساسی مشروطیت را که حاصل اندیشه و خرد روشنفکران سکولار و لائیک کشور بود به کناری گذاشتیم و تن به قانون فقها دادیم چه خیال و باور بیهوده ای. آیا خود کرده را تدبیری هست ؟ باید منتظر شد و دید.

کاووس ارجمند

18 جولای 2008