زندگی ملت ایران در حال تهدید است

عیسی کلانتری:

 مشكل اصلی كه ما را تهدید می‌كند و از اسرائیل و آمریكا و دعواهای سیاسی و... خطرناك‌تر است مسئله زندگی ملت است. این است كه فلات ایران دارد غیرقابل سكونت می‌شود و كسی به این فكر نیست. مسئله اینجاست كه آب‌های زیرزمینی تحلیل رفته‌اند وبیلان منفی آب بیداد می‌كند و كسی به فكر نیست. اگر وضعیت اصلاح نشود ایران ۳۰ سال دیگر كشور ارواح می‌شود چون همه كشور تبدیل به كویر می‌شود.


 

مردی كه ۱۲ سال در مهم‌ترین اتاق وزارت كشاورزی ایران سكونت داشت، امروز معتقد است خطری به مراتب جدی‌تر از اسرائیل، آمریكا و تحریم‌ها، ایران را تهدید می‌كند و این خطر بزرگ تحلیل آب‌های زیرزمینی است. عیسی كلانتری گفت: من نگرانی زیادی برای نسل‌های بعد از خودمان دارم. اگر این روند ادامه یابد یقینا در سه دهه آینده ایران كشور ارواح می‌شود چون دیگر كسی نمی‌تواند در اینجا سكونت كند. صراحتا می‌گویم این جدی‌ترین خطری است كه ایران را تهدید می‌كند اما زیر سایه سیاست این خطر از نظرها دور مانده و گم شده است.

وی كه عضو كارگروه مشورتی رئیس جمهور منتخب برای انتخاب كابینه است، بارها و بارها در میان صحبت‌هایش به بحران آبی كشور نقب می‌زند و از خالی شدن ذخایر آبی ایران می‌گوید. به از میان رفتن سفره‌های آب‌های زیرزمینی اشاره می‌كند كه ایران را تا ۳۰ سال دیگر كویر می‌كند.  وی می‌گوید فكر نكنید من می‌گویم این اتفاق بعدها می‌افتد. این اتفاق رخ داده و همین حالا ما در دوره بحرانی به سر می‌بریم. مشروح مصاحبه «قانون» با عیسی كلانتری، دبیر كل «خانه كشاورز» و مدیر گروه پژوهشی امور كشاورزی در مركز تحقیقات استراتژیك مجمع تشخیص مصلحت نظام در پی می‌آید.

***

شما عضو كارگروه مشورتی آقای روحانی برای انتخاب وزرا هستید، از روند انتخاب وزرا چه خبر؟
هنوز هیچ خبر خاصی در این مورد نیست. تصمیم نهایی در این حوزه گرفته نشده است.

كارها چطور پیش می‌رود؟
فكر می‌كنم انتخاب كمی سخت باشد. به هر حال برای هر وزارتخانه تعداد زیادی گزینه هست و باید انتخاب در مرحله نهایی توسط خود آقای روحانی صورت گیرد.

از میان صحبت‌های برآمده، این طور استنباط می‌شود كه كابینه آقای روحانی به كابینه وحدت ملی نزدیك باشد؟
اگر می‌خواهید تصویری از كابینه آقای روحانی داشته باشید، تركیب كابینه آقای هاشمی را بررسی كنید. در كابینه آقای ‌هاشمی از همه طیف‌ها و گروه‌ها حضور داشتند و كابینه دربست در اختیار یك تفكر خاص نبود. آقای روحانی هم همین روحیه را دارد. فكر می‌كنم همه گروه‌ها، جناح‌ها و تفكرها، امكان حضور در كابینه را داشته باشند. كار سخت است. اگر كسی بخواهد تنها از یك طیف وزیر انتخاب كند، تكلیفش روشن است اما وقتی می‌خواهید از همه ظرفیت‌ها استفاده كنید، انتخاب مشكل می‌شود. برای هر وزارتخانه ۵۰ كاندیدا هست. خوب معلوم است كه كارها كمی مشكل می‌شود.

فكر می‌كنید با این روند تكلیف اعضای كابینه چه زمانی مشخص شود؟
من امیدوارم كه آقای روحانی در مراسم تحلیف كابینه‌اش را معرفی كند حالا باید دید كار چطور پیش می‌رود. به هر حال كشور در موقعیت پیچیده‌ای است. حل مشكلات تنها از دست كابینه برنمی‌آید. باید همزمان با كار در داخل، مناسبات بین‌المللی هم احیا شود كه در این حوزه البته آقای روحانی تجربه فراوانی دارند. فكر كنم راحت‌ترین كار برای ایشان انتخاب وزیر امور خارجه باشد.

برگردیم به یك بحث تخصصی كه البته حوزه كارشناسی شما نیز هست. بفرمایید دولت یازدهم، بخش كشاورزی را در چه شرایطی تحویل می‌گیرد؟
فكر می‌كنم خدا باید به آقای روحانی كمك كند.

از چه بابت این حرف را می‌زنید؟ آمارهای دولت دهم كه حكایت از بهبود وضعیت نسبت به قبل دارد و شرایط خوبی را ترسیم می‌‌كند.
یك مثال بزنم. در مورد گندم، دولت می‌گوید ۳/ ۱۴  میلیون تن گندم تولید كرده است. واردات گندم نیز ۷/ ۶ میلیون تن بوده كه می‌شود ۲۱ میلیون تن. خود رئیس‌جمهور اعلام كرد به دلیل هدفمندی یارانه‌ها مصرف گندم در كشور بیش از هشت میلیون تن نیست. خوب یك میلیون تن هم برای بذر مصرف می‌شود و یك میلیون تن را هم حساب كنیم كه خوراك طیور می‌شود، (البته حدود ۳/ ۹ میلیون تن خوراك طیور وارد كشور شده است)، به گفته خودشان بین ۷۰۰ هزار تا یك میلیون تن هم گندم از كشور قاچاق می‌شود. حالا با جمع كردن این اعداد و ارقام یك نفر جواب دهد كه باقی این گندم چه شده است؟ ۱۰ میلیون تن گندم باقیمانده كجاست؟

فكر می‌كنید این گندم كجاست؟
فكر می‌كنم اصلا تولید نشده است.

واقعا؟
بله. مگر می‌شود ۱۰ میلیون تن گندم گم شود.

دلیل ارائه آماری تا این حد اشتباه چیست؟
كسانی كه آمار دروغ می‌دهند دستشان در دست دلالان خارجی است. همین آمار سبب گمراهی می‌شود. بر اساس همین آمار دولت، به موقع نسبت به واردات گندم اقدام نكرد و به جای فروردین، تیرماه به دنبال خرید گندم رفتند و ۱۵۰ دلار بالاتر از قیمت‌های اسفند و فروردین،گندم وارد كردند و یك میلیارد دلار به كشور ضرر زدند. ما همان وقت به وزارت صنعت، معدن و تجارت اطلاع دادیم كه تولید گندم حداكثر هشت میلیون تن است. از شركت بازرگانی دولتی با من تماس گرفتند و گفتند به ما اعلام كرده‌اند كه به فكر صادرات ۵/ ۳ میلیون تن گندم باشید. همان موقع به آنها گفتم بروید به فكر واردات ۴ میلیون تن گندم باشید. همین هم شد. حالا چه كسی جوابگوی خسارت یك میلیارد دلاری در این حوزه بابت آمار دروغ است؟ چه كسی نفع برده است؟ طبیعتا دلالان خارجی. اگر این آمار دروغ را با منفعت دلالان خارجی مرتبط كنید، آن وقت پرتقال فروش پیدا می شود.

تحلیل شما از این وضع چیست؟
من واقعا خجالت می‌كشم كه بالاترین مقام كشاورزی این مملكت درباره سرنوشت این حجم گندم حضور ذهن نداشته باشد.

در سایر حوزه‌ها وضعیت چگونه است؟
ببینید من یادم هست سال ۱۳۸۳ به آقای خاتمی گفتم معلوم نیست چه كسی رئیس‌جمهور بعدی شود اما باید حتما برنامه‌ای تدارك ببینیم كه دولت بعدی دچار مشكلی نشود. به هر حال هر كاری كه این دولت انجام دهد، در دولت بعدی نمود می‌یابد چون تدارك سال آینده باید امسال صورت گیرد. در زمان انتقال دولت آقای موسوی به آقای ‌هاشمی مشكلی وجود نداشت و دولت این تدابیر را اندیشیده بود. در زمان انتقال دولت آقای ‌هاشمی به خاتمی هم مشكلی نبود و تداركات دولت خاتمی برای انتقال به دولت بعدی هم مناسب بود اما باید ببینید كه تداركات دولت فعلی چگونه است.
امسال هر ماه برای تامین نیاز كشور باید ۸۳۰ تا ۸۵۰ هزار تن علوفه وارد كشور شود. كل علوفه موجود در انبارها برای ۱۵۰ روز آینده است. خوب رئیس جمهور بعدی در صد روز اول فعالیت خود چه كار باید بكند؟
مورد دیگری را مثال می‌زنم. كشور به ۵ میلیون تن ذرت و ۳ میلیون تن كنجاله نیاز دارد. طبیعتا روند واردات باید به صورتی باشد كه تا آبان ماه حدود ۵ تا ۵/۵ میلیون تن از ذرت و كنجاله مورد نیاز وارد كشور شود. در حال حاضر حجم واردات گندم ۸۶۰ هزار تن و حجم واردات كنجاله ۵۴۰ هزار تن است یعنی ۲۵ درصد از نیاز كشور. حالا تاثیر این كمبود چیست؟ این كمبود استمرار عرضه گوشت مرغ و تخم‌مرغ را به خطر می‌اندازد. رئیس جمهور ۱۲ مرداد دولت را تحویل می‌گیرد. در صد روز اول كه نمی‌تواند به دنبال واردات این كالاها باشد. بالاخره باید ذخایری در كشور وجود داشته باشد. در بذر هم وضعیت همین طور است. ما به ۲۷۰ هزار تن بذر غله نیاز داریم یعنی ۲۳۰ هزار تن گندم و ۴۰ هزار تن جو. كل پیش بینی بذر غله كمتر از ۵۰ هزار تن است. آیا این تداركات برای انتقال دولت فعلی به دولت آینده مناسب است؟ حالا مثال ملموس‌تر می‌زنم. برای كشت بهاره سطح زیر كشت سیب‌زمینی ۵۰ هزار هكتار یعنی ۳۲ درصد كاهش یافته است. قبلا سطح زیر كشت سیب زمینی بهاره ۱۶۰ هزار هكتار بود. حالا سیب زمینی كالایی است كه مثبت و منفی ۵ درصد در تولیدش روی قیمت تاثیر می‌گذارد. با این كاهش كشت، شهریور ماه می‌بینیم كه حجم برداشت سیب‌زمینی كاهش می‌یابد. وقتی مردم سیب زمینی كیلویی ۵ هزار تومان خریدند مشكلات را از چشم روحانی خواهند دید. باید بگویم سیب‌زمینی كالای وارداتی هم نیست. در پاییز كسری یك میلیون تنی عرضه سیب زمینی داریم و فوقش بتوانیم ۳۰ تا ۴۰ هزار تن سیب‌زمینی از پاكستان و دیگر كشورها وارد كنیم. تكلیف چه می‌شود؟

در مورد سایر كالاها هم وضعیت همین است؟
بله. در مورد همین مرغ و تخم‌مرغ. دولت تخصیص ارز ۱۲۲۶ تومان را قطع كرده است. حالا باید دان مرغ را به قیمت ۲۵۰۰ تومان وارد كرد.
مابه التفاوت را اگر دولت پرداخت كند كه هیچ. البته دولت پولی در بساط ندارد و اگر پرداخت نكند، باید قیمت ۸۰ درصد اضافه شود. چكار می‌خواهید بكنید. گوشت مرغ وارد كنید؟ جواب بیكاری مرغداران را چه می‌دهید؟ دولت روحانی كار ساده‌ای ندارد. دولت انبارها را پر نكرده است. پیش‌بینی برای انتقال انجام نداده است و روحانی متاسفانه كشور را با انبار خالی، خزانه خالی، بنادر خالی و بانك مركزی خالی تحویل می‌گیرد.

چه باید كرد؟
من این‌ها را می‌گویم تا این نتیجه را بگیرم كه مردم باید صبر كنند. وقتی گرانی پاییز از راه رسید از چشم دولت روحانی نبینند.

در چه محدوده زمانی می‌شود كارها را درست كرد؟
بازگشتن از سال ۱۳۹۲ به سال ۱۳۸۲ حداقل ۲ سال زمان نیاز دارد.

برگردیم به آمارهای دولت دهم. آقای رئیس جمهور اشاره كرده‌اند كه ۱۱۸ میلیون تن تولیدات كشاورزی داریم، ارزیابی‌تان از این آمار چیست.
والا اگر این آمار حقیقت داشت ما جزو خوشبخت‌ترین مردمان جهان بودیم. در ضمن می‌توانستیم سالی بیست میلیارد دلار غذا هم صادر كنیم اما تولید كشاورزی تعریف دارد. تولید كشاورزی به كالایی گفته می‌شود كه یا توسط انسان مصرف می‌شود یا به كارخانه تحویل داده می‌شود. اگر این معیار را در نظر بگیریم آن وقت می‌بینیم كه تولید كشاورزی در ایران 68 میلیون تن بیشتر نیست. علوفه جزو تولیدات كشاورزی نیست اما در این آمار می‌آید. مگر می‌شود 40 میلیون تن علوفه تولیدی را جزو تولیدات كشاورزی محسوب كرد؟ طبق این آمار باید برای هر نفر 1.5 میلیون تن تولید داشته باشیم اما گویا مردم را حیوان فرض كرده‌اند كه آمار تولید علوفه را هم می‌آورند. بقیه آمارهای دولت هم همین است.

الان وضعیت تأمین مواد غذایی در ایران را چطور ارزیابی می‌كنید؟
من به آمار و ارقام خود گمرك اشاره می‌كنم. سال گذشته ۷/ ۶ میلیون تن گندم، ۳/ ۹ میلیون تن علوفه، ۶/ ۱ میلیون تن روغن، ۳/ ۱ میلیون تن برنج، ۲/ ۱ میلیون تن شكر و ۱۵۰ هزار تن گوشت قرمز وارد كشور شده است. این‌ها می‌شود ۱۳۵۰ كیلوكالری. وزارت بهداشت گفته است برای اینكه سوء‌تغذیه نباشد، باید در شبانه‌روز بین ۲۳۰۰ تا ۲۴۰۰ كالری مصرف شود. البته این در حالتی است كه سوء‌تغذیه نباشد كه البته ۵ دهك ایران سوء‌تغذیه دارند. حالا ۱۳۵۰  کیلوکالری را بر ۲۴۰۰ تقسیم كنید می‌شود ۵۶ درصد. یعنی ۴۴ درصد مواد غذایی در داخل تولید می‌شود.

حالا ما را با دیگر كشورها مقایسه كنید؟
هیچ كشوری جز شیخ‌نشین‌های جنوب خلیج‌فارس و معدود كشورهایی در جنوب مدیترانه و چند جزیره در دریای كاراییب و برخی دیگر از كشورهای میكروسكوپی این موضوعیت را ندارند. ما از بقیه دنیا عقب‌تر هستیم. در بدترین شرایط خشكسالی در كشور سال‌های ۷۷ تا ۸۰ میزان خودكفایی در تامین مواد غذایی كمتر از ۵۵ درصد نبود حالا چه شده است كه الان به این رقم رسیده است؟

آقای دكتر فكر می‌كنید با این وضعیت چه باید كرد؟ كشاورزی همواره جزو مهجورترین بخش‌هاست. طبق آمارها همواره سرمایه‌گذاری اندكی در آن صورت گرفته و توقع از آن بالا بوده است.
خوب دیگر وقتی مملكت با این وضع روبه‌روست چه باید كرد یك ماه بنادر ایران بسته شود، مردم گرسنه می‌مانند. حالا ما بیاییم آمار غیر واقعی بدهیم. مسئله اما جای دیگری است. من می‌خواهم از مشكل به مراتب بزرگ‌تری حرف بزنم. مشكلات ما این‌ها نیست. مشكل اصلی كه ما را تهدید می‌كند و از اسرائیل و آمریكا و دعواهای سیاسی و... خطرناك‌تر است مسئله زندگی ملت است. این است كه فلات ایران دارد غیرقابل سكونت می‌شود و كسی به این فكر نیست. مسئله اینجاست كه آب‌های زیرزمینی تحلیل رفته‌اند و بیلان منفی آب بیداد می‌كند و كسی به فكر نیست. كم‌آبی كشور را به شدت تهدید می‌كند و بیلان منفی برداشت آب در ابتدای انقلاب زیر صد میلیون متر مكعب در سال بود این بیلان در حال حاضر به ۱۱ میلیارد متر مكعب رسیده است یعنی ۱۱۰ برابر شده است. من نگران شدید نسل‌های بعد هستم. هفت هزار سال است كه در ایران زندگی جریان دارد. ما حق نداریم با این بی‌تدبیری كشور را با این چالش بزرگ مواجه كنیم.

آیا مسئولان متوجه این خطری كه شما می‌گویید كشور را تهدید می‌كند، شده‌اند؟
من همه جا گفته‌ام. اگر وضعیت اصلاح نشود ایران ۳۰ سال دیگر كشور ارواح می‌شود چون همه كشور تبدیل به كویر می‌شود. در كویر اگر بارش هم صورت گیرد، ثمری ندارد چون سفره آب زیرزمینی خشك شده است، آب در سطح می‌ماند و تبخیر می‌شود. در حال حاضر تمامی پیكره‌های آبی طبیعی ایران خشكیده‌اند. دریاچه ارومیه، بختگان، تشك، پریشان، كافتر، گاوخونی، هورالعظیم،‌هامون، جازموریان و.... دیگر چیزی باقی نمانده. من از وقوع بحران حرف می‌زنم. زندگی ملت در حال تهدید است. یك كشوری مانند مالدیو كه در جنوب اقیانوس هند است در معرض زیر آب رفتن است. این كشور بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر جمعیت دارد و سال‌هاست سازمان ملل در حال بررسی است كه این ملت را كجا ببرد. حالا ما با ۷۵ میلیون نفر، به فرض افزایش نیافتن جمعیت كجا باید برویم.

چرا این وضعیت پیش آمد؟
اوایل انقلاب بدون مجوز چاه زدند. بدون  مجوز كف شكنی كردند. برای تولید بیشتر آب‌های زیرزمینی را از بین بردند و منابع تجدیدشونده را به غیر تجدیدپذیر تبدیل كردند. كویر در ایران در حال گسترش است و هشدار می‌دهم به زودی ۲۵ سال دیگر جنوب البرز و شرق زاگرس غیرقابل سكونت می‌شود و افراد باید مهاجرت كنند. اما به كجا؟راحت بگویم كه از ۷۵ میلیون نفر جمعیت ایران ۴۵ میلیون نفر بلاتكلیف می‌مانند. آن وقت رئیس كمیسیون كشاورزی بیاید و بگوید غذای ۵/ ۱ میلیارد نفر را در ایران تولید می‌كنیم. شاید البته بعضی كه این حرف‌ها را می‌زنند در آسمان‌ها سیر می كنند.

تراز منفی آب‌های زیرزمینی در سال ۸۴ چقدر بود؟
آقای خاتمی با تراز منفی ۳/ ۵ میلیارد مترمكعب دولت را تحویل داد اما چون می‌خواهند تولیدات كشاورزی داشته باشند ولی سرمایه‌گذاری نكنند، می‌آیند آب‌های زیرزمینی را از بین می‌برند. من فكر می‌كنم زندگی ملت ایران در معرض تهدید است و باید فكری به حالش كرد.

رسیدگی به این مسائل در دولت جدید جایی دارد؟
بله. چشم بر هم گذاشتیم سی سال از انقلاب گذشت. یك نیم چشم دیگر بر هم بگذاریم ایران غیرقابل سكونت می‌شود. مگر می‌شود به راحتی از كنار این مسئله گذشت؟ اولویت آقای روحانی اصلا رفع همین مشكل است. اگر همین امروز كارمان را شروع كنیم بین ۱۲ تا ۱۵ سال طول می‌كشد كه بیلان منفی تراز شود.

اعتبار مورد نیاز برای رفع این مشكل برآورد شده است؟
۲۰۰ هزار میلیارد تومان می‌خواهیم تا بدون كاهش تولید، بیلان منفی آب را تراز كنیم. برای جبران هر مترمكعب بیلان منفی آب بین ۱۷ تا ۲۰ هزار تومان نیاز است اما استحصال یك متر مكعب آب از زیر زمین ۵۰۰ تومان خرج دارد. خب چكار باید كرد؟ من می‌گویم حرف‌های سیاسی را رها كنید. مسئله اول كشور اینجاست كه نه چپ ‌می‌شناسد و نه راست و نه دشمن خارجی. اگر می‌خواهیم زندگی كنیم باید با دشمنان داخلی برهم‌زننده بیلان مبارزه كنیم. این هم فقط كار وزیر جهاد كشاورزی نیست. كار همه است. همه حاكمیت. از مقام معظم رهبری تا مردم و كشاورزان. باید به همه هشدار داد كه پیكره آبی ایران در حال نابودی است.

روزنامه قانون، ایران امروز