دکتر محمد مصدق: وزن و ارزش اشخاص در جامعه به قدر شدائدی است که در راه مردم تحمل میکنند
بخشهایی از آخرین دفاع دکتر مصدق در دادگاه بدوی نظامی است
دوشنبه ۱۴ اسفند ۹۱[...] آری تنها گناه من وگناه بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت را ملی کردهام و بساط استعمار و اعمال نفوذ منافع اقتصادی عظیمترین امپراطوریهای جهان را ازاین مملکت برچیدهام و پنجه در پنجه مخوفترین سازمانهای استعماری و جاسوسی بینالمللی در افکندهام و به قیمت ازدست رفتن خود و خانوادهام و به قیمت جان و عرض و مالم خداوند مرا توفیق عطا فرمود تا با همت واراده مردم آزاده این مملکت بساط این دستگاه وحشت انگیز را درنوردم. من طی این همه فشار و ناملایمات، این همه تهدید و تضییقات از علت اساسی و اصلی گرفتاری خودم غافل نیستم و به خوبی میدانم که سرنوشت من باید مایه عبرت مردانی شود که ممکن است درآتیه در سراسر خاورمیانه درصدد گسیختن زنجیر بندگی و بردگی استعماربرآیند.
روز نهم اسفند سال قبل طنابی را که برای انداختن به گردن من آورده بودند همه دیدند. آن روز هم اگر موفق میشدند میگفتند مردانِ مسلمانِ وطنپرستِ شاهدوست، سِزای یک مرد خائن را کف دستش گذاشتند.
من میخواهم از افتخاری که نصیب آن مرد شده یعنی توانسته است متهم لجوج و عنود ردیف یک را که برای اولین بار از روی لجاج و خیرهسری به جنگ با استعمار برخواسته روی کرسی جرم و جنایت نشانیده اسفاده کنم و شاید برای آخرین باردرزندگی خود ملت رشید ایران را از حقایق این نبرد وحشت انگیز مطلع سازم و مژده بدهم:
مصطفی را وعده داد الطاف حق
گر بمیری تو نمیرد این ورق
حیات و عرض و مال و موجودیت من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سرافرازی میلیونها ایرانی و نسلهای متوالی این ملت کوچک ترین ارزشی ندارد و ازآن چه برایم پیش آوردهاند هیچ تأسف ندارم و یقین دارم وظیفه تاریخی خود راتا سرحد امکان انجام داده ام و من به حس و عیان میبینم که این نهال برومند در خلال تمام مشقتهایی که امروز گریبان همه را گرفته بثمر رسیده و خواهد رسید. عمر من و شما و هرکس چند صباحی دیر یا زود به پایان میرسد ولی آنچه میماند حیات و سرافرازی یک ملت مظلوم و ستمدیده است.
بدینوسیله از مردم رشید و عزیز ایران مرد و زن و پیروجوان تودیع میکنم و تاًکید مینمایم که در راه پرافتخاری که قدم برداشتهاند از هیچ حادثهای نهراسند و نهضت مقدس خود را ادامه دهند و یقین بدانند ، خدا یارو مدد کار آنها خواهد بود
آن مرد گفت که من و اقدامات دولتم سبب شد که آبروی ایران و ایرانیان در انظار خارجیان ریخته شود و لابد الان که من و همفکران و همکاران مرا به نام مجرم و جانی و خائن مینامند و روی کرسی اتهام مینشانند، آبروی ریخته شده باز میگردد.
آن مرد باید بداند که اقداماتش برای بازگشت حیثیت از دست رفته در انظار جهانیان کافی نیست و باید صبر کند تا پس از افتتاح مجدد سفارت و کنسولگریهایی که بسته شده و پس از استقرار مجدد کمپانی سابق نفت جنوب به همان لباس یا به لباس یک کمپانی بینالمللی آنوقت ادعا کند که لکهی ننگ ملیشدن صنعت نفت و صنعت شیلات و غیره از دامان او و حامیانش زدوده شده است.
عمر من و شما و هرکس چند صباحی دیر یا زود به پایان میرسد ولی آنچه میماند حیات و سرافرازی یک ملت مظلوم و ستمدیده است
چون از مقدمات کار و طرز تعقیب و جریان دادرسی معلوم است که در گوشه زندان خواهم ماند و این صدا و حرارت را که همیشه درخیر مردم به کار بردهام خاموش خواهند کرد و دیگر جزدراین لحظه نمی توانم با هموطنان عزیز صحبت کنم. بدینوسیله از مردم رشید و عزیز ایران مرد و زن و پیروجوان تودیع میکنم و تاًکید مینمایم که در راه پرافتخاری که قدم برداشتهاند از هیچ حادثهای نهراسند و نهضت مقدس خود را ادامه دهند و یقین بدانند ، خدا یارو مدد کار آنها خواهد بود.
------------
"جمهوری خواه":متن فوق بخشهایی از آخرین دفاع دکتر مصدق در دادگاه بدوی نظامی است که در اینجا به مناسبت ۱۴ اسفند، سالروز فوت آن زندهیاد منتشر می شود.