سر برون آورد چون طعانه ای

آنچه نگارندگان این سطور را به نگاشتن این نوشتار چکیده برانگیخت ، بیش از همه دغدغه ای اخلاقی بود ، برای زدودن زنگارهای دروغ ، جعل و تحریف از چهره هایی" پاک باخته ی پاکی نباخته" ، که در سراسر زندگانی فردی - اجتماعی به اخلاق انسانی فریضه گرایانه پایبند و وفادار ماندند و برای نام و نان و قدرت حریم اخلاق را ملوث نساختند . طیفی (چه مغرضانه ، چه جاهلانه ) ، امروزه چون برادر حاتم طایی با آلودن آب زمزم به دنبال نام جویی و تشفی احساس های کهتری درونی است و هدفمندانه و نظام دار با طرح خیال پردازی های موهوم آگنده به جهل و جعل ، دروغ و کینه ، به تاریخ آفرینی دست می یازد و صداقت و حریت را در قماری بی برد می بازد . اما برای آگاهی به ویژه نسل جوان جوینده ی حقیقت نکته هایی در این نگاشته مطرح می شود که هر چند کوتاه و گذرا است،ولی سر نخ هایی برای تتبع بیشتر مشتاقان این عرصه است و کوشش می شود که مستند،موجز، ساختار مند و با مراعات اخلاق علمی به سخن پرداخته گردد.
الف: اصول موضوعه ی بحث :
1) هیچ چهره ی بشری عاری از خطا نیست و تجلیل و توهین هر دو عدوی تحلیل هستند . قید می کنم ، در تبیین، غرض مطلق سازی نیست ، دکتر محمد مصدق و یاران راستینش از این قاعده مستثنا نیستند.
2) نقد پدیده ای مبارک است نقد مشفقانه و سازنده افق گشا و چاره ساز است ، اما هتاکی و طعانی شیوه ای دانش ستیز ، و ناراستی خیز است . با همین نگاه ، همراه دوستان هم اندیش در فصل نامه ی سیاوشان از نقادان مصدق و جبهه ملی با گشاده رویی دعوت کردیم و کسانی چون دکتر ایرج امینی ، دکتر موسی غنی نژاد ، دکتر صادق زیبا کلام و... این دعوت را اجابت کردند و کلامشان را بی هیچ سانسوری منتشر ساختیم ، که عرصه ی اندیشه را عرصه تعاطی فکر و تبادل آرا و تضارب افکار می دانیم .
3) جان انسان و آزادی از مهمترین ارزش های انسانی هستند ، که فراتر از هر ارزشی باید در داوری و عمل اخلاقی مورد توجه قرار گیرند . جان انسان مقوله ای کیفی است و نه کمی .
4) نگاهی تحلیلی به یک اتفاق نشانه ی تایید آن نیست ، مثلا اگر می گوییم کسی به علت بحران روانی فردی را به قتل رساند و چنین بحرانی می تواند به این نتیجه مختوم گردد ، تحلیل است نه تایید .
ب : شش گزاره ی تاریخی - حقوقی :
1) مجازاتی به نام اعدام از زمان ایران باستان وجود داشته و در تاریخ عدلیه ی معاصر ، در زمان پهلوی ها نیز در قوانین جزایی حضور داشته است و پس از انقلاب نیز در قانون جزایی باقی ماند .
2) شماری از نیروهای نظامی ، انتظامی ، امنیتی به صورت مستقیم و شماری از صاحب منصبان لشگری و کشوری غیر مستقیم در کشتارهای سیاسی در زمان پهلوی ها تا انقلاب 57 نقش داشته اند ، که هنوز شاهدان زنده و اسناد تاریخ معاصر گواهان این مدعا هستند . مجازات قتل نیز در قوانین ایران اعدام است.(بحث توصیفی است نه هنجاری)
3) در تاریخ معاصر جبهه ی ملی ایران و نهضت آزادی ایران نخستین جریان های سیاسی مدافع حقوق بشر بودند . در زمانی که چپ ها ، باستان گراها ، رادیکال های مذهبی و نظام سلطنتی ، نگاه حقوق بشری را نه تنها درک نمی کردند که مورد حمله قرار می دادند ، کسانی چون دکتر اسد الله مبشری ،دکتر احمد صدر حاج سید جوادی ، مهندس مهدی بازرگان، دکتر تابنده و.... به تاسیس کمیته ی حقوق بشر در ایران همت می گمارند و نهادی را بنیان می نهند ، که روشنفکران ایرانی سالیان سال بعد تر ، اهمیت آن را در می یابند و به گفتمان حقوق بشری اقبال نشان می دهند .
4) دکتر اسد الله مبشری ، نخستین وزیر دادگستری جمهوری اسلامی ایران، کوچکترین نقشی در عمرش برای اعدام کسی حتی در هنگام تصدی وزارت ایفا نکرد ، بلکه خودش و دولت موقت و تمام هم اندیشان مصدقی اش ؛ با تمام توان در برابر موج اعدام ها ایستادند . او حتی برای دادگاه انقلاب اساس نامه نوشت ، که قانون پذیر گردد و در ساختاری تحت نظارت دولت باشد در همین راستا به تقلیل نقش زیر دادگستری اعتراض کرد . چند بار با رهبر فقید انقلاب دیدارداشت و از او نوشته گرفت ، مفسد فی الارض اطلاق اعم نداشته باشد ، که تند روان به این بهانه دست به اعدام نزنند . او که پیش از انقلاب وکالت رایگان برخی روحانیان مخالف سلطنت را (از جمله خلخالی) بر عهده داشت ، می کوشید که از این رابطه با سیاست ورزی بهره جوید تا خلخالی و انصارش را مهار نماید و کسانی را از اعدام برهاند و بسیاری کسان را از جمله سپهبد با تما نقلیچ ازهمین طریق از اعدام رهایی داد . برخی از ارتشیان بی گناه نجات یافته از مرگ بر اساس تلاش های ایشان هنوز در قید حیات اند که به ملاحظاتی نام برده نمی شوند .مرحوم عراقی و یکی از دوستانشان که از نیروهای ملی - مذهبی بود و اکنون نیز در عرصه های مختلف به فعالیت مشغول است، نفوذی در اوین داشتند. این هر دو از کسانی بودند که وقتی دکتر مبشری از طریق قدرت قانونیش موفق به جلوگیری از اعدام نمی گردید ، با توسل به آنها تمام امکان های موجود را به یاری می گرفت و آنان نیز از هیچ کمکی مضایقه نمی کردند.(ر .ک. تاریخ شفاهی هاروارد بخش پنجم مصاحبه با دکتر اسد الله مبشری توسط حبیب لاجوردی)
5)اعدام هویدا و پاکروان مورد اعتراض شدید دکتر اسدالله مبشری قرار گرفت و منجر به استعفای او گردید .یعنی حدود دو ماه در کسوت وزیر دادگستری بود ، تمام اهتمام او اصلاح ساختار قضایی و گماردن متخصصان پاکدامن جلوکیری از گسترش موج خشونت سیاسی که به امر قضا تسری می یافت ، بود . اسناد تاریخی گواه تلاش های شبانه روزی او برای جلوگیری از اعدام ها به ویژه اعدام هویداست .( ر. ک. منبع قبل و نیز معمای هویدا نوشته ی عباس میلانی) دکتر مبشری پس از دو ماه و دولت موقت پس از حدود هشت ماه ، که مسوولانه کوشیدند نقشی مثبت ایفا کنند و شرایط اجتماعی - سیاسی داخلی و خارجی مانع گردید ، معترضانه استعفا دادند اگر چه می توانستند ساز شگرانه در قدرت بمانند و ارج ببینند و اجر بگیرند ، اما آزاد منشانه قدرت را وانهادند و در مقام ناقد مشفق فعالیت اجتماعی خود را ادامه دادند و از بند و زندان و محرومیت نهراسیدند .
6) آیت الله حاج سید رضا زنجانی در خاطراتش میگوید ، مصدق هرگز حاضر نشد کسی را اعدام کند و گفت نمی خواهد پایه ی قدرتش بر خون انسانی بنا شود، پیروان راستین او نیز در دولت مصدق و دولت موقت همین رویه را داشتند که یکی از بارزترین نمونه هایش عفو شدن محمد مهدی عبد خدایی توسط شهید دکتر سید حسین فاطمی است ، که اگر چه این ترور مرگ آور برای او بسیار سنگین بوده، ولی به سرعت او را بخشید ، این را با رفتار پهلوی ها مقایسه کنید ، که با احتمال سوء قصد، به جان ستانی دست می زدند.
پ : تکمله:
1) ابتدایی ترین مساله در یک کار روشمند ، ارجاع به منابع است . وقتی کسی می گوید: "بروید روزنامه های سا ل های فلان و بهمان را ببینید ، استناد مرا پیدا می کنید" ، کوچکترین درکی از روش علمی ندارد .
2) با توجه به بند الف 4) اگر تحلیلی برای مثلا اعدام رییس ساواک ارائه گردیده است ، هرگز به معنای تایید نبوده است . حتی تاکید دولت موقت و دکتر مبشری بر امکان استفاده از وکیل و محاکمه علنی تمام متهمان بوده است . (ر . ک . منابع یاد شده در بند های ب4 و ب 5 ). پرستو فرو هر در کتاب "بخوان به نام ایران"اسنادی ارایه داده است که زنده یاد داریوش فروهر برای سران ارتش در آستانه انقلاب از رهبر فقید انقلاب امان نامه گرفت اما آن ها پس از ملاقات ژنرالی آمریکایی خلف وعده کردند و امکان عمل را برای نیرو های معتدل کاستند. و از یاد نبریم اولین نیروی سیاسی که قصاص را نقد کرد، جبهه ی ملی ایران بود.
3) اندیشه های شوونیستی (چه با گرایش رویالیستی چه غیر رویالیستی) ، مناسب ترین بستر برای خشونت و پرخاشگری می باشند و خطرشان از تجزیه طلبی و یا اعدام به مراتب بیشتر است ، همان گونه که آلمان را هیتلر با همین نگاه به ورطه ی نابودی و تلاشی در قرن بیستم کشاند . شوونیسم در نفی دیگری است و با پیشوا سازی ، هویت لرزان خود را در آرمان های مطلق گرا ذوب می کند و با خود شیفتگی به حقارت های درونی اش پاسخ می دهد از این روی ، خود و اندیشه ی متبوعش را مطلق و منزه و دیگری را باطل و مردود می شمارد و پرخاشگری های واپس زده اش را به سوی آن دیگری گسیل می دارد و سعی در نفی و نابودی دیگری ها دارد. در این جا نمی خواهیم خلط انگیزه و انگیخته نماییم ، بلکه می خواهیم به مخاطبان گران قدر، چشم اندازی دیگر را بنمایانیم ، که در یافتن چرایی روان شناختی نگارش های تعصب آمیز دروغ پرداز یاریشان کند .
ای عجب دلتان بنگرفت و نشد جانتان ملول
زین هواهای عفن وین آب های ناگوار
دکتر علی حاج قاسمعلی ، مهندس آرش رحمانی ، دکتر سید حسین مجتهدی
آذر ماه 1391 خورشیدی