گفتگوي تارنماي جبهه ملی ایران- اروپا با كورش زعيم

دهم ارديبهشت ١٣٩١

  همكاري جبهه ملي ايران

  با نيروهاي سياسي اوپوزيسيون

جناب آقای زعیم با سلام به شما وسپاسگزاری از اینکه اجازه میدهید با شما مصاحبه داشته باشیم. در ماههای اخیر کوششهای متفاوتی در خارج از کشور جهت اتحاد سازمانهای سیاسی برای برونرفت از بن بست کنونی ایران، بویژه برای جلوگیری از یک جنگ ویرانگر چشمگیر شده اند. ما ضمن ارج گزاردن به این حرکتها ، گاهي نقل قولهائی میشنویم که گویا نیروهای داخل کشور با این حرکات هماهنگی دارند، آنچه به صحتش تردید داریم. لذا بر این شدیم با چند نفر از نیروهای ملی از گروههای سیاسی مختلف مصاحبه کنیم تا این مسئله برای اذهان عمومی روشن گردد.  

  پرسش1-  لطفا نظر خود را در مورد همکاری شما يا جبهه ملي ايران با نیروهای سیاسی اوپوزيسيون مطرح بفرمائید؟

  كورش زعيم : گروه هايي كه خود را اوپوزيسيون مي خوانند به اين معناست كه با نظام حاكم بر ايران مخالف هستند، زيرا نظام حاكم اجازه مشاركت آنها را در نظام سياسي كشور نمي دهد. اينها خود دو گروه اصلي هستند: كساني كه تلاش مي كنند نظام را وادار به پذيرش آنها براي مشاركت كند، و ديگر كساني كه اين نظام را به علت محدوديت هايي كه ايجاد مي كند و تخلفاتي كه در رابطه با اصول دموكراسي و حقوق بشر مي كند، بطور كلي شايسته حكومت بر ايران نمي دانند و خواهان نظام شايسته تري هستند. دو گروه ديگر هم هستند كه تغيير نظام را به دليل تفاوتهاي ايدئولوژيك خواهان هستند: يكي كمونيست ها، ماركسيست ها يا سوسياليستهاي تئوريك هستند كه بدون توجه به ملاحظات دموكراتيك يا حقوق بشري خواهان نظامي بر پايه ايده آل هاي خودشان هستند، و ديگري پادشاهي خواهان كه آنها هم بدون توجه به معيارهاي نوين دموكراسي و حقوق بشر خواهان بازگشت نظام سنتي ايران هستند. همه اين گروه ها به تيره هاي متعدد و گاه متضاد تقسيم مي شوند كه بخش عمده انرژي خود را صرف اختلافات دروني و ايدئولوژيك و گاهي شخصيتي مي كنند. ما در جبهه ملي ايران هم تا حدودي گرفتار اين پديده بوده و هستيم.

بنابراين، سياست ما، بويژه از دهه 80، هميشه اين بوده كه ديدگاه ها و اصول عقايد خود را به روشني اعلام كنيم. چه جبهه ملي ايران و چه همبستگي براي دموكراسي و حقوق بشر در ايران، اصول عقايد خود را كه بر پايه اصول آزمايش شده و موفق جهاني است اعلام كرده و بهيچ وجه از آنها عدول نخواهند كرد. افزون بر اصول عقايد، ما يك منشور هم داريم كه روش كشورداري را كه ما به آن باور داريم و براي ايران ضروري مي دانيم توضيح مي دهد. اين منشور در سال 1358 پايه گذاري شد، در سال 1365 روزآمد شد و در سال 1384، به صورت يك مانيفست تصويب و منتشر شد. پديدآورندگان اين منشور در هر سه مقطع زماني شادروان دكتر پرويز ورجاوند، دكتر علي رشيدي، خود من و در مورد طرح نهايي دكتر هرميداس باوند بوده اند. ما تنها سازمان سياسي ايراني هستيم كه براي اداره كشور انديشه كرده ايم، طرح داريم و براي تبليغ و ترويج آن هزينه داده ايم.

  افزون بر منشور جبهه ملي ايران، ما در "پيشنهاد براي نجات ميهن" و در مصاحبه هاي ساختاري دو سال گذشته جزئيات آنچه را ما براي كشور خواهان هستيم ارائه كرده ايم و براي هر شاخه و بخش از ساختار حكومتي آينده ايران طرح داده ايم؛ و تا كنون مخالفت قابل توجهي با راهكارهاي پيشنهادي از هيچ گروه سياسي دريافت نشده است. ما چنين برداشت كرده ايم كه راهبرد ملي و راهكارهاي اجرايي ما به عنوان يك محور عملگرا براي همه سازمانهاي سياسي پذيرفتني است، بويژه اينكه ما هيچ يك از مطالبات ويژه گروهها را نفي نكرده ايم و آن را به بحث و تصميم گيري در يك مجلس ملي برگزيده با راي آزاد مردم موكول كرده ايم.

پرسش 2- به نظر شما شرط اتحاد نیروهای سیاسی چگونه میتواند باشد، یا صریحتر بگویم، شما چه مبنا و اصولی را شرط همکاری یا حتی اتحاد میدانید؟

  كورش زعيم:  اتحاد هنگامي مي تواند رخ دهد كه يك خطر مشترك يا دشمن مشترك وجود داشته باشد و تنها هدف اتحاد از ميان برداشتن آن خطر باشد. براي مثال، در جنگ جهاني دوم، كشورهايي مانند امريكا و شوروي با هم متحد شدند تا يك خطر مشترك را از بين ببرند، ولي در اداره كشورهاي شكست خورده هر كدام راه خود را رفتند،‌ زيرا پس از رسيدن به آن هدف مشخص و تعريف شده، ديگر وجه مشتركي نداشتند. در شرايط كنوني ايران، ما در يك رويارويي چالشگرانه براي "از بين بردن" نيستيم. چون اگر چنين بود، ما در مسير يك جنگ خانگي مي افتاديم. پس از "پيروزي" يكي خواهد خواست كشور دموكراسي پارلماني شود، يك جمهوري دموكراتيك سوسياليستي مي خواهد، ديگري برنامه كمونيستي كردن در سر دارد، برخي مي خواهند شاهنشاهي 2500 ساله را زنده كنند و گروههايي هم مي خواهند كشور را تكه تكه كنند و سهم خود را بردارند و بروند. چگونه اين گروه ها مي توانند "اتحاد" كنند؟ از سوي ديگر، ما هر كدام مدعي هستيم كه كشورمان را بهتر مي توانيم اداره كنيم. بنابراين، يك اتحاد چالشگرانه مطرح نيست، يك همبستگي همكارانه مطرح است. در چنين همبستگي همكارانه فقط كساني و گروههاي مي توانند باشند كه در روش اداره كشور هم انديش و همسو باشند. ما در حاليكه حق هر كنشگر سياسي، مدني يا حقوق بشري را براي مبارزه و تلاش براي رسيدن به هدفهاي خود محترم مي شماريم و هرگز سدي در راهشان ايجاد نخواهيم كرد، نمي توانيم توان خود را در مجادله ها و چالش هاي تئوريك و سليقه اي بي انتها كاهش بدهيم.

براي چنين همكاري اين مطرح نيست كه با كدام گروه سياسي همكاري بكنيم يا نكنيم، همه براي پيگيري مطالبات خود و ديدگاههاي خود تلاش مي كنند، ولي پاسخ به پرسش شرايط همبستگي با ما بستگي به اين دارد كه كدام گروه هاي سياسي راهبرد و راهكارهاي ما را در جبهه ملي مي پذيرد و آماده همكاري است. ما در "جبهه ملي نوين" هيچ تعصب يا كدورتي از گذشته هيچكدام از شخصيت ها و گروههاي سياسي فعال يا مدعي در خارج يا داخل نظام نداريم. ولي ديدگاه و هدف ما، برخلاف بسياري گروههاي فعال شعار دهنده، بسيار روشن است و هيچ ابهام ندارد. دست خود را به سوي آنهايي دراز مي كنيم كه در راستاي اين ديدگاه، راهبرد و راهكارها آماده همكاري باشند. ما راهكارهاي خود را شش سال است كه در معرض بحث و بررسي و انتقاد و اصلاح گذاشته ايم، و پيوسته آنها را بهبود داده و افزوده ايم. خوشبختانه، تا كنون بيشتر واكنش ها مثبت و در پشتيباني بوده است. ما انتظار داريم كه گروههاي دموكراسي خواه ديگر، براي جلوگيري از اتلاف وقت بجاي تلاش براي پذيراندن راههاي نوين آزموده نشده    يا راههاي آزمون بد پس داده، به بررسي و اصلاح پيشنهادهاي بنيادين و فراگير ما بپردازند تا كاستي هاي آنها رفع و براي اكثريت گسترده تري پذيرفتني باشد. كمينه امتيازي كه اين پيشنهادها دارند اينست كه آزادي كامل براي عرضه و پيگيري هر ديدگاه و باوري را مي دهند.

  پرسش3- نظر مشخص خود را برای همکاری با نیروهای دمکراتیک از جمله جمهوریخواهان، نیروهای اصلاح طلب وحتی مشروطه خواهان بیان بفرمائید.

  كورش زعيم:  همانگونه كه گفته ام، معيار ما نام و پيشينه كاركردي گروه ها يا حزب ها نيست، معيار ما هم انديشي در چارچوب اصول اعلام شده است. مهمترين اصول اعلام شده ما تماميت ارضي كشور و يكپارچگي ملت ايران، نظام جمهوري، دموكراسي پارلماني بر پايه دو مجلس شوراي ملي و مجلس استانها (مهستان)، برابري بدون استثناي تك تك مردم ايران در همه زمينه هاي اقتصادي و كشورداري و نظامي، اقتصاد آزاد بر پايه اصول آزموده شده و پذيرفته شده جهاني با حفظ احترام مالكيت و نيز حق زندگي و تضمين برخورداري همه شهروندان از حداقل هاي جامعه شامل خوراك و سرپناه و بيمه درماني، آموزش همگاني و رايگان و اجباري، اقتصاد بر پايه توليد صنعتي، كشاورزي و جهانگردي، عدم وابستگي حياتي به منابع طبيعي، و سرانجام روابط دوستانه بر پايه منافع مشترك و احترام متقابل با همه كشورهاي جهان است. من تصور نمي كنم ابهامي در اين معيارها باشد. اگر چيزي كم گفته ام براي جزئيات مي توان به نوشته هاي مربوطه، بويژه منشور جبهه ملي و پيشنهاد براي نجات ميهن و ديگر پيشنهادهاي كاربردي ما براي اداره كشور مراجعه شود.

  پرسش 4- از نظر شما چه سازمان سیاسی میتواند در گردهم آوردن نیروهای دمکرات اپوزیسیون نقش کلیدی داشته باشد و در چه شرایطی چنین حرکتی میتواند مثمر ثمر قرار گیرد.

  كورش زعيم:  من شايد در اينجا كمي تعصب نشان دهم، ولي از آنجا كه جبهه ملي ايران تنها سازمان سياسي در طول تاريخ است (اين شامل همه دولتهاي جمهوري اسلامي هم مي شود) كه براي همه ضرورتهاي جامعه ايران طرح دارد و براي اداره كشور برنامه هاي دقيق و در جزئيات دارد و از يك منبع گسترده شخصيتهاي تراز اول دانشيك و كارشناس و كارآزموده برخوردار است، بيش از همه صلاحيت محوريت در گردآوري نيروهاي دلسوخته و جذب كارشناسان براي آينده كشور و بازسازي ميهن برخوردار است. جبهه ملي نوين با جبهه ملي دهه هاي گذشته تفاوت دارد و با تلاشهاي بي وقفه چند سال گذشته نوزايي يك سازمان سياسي جوانگرا، توانمند، كارشناس، دلسوز، فداكار و دلير بنيان گذارده شده كه آهنگ بازسازي ميهن را به ياري همه گروههاي سياسي، اجتماعي و حقوق بشري دارد. جبهه ملي ديگر متكي به يك يا چند شخصيت كهنسال نيست. براي مثال، اگر يكي از ما بخاطر همين حرفها يا فعاليت و ترويج اين انديشه ها زنداني يا حذف شود، چند عضو جوانتر و كارآمدتر جانشين خواهند شد و اگر آنان خنثي شوند، چندين جوان ديگر آماده پر كردن جاي آنان هستند. من اين ويژگي را در هيچ سازمان سياسي ايراني ديگر نمي بينم.    

دوم اينكه ما از تبليغات و جنجال و برپايي و يا شركت در كنگره ها و گردهمايي هاي "چه كنيم؟" پرهيز داريم. اين گونه گردهمايي ها كه در آنها همه شخصيت ها و گروه هاي همگون و ناهمگون شركت مي كنند براي ما كه از دور تماشا مي كنيم بسيار آموزنده و سازنده هستند، زيرا به دشواري هاي پيش رو در آينده پي مي بريم و بيشتر پيرامون راه حل براي آنها مي انديشيم. من فكر مي كنم آنان كه اين گردهمايي ها را انتقاد يا نفي مي كنند، راه درستي نمي روند. اينها همه آزمايشگاههاي انديشه هستند، هرچند كه هيچكدام به كنشگري و پيروزمندي نمي انجامد. آنچه اين انديشمندان و كنشگران ما در معادلات خود وارد نمي كنند، نقش نظام موجود است، انگار كه اين نظام وجود ندارد و حاكم بر سرنوشت كشور نيست. همه به دنبال گزينه اي مناسب يا بهتر مي گردند و حتا جدل مي كنند كه نظام آينده چه باشد و چگونه توسط مردم برگزيده شود، ولي نمي گويند چگونه مي خواهند به آن مرحله برسند و مكانيزم جانشيني چيست؟ آيا نظام موجود با درخواست آنها كه "خواهش مي كنيم كنار برويد،" كنار خواهد رفت؟ آيا مي خواهند با زور به اين مرحله برسند؟ با زور انقلابي ديگر، با زور جنگهاي خياباني يا با زور ارتش بيگانه؟ آيا مي خواهند يك ليبي يا سوريه ديگر ايجاد كنند؟ من بحثي درباره اينكه چگونه مي خواهند به مرحله انتخابات آزاد و گزينش نظامي نوين برسند نشنيده ام. مطمئن هستم كه نظام موجود با يك    اشاره از جايگاه خود برنخواهد خاست و آن را به كسي تعارف نخواهد كرد؛ قدرتش هم از يك ارتش بيشتر است؛ و يا برخي مي خواهند در همين نظام اصلاحات كنند؟ از سال 76 تا 84 تلاش كردند نشد. در سال 88 تلاش كردند نشد. اكنون راهكارشان چيست؟ بنابراين، اگر اين گروهها، كنفرانس ها و كنگره ها و ديگر گردهمايي ها در معادلات خود واقعيت نظام موجود را، با همه اختلافات داخلي آن، نديده بگيرند و آن را در محاسبات خود وارد نكنند، هيچ مسئله اي حل نمي شود.

من گاهي به ياد روش كورش بزرگ در فتح بابل مي افتم. كورش وقتي به ديوارهاي بلند و برج و باروي مستحكم بابل رسيد آن را گذر نكردني يافت. رود ژرف و پهناور فرات هم كه از ميان شهر مي گذشت گذرناپذير بود.    وي ماهها در كنار ديوارهاي بابل بي اينكه شهر را محاصره كند اردو زد. ارتش او كوچكتر از ارتش بابل بود و هر گونه حمله به شهر بي شك به شكستي سخت مي انجاميد. او در اين مدت به سه كار مهم دست زد. نخست اينكه كشاورزان پيرامون بابل را امان داد و تشويق كرد كه بكار خود در امنيت كامل ادامه بدهند، ولي محصول آنها را نمي گذاشت به شهر برود و خود مي خريد و آذوغه ارتش را تامين مي كرد تا پايداري خود را تضمين و از نارضايتي لشگريان جلوگيري كند و شهر را هم از منبغ خوراكش محروم نمايد. دوم اينكه شهرت دلاوري و پيروزي هايش چندين دولت متحد بابل را كه پيروزي او را پيش بيني مي كردند برانگيخت كه با او پيمان ببندند و به او بپيوندند. سرانجام سربازانش را براي اينكه بيكار نباشند و روحيه خود را از دست ندهند به كندن خندق كنار ديوار واداشت. انواع وسايل جنگي مانند برج و دروازه كوب و منجنيق و غيره براي حمله به ديوار راهم آغاز كرد تا دشمن تصور كند او مي خواهد به ديوار حمله كند. ارتشيان بابل از روي ديوارهاي بلند و مستحكم شهر به تماشا مي ايستادند، كورش و عمليات او را مسخره مي كردند و مي خنديدند. هيچكس بجز دو نفر در ارتش ايران نمي دانست كورش چه نقشه اي دارد. كورش در سراسر ديوار بابل خندق كند و بابليان تصور مي كردند اين خندق براي جلوگيري از حمله ارتش بابل به سپاهيان اوست. كورش صبر كرد و صبر كرد و صبر كرد، تا روز جشن سالانه بابل كه در آن همه مردم به عيش و نوش و باده گساري مي پرداختند فرا رسيد. كورش باز صبر كرد تا شب نيمه شود و همه در مستي و بيخبري فرو روند. آنگاه دستور داد آب فرات را به سوي خندق باز كنند. مسير اصلي رودخانه بسيار كم آب شد و نيمه هاي شب لشگريان كورش از راه رودخانه آرام وارد شهر شدند و بابل بي اينكه مقاومتي كند يا خوني ريخته شود تصرف شد.   

پرسش5 - به عنوان آخرین پرسش میخواهم نظر شما را در مورد سیاستهای کشورهای خارجی در تحمیل یک جنک ویرانگر به ایران بدانم و همچنین درباره تحریکهائی که که توسط کشور امارات  در مورد جزایر سه گانه ایرا ن صورت میگیرد. به نظر شما آیا این اقدامات هماهنگ نمیباشد؟

كورش زعيم:  اين بازي هاي اخير درباره جزيره هاي سه گانه و خليج فارس و سفرهاي مشكوك از برخي كشورها به برخي همسايگان و سخنان ضد و نقيض سياستمردان خارجي و داخلي و تحركات نظامي غرب و شجاع شدن برخي همسايگان كوچك نسبت به ايران را من يك سناريوي بسيار خطرناك عليه يكپارچگي ميهنمان مي بينم و اجازه مي خواهم كه در اينجا به آن نپردازم. ما سال بسيار سرنوشت سازي را در پيش داريم و اگر ما اوپوزيسيون ادعا مي كنيم كه براستي خردمند هستيم بايد امسال آن را ثابت كنيم.

  تارنماي جبهه ملي اروپا: آقای زعیم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید بسیار سپاسگزاریم