هدف تهدیدات جنگی اسرائیل چیست؟

دریادار امیر هوشنگ آریان پور

در روز دوشنبه ٣۰ مرداد ۱٣۹۱ برابر با ۲۰ اوت ۲۰۱۲ اوری آونری، نویسنده و صلح طلب اسرائیلی و موسس «گوش-شالوم»، (بلوک صلح) مقاله ای را منتشر کرده است که من خلاصه ای از آن را با تغییرات اندکی: بشرح زیر تهیه کرده ام
بنیامین نتانیاهو شاید احمق باشد ولی دیوانه نیست. اهود باراک شاید دیوانه باشد ولی مشنگ نیست. نتیجه: اسرائیل به ایران حمله نخواهد کرد. این را پیش از این هم گفته بودم و دوباره تکرار می کنم، حتی پس از یاوه گوئی های بی پایان در این باره. به راستی، در مورد هیچ جنگی پیش از آن که رخ دهد، این قدر صحبت نشده است.
«اگر میخواهی شلیک کنی، شلیک کن، حرف نزن» در میان همه هارت و پورت های ناتانیاهو درباره جنگ اجتناب ناپذیر، می توان انگشت روی یک جمله گذاشت:
او گفته است «در کمیته تحقیق پس از جنگ، من تنها خودم را مسئول خواهم شناخت، خودم و فقط خودم.
در مورد اظهارات او در وهله نخست باید گفت:، کمیته ای تحقیق فقط در صورت شکست در یک جنگ تشکیل می شود چنانکه پس از جنگ استقلال اسرائیل در سال 1948، جنگ سینا در 1956 یا جنگ شش روزه 1967، چون پیروزی با اسرائیل بود، چنین کمیته ای تشکیل نشد. در صورتی که پس از جنگ یوم کیپور در 1974 و جنگ های لبنان در 1982 و 2006، که اسرائیل نتوانست به پیروزی مورد نظرش دست یابد، چنین کمیته تحقیقی تشکیل شد.
نتانیاهو با اشاره به تشکیل کمیته تحقیق دیگری، نا آگاهانه پایان این جنگ را شکست اجتناب ناپذیر تلقی می کند!
دوم- پیرو قوانین اسرائیل، کل دولت اسرائیل فرماندهی مسئولیت نیروهای نظامی را به عهده دارد. و همه وزیران از «مسئولیت مشترک» برخوردارند. پس نتانیاهو نمی تواند به تنهایی خود را مسئو ل قلمداد کند؟ چون . نتانیاهو، فقط یک کمی از همکاران دیگرش برجسته تر است.
سوم، نتانیاهو با چنین رفتاری، همکاران وزیر خود را بی اندازه تحقیر کرده است. آنان اصلا به حساب نمی آیند. نتانیاهو گمان می برد که چرچیل دوران معاصر است. تا آن جائی که من به خاطر دارم، چرچیل هرگز در هنگام قرار داشتن در راس قدرت، نگفته بود که «من مسئولیت شکست آینده را به گردن می گیرم». حتی در لحظات نومیدکننده آن دوران، او به پیرورزی ایمان داشت.
مسئله به صورت مفاهیم نظامی بیان می شود. به صورتی که بحث در جریان است، به توانائی های نظامی و خطرات احتمالی ارتباط دارد. اسرائیلی ها به ویژه از باران ده هزار موشک به سوی اسرائیل هراس دارند و نه فقط از سوی ایران، بلکه همچنین از لبنان و غزه.
. اما، رودرروئی نظامی بین ایران و اسرائیل فقط بخشی از ماجراست ولی بخش مهم آن نیست. مسئله بسیار مهم تر، تاثیر جنگ بر روی اقتصاد جهان است که هم اکنون در بحران عمیقی غرق شده است. ایران هر حمله اسرائیل را به منزله الهام از امریکا تلقی کرده و واکنش آن نیز متناسب با آن خواهد بود، همان طوری که مقامات ایرانی در این هفته بیان کردند. خلیج فارس به مثابه یک بطری است که که دهانه تنگ آن تنگه هرمز، کاملا تحت کنترل ایران است. ایران بطرق مختلف قادر است تنگه هرمز را بسته و مانع عبور و مرور کشتی های نفتکش گردد: 1- از طریق رها کردن مین های شناور در سطح خلیج فارس و دریای عمان. رها کردن مین ها کاری است که به آسانی و در زمان بسیار کوتاهی انجام پذیر است . در حالیکه پاک کردن این مین ها نیاز به وقت نسبتاً طولانی و هزینه سرسام آور و خطرات نابودی ناوهای مین جمع کن و کارکنان آن خواهد داشت. 2- با استفاده از قایقهای سریعسیر سپاه پاسدارن غرق ناوگان آمریکایی مستقر در خلیج فارس و دریایی عمان با توجه به پرسنل این قایقها که خود را برای شهادت آماده کرده اند، کار مشکل و غیر ممکنی نخواهد بود. و در نتیجه غرق این ناوها حیثیت و آبروی نیروی دریایی قدرتمند آمریکا برای همیشه از میان خواهد رفت.
3- چون عرض حد اکثر خلیج فارس کمتر از 180 مایل است لذا موشک های با برد کوتاه و متوسطی که ایران در اختیار دارد وبعضی از آنها را خود ساخته است و اکثر سکوهای پرتاب این موشک ها در روی خود رو های مخصوصی نصب شده و دائماً در حال جابجا شدن هستند لذا سیستم های رد یاب ضد موشکی آمریکا از نوع قمر مصنوعی، هواپیما های ایواکس و رادارهای مستقر در سرزمینهای غربی خلیج فارس و ناوهای آمریکایی مستقر در بحرین و امارات متحده عربی قادر به ردیابی دقیق و منهدم کردن این خود رو ها را دارا نمی باشد. بنابراین با وجود آنکه در نهایت آمریکا در این درگیری برنده خواهد شد، ولی در مقابل هزینه ای که پرداخت خواهد کرد این برد ارزشی نخواهد داشت.
توصیه عاقلانه این است که ناوهای هواپیمابر غول پیکر آمریکائی مستقر در خلیج فارس تا دیر نشده ان جا را ترک کنند . حتی سلاح های نیرومند آمریکا قادر به باز نگه داشتن تنگه نخواهند بود. برای گشایش آن، عملیات طولانی زمینی آمریکا و متفقینش ضروری خواهد بود. پیامدهای این ماجرای خونین طولانی غیر قابل پیش بینی است. بزرگترین بخش نفت جهان از این آبراه انحصاری می گذرد. روشن است که هزینه بسته شدن آن موجب بالا رفتن نجومی بهای نفت خواهد شد. درگیری نظامی واقعی، فروپاشی اقتصادی در پهنه جهان ببار آورده و صدها هزار – شاید هم میلیون ها- بیکار جدید ایجاد خواهد کرد. هر کدام از این قربانیان اسرائیل را مسبب واقعی آن خواهند دانست.
و از انجا که بسیار روشن است گه عامل شروع این جنگ اسرائیلی بوده است، خشم مردم جهان متوجه کشور اسرائیل خواهد شد. اما، بدتر، از آن این خواهد بود که غضب مردم ممکن است به شکل ظغیان های بی سابقه ضد یهودی نیز ظاهر شده و به دوران گذشته نفرت از یهودیان باز خواهد گشت. همان طور که نازی ها اعلام می کردند: "یهودیان فاجعه ماهستند"
در آمریکا، وضع بدتر هم خواهد شد: چون اغلب آمریکایی ها باور دارند که سیاست خاورمیانه ای شان عملا از سوی اسرائیل دیکته شده است. اما، حتی تشکیلات قدر قدرت آیپاک [لابی نیرومند طرفدار اسرائیل در آمریکا] و متحدینش قادر نخواهند شد که از فوران خشم عمومی جلوگیری کنند
نظرسنجی ها نشان می دهد که اکثریت اسرائیلی ها نسبت به حمله موضعی کاملا مخالف دارند. نتانیاهو و باراک مانند دو اسیرند که به قول بسیاری، به خود بزرگ بینی مبتلا بوده که از اندیشیدن عقلائی ناتوانند. یکی از چشمگیرترین جنبه های شرایط کنونی این است که فرمانده ارتش و کل اعضای ستاد ارتش، نظیر روسای موساد و شین بت [اطلاعات نیروهای نظامی اسرائیل] و نیز مسئولان پیشین این نهادها، کاملا و آشکارا با حمله مخالفند یکی از دلایل این مخالفت این است که فرماندهان نظامی بهتر از هر کسی می دانند که وابستگی واقعی اسرائیل به امریکا به چه میزانی است. روابط اسرائیل با آمریکا یکی از پایه های امنیت ملی کشور است. همچنین، قابل تردید است که نتانیاهو و اهود باراک در دولت خودشان نیزدر مورد حمله دارای اکثریت باشند. وزیران می دانند که سوای هر چیزی، حمله به ایران سرمایه گذاران و جهانگردان را فراری خواهد کرد. در نتیجه خسارت عظیمی به اقتصاد اسرائیل وارد خواهد شد.
آیت الله ها یاحاکمان واقعی ایران، از عملکرد غیرعقلائی به دورند. کل رفتار آن ها از زمان انقلاب، آنان را به منزله افراد محتاط می نمایاند. انان مخالف ماجراجوئی های خارجی اند زیرا از جنگ طولانی با عراق صدمه خورده اند. جنگی که نه آن ها آغاز کردند و نه خواسته آنان بود.
حتی اگر ایران دارای بمب اتمی گردد ، هیچ آیت اللهی از آن بمب اتمی علیه اسرائیل استفاده نخواهد کرد، زیرا خوب می دانند که پاسخ آن نابودی کامل شهرهای ایران خواهد بود.
. اگر واقعا، نتانیاهو و شرکا از بمب ایران هراس دارند، یکی از دو عمل زیر را انجام بدهند: یا با نابودی سلاح های هسته ای خود در منطقه موافقت کرده و تسلیحات هسته ای اسرائیل را نیز رها کنند و یا با فلسطینی ها و همه جهان عرب صلح کرده و از این طریق دشمنی آیت الله ها را با اسرائیل خنثی خواهند کرد. اما، عملکرد نتانیاهو نشان می دهد که حفظ کرانه باختری {رود اردن} برای او. بیشتر از بمب اتمی ایران اهمیت دارد.
این نوشته در اندیشگاه ملی ایرانیان تهیه شده
25 اوت