آيا جنگ اجتناب ناپذير است؟

ويلکرسن (رئيس سابق ستاد ارتش امريکا و دانشيار فعلی دانشگاه ويليام اند مری، مدرس امنيت ملی ايالات متحده امريکا) در سميناری زير عنوان «تصميم درمورد امنيت ملی» در دانشگاه جرج واشنگتن با همآهنگی کننده پل جی عضو ارشد گروه « ری يل نيوز نتورک« :

جی - من فکر می کنم برای من فرصت خوبی بود که درچند هفته گذشته موفق به ملاقات با محمد خزائی سفیر ایران در سازمان ملل متحد ، و روز پيش از آن با علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ايران، و حدود یک هفته پیش با رئیس جمهور احمدی نژاد در هتل وارویک درشهر نیویورک دیدار کردم. که در یک گروه 18، 19 نفری بودند. آنچه که من از آن ملاقات ها استنباط کرده ام بسیار ناامیده کننده ميباشند. هر چند امیدوارم که اين نظر من اشتباه بوده باشد، اما فکر می کنم ما در روندی هسنيم که  در سال های 2002 و 2003 بوديم، و به سمت جنگ دیگری در غرب آسیا در حرکت هستيم.

جی- شما چرا فکر می کنید که ما به سوی جنگی مشابه سال 2003 ميرويم؟  آيا از مذاکراتی که در اين جلسات يا جلسات ديگری که با رهبران و افراد مختلف داشته ايد چنين فکر ميکنيد که « جنگ غیر قابل اجتناب ميباشد؟»

ويلکرسون: اين نظر من است، اما این بار آغاز جنگ از طرف ایران است که در دو طرف تنگه هرمز قرار دارد. و دليل آن متأسفانه سياستی است، که از حدود سال 1979 بين ایالات متحده و ایران، بر قرار ميباشد. و شايد حتی می تواند به عقب برگردد و به سرنگونی دکتر مصدق در سال 1953 برسد، (هرچند به نظرمن اين يک توهم واهی است!) وبهترین توضیحی که من میتوانم بدهم اين است که هر دو طرف، در چنین حالت تنش آلود قرار گرفته ايم، به عنوان مثال من فکر ميکنم چون تاکنون دوطرف درمورد اسرائيل نتوانسته ايم به يک سياست منطقی برسيم، وضع بدينجا رسيده است، اما دلایل دیگری نيزوجود دارند، زيرا ما حتی نتوانسته ايم، يک دیپلماسی موفق و صريحی را دنبال کنيم، در هرحال من امیدوارم که سياستی فراتر از تحريم ها باشند.

جی -  خوب، آیا این بدان معنی است که رهبران ایران معتقدند که جنگ اجتناب ناپذیر میباشد؟ چون من همیشه فکر میکنم آنها چنين می پندارند که در اين ميدان مبارزه دست قوی تری نسبت به حريف خود که امريکا باشد دارند.

ويلکرسون: این مسأله پیچیده تر از آن است، پلکه من فکر میکنم رهبران ایران جنگ نمیخواهند و مايل به مذاکره هم هستند، اما اصل مسأله در اين است که تحريم ها براساس غنی سازی اورانيوم بالاتر از 5% ميباشد که آنها با اين نظر موافق نيستند.

هرچند، در واشنگتن، تل آویو، وتهران جنگ ريرسؤال ميباشد. اما تفکر آن گروه حاکم بر سياست در تهران که طالب جنگ هستند به اين دلیل است که آنها معتقدند که جنگ موقعيت آنها را در داخل مستحکم نگه خواهد داشت و نظام انقلابی را حداقل یک تا دو دهه تضمين خواهد نمود. و این موضوعی است که آنها به دنبال آفرينش حوادث مخاطره آمیز هستند. تا با کشته شدن غير نظاميان بی گناه  بتوانند افکار انسان های احساسی در جهان را  بر عليه جنگ و عامل آن برانگيزانند.

جی - بنابراین اين طور که تو فکر ميکنی کسانی در ایران در حاکميت هستند که خواستارجنگ ميباشند. و کسانی نيز در واشنگتن  و همينطور در جهان هستند که  خواهان آغاز جنگ هستد، مانند جان بولتون در امريکا. همان طور که در سالهای 2001 ، 2002 و 2003 تشويق کنندگان  شروع جنگ در عراق بودند. و دولت بعد از جنگ عراق را نيز ساخته و پرداخته و آماده کرده بودند. خارج کردن نام مجاهدين خلق ازليست تروريست ها، گامی برای ساختن احمد چالاپی ديگری برای ايران است که از هم اکنون آماده شده است.

به ظاهر اين ها (مجاهدين) برای دفاع از ايران که در جنگ با بيگانگان هستند به ايران ميروند، اما در عمل آنها برای در دست گرفتن حکومت به ايران ميروند، همان راهی را که احمد چالاپی در عراق رفت. و افرادی نيز در  اسرائیل وجود دارند که خواهان جنگ برای سرپوش گذاردن بر روی مشکلات داخلی خود هستند. بنابراین در پايتخت هر سه کشور افرادی را می بينيد  که می خواهند به نوعی درگیری، اگر نه يک جنگ عمومی بین ما، (امريکا و ايران) به وجود بيايد.

بنابراین، همانطور که گفتم، شما اگر همه اين افراد را کنار يکديگر بگذاريد، خواهيد ديد که همگی فقدان سياست مشخص و مستندی ميباشند، نه سياست خارجی و نه حتی سياستی برای چگونگی اداره کشور دارند. هدف همه برنده شدن از رقيب خيالی يا واقعی است. ( که در واقع مبارزه ای برای تسکین از تحریم ها است)، و همچنين شما نميتوانيد سياست مشخص و قابل اجرايی را در ایالات متحده امريکا به بينيد، در صحنه داخلی کنگره مخالف کاهش هرگونه تحريم ميباشد بدين سبب است که رئيس جمهور اوباما ميگويد تمام راه ها و گزينه ها روی ميز ميباشد دیپلماسی میت رامنی نيز همين را ميگويد و هر رئيس جمهور ديگر نيز همين را که «همه گزينه ها روی ميز ميباشد» عنوان خواهند کرد.

میت رامنی و باراک اوباما در این سياست از هم چندان فاصله ندارند. آنها می خواهند دیپلماسی قدم به قدم بردارند، اما من دیپلماسی را به عنوان تحریم نمی بینم.

 جی - پس چه کاری را پيشنهاد ميکنی؟ شما هم وقتی همه گزینه ها شکست خورده اندعقب نشينی ميکنی يا اينکه تهديد خود را انجام داده و گزينه نظامی را بکار ميگيری؟ و اگر چنين کنی، وقتی در عمل متوجه شدی که اقدامی  کارآرا  نميباشد، چه اقدامی را در نظر داری انجام دهی؟

نگاهی به پروژه ایران و تجزیه و تحلیل بسیار دقیق زبيگو برژینسکی، برنت اسکوکرافت، و دریاسالار فاکس فالون، و ژنرال زينی و سفیر میهمان، تام پیکرینگ، و میزبانان دیگر،از آن جمله من و شما که آن را تأييد و امضا کرديم که حداقل به مدت ده سال  آينده ايران را در اشغال داشته باشيم شما در اين سند چشم انداز خواهید ديد که ما قصد حمله به ایران را داریم ، هزينه اشغال ایران برای حداقل یک دهه، هزينه ای برابر دو تا سه تریلیون دلار حودهد بود. و نياز به 500.000 پیاده نظام و نيروهای دیگر به ایران دارد. و پس از آن، نيز شرايطی همچون افغانستان و عراق خواهيم داشت. معهذا امروز ما هيچ گونه تضمینی برای موفقيت را نميتوانيم با قاطعيت بيان داريم. اما این رفتن حداقل منجر به تغییر رژیم خواهد بود که در اين صورت فعاليت های اتمی در آن کشور متوقف خواهد گرديد.

 جی: اما در روزهای اخیر به نظر می رسد حتی نتانیاهو نيز اين نظريه را قبول ندارد و درحال حاضر از ايده افزایش و تشديد تحریم ها حمایت میکند. و فقط یک معامله وجود دارد، معامله ای که به همان اندازه قابل اطمينان است «که شما اطمينان داريد که من درحال صحبت کردن با شما هستم» اين چيزی که من و شما صحبت میکنيم هرگز نميتواند بيش از 5% موفقيت داشته باشد. و آن گفتگو در مورد تغليظ اورانيوم ميباشد.

 غنی سازی، و اين کار به شما این امکان را میدهد که آژانس بین المللی انرژی اتمی به شما اطمينان دهد که تغليظ اورانيوم تا همان حدی است که ميتواند اطمينان جامعه بين المللی را تأمين نمايد.
 

اما آنها در حال انجام اين درخواست نيستند مگر اینکه ما حسن نيت خود را نسبت به آنها نشان دهيم تحريم ها را به تدريج به مقدار قابل ملاحظه ای مرتفع سازيم. اين گذشت ها بايد شامل بر داشتن تحريم از فروش نفت، وسايل حمل و نقل و تصفيه و اکتشاف منابع نفت ،گاز و بانک ها باشد، اما اين عمل ممکن است مشکلی همراه خود داشته باشد، زیرا بسیاری از تحریم های اروپا در مورد مسايل مربوط به حقوق بشر هستند.

به علاوه براساس أخرين بررسی کارشناسانه آژانس انرژی هسته ای امريکا هيچ شاهدی مبنی بر وجود برنامه ای برای ساخت تجهيزات هسته ای در ايران ديده نشده است، يا لااقل تصميمی درمورد ساخت آن اتخاذ نشده، واين نظريه نهايی ايالات متحده امريکا در اين باره ميباشد. «مقامات ايران هنوز تصميمی برای ساخت بمب اتمی ندارند.»

ويلکرسون - من نيز چنين نظريه ای را دارم.

جی: اما اجازه دهید من موضوعی را به اطلاع برسانم. من حدود يک سال پيش مصاحبه ای با هانس بلیکس انجام دادم. شما می دانید او بازرس سابق در عراق بود او گفته است که او فکر نمی کند یک برنامه ساخت سلاح وجود داشته باشد. او میگويد که معتقد است ایرانیان هیچ برنامه تسلیحاتی ندارند، اما او نمیتواند درک کنند که چرا ایرانیان به آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه نميدهند آنها از مراکز مشکوک در ايران بازرسی به عمل آورند، چرا برای اينکه به حل و فصل صلح آميز این موضوع کمک کنند با آنها همکاری نميکنند؟

ويلکرسون: من فکر می کنم شما باید به عوامل دیگر توجه کنيد. من برای شما مسأله ای را بيان ميدارم که ممکن است به تفهيم اين موضوع کمک کند. مک جرج باندی مشاور امنیت ملی جان اف کندی و سپس جانسون در مصاحبه ( اتوبیوگرافیک ) زندگینامه خود را در کتابی مينويسد «اگر شما یک سرباز مثل من که در ویتنام می جنگیدند ودیدم بعضی از افراد زيرفشار و ناملايمات خود را کشته اند، در حالی که ما ميدانستيم اين جنگ برنده ای ندارد، اما ما به خاطر حفظ قدرت و منزلت ایالات متحده به آن ادامه داديم». ما حتی امروز نيز به اين روش ادامه ميدهيم این تئاتر جنگ سرد، 58000، کشته  همراه داشت و نام آن کشته شدگان در دیواری سیاه و سفید در مرکز واشنگتن دی سی به نام دیوار «يادبود ویتنام» مشاهده ميشود. علاوه بر آن نيم ميليون  نفر از ويتنام شمالی و يک ميليون نفر در ويتنام جنوبی به همراه پنجاه هشت هزار سرباز امريکايی در يک کشتار بدون دليل، آيا واقعا دهشتناک نيست؟

اين چيزی است کاملا مشابه شرايط و موقعيت ايران. «حيثيت و پرستيژ آنها؟ انقلاب، کشور و مردم؟ شما ميگوييد چيزی را که ما ميخواهيم انجام دهيد؟ همين کار را نيز با صدام حسين انجام داديد. به بازرسان سازمان ملل گفتند ما چيزی نداريم که شما بخواهيد آنها را به بينيد. بياييد هر جا که شما برويد ما با شما خواهيم آمد. همه خاک عراق را جستجو کنيد چون به درخواست او توجه نکرديد، در برابر شما قاطعانه ايستادگی کرد زيرا پرستيژ خود را ميخواست حفظ کند، به علاوه نميخواست ايرانيان بدانند که او سلاح های کشتار جمعی ندارد. او بعد از يک جنگ هشت ساله هنوز ميخواست با آنها مبارزه کند.

بنابراين شما بايد ديد وسيع تری دراين باره داشته باشيد. چون مسأله پيجيده ای در برابر خود داريد ميبايد با بردباری بيشتری به مسأله نگاه کنيد، و برای اينکه بتوانيد به توافق قابل قبولی برسيد بايد همدلی بيشتری با آنها داشته باشيد و خود را جای آنها بگذاريد که اگر در اين موقعيت و شرايط قرار داشتيد چه ميکرديد