مردم فکر خودشان را از امروز بکنند،
شرایط اقتصادی روز به روز بدتر خواهد شد
بازار ارز آشفته بود که سیاست غیرپولی و مالی بانک مرکزی یعنی برخورد امنیتی برای کنترل قیمت ارز، نه تنها که قیمت ارز را به مرز ۲۰۰۰ تومان رساند که افسار بازار سکه را نیز گسیخت. خودنویس در گفتگو با جمشید اسدی، اقتصاددان در پاریس به بررسی این اوضاع آشفته پرداخته است. اسدی معتقد است که بانک مرکزی از پس کنترل بازار ارز برنخواهد آمد ومیگوید: «مردم از امروز به فکر خودشان باشند که آینده بسیار تاریک خواهد بود.»
امروز و در این لحظه، سایت مثقال، بهای دلار آمریکا ۱۹۰۰ تومان و تمام سکه بهار آزادی طرح قدیم ۹۳۰،۰۰۰ تومان را اعلام میکند. بانک مرکزی نهادی است که باید امکان سروسامان دادن بهه اوضاع اقتصادی را با اتخاذ و اجرای سیاست های مالی و پولی به موقع و صحیح داشته باشد. اما به نظر میرسد که این در شرح وظایف بانک مرکزی یک دولت دیکتاتوری نیست. در چنین بانکی و چنین شرایطی دور از انتظار نیست که به جای وضع سیاستهای اقتصادی، از نیروی های امنیتی مدد گرفته شود و اقتصادی ترین کار بانک دیکته قیمت به بازار باشد. به هر شکل دیکته کردن از حکومت دیکتاتوری جدا شدنی نیست. اما کارشناسان اقتصادی چه آنها که معتقدند دولت همچنان قادر به کنترل بازار است و چه آنها که مخالف این ادعا هستند، باور دارند که امنیتی کردن دردی را درمان نخواهد کرد.به همین مناسبت با دکتر جمشید اسدی، اقتصدادان در پاریس درباره اوضاع این روزهای بازار ارز و سکه گفتگو کردهایم که بخش نخست آنرا امروز میخوانید:
چرتکه: گروهی معتقد بودهاند که بانک مرکزی توانایی کنترل بازار ارز را دارد اما یا به این دلیل که از افزایش بهای ارز سود میبرد و یا به این دلیل که قصد دارد قیمت ارز را به قیمت واقعی خود نزدیک کند از دخالت در بازار پرهیز میکند. با توجه به شرایط جاری بازار ارز آیا همچنان این ادعا میتواند صحیح باشد؟
جمشید اسدی: من فکر میکنم و ته فکر من این است که دولت نمیتواند بازار ارز را تنظیم کند. اما چطور دولت میتواند بازار ارز را تنظیم کند؟ وقتی که به اندازه تقاضا، بتواند ارز به بازار عرضه کند. به عقیده من دولت نمیتواند این کار را انجام دهد و دلایل مختلفی هم برای این ادعا دارم. یک اینکه اگر میتوانست لازم به بگیر و ببند نبود و دوم اینکه یارانهها را میداد (مثلا هنوز سهم صنعت را نداده است). اما این به این معنی نیست که دولت نمیخواهد که از تفاوت قیمت رسمی و قیمت اصلی(قیمت خیابان فردوسی) سود ببرد اما نخواهد توانست بازار ارز را تنظیم کند.
در هر صورت افزایش قیمت ارز به این شکل برای اقتصاد هزینه خواهد داشت و این از اختیار دولت خارج شده است. حتی دولت اگر بتواند بازار را تنظیم کند هنوز به صورت مصنوعی این کار را انجام میدهد. در بازار است که قیمت اصلی ارز تعیین میشود. آن زمانی هم که دولت قیمت ارز را پایین نگه میدارد یعنی به دلار ارزش بیشتری میدهد، چطور میتواند این کار را انجام دهد؟ بانک ارز دارد به اندازه کافی، ارز را میفروشد و ریال میخرد، در نتیجه ارزش ارز میآید پایین و ارزش ریال میآید بالا. اما من مطمئن نیستم که در حساب ذخیره ارزی به اندازه کافی ارز موجود باشد. حتی اگر الان ارز به اندازه کافی موجود باشد اولا با توجه به افق سیاه تحریم بانک مرکزی، من مطمئن نیستم که این پول را بتواند نگه دارد برای بلند مدت. ثانیا به دلیل که نتوانسته یارانه مثلا صنعت را بدهد و صحبت از حذف بیست میلیون نفر از پرداخت یارانه است، من واقعا مطمئن نیستم که بتواند بازار را تظیم کند.
چرتکه: آیا کنترل بازار با تعادل در بازار یکسان است و اصولا دولتها به چه دلیل دست به کنترل بازار ارز میزنند؟
جمشید اسدی: تنها برخورد آزادانه عرضه و تقاضا است که قیمت تعادلی در بازار را تعیین میکند. اما دولت معمولا به دو انگیزه سیاسی و اقتصادی میتواند قیمت ارز را به غیر از قیمت بازار اعلام کند. الان انگیزه دولت چه میتواند باشد؟ اول از نظر اقتصادی اینکه دولت میتواند بگوید اگر قیمت ارز این(قیمت فعلی و یا تعادلی) باشد، واردات کشور گرانتر خواهد شد، هزینهها برای تولیدگنندگان خیلی بالا میرود و نمیتوانیم صادر کنیم، تولید گران میشود و بنابراین قیمت ارز را باید پایین بیاوریم. دلیل سیاسی اینکه، دولت میگوید آبروی ما میرود زیرا که مرتب نسبت به دلار آمریکای «جهان خوار» ارزش ریال کمتر میشود. کمااینکه در سال ۱۳۹۰، از ابتدای سال تا به امروز ۵۰ درصد ارزش ریال در مقابل دلار کاسته شده است و دولت ممکن است بگوید که به لحاظ سیاسی این آبروریزی است وباید ارزش ریال را بالا نگه داشت. دخالت دولت به این دو انگیزه است ولی هیچ قیمتی به غیر از قیمت ناشی از برخورد آزادانه عرضه و تقاضا در بازار نیست که تعادل ایجاد کند یعنی همان قیمت خیابان فردوسی.
چرتکه : آیا کنترل بازار با دیکته کردن قیمت یا امنیتی کردن فضا هزینه هایی برای اقتصاد خواهد داشت؟
جمشید اسدی: اول اینکه، اگر اینها توانستند با کنترل و امنیتی کردن فضا، لوازم آرایش، مشروب و ماهواره را از بین ببرند، لابد میتوانند این تقاضا برای ارز را هم کنترل کنند. تنها نتیجه این کار، افزایش بیشتر قیمت ارز است. پیشبینی من این بود که با امنیتی کردن اوضاع قیمت ارز بالا میرود و این اتفاق هم افتاد. با امنیتی کردن ممکن است بتوان مردم را برای مدتی ترساند اما بعد فروشنده میگوید که فروش ارز برای من جرم و جریمه دارد و حاضر نیستم به قیمت هفته قبل ارز بفروشم و به قیمتی میفروشم که ارزش به جان خریدن این مجازات و تنبیه را داشته باشد. بنابراین نتیجه پلیسی کردن تنها افزایش قیمت خواهد بود. البته این را در نظر بگیرید که خود آقایان یا بسیاری از آنها از این امر سود خواهند برد.
در نهایت بازار را نمیتوانند کنترل کنند. اما از هزینه های ثانوی امنیتی کردن بازار ارز این است که مردم آنچه را که در ارز میدیدند حالا در چیزدیگری خواهند یافت یا همان ارزشهای پناهگاهی. اینکه قیمت سکه بالا رفته، چون مردم اعتماد به اقتصاد ملی ندارند پس باید یا سنگ قیمتی بخرند یا ارز بخرند. اما باز هم تاکید میکنم و به طور روشن خدمت شما ارز میکنم که ار پس کنترل بازار بر نخواهند آمد.
چرتکه: پیشبینی شما در مورد آینده اقتصادی ایران با توجه به شرایط حال حاضر چیست؟
من فکر میکنم که خروج سرمایه به شدت بیشتری از گذشته اتفاق خواهد افتاد. متاسفانه باید به روشنی خدمت خوانندگان عزیز شما گفت که شرایط اقتصادی از این به بعد با دلی پردرد باید بگویم که روز به روز بدتر از گذشته خواهدشد و همه فکر خودشان را از امروز بکنند.
دکتر جمشید اسدی: از کجا معلوم اگر دولت درآمد نداشته باشد همه سپردههای مردم را برندارد
بخش دوم گفتگو
جمشید اسدی در قسمت نخست گفتگوی خود با بخش اقتصادی خودنویس، گفته بود که اوضاع اقتصادی ایران «روز به روز بدتر از گذشته خواهد شد و همه فکر خودشان را از امروز بکنند». وی معتقد است که «شیشه عمرجمهوری اسلامی» در غنی سازی یا همان عدم رفع تنش با جهان است. اسدی میگوید: «چه کسی امروز اطمینان دارد که در این شرایط اگر دولت درآمد نداشته باشد یک مرتبه تمام سپردهها را برندارد.» وی تاکید می کند که جمهوری اسلامی «آگاهانه» مردم ایران را در چنین وضع دشوار اقتصادی قرار داده است.
در بخش اول گفتگوی خودنویس با جمشید اسدی به بررسی اوضاع آشفته بازار ارزو سکه پرداختیم. در ادامه گفتگو با دکتر جمشید اسدی، اقتصاددان مقیم پاریس، در رابطه با اثر افزایش نرخ سود تسهیلات بانکی بر بازار ارز و امکان دور زدن تحریمها به وسیله حذف دلار از تجارت نفتی ایران پرسیدیم. جمشید اسدی معتقد است که افزایش سود سپرده بانکی به دلیل عدم اعتماد مردم به دولت، کمکی به بازار ارز نخواهد کرد و انجام آن هم به معنی «جام زهر نوشیدن» و اعتراف احمدی نژاد به ضربه زدن به اقتصاد ایران در شش سال گذشته است. این اقتصاددان بر این باور است که حذف دلار از معاملههای نفتی یعنی پذیرش جمهوری اسلامی به این امر که دیگر صاحب درآمد خود نیست. وی معتقد است که «جمهوری اسلامی هیچ راه علاج قطعی وجود ندارد جز رفع تنش با جهان! که این کار را هم نخواهد کرد زیرا که شیشه عمر خود را در دستیابی به انرژی و سلاح هستهای و غنی سازی میداند و از این کار نمیتواند دست بردارد». جمشید اسدی نتیجه میگیرد که، شرایط دشوار اقتصاد ایران و فشار به مردم، آگاهانه توسط جمهوری اسلامی به وجود آمده است. در ادامه این گفتگو را میخوانید.
چرتکه: آیا افزایش نرخ سود تسهیلات بانکی کمکی به وضعیت فعلی اقتصاد خواهد کرد؟
جمشید اسدی: اول این که این یک دعوای بزرگی بوده است که آقای احمدینژاد نمی پذیرفته که نرخ بهره بانکی در حدی باشد که بتواند هزینههای مالی را بپوشاند. این دعوا از روز اول وجود داشته است. اما افزایش نرخ بهره به این معنی است که آقای احمدینژاد باید بپذیرد که شش سال به اقتصاد ایران ضربه زده وامروز اشتباه خود را بپذیرد یعنی این ناگفته یک جور جام زهر نوشیدن است و این را همه باید به روشنی بدانند.
اما من مطمئن نیستم که افزایش نرخ بهره بانکی اگر هم صورت بگیرد در حدی باشد که هزینه های بانکی را پوشش دهد و یک سودی هم داشته باشد.
چرتکه: اثر افزایش نرخ سود تسهیلات بانکی بر بازار ارز چه خواهد بود؟ یعنی چطور این سیاست بر بازار ارز اثر می گذارد و فلسفه اجرای آن چیست؟
جمشید اسدی: هدف از اجرای این سیاست این است که مردم به سراغ سنگ های قیمتی و ارز نروند و حالا که بانک به ما سود میدهد، پولهایمان را در بانک میگذاریم. اما این دوشرط دارد. اول اینکه مردم مطمئن باشد که سودی که بانک میدهد بیشتر از نرخ تورم است به طور کلی، که من این را بعید میدانم و دوم اینکه از کل آینده اقتصاد ایران نگران نباشند. اگر مردم حساب کنند که کل موجودیت کشور و اقتصاد ما زیر سوال است و در خطر است با توجه به تحریمها، بازهم ترجیح میدهند پول خود را بیرون ببرند. چه کسی امروز اطمینان دارد که در این شرایط اگر دولت درآمد نداشته باشد یک مرتبه تمام سپرده ها را برندارد؟ یا اگر بانکی ورشکست شد، بانک مرکزی که ضامن بانکها هست، پول داشته باشد که ور شکستگی بانکها را جبران کند که پس انداز مردم از بین نرود؟ من فکر میکنم که این دل مشغولیها و این پرسشها، امروز در بین مردم هست.
چرتکه: آیا حذف دلار از معامله های نفتی به دور زدن تحریم ها یا کاهش هزینه آن کمک خواهد کرد؟
جمشید اسدی: این کاری است که چین مدتها است که دارد انجام می دهد. اما دو نکته را هم باید در نظر داشت. اول اینکه ممکن است مثلا هند هم مثل چین موفق به این کار شود اما چطور باید این کار را انجام دهد که تحریم ها را دور بزنند؟ مثلا هند از ایران هزار دلار نفت میخرد، میگوید ما هزار دلار برای شما حساب باز میکنیم و شما معادل آن هر چه خواستید از کالاهای ما بردارید و ببرید. این حقیقت دور زدن تحریم ها به این شکل است. اما این دو مشکل دارد. اول اینکه اگر جمهوری اسلامی بگوید که ما به ازای پولی که پیش شما داریم میخواهیم که تاسیسات نفتی بخریم، هند نمی تواند این کار را بکنند زیرا که مورد شماتت آمریکا قرار میگیرد. آمریکا خواهد گفت که نباید در اقتصاد ایران سرمایه گذاری کنید و چرا شما این کار را کردید؟ راحتترین کار این است که آمریکا خواهد گفت بین ما و ایران یکی را انتخاب کنید. چین را در نظر بگیرید. در رابطه با چین هم همین طور است. ایران نزد چین بسیار حساب اعتبار دارد اما یکی از پروژههای نفت و گاز را تا به حال کار نکردهاند. نمیگویم که نفت نمیخرند، میخرند اما قرار بوده صد تا پروژه تاسیساتی راه بیندازند که این کار نکردهاند، فقط در این مورد اظهار علاقه کردهاند.
اما نکته دوم! ایران در حالت عادی نفتش را به هند می فروشد و می تواند از هرکجای دنیا که می خواهد بهترین کالا را خریداری کند. اما وقتی دلار را حذف کند مثلا در رابطه با هند، هند می گوید که نمی توانم به شما دلار بدهم به دلیل تحریم ها و شما هم مجبورید که از ما نفت بخرید. این یعنی ایران دیگر صاحب درآمد خود نیست. به عبارتی ریشش گروی هندی هاست. یا هند می گوید که ما از شما نفت نمی خریم. در این حالت صاحب درآمد اختیار درآمدش را ندارد. یعنی درآمد به او تعلق ندارد و به او تخصیص پیدا می کند. مثل این است که شما از مغازه ای لباسی می خرید اما دوستش نداریدو به مغازه میروید و میگویید این لباس دیگر به درد من نمیخورد. صاحب مغازه اما به شما پول نمیدهد و میگوید در بهترین حالت من به شما قبضی میدهم وشما هر وقت خواستید معادل این مقدار، بیایید و خرید کنید. یعنی شما هرچه که او دارد باید بخرید نه هرچه که میخواهید را. میخواهم بگویم که حتی اگر موفق به دور زدن تحریمها به این شکل شوند، این کار اول مشکل خرید کالاهای تاسیساتی و سرمایه ای را حل نمیکند و دوم اینکه دیگر ایران صاحب درآمد خود نیست.
یک راه حل دیگر هم البته این ها دارند، مثل کاری که با یونان کردند و آن فروش نسیه نفت است. یعنی خریدار هروقت پول داشت بدهد. این طوری به همه میگویند که ما مورد تحریم نیستیم. اما حالا کی آن ها بخواهند پول را پس دهند؟ مثلا یونان که الان ورشکسته است و پول ندارد بدهد. پول هم داشته باشد میگوید ما میخواهیم پول شما را بدهیم اما چون تحریم میشویم پول شما را نمیدهیم. یعنی هیچ راه علاج قطعی ندارد جمهوری اسلامی جز رفع تنش با جهان! که این کار را هم نخواهد کرد زیرا که شیشه عمر خود را در دستیابی به انرژی و سلاح هستهای و غنی سازی میداند و از این کار نمیتواند دست بردارد.
شرایط دشوار اقتصاد ایران، شرایطی است که آگاهانه وبا میل به تنش افروزی جمهوری اسلامی به وجود آمده است و منجر به دوران سختی برای ایرانیان شده است.