ترك برداشتن ديوار بي‌اعتمادي

  صادق زيباكلام

ترك برداشتن ديوار بلند اختلاف ميان ما و 1+5، بدون ترديد گام مثبتي در جهت منافع ملي‌مان بود. نيازي نيست كه انسان، صاحبنظر در علوم سياسي يا روابط بين‌الملل باشد تا اهميت گام استانبول را درك كند. لبخند روي لبان «كاترين اشتون» و «سعيد جليلي» بعد از نزديك به 10 ساعت مذاكره پشت درهاي بسته مبين آن بود كه گامي ولو اندك به جلو برداشته شد هرچند، هنوز مسيري دشوار و طولاني در پيش‌رو است. اما آن لبخند روي لبان «اشتون» و «جليلي»، همانقدر كه براي دوستداران نظام خوشايند و مايه اميدواري بود، به همان ميزان براي مخالفان نظام نااميدكننده بود. مخالفان در انتظار بودند كه «اشتون» و «جليلي» با صورت‌هاي درهم رفته و بدون صحبت با خبرنگاران، استانبول را ترك كنند و همان داستان‌هاي گذشته ادامه يابد. غربي‌ها ما را متهم كنند كه «وقت‌كشي» مي‌كنيم و مي‌خواهيم براي خودمان «زمان» بخريم و ما هم متقابلا آنان را متهم كنيم كه رهبران غربي هنوز ياد نگرفته‌اند كه نمي‌توانند و نبايد با ما از «موضع بالا» برخورد كنند.
بعد هم غربي‌‌ها بروند سروقت افزايش تحريم‌ها و تهديدها. اسراييلي‌ها و همه آنان كه معتقدند چاره‌اي جز حمله نظامي به ايران وجود ندارد، بگويند ما كه از ابتدا گفتيم كه مذاكره و گفت‌وگو با ايران فايده‌اي ندارد و ما هم متقابلا بگوييم كه اگر تهديد و تحريم مي‌توانست اثري داشته باشد، در خلال اين 33 سال ما بايد عقب‌نشيني‌هايي مي‌كرديم، اما همچنان قاطع و استوار ايستاده‌ايم و قس‌عليهذا. اما آن لبخند، همه اينها را بر باد داد. آن لبخند آب سردي روي اميدها و انتظارات اغلب مخالفان ايران پاشيد. البته نه مخالفان و دشمنان نظام ساكت خواهند نشست و نه خودي‌هاي راديكال و تندرو. مخالفان نظام تلاش خواهند كرد وانمود كنند ايران «تسليم شده»، ايران «كوتاه آمده»، تحريم‌ها موثر بوده، تهديدها ايران را سر جايش نشانده و برخي تندروهاي خودمان متقابلا خواهند گفت كه ما «سيلي» به غرب زديم، غرب بالاخره مجبور شد كه ايران هسته‌اي را قبول كند، ايستادگي و مقاومت مردانه و استوار ما سرانجام «استكبار» را وادار به
 «عقب‌نشيني» كرد و قس‌عليهذا.

نخستين نكته مهم آن است كه مسوولان‌مان نه به ادبيات تندروهاي خودمان خيلي توجهي كنند و نه به ادبيات مخالفان نظام. بگذاريد هركس كه هرچه دوست دارد، فكر كند. مهم حفظ و حراست از منافع ملي‌مان است. واقعيت آن است كه تحريم‌ها، آثار منفي و زيانباري بر بعضي حوزه‌هاي اقتصاد ايران گذارده است. واقعيت ديگر آن است كه تحريم‌ها براي آمريكايي‌ها و اروپايي‌ها هم جز ضرر و زيان حاصل ديگري نداشته است. اين وسط كشورها و قدرت‌هايي سود برده‌اند كه نفع آنان در دشمني و ستيز ما با غرب نهفته است.

واقعيت دوم آن است كه غربي‌‌ها نمي‌گفتند كه ايران نمي‌تواند و نبايد فعاليت‌هاي هسته‌اي داشته باشد. سهل است، آنان حتي نگفتند كه ايران نمي‌تواند و نبايد غني‌سازي را انجام دهد. اختلاف و مشكل اصلي بر سر نداشتن «اطمينان» و «اعتماد» بوده است. مذاكرات قبلي هم به‌واسطه نبود عنصر اعتماد و اطمينان به جايي نرسيد و به‌نظر مي‌رسد كه دست‌كم، گام اوليه‌اي، ولو كوچك، براي نخستين‌بار برداشته شده، حاصل مذاكرات استانبول را هرطور كه تفسير كنيم، به‌نظر مي‌رسد كه غربي‌ها به ما گفتند كه مشكلي با فعاليت‌هاي هسته‌اي ما ندارند، اگر آن عنصر اعتماد بتواند ايجاد شود.

ما هم به غربي‌ها گفتيم اگر شما مخالف برنامه‌هاي هسته‌اي ما نباشيد و مشكل صرفا بر سر اعتماد است، ما هم حاضر هستيم با شما بنشينيم و به يك فرمول، به يك توافق و به يك راه‌حلي برسيم كه هم ما بتوانيم به پيشرفت هسته‌اي‌مان ادامه دهيم و هم شما به خواسته اصلي‌تان كه اطمينان داشتن از برنامه‌هاي ما هست، برسيد. اين فلسفه و شاكله نشست استانبول بود. البته كه يافتن يا رسيدن به فرمولي كه هم ما بتوانيم به فعاليت‌هاي هسته‌اي ادامه دهيم و هم غربي‌ها بتوانند به اطمينان موردنظرشان دست يابند، كار ساده‌اي نيست بلكه نياز به زمان، به مذاكرات مفصل و برداشتن گام‌هايي هم از سوي ما دارد و هم از جانب آنها، اما اين كار شدني است. اختلافات بسيار پيچيده‌تر و عميق‌تري سراغ داريم كه كشورها يا دو كشور با يكديگر داشته‌اند اما در پرتو مذاكرات مفصل، با نشان دادن حسن‌نيت و برداشتن گام‌هاي مناسب، آن اختلافات سرانجام منجر به ايجاد تفاهم و بعد توافق شده است. از ميان‌برداشتن اختلاف ميان ما و غربي‌ها هم بر سر فعاليت‌هاي هسته‌اي‌مان غيرممكن نيست. مشروط بر آنكه هم ما و هم غربي‌ها بخواهيم كه اين اختلافات حل شود.

 

برگرفته از شرق