۲٩ اسفند ١٣۲٩ روز ملي شدن صنعت نفت

در سراسر ایران به رهبري دكتر محمد مصدق، گرامي باد

 

اگر زندگی توام با آزادی و استقلال نباشد بقدر پشیزی ارزش نخواهد داشت.
محمد مصدق


۲٩ اسفند روز ملي شدن صنعت نفت به رهبري محمد مصدق اين بزرگ مرد

 استقلال و آزادي ايران است. كاري كه مصدق باوجود دشواريهاي بسيار

 و خيانتهاي  ننگين ديگران به انجام رساند، الگويي شد براي ملتهاي

تحت ستم در نقاط مختلف جهان تا به تبعيت از اين  نهضت

كشور خود را از قيد استعمارگران برهانند.


۲۹ اسفند و یادی از دکتر مصدق

محمدرحیم محمدی(یلی از کوهدشت لرستان):

یکی از اقدامات مهم دکتر محمد مصدق، ملی شدن نفت و خارج کردن آن از چنگ بریتانیاست. دکتر مصدق در مدت کوتاه نخست وزیریش به ملت ایران خدمات شایان و ارزنده‌ای انجام داد. در زمینه اقتصادی، آزادی قلم و بیان، آزادی احزاب و تشکل‌های سیاسی از دیگر خدمات این شخصیت به‌واقع ملی ایران است. این اقدامات و خدمات ارزنده در بحرانی‌ترین شرایط سیاسی ایران صورت گرفت، قدرت‌های خارجی از شمال و جنوب برای بلعیدن منابع و سرمایه‌های اقتصادی ایران که برایشان نفت مهم‌ترین آن‌ها بود، جنگ قدرت در داخل کشور، دربار شاه، وابستگان و مزدوران، قلم به‌دستان خائن و مزدبگیر همه برای شکست اصلاحات دولت مصدق از هیچ‌گونه اقدامی دریغ نمی‌کردند، اما با وجود این همه معضلات دکتر محمدمصدق سربلند و پیروز به اهداف خیرخواهانه خود و خدمت به ملت ایران دست یافت. پس از استعفای حسین علا، شاه او را برای پُست نخست وزیری دعوت می‌نماید و ایشان نیز در صورت داشتن اختیاراتی که لازمه رسیدن به اهداف از پیش در نظر گرفته شده خود بود موافقت خود را اعلام نمودند. و هنگام حضور در مجلس شورای ملی به اتفاق کف زدند و تبریک گفتند. اولین کابینه دکتر مصدق کلاً از اعضای جبهه ملی و طرفداران او نبودند، بسیاری از انتصاب‌ها که قبلاً از اختیارات شاه و یا انحلال مجلس را از ید قدرت شاه بیرون کشید و سفرا گزارش عملکرد خود را مثل گذشته به دربار ارسال نمی‌کردند. نگرانی شاه از دکتر مصدق محبوبیت او در بین جامعه بود.

روز ۲۳ تیرماه اورل هریمن فرستاده ویژه ترومن برای میانجی‌گری در مذاکرات نفتی ایران و انگلیس وارد تهران شد. مذاکرات آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در عزم و جزم مصدق کارگر نیفتاد و روز ۲۹ خرداد پرچم ایران بر پالایشگاه آبادان بزرگ‌ترین پالایشگاه جهان در آن زمان به اهتزاز در آمد. هئیت مدیره موقت پنج نفره شرکت ملی نفت ایران به ریاست مهدی بازرگان وارد آبادان شدند. شرکت سابق نفت حاضر به هم‌کاری با هیئت مدیره ایران نبودند. آن‌ها از تحویل آرشیوها و اطلاعات اداری و فنی در مورد صنعت نفت خودداری می‌کردند، در این شرایط دولت ایران نگران بود که مبادا دستاویزی برای مداخله نیروهای انگلیسی به بهانه دفاع از جان و مال اتباع‌شان به دست دولت بریتانیا بیفتد، از این رو مصدق از مکی و امیرعلایی از کارکنان سابق شرکت نفت خواستند که به هیچ عنوان دست به اقدامات تحریک آمیز نزنند، بعضی از شخصیت‌های مزدور بیگانه و امپریالیسم برای بدنام کردن مصدق در نزد عوام او را عامل انگلیس و آمریکا معرفی می‌کردند. از طرفی شخصیت‌های سیاسی انگلیس از جمله سرفرانسیس شفرد سفیرکبیر بریتانیا در ایران از همان اوان شدیداً با ملی شدن شرکت نفت ایران و سایر اصلاحات دکتر مصدق مخالف بود و او را تحقیر می‌نمود. او در یکی از نطق‌هایش درباره مصدق گفته است که مصدق به اسب درشکه می‌ماند و بی‌شرمانه مصدق را متهم به اعتیاد مواد مخدر کرده بود. آمریکا و بریتانیا نگران بودند که روند و سیر سریع مصدق‌گرایی خاورمیانه غربی را نیز فرا گیرد. انگلستان تسلیم عزم قوی و اراده محکم دکتر مصدق شد، بار خود را بست و رفت و در تیر ماه ۱۳۳۰ به دیوان داوری لاهه از دولت ایران شکایت نمود. رأی دیوان دایر بر ابطال خلع ید را به دست آورده بود، دکتر مصدق رأی دیوان داوری لاهه را مردود دانست. انگلستان از ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد. در این موقع نامه‌ای از ترومن به دست مصدق رسید و مصدق برداشتش از متن نامه چنین بود که رئیس جمهور آمریکا خواهان دیدار خصوصی با وی در واشنگتن است. نخست‌وزیر سال‌خورده و بیمار ایران در رأس هیئتی به آمریکا سفر کرد. او هزینه‌ی ۷۵ هزار ریالی این سفر را شخصاً پرداخت کرد. و در این دادگاه از قرارداد ۱۳۱۲ به طور مستند از دیکتاتوری رضاشاه و نحوه خودسرانه قرارداد ۱۳۱۲ سخن به میان آورد. با ارایه اسناد، اطلاعاتی که از خانه سدان به دست دولت ایران افتاده بود، مداخلات شرکت سابق نفت در امور داخلی ایران را مدلل ساخت. شورای امنیت به نفع ایران رای داد و رای دیوان داوری لاهه را به این دلیل که خارج از صلاحیت آن بوده است باطل اعلام کرد. مصدق از طریق مصر به ایران بازگشت. در مصر با استقبال پر شور مردم آن سرزمین رو به رو شد. وزارت خارجه بریتانیا این استقبال را دلیل دیگری برای مخالفت قاطعانه با مصدق تلقی کرد.

نمی‌شود از دکتر محمدمصدق و ملی شدن نفت نوشت اما از رادمردی به نام دکترحسین فاطمی یادی نکرد. چون او از طراحان لایحه ملی شدن نفت بود. دکتر فاطمی وزیر امور خارجه معاون اجرایی و پارلمانی دولت دکتر محمدمصدق و نماینده‌ی ایران همراه دکتر مصدق در دیوان داوری لاهه برای استعفای حقوق پایمال شده ایران بود. ساعت چهار و هفت دقیقه بامداد روز چهارشنبه نوزدهم آبان‌ماه ۱۳۳۳ تیمور بختیار، فرماندار نظامی، سرتیپ آزموده دادستان ارتش و عده‌ای دیگر به لشکر ۲ زرهی رفتند و حکم اعدام او را ابلاغ کردند. آزموده خائن به دکتر فاطمی گفت: اگر وصیتی دارید بفرستید شما که می‌گفتید: «من از مرگ نمی‌ترسم.» دکتر فاطمی نگذاشت که حرف آن مزدور تمام شود، گفت: آری آقای آزموده مرگ حق است و من از مرگ ابایی ندارم آن هم به چنین مرگ پر افتخاری می‌میرم که نسل جوان ایران از مرگ من عبرتی گرفته و با خون خود از وطنشان و حقوق‌شان دفاع کنند من درهای سفارت انگلیس را بستم غافل از این‌که تا دربار هست انگلستان سفارت لازم ندارد می‌خواهم مصدق را ببینم و خانواده‌ام را ملاقات کنم. مقامات نظامی به خبرنگاران گفتند که دکتر فاطمی دارای عزمی آهنین و روحیه‌ای قوی در آن موقع روحیه‌اش به اندازه‌ای قوی بود که اگر کسی وارد اتاق می‌شد و از جریان اوضاع بی‌اطلاع بود، هیچ‌وقت باور نمی‌کرد این شخص کسی است که چند دقیقه دیگر تیر باران می‌شود. زنده باد مصدق و زنده باد ایران آخرین کلامش بود سپس خونش‌ به زمین ریخت و از آن لاله‌های سرخ رویید.

هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما

http://www.seymare.com/?p=2478