غرب به دنبال توافق نیست

 

داوود هرمیداس باوند،

 

استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین المللی در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی ضمن اشاره به مذاکرات ایران و غرب معتقد است غرب از یک سو نمی تواند با ایران رودررو شود و از سوی دیگر نمی خواهد با ایران توافق کند لذا مذاکرات را طولانی می کند.


دیپلماسی ایرانی:
در حالی مذاکرات نمایندگان ایران و گروه 1+5 در سطح کارشناسی در استانبول ترکیه برگزار شد که چشم انداز مشخصی از وضعیت آینده این مذاکرات وجود ندارد. ایران و گروه 1+5 در ماههای گذشته، پس از ماهها توقف مذاکرات، گفتگو ها را از سر گرفتند در سه دور در استانبول، بغداد و مسکو به مذاکره پرداختند ولی این مذاکرات دستاورد چندانی نداشت و در نهایت دو طرف توافق کردند برای کاهش سوء تفاهمات و مشخص شدن نگاه دو طرف به مسائل فنی نشست کارشناسی برگزار شود.

اما آنچه که بیش از همه در اخباری که جسته و گریخته از مذاکرات منتشر می شود جلب توجه می کند عدم تمایل طرف غربی برای حل این معضل است. این مسئله در سخنان مقامات ایرانی مبتنی بر وقت کشی از سوی غرب هم دیده می شود. به نظر می رسد که غرب به واسطه اعمال تحریم های سنگین و بی سابقه علیه ایران به تاثیر گذاری این تحریم ها امیدوار است و از این رو از تطویل این مذاکرات چندان ناراضی نیست.

از سوی دیگر طرف غربی به دلیل مشکلاتی که با آن مواجه است نمی تواند غیر از تحریم ها تصمیم جدی برای رویارویی با ایران بگیرد. از یک سو شاهد هستیم که اروپا همچنان با بحران اقتصادی حوزه یورو دست و پنجه نرم می کند و مشکلات اقتصادی کشورهایی مثل ایتالیا، یونان و اسپانیا بحران هایی سیاسی نیز به دنبال داشته است. لذا در حال حاضر اروپا نمی تواند از برخورد جدی تر با مسئله هسته ای ایران استقبال کند و ترجیح می دهد وضعیت فعلی تداوم یابد.

آمریکا نیز تا کمتر از شش ماه آینده با انتخابات ریاست جمهوری درگیر است و از این رو دولت آمریکا در مورد مواجهه با مسئله ایران بسیار با احتیاط برخورد می کند. اوباما از هر تصمیم یا رویدادی که اثر منفی بر انتخابات آمریکا داشته باشد پرهیز می کند.

از سوی دیگر هرگونه تصمیم و حرکتی که بتواند به بحرانی در رابطه با مسئله ایران بینجامد می تواند به افزایش قیمت نفت بینجامد. مسئله ای که  مطلوب غرب نیست. لذا در شرایط کنونی غرب به دلایل ذکر شده نمی تواند به برخورد جدی تر با ایران فکر کند و به عنوان مثال بخواهد به اقداماتی فراتر از ماده 41 منشور سازمان ملل بیندیشد. لذا با دل بستن به تحریم ها به خصوص تحریم های نفتی و بانکی تلاش می کند که متحدان خود و مشتریان نفتی ایران را قانع کند که برای حل مسئله ایران باید از تحریم های یکجانبه آمریکا پیروی کنند و واردات نفت خود از ایران را کاهش دهند و یا به طور کلی قطع کنند.

بنابراین شاهد این بود که درست چند روز پیش از انجام مذاکرات ایران و غرب در استانبول، تحریم های اروپا و آمریکا اجرایی شد. همین عملکرد غرب نشان می دهد که آنها چندان به مذاکرات به عنوان نقطه ای که بتواند فورا مسئله راحل کند نمی نگرند. از سوی دیگر شاهد بودیم که کره جنوبی که از تحریم های آمریکا معاف شده بود اعلام کرد که واردات نفت خود از ایران را به طور کامل قطع می کند. این رویکرد غرب نشان می دهد که آنها تمایل ندارند که توافقی صورت گیرد که هر دو طرف مذاکره به مطلوبیت های خود دست یابند. در واقع از بازی برد – برد عبور کرده اند و به مسئله به صورت برد- باخت نگاه می کنند. آنها به دنبال این هستند که شکستی به ایران تحمیل کنند. در واقع به این مسئله توجه نمی کنند که برای انجام یک توافق باید شرایطی ایجاد شود که اعتبار و آبروی طرف مقابل هم حفظ شود و طرف دیگر مذاکرات احساس شکست نکند.

بنابراین با نگاهی به مواضع غرب در مذاکرات این علامت سوال ایجاد می شود که گویا غرب تمایلی به حل موضوع به این صورت توافقی متقابل باشد ندارند و تلاش می کنند با به زانو در آوردن ایران از طریق فشار اقتصادی خواسته های خود را به ایران تحمیل کنند. آنها در حال حاضر از ایران می خواهند که غنی سازی اورانیوم در حد 20 درصد را تعلیق کند، موادی که تاکنون غنی کرده است را به کشور دیگری بفرستد و در نهایت سایت فوردو را نیز تعطیل کند. ایران معتقد است که در صورت انجام این اعمال باید تحریم های انجام شده علیه ایران به طور کلی تعلیق شود ولی گویا غرب از این مسئله سر باز می زند و فقط حاضر است در مقابل این قدم های ایران به کاهش برخی محدودیت ها در مورد ارسال قطعات هواپیماهای مسافربری به ایران و همچنین ارائه خدمات فنی به برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی اقدام کند.

 ایران در مقابل تلاش می کند که نشان دهد که تحریم ها تاثیری بر وضعیت اقتصادی ایران نگذاشته است و در رویکرد ایران در مذاکرات با غرب موثر نبوده است. با این حال به نظر می رسد که فارغ از شعارهایی که مصرف داخلی دارد و با توجه به واقعیت های در صحنه، تحریم هایی که در ماههای گذشته علیه ایران اعمال شده است می تواند به طور جدی در اقتصاد ایران تاثیر گذار باشد و تداوم آنها قطعا به ضرر ایران است.

با توجه به این که اقتصاد ایران وابستگی زیادی به نفت دارد و غرب با اعمال فشار بر وارد کنندگان ایران و همچین اعمال تحریم های نفتی، بانکی و بیمه فروش نفت ایران را بسیار دشوار کرده است این تحریم ها می تواند در درآمدهای نفتی ایران تاثیر جدی داشته باشد.

از سوی دیگر آثار این وضعیت در اقتصاد ایران به خوبی دیده می شود. تورم نجومی، ورشکستگی کارخانه ها و کارگاههای صنعتی و آمار فزاینده بیکاری نشانه هایی از وضعیت نامناسب در اقتصاد ایران است. به نظر می رسد که تحریم های اخیر اروپا و آمریکا از تحریم های هوشمند فراتر رفته است و بر زندگی روزمره مردم به طور ملموس تاثیر گذار بوده است.

بنابراین ضرورت دستیابی به یک توافق و تفاهم با غرب در مورد مسئله هسته ای امروزه بیش از پیش ضرورت دارد. نباید اجازه داد که پس از مدتی تصور شود که ایران بر اثر تحریم ها و به دنبال مشکلات اقتصادی به توافق تن داده است که در آن صورت غرب به طور فزاینده ای خواسته های خود را افزایش خواهد داد.

لذا برای دستیابی به تفاهم هر دو طرف باید خواسته های خود تعدیل کنند. در این راستا طرح گام به گام روسیه می تواند مبنا و دستور کار قرار گیرد. ایران می تواند با پذیرش خواست های سه گانه کنونی 1+5 خواهان کاهش تحریم ها شود و خصوصا خواستار تعلیق تحریم های یکجانبه نفتی و بانکی آمریکا و اروپا شود. ایران باید این مسئله را به صورت علنی اعلام کند تا نشان دهد که غرب به دنبال توافق نیست و فشار افکار عمومی را از خود بردارد. اگر ایران این مسئله را بپذیرد ممکن است از مشکل گره گشایی شود و از سوی دیگر در صورت عدم پذیرش این مسئله ممکن است غرب پس از آشکار شدن آثار تحریم ها موضع خود را محکم تر ببیند و خواست های بیشتری مطرح کند.

در حال حاضر اگرچه برخی در ایران مخالف مذاکره با غرب هستند ولی افرادی در دولت ایران با توجه به وضعیت تحریم ها و اوضاع اقتصادی بیش از گذشته با دستیابی به توافق در مورد پرونده هسته ای موافق هستند. به هر حال مشکلات معیشتی مردم می تواند فشارهایی را به مسئولین دولت وارد کند. مردم نیز با توجه به مشکلات اقتصادی خود از یافتن راه حل و تفاهمی بر سر این مسئله استقبال می کنند. بنابراین به نظر می رسد که تا حدودی در نگرش دولت این آمادگی نسبی پدیدار شده است که توافقی صورت بگیرد. اما از نظر حفظ آبرو و پرستیژ دولت می خواهد به صورتی باشد که در معرض اتهام قرار نگیرد که پس از هفت سال به نقطه اولیه بازگشته است.

بنابراین به عنوان جمع بندی باید گفت با توجه به اقدامات و مواضع غربی ها آنها تمایل ندارند که فعلا به توافقی با ایران دست بزنند و ایران باید این مسئله را به نحوی نشان دهد که آنها حاضر نیستند توافق کنند تا فشار افکار عمومی را از خود بردارد و بر آنها منتقل کند.

 

 


علی

سوال: برنامه هسته ای تا چه اندازه با امنیت و منافع ملی و حاکمیت و تمامیت ارضی کشورمان گره خورده است.؟ آیا برنامه هسته ای موجب تقویت امنیت و منافع ملی شده است؟ اگر برنامه هسته ای باعث شود حاکمیت و تمامیت ارضی کشورمان خدشه دار شود آیا باز این برنامه در راستای منافع و امنیت ملی ایران ارزیابی می شود؟ آیا مقامات ذیربط کشورمان درک صحیحی از مفهوم منافع و امنیت ملی ایران دارند؟ آیا آنها مصلحت نظام و کشور را بدرستی تشخیص و جسارت اقدام بر مبنای مصلحت نظام و کشور را دارند؟ به نظر می رسد در کشور ما متاسفانه جنگ قدرت بین جناحها باعث شده که آنها نه تنها منافع و امنیت ملی ایران را تشخیص ندهند بلکه از درک و تشخیص منافع و مصلحت خویش نیز عاجز بمانند. برنامه هسته ای چماقی شده است که با آن بر سر رقیبان بکوبند و خود را قهرمان ملی و رقیب را مرعوب دشمن معرفی نمایند. کاش دکتر ولایتی نوشته عباس ملکی را تقدیم مقام معظم رهبری نماید . به خصوص باراگراف آخر که می نویسد: به نظر می رسد که در طرف مقابل برای اعمال فشار به ایران تصمیم گیری شده است. این تصمیم از اجماع برخوردار است و ابزار آن در بخش نفت و بیمه و امور مالی فراهم است. به نظر من ایران باید در سیاست های خود برای ایستادگی در برابر زیاده خواهی های غرب تجدید نظر کند. به این معنا که یک بررسی جامع در زمینه ایستادگی در پای حقوق هسته ای و منافع و مضار آن در مقایسه با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران و بقای آن ضروری است. دانش هسته ای در ایران بومی شده است. بنابراین ایران به هدف خود دست یافته است. آیا می توان با چنین دستاوردی به یک مصالحه با غرب دست یافت؟ پاسخ من به این پرسش مثبت است.

Saeid Mirzaei Yengejeh

I agree with the analysis of the author that the western negotiators are not willing to come to a compromise with Iran at this stage. Some of the reasons indicated by the author are valid points, including, the forthcoming elections in the US, the ongoing financial crisis in the EU and the feeling in the west that some time is needed for sanctions to work in order to strike a better deal with Iran. In addition to these reasoning, one must also look at the issue from regional perspectives. The Western countries are concerned about the influence of Iran in the ongoing developments in the Middle East. By protracted negotiations, they aim to keep the pressure on Iran with a view to prevent it from having an impact on these developments. Some countries in the region also benefit from the protracted negotiations, by amplifying Iranian threat to ignore internal grievances and suppress any kind of potenial uprising. I support the conclusion of the author that, contrary to the West’s unpreparedness Iran should emphasize, more than ever, on its readiness to continue negotiations with a view to arrive at a win-win solution to the problem.

حسین جعفری

به گمان من غرب از رسیدن به توافق ناامید شده است و آخرین فرصت ما برای رسیدن به توافق و کاهش تدریجی تحریم ها کنفرانس دوم استانبول بود که بیهوده سرسختی بسیار نشان دادیم و نه تنها امتیازی کسب نکردیم بلکه یک فرصت بسیار عالی را از دست دادیم و آن فضای حسن تفاهم و امیدواری را که به وجود آمده بود بیجهت ازبین بردیم. حال غرب به این نتیجه رسیده است که تحریم های نفتی و بانک مرکزی بسیار اثربخش بوده و شالوده اقتصادی جمهوری اسلامی را به کلی درهم ریخته است. از همین روی قصد دارد تا جایی که می تواند این تحریم ها را ادامه داده و حتی دامنه آنرا بیشترکند تا هم جمهوری اسلامی را کاملا آماده مذاکره جدی کند، و هم ناچار نشود امتیازات زیاد به ایران بدهد و پس از این همه سالها قضیه را کاملا به نفع خود خاتمه دهد.

تکمله این مقاله اینست : مواظب باشیم که سرنوشت مذاکرات هسته ای ، مشابه سرنوشت گروگانگیری و قطعنامه 598 نباشد!

ما در دادن شعار و فرصت سوزی نابغه ایم یعنی در زمان مناسب تصمیم مناسب نمی گیریم حالا طرفهای غربی مطمئن شده اند که تحریمها کار بوده و ایران را وادار به تسلیم خواهند کرد چنانچه تدبیری نیاندیشیده و فشار اقتصادی را از روی دوش مردم بر نداریم یا کاری نکنیم که توپ به زمین دشمن بیافتد(مثلاً با حمایت از انقلابیون مظلوم در قطیف و بحرین و ایجاد اخلال در صدور نفت گلوی آنها را بفشاریم)مجبور خواهیم شد باجهای فراوانی بآنها بدهیم بدون اینکه امتیاز قابل توجهی بدست آوریم ضمن اینکه لازم است سختی های معیشتی بالسویه بین مردم و مسئولین کشور تقسیم شود و مسئولین دست از امتیازهای بیحد و حصر از بیت المال بردارند تا مردم در تحمل سختی ها با آنها همراه شوند.