بیانیه ی دفتر تحکیم وحدت به مناسبت بازگشایی دانشگاه ها

بار دیگر در آستانه سال تحصیلی جدید قرار داریم. اول مهر همواره نوید بخش شروع فصل تازه ای از علم آموزی و اندیشه ورزی فرزندان ایران زمین بوده است. با آغاز سال تحصیلی و با بازگشایی دانشگاه ها شور و نشاط تازه ای بر فضای رخوت زده دانشگاه حاکم می شود. هم زمان که دانشجویان جدیدالورود با شادمانی پا به این عرصه می گذارند، دیگران در پی برپایی جشن فراغت خود از تحصیل هستند. این گونه است که محیط دانشگاه به صورتی زاینده و نو به نو هر سال رنگ و بویی تازه به خود می گیرد. اما در این میانه خیل کثیری از دانشجویان هم هستند که بر سر بهای سنگین آزادیخواهی، استبدادستیزی و آرمان گرایی خود در این سرزمین نشسته اند. دانشجویانی که از تحصیل، این بدیهی ترین حق هر دانشجو، محروم شدند، دانشجویانی که به زندان افتادند و شکنجه شدند و دانشجویانی که ناباورانه از میان ما پر کشیدند. و این داستان مکرر هر ساله دانشگاه های ماست.

با برآمدن نسلی جدید در دانشگاه ها در طول سالیان اخیر، دانشگاه رنگی دیگر به خود گرفته است. در سال‌های اخیر نسلی از دانشجویان پا به مقام دانش، که همان مقام آزادی‌ست گذارده اند، که نه یادگاران انقلاب اسلامی و نه زخم‌خوردگان دوران اختناق و سیاه دهه شصت بوده‌اند که در دوران سازندگی و توسعه اقتصادی رشد کرده و اندیشه‌ی آنان در دوران اصلاحات، با تجربه توسعه سیاسی شکل و قوام یافته و هویت نسلیِ تازه‌ای به خود گرفته است. اماشکل‌گیری هویت سیاسی آنان با سراشیبی اصلاحات مصادف شد و ایشان عرضه‌ی نهایی اصلاحات را دولتی تمامیت خواه و ایدئولوژیک به ریاست احمدی نژاد دیدند.

نسل کنونی که بیشتر عملگرایی را بر جای آرمانگرایی‌های نسل های پیشین خود نهاده است، از جامعه‌ای پا به عرصه دانشگاه می‌نهد که بیش از دو سوم آن را جوانان تشکیل می‌دهند. جوانانی که نه‌ تنها به دنبال رهایی سیاسی، که به موازات آن در پی رهایی اجتماعی گام بر می‌دارند و در برابر پروژه‌های سیطره‌جویانه تمامیت خواهان در تمام عرصه های زندگی خود به خصوص دانشگاه دست به مقاومت می زنند.

در همین حال و در کشورهای همسایه ایران نیز شاهد نسل جوان و سرشار از پویایی و آگاهی هستیم که اصلی‌ترین بازیگران خیزش‌های دموکراسی‌خواهانه و ضد استبدادی موسوم به "بهار عرب" در منطقه‌ی خاورمیانه هستند. آنان از جنس همان جوانانی هستند که مهمترین طبقه‌ی شکل‌دهنده‌ی جامعه‌ی حال حاضر ایران را شامل می‌شوند. این درحالی است که حاکمیت بدون در نظر گرفتن این مهم، به تبع سیاست های ناکارآمد خود در عرصه داخلی و خارجی هر روز بر مشکلات، ویرانی ها، انزوای کشور و تزلزل موقعیت خود می‌افزاید. بدون شک موج دموکراسی‌خواهیِ منطقه، که همواره در ایران نیز وجود داشته است و گاه با نقاط عطفی مانند اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ٨٨ و شکل‌گیری جنبش سبز روبرو بوده، دیر یا زود بار دیگر با چهره‌ای دیگر به ایران نیز بازخواهد گشت.

جنبش دانشجویی و دانشگاه، به عنوان مهملی جهت علم آموزی و رشد یافتن نسل جوان ایران، همواره به عنوان عرصه‌ای آگاهی‌بخش و پیشرو در مبارزه با استبداد و تمامیت‌خواهی حاکمان، با روشنگری، نقد قدرت، کنش و واکنش‌های مختلف در به چالش کشیدن استبداد نقش ایفا کرده است. چنان که تا پیش از شکل‌گیری اعتراضات مردمی اخیر و به وجود آمدن جنبش سبز بیشترین بار حرکت‌ها و طرح مطالبات دموکراسی‌خواهانه بر قامت خمیده اما استوار دانشگاه بود. جنبش‌های همسنگ و حرکت‌های ملی همواره از جنبش دانشجویی مطلوبیت هایی را حاصل نموده‌اند، از این رو دانشجویان نقطه اتکای حیاتی برای پیشبرد پروسه‌ی دموکراسی‌خواهی در ایران بوده اند. عرصه خیابان و دانشگاه پس از سال ها در اهداف و روش به اشتراکات دست یافتند که تفکیک آنان سخت و حتی نامطلوب می‌نمود. اما تاکید بر ضرورت پیگیری و عدم فراموشی مطالبات خاصه‌ی دانشجویان و مشکلات مبتلا به دانشگاه و استقلال نسبی دانشگاه از جریانات سیاسی نیز ضروری به نظر می رسد. تغییر رویکرد مبارزه مدنی دانشجویان که گاه معطوف به داخل و گاه متوجه بیرون دانشگاه شده، همواره در ادوار مختلف به چشم آمده، ادامه‌ی حیات جنبش دانشجویی را قوت و تداوم بخشیده است و همین عدم تقید زمینه را برای نقد و روشنگری فراهم و همچنین راه را جهت شکل گیری و تعریف گفتمان‌ها و راهبردهای مستقل و نوین هموار نموده است.

در همین راستا و با نگاهی به وضعیت دانشگاه ها مشاهده می کنیم همه روزه فشارها و محدودیت‌ها در دانشگاه به طور فزاینده‌ای گسترش می‌یابد و روز به روز این مسیر در جهت نفی استقلال و سیطره‌ی ایدئولوژی غالب حاکمیت بر آن افزوده می‌شود. حاکمیت به پروژه‌ی "اسلامی کردن" دانشگاه‌ها به لحاظ عملی و نظری سرعت می‌بخشد و از سویی با تغییر سر‌فصل‌ها و حذف رشته‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی به جایگزینی و ایجاد محدودیت‌های بیشتر در این رشته‌ها‌ می‌پردازد. همچنین از سویی دیگر به سهمیه‌بندی در رشته‌های مختلف با هدف کاهش تعداد دانشجویان دختر و‌ تفکیک جنسیتی در کلاس‌ها و حتی ورودی دانشگاه‌ها پرداخته و اقدام به تأسیس دانشگاه‌های تک جنسیتی می‌نماید. با تدوین آیین‌نامه‌های انضباطی جدید بر محدودیت‌های دانشجویان در محیط دانشگاه می‌افزاید. این در حالی است که علاوه بر تشکل‌های سیاسی، از جمله انجمن‌های اسلامی، اجازه‌ی فعالیت به تشکل‌های مستقلِ صنفی و علمی و فرهنگی نیز داده نمی‌شود و فعالیت آنان با محدودیت‌های بی‌سابقه مواجه می شود. انتشار نشریات مستقل و منتقد دانشجویی از دانشجویان دریغ شده است. فعالان دانشجویی که می‌توانند زمینه ساز رشد و توسعه ایران باشند به دام محرومیت‌ از تحصیل و اخراج از دانشگاه و حتی زندان گرفتار می‌آیند. هنوز دانشجویان مظلوم و محروم از تحصیل، سیدضیاء نبوی و مجید دری، در حبس و تبعید و همراه با بسیاری از محدودیت ها به سر می برند. در کنار این فشارها حتی عرصه‌ی علم آموزی و دانش اندوزی را نیز بر دانشجویان تنگ کرده اند که این امر سبب مهاجرت بی‌بازگشت شمار زیادی از نخبگان کشور شده است.

چنین فشارهایی در تمام دوران، کم یا زیاد، بر ساحت دانشگاه و دانشجویان به مانند سایر عرصه‌های جامعه وارد آمده است. اما مختصات جدید دانشگاه و جامعه، مانند بیداری عمومی مردم و حساسیت بیشتر دانشجویان نسبت به وقایع سطح دانشگاه و جامعه، تشدید سرکوب ها از سوی حاکمیت، تعلیق فعالیت‌های مدنی اعتراض آمیز به صورت رسمی و... منجر به خلق فضایی متفات با سالیان گذشته شده است. فضایی که نیازمند راهبردهای جدید برای فعالیت های مدنی است. در همین راستا سال گذشته پیشنهاداتی جهت تدوین راهبردهای جدید فعالیت دانشجویی از سوی دفترتحکیم وحدت مطرح گردید که خشونت‌پرهیزی، ضرورت کنترل هزینه، خلق راه‌های نوین فعالیت در جهت نشاط‌ افزایی و تداوم روح امید در حرکت‌های دانشجویی، استفاده از تجربیات نسل‌های پیشین و استفاده از کلیه ظرفیت‌های دانشگاه و شبکه‌های غیررسمی موجود در آن در کنار تاکید بر آزادی‌های آکادمیک و استقلال دانشگاه از نهاد قدرت از محور‌های کلیدی آن بود. فعالان دانشجویی بایستی در کنار افزایش فشارها روزافزون بر دانشگاه ها به خلق راهبردهای جدید برای فعالیت دانشجویی توجه ویژه ای نشان دهند.

هم اکنون در حالی سال تحصیلی جدید را آغاز می کنیم که با افزایش فشارها بر دانشگاه روبرو هستیم. سال گذشته همچنان با بازداشت‌های مکرر، صدور احکام زندان طولانی مدت و انتقام‌جویانه برای فعالان دانشجویی و تداوم حبس ده ها دانشجوی در بند همچون بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، ضیاء نبوی، مجید توکلی، مجید دری، مهدیه گلرو، علی اکبر محمدزاده، حسن اسدی زیدآبادی، علی ملیحی، اشکان ذهابیان، علیرضا فیروزی، سورنا هاشمی، کوهیار گودرزی، مهدی خدایی، حسین رونقی ملکی، فواد شمس، شبنم مددزاده و ده ها دانشجوی دیگر همراه بود. علیرغم فشارهای فزاینده‌ بر دانشگاه اما، جنبش دانشجویی از حرکت و تداوم در مسیر آزادیخواهی، نقد، روشنگری و بازخواستن مطالبات خود و جامعه باز نایستاد و همچنان نیز در این راه گام بر می‌دارد.

سال گذشته همراه بود با داغ از دست دادن سرمایه‌های ملی چون مهندس عزت‌الله سحابی و هدی صابر، که همیشه یاری‌دهنده و دغدغه‌مند جنبش دانشجویی بودند، و همچنین ناباورانه پرپر شدن هاله سحابی در سوگ پدر بزرگوارش را شاهد بودیم. امسال متاسفانه آقایان مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، رهبران جنبش سبز، مانند بسیاری از زندانیان سیاسی همچون دکتر احمد زیدآبادی، کیوان صمیمی، عبدالله مومنی، علی جمالی و ده ها زندانی سیاسی دیگر که بیگناه در بند حاکمیت هستند، در حصر خانگی به سر می برند. آنان که بر عهد و پیمان خود با دانشجویان و مردم ماندند و جوانمردانه ایستادگی کردند. امیدواریم در سال تحصیلی جدید با ایستادگی مردم شاهد آزادی همه زندانیان سیاسی و دانشجویی و رهایی از حصر رهبران جنبش سبز باشیم.

دفتر تحکیم وحدت ضمن تبریک به مناسبت بازگشایی دانشگاه‌ها به تمامی دانشجویان به خصوص دانشجویان جدیدالورود، تداوم مسیر پرافتخار خود و کلیت جنبش دانشجویی را جز با همراهی و ایفای نقش پررنگ دانشجویان ممکن نمی‌داند وهمچنان بر مطالبه به حق جنبش دانشجویی مبنی بر آزادی دانشجویان زندانی و سایر زندانیان سیاسی و همچنین توقف فشارهای متعدد بر دانشگاه و دانشجویان پای می‌فشارد و معتقد است ضرورت تبیین و شناسایی گفتمان های موجود در دانشگاه و تبیین و تدوین راهبردهای نوین و بسط آن در فضای دانشگاه می تواند به گشایش و پویایی بیشتر فضای دانشگاه یاری رسانده و ادامه مسیر جنبش دانشجویی را در افقی روشن‌تر ترسیم نماید.

دفتر تحکیم وحدت

اول مهرماه ۱٣۹۰