تناقض گویی آشکار بعضی از جریانات

سیاسی بلوچی در باره فدرالیسم و استقلال

 

میر بلوچ 
 

احزاب وسازمانهای سیاسی بلوچستان تا کنون نتواسته اند که تحلیلی جامع منطبق با واقعیتهای جامعه بلوچستان و ارتباط درهم تنیده و تنگاتنگ آن با ایران ، ارایه دهند. از یک قوم یا ملت خیالی بنام فارس یاد میکنند که وجود خارجی با مثابه سایر اقوام ایرانی ندارد. زبان فارسی ،زبان مشترک ورسمی در ایران می باشد
. اگر منظور از قوم فارس کسانی هستند که زبانشان فارسی است . فارسی زبانان در سرتاسر ایران پراکنده اند و بقدری با سایر اقوام آمیزش دارند که جدا کردن و سیم کشی بین آنها امکان پذیر نمی باشد. حتی تعدادی از طوایف در بلوچستان مثل کرد ، هاشمزهی، جمالزهی،سجادی و.. زبان اصلی شان فارسی است.
این جریانات سیاسی بلوچی دارای برنامه مشخص و استراتژی ثابتی نیستند. در تفکر و اندیشه آنها مغلمه ای از تناقض و تضاد وجود دارد. گاهی از "فدرالیسم در چهارچوب ایرانی دموکراتیک" دفاع میکنند. گاهی استقلال طلب میشوند و گاهی همزمان فدرالیسم و استقلال طلب میشوند. وقتی هم از آنها سوال میشود کدامیک برای شما اولویت دارد. با کمال فرصت طلبی جواب میدهند که ما "فدرالیسم" را میخواهیم ولی شرط میگذارند که اگر فدرالیسم نشد " استقلال" میخواهیم. گفتارشان با نوشته های آنها تفاوت دارد. در اساسنامه بعضی از آنها از استقلال بحثی نشده است ولی عملا" آنرا تبلیغ میکنند و یک حق میشناسند. در جلسه پرسش و پاسخی من از رهبر و سخنگوی حزب مردم بلوچستان سوال کردم که طبق اساسنامه حزب شما یک ایران فدرال میخواهید ممکن است که نظرتان را در باره استقلال بلوچستان بفرمایید در جواب ایشان در آن جمع گفتند که در حکومت فدرال ما در یک باغ شریک هستیم خوب اگر تمام باغ را به ما بدهند و ما مالک آن باشیم مسلم است که خوشحال میشویم (گفتار به نقل از مضمون است)
سخنگوی حزبی،منتقدین خود علیه "استقلال بلوچستان" را "خاک پرستان" خظاب میکند. در جواب ایشان میگویم برای من بجز "آزادی" هیچ چیز دیگر تقدس ندارد. شما اگر فدرالیسم را بر اساس قومیت میخواهید و یا براساس افکار ناسیونالیستی افراطی خود استقلال طلبی را به مثابه یک طلاق ساده سازی میکنید و سپس به آن جنبه حقوق رسمی میدهید و تبلیغ مینمایید میتوان شما و آن حزبی که شما آنرا نمایندگی میکنید " قوم پرست" نامید.
ناسیونالیسم افراطی یک واقعیتی است که وجود دارد و نمیتوان آنرا در بلوچستان انکار کرد. علت اصلی رشد این جریان، استبداد و درنده خویی آخوندهای شیعی، تبغیض و تحقیر قومی و مذهبی و .. در ایران فعلی است. دیکتاتوری و سبوعیت حاکمیت مذهبی - فاشیستی بهترین زمینه را برای رشد ناسیونالیستهای قوم پرست بوجود آورده است . اما شواهد زنده نشان میدهد غلیرغم فشار ظلم و ستم ، مردم بلوچ تحت تاثیر شعارهای ناسیونالیستی قرار نگرفته اند و این قشر پایگاه مستحکمی در داخل بلوچستان بین مردم ندارند بهترین معیارسنجش در حال حاضر زندانیان سیاسی هستند که حتی یک نفرهم ازاعضای این سازمان ها و احزاب رهایی بخش در خارج ، در زندانهای رژیم ضدبشری وجود ندارد. گرد و خاک کردن این دوستان فعلا" در دنیای مجازی است. حتی دفاع از حقوق بشر آنها یک سویه و افشای نقض حقوق رژیم است ولی وقتی نوبت به جنداله میرسد که افراد بیگناه را میکشد "قوم پرستی" به آنها اجازه نمیدهد که اعمال تروریستی مثل گرونگانگیری و کشتار جمعی مردم را که اعمالی بغایت ضد بشری هستند، محکوم کنند.
من تا بحال در جایی ندیده ام و حتی نشنیده ام که حزب مردم اساسنامه خود را تغییر داده باشد و استقلال طلبی را حق بداند و از آن دفاع بکند. موضع گیری های سخنگوی حزب معمولا" گویای مواضع حزبی در چهارچوب اصول اساسنامه آن می باشد. بعضی از این سخنگویان فرق بین "حکومت فدرال در ایران دموکراتیک" ، "استقلال طلبی" و "حق حاکیمت" را نمیدانند و یا بر اساس فرصت طلبی و طرح های زیرکانه بقول خودشان مطابق با شرایط چهره عوض میکنند و در حقیقت ابتدا طرفدار فدرالیسم میشوند و سپس فدرالیسم را یک سکوی پرش برای استقلال میدانند.
اگر به سوابق این جریانات که استراتژی خط خطی دارند بنگریم می بینیم که در روز اعلام خودمختاری آذربایجان درزمان شوروی سابق ، برای ملت ترک تبریک و تهنیت میفرستند. در حالیکه همه میدانند که "پیشه وری" کسی که موسس فرقه آذربایجان بود ، با حمایت آشکار ارتش شوروی به دستور و پشتیبانی مستقیم " استالین" حکومت خودمختار آذربایجان را تشکیل داد. لابد الان هم به خود حق میدهند که توسط نیروهای آمریکایی "استقلال بلوچستان" را بدست آورند و به مثابه یک حکومت دست نشانده وتحت نفوذ آمریکا ، حافظ منافع آن کشور در منطقه باشند.
میر بلوچ 
۲۲ آگوست ۲۰۱۱