به بهانه پاسداشت فتح شکوهمند خرمشهر

سوم خرداد 1361 هیچ گاه از ذهن و یاد مردم ایران بخصوص جوانان نسل اول انقلاب فراموش نخواهد شد . در این روز صدای شور آفرین آن گوینده معروف رادیو که همراه با مارش نظامی فریاد می زد :« شنوندگان عزیزتوجه فرمایید ، شنوندگان عزیزتوجه فرمایید: خرمشهر ، شهر خون ، ........آزاد شد » در تمام ایران پیچید. آنروزها مثل امروز تلویزیون زیاد نبود ولی رادیوها همه جا روشن بود ، در خانه ها ، اتومبیل ها ،ادارات ، مدارس ، مساجد و خیابان ها و همه از زن و مرد و پیر و جوان و نوجوان گوش جان بصدای آن گوینده معروف داده بودند که ندا می داد : خرمشهر آزاد شد . همه مردم حتی ایرانیان خارج کشور بوجد آمده بودند و احساس غرور حماسه ای بزرگ و شیرین و همدلی یک ملت فضا را عطر آگین نموده بود . شاید تنها کسانی که از این واقعه متاثر بودند گروهکی کینه توز بودند که به دشمن ایران پناهنده شده بودند ، چه بسا آنها هم ته دلشان از این بابت خرسند بودند ، گر چه جرأت عیان آن نداشتند . آری پیروزی نظامیان ایران بر دشمن بعثی عراق شور و شوقی وصف ناپذیر در دل تک تک ما ایجاد کرده بود . اما افسوس که  سردمداران وقت نتوانستند از این پیروزی عظیم بهره ببرند و غرور بیجای آنها کشور را به یک جنگ فرسایشی و طولانی کشاند . و گفتند که ما می توانیم کربلا را بگیریم و از راه کربلا به بیت المقدس برسیم و شعار « بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت » را سرلوحه تبلیغات قرار دادند و دنیا را یک پارچه کردند بر علیه کشوری که تازه انقلاب شده بود و تقریبا برای ارتش آن رمقی نمانده بود . غرور بی جا و افکار نابخردانه نه تنها باعث فتح بغداد نگردید ، بلکه هزاران شهید و مجروح و معلول و مفقود الاثر بجای گذاشت .

هزاران نفر در عملیات های جنگی مختلف کشته شدند ،به اسارت گرفته شدند و یا مجروح و مفقود گشتند وهر چه بخردان قوم گفتند که این راهش نیست ، کسی را گوش شنوا نبود ،که نبود .

آن شادی غرور آفرین سوم خرداد 61 کم کم تبدیل به وحشت و یاس و نومیدی گردید . ارتش صدام وحشیانه شهرها رابا موشک و بمباران به ویرانی کشاند . در جبهه ها از بمب های شیمیایی استفاده کرد و جنگ را به شهرهای مسکونی کشاند . آن استقبالی که از جبهه ها می شد بتدریج کاهش یافت و نیروی نظامی به خستگی رسید . تحریم ها نیز کم کم اثر کرد و فشارها مضاعف گردید . واقعیت اینکه ما در بدترین شرایط که امکان داشت دوباره شهرهایمان را به دشمن بدهیم قطعنامه 598 سازمان ملل را پذیرفتیم  .

آنچه باعث شد وحشت جنگ از خانه های ما برود ، حماقت صدام بود و حمله عراق به کویت که دنیا را علیه عراق متفق کرد وگرنه هنوز هم شاید ما در گیر رویارویی با دشمنی کینه جو چون صدام بودیم . با حمله آمریکا و متحدینش به عراق و شکست صدام شبح وحشت جنگ از ایران رخت بست و راه کربلا اینگونه باز شد .

آنچه مهم است درسی است که در این واقعه مهم تاریخی است . یک فتح بزرگ و یک جشن سراسری برای همه ایرانیان فارغ از مذهب و قومیت و حزب و گروه و مخالف و موافق ، همه و همه در این جشن شادی کردند .

ما بچه های جنگ که داوطلب و بسیجی آن دوران بودیم ، هنوز گرد هم که جمع می شویم و خاطرات آن دوران را برای هم بازگو می نماییم ، یاد کسانی را پاس می داریم که غمگنانه بخون نشستند اما سرسوزنی عقب ننشستند . چند روز پیش  وقتی در یکی از این دور هم نشستن ها یکی از دوستان را دیدم که چشمش را از دست داده بود و نصف صورتش بر اثر جراحت ترکش از بین رفته بود ، بر خود لرزیدم که ما چه می خواستیم و چه شد ؟ این دوستان که زمان جنگ اغلبشان حتی پشت لبشان سبز نشده بود ، امروز که حداقل دهه چهل عمرشان را سپری می کنند و در بدن خویش غالبا یادگارهای خشونت جنگ را حمل می نمایند ، همه ناراحت هستند که چه می خواستند و چه شد ؟

چه کسی باور می کند که این جوانان مجروح دل و جوانانی که در دل خاک گلزار های شهدا مدفونند ، چگونه در شب های سرد زمستان به آب می زدند تا اسکله الامیه را در دل خلیج فارس فتح نمایند ؟

چه کسی امروز از جوانان نسل سوم قبول می نماید که  نوجوانان آنروز زیر آتش گلوله های ضدهوایی که علیه نیروی پیاده استفاده می گردید ، به رود خروشان و دیوانه اروند زدند تا عملیات کربلای 4 را انجام دهند و کمتر کسی از آنان برگشت ؟

اما همان روز که با تبلیغات بسیار و نابخردی مسئولان کشور، جوانان و نوجوانان را به کام جنگی نابرابر و بیهوده می کشاندند ، اندک کسانی داشتند برای خویش گوشت کباب می کردند . کسانی که امروز در راس امور هستند ، آن روز غالبا فکر این بودند تا قدرت امروز را قبضه کنند و به فکر فردای خویش بودند .

اینک در سالگرد فتح غرور آفرین خرمشهر نیک است همه با هم متحد و یک دل شوند و باز نابخردی نکنند . باز ممکن است فردا آتشی در کار باشد که کشور را و مردم را به لهیب خویش بکشد . خوب است کسانی که مغرور به زور اسلحه و پول نفت هستند ، ببینند چگونه خاور میانه دارد به کام آتش می رود ،  لیبی و سوریه و افغانستان و پاکستان را بنگرند که چگونه مردم آن به گلوله و توپ و تانک و بمب کشته و مجروح می شوند و آنها را سرلوحه عبرت قرار دهند . شاید آنچه بزرگانی مانند خاتمی را وا می دارد تا موضع هایی بگیرند که مطلوب انبوه معترضان حاکمیت نیست ، همین آینده  مبهم و نگران باشد . می توان همدیگر را بخشید و با اتحادی زیبا کشور را از ورطه نابودی رها نمود . می توان با گذشت از همدیگر ، زندگی را به کام همدیگر شیرین نمود .

خون های بسیاری بر جای جای این سرزمین جاری شده است . اما دیگر بس است . بجای خشونت با همدیگر چرا دست دوستی به هم ندهیم . چرا بجای استفاده از نظامیان و چنگ و دندان از خرد دانشمندان بهره نگیریم ؟ چرا بجای نشاندن افراد نابخرد بر قدرت ، از خردمندان و رای واقعی مردم ( عقل جمعی ) استفاده نکنیم .

اگر کسی خواهان عزت این کشور باشد ، تنها راه آن پایبندی به دموکراسی و مردم سالاری واقعی است . اگر امروز حاکمان گوش به سخنان عقلانی خردمندان ندهند ، فردا لاجرم بایستی هزینه گزافی بدهیم . دود این هزینه به چشم مردمی خواهد رفت که تاکنون نیز آرامشی نداشته اند . کاش صدای انفجارهای کشورهای مختلف حاکمان کشور را از خواب گران بیدار می کرد و آنها متوجه می شدند که دیگر نمی توان با زور و اسلحه و نیز عوام فریبی حکمرانی کرد و بجای تکیه بر زور می توان تکیه بر خرد مردمی زد که کشورشان را دوست دارند و برآن افتخار می کنند .

امروز همه خردمندان و عالمان کشور هشدار می دهند ، آینده سختی در پیش روی کشور است اگر در روی همین پاشنه بچرخد و به همین منوال طی گردد . اوضاع کشور از لحاظ اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بحرانی و دهشتناک است . فقر ، بیکاری ، اعتیاد ، یاس ، نابرابری و فساد بیداد می کند و ناهنجاری و بحران های اجتماعی و گرانی و تورم چرخ های اقتصادی را متوقف نموده است . وضعیت بقدری آشفته است که حتی نزدیکان حاکمیت نیز بدان اذعان می نمایند .

پافشاری حکومت بر اموری مانند انرژی هسته ای که پس از 40 سال تکیه بر آن و صرف هزینه های زیاد هنوز منافع آن عملی نشده است ، بیم آن می رود با عدم اقناع جهانی بر صلح آمیز بودن ، یک اجماع جهانی را بر علیه کشور پدیدار کند که نتایج آن بسیار وحشتناک  و زیانبار خواهد بود .

به باور من آنچه می تواند این خطرات  احتمالی را پایان دهد ، این است که در سالگرد این فتح با شکوه و به بهانه میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها ، همه زندانیان سیاسی آزاد گردند و یک مجمع مشورتی از همه گروه ها با سلایق سیاسی و اجتماعی گوناگون تشکیل شود و راهکارهای همدلی و هم اندیشی  بررسی گردد و یک حکومت مردمی با آرای واقعی مردم تشکیل شود و این اختلافات فرسایشی و بحران آفرینی ها به فراموشی سپرده شود .

منبع گویا