درخاورمیانه چه میگذرد ؟

"پیام جبهه ملی ایران"

خاورمیانه ازنظر جغرافیائی منطقه ایست حساس و استراتژیک که حاوی بخش عظیمی ازمنابع انرژی جهان است در نتیجه منطقه ایست ثروتمند که میتواند بازار بسیار جذابی برای کشورهای صنعتی وقدرت های اقتصادی دنیا تلقی شود. به همین دلیل است که جای پای این قدرت ها از دیرباز در کشورهای منطقه خاورمیانه قابل ردیابی است . درراس این قدرت های استعماری باید ازانگلیس و فرانسه نام برد که اندک زمانی پس ازجنگ بین المللی اول واضمحلال امپرا طوری عثمانی در پشت میز مذاکره یا بهتراست گفته شود پشت میزمعامله ، نقشه منطقه خاورمیانه را پهن کرده و منطقه را به دو حوزه نفوذ بین خود تقسیم کردند . در کنار این دو قدرت اروپائی ،سایرکشورهای کوچکتر اروپا نیز کوشیدند تا حتی المقدور نفوذ و منافعی در این منطقه برای خود دست وپا کنند. اتحاد جماهیرشوروی سابق هم به روال خود ازطریق ایجاد وخط دادن به احزاب کمونیست دست نشانده خود کوشید درکشورهای خاورمیانه برای خود جای پائی بیابد . پس از جنگ جهانی دوم آمریکا نیز بعنوان ابرقدرتی که تاقبل ازجنگ بیشترتوجه به درون قاره خود داشت و کمترسبقه استعماری از آن دیده شده بود تمایل به نفوذ در این منطقه را ازخود نشان داد . حمایت ازتشکیل دولت اسرائیل ومشارکت درکودتای طراحی شده توسط استعمار پیر انگلیس در28 مرداد 1332 علیه دولت ملی مصدق درایران جزو اولین تحرکات چشم گیر آمریکا درمنطقه بود . طبیعی است که همه این قدرت های فرا منطقه ای برای ایجاد وحفظ منافع برای خود درکشورهای منطقه در رقابت با یکدیگر بوده و به یک جنگ پنهان ومناقشه نا پیدا مشغول بوده وباشند . و طبیعی است که برای حفظ نفوذ و منافع خود دراین کشور ها رژیم های دیکتاتوری وفاسد و دست نشانده خلق نموده واز آنها حمایت نمایند . حکومت های جمهوری مادام العمر و بعضا جمهوری موروثی و حکومت های سلطنتی مطلقه موروثی و امارت شیوخ به شیوه های قرون وسطائی از این دست اند . ولی امروز در قرن بیست ویکم وعصرارتباطات و آگاهی ملت های تحت ستم ، تحولات و تغییرات در منطقه همانگونه که شاهدیم اجتناب نا پذیراست . اولین طنین ناقوس تحول در تونس به صدا در آمد . تونس کشوری است درشمال آفریقا درکناردریای مدیترانه با جمعیتی حدود ده میلیون نفر. سالها زیرسلطه اسپانیا بوده وبعد فرانسوی ها جانشین اسپانیا شده و تونس را تحت استعمار خود در آوردند . بالاخره درسال 1954 جنبش استقلال طلبانه ملت تونس به رهبری حبیب بورقیبه به ﭘﻴﺮوزی رسید . عمل کرد حکومت بورقیبه در سالهای نخست تا حدی قابل قبول بود. آزادیهای اساسی مردم تونس را محترم میشمرد واقداماتی درجهت سازندگی وبالا بردن سطح زندگی مردم انجام داد. ولی به تدریج فساد مالی و ثروت اندوزی در او و اطرافیان و بستگانش بروز کرد وبدیهیست که بدنبال این فسادها ، تمایلات استبدادی و گرایشات دیکتاتوری نیز رخ مینماید.به همین جهت زمینه های نارضایتی در جامعه تونس پدیدار گردید. درسال1987 زین العابدین بن علی که درحکومت بورقیبه اداره کننده بخش نظامی اطلاعاتی اوبود ازاین موقعیت نارضایتی های مردم استفاده نمود وبا یک کودتا زمام امورتونس را دراختیار گرفت . بن علی از بیست وسه سال قبل رئیس جمهورتونس بوده است . ولی داستانی شبیه حکومت بورقیبه درمورد اونیز تکرارشد باز هم به تدریج سقوط درورطه فساد مالی وثروت اندوزی و به دنبال آن گرایشات استبدادی ودیکتاتوری وظلم وبی عدالتی . مردم تونس بعلت موقعیت جغرافیائی خاص و مجاورت با اروپا ومراودت با اروپائیان ازسطح دانش وفرهنگ بالائی برخوردارند. افراد تحصیل کرده درمیان آنان زیاد است ونسبت بیسوادی اندک . درآمد سرانه مردم تونس حدود ده هزار دلاراست که علی القاعده میتواند زندگی نسبتا مرفهی را برای آنان فراهم نماید . ولی فساد مالی حکومتگران ،عدالت اجتماعی را ازبین برده وتوزیع نا عادلانه ثروت همراه استبداد و ظلم رژیم برای مردم قابل تحمل نبود . ویک جرقه توانست جامعه آنان را منفجرنماید . وقتی یک جوان تحصیل کرده بیکاربه ناچار مجبور به پهن کردن بساط سبزی فروشی گردید وعوامل حکومت بساط اورا بهم ریختند ودرمقابل اعتراض وی ، اورا مورد ضرب وشتم واهانت قراردادند ،او از شدت نا امیدی وعصبانیت خودرا به آتش کشید وبه دنبال آن پایه های بنای حکومت استبدادی تونس نیز توسط مردم به خشم آمده به آتش کشیده شد . هزاران نفراز مردم ناراضی به حمایت از«ابوعزیز» واعتراض به حکومت به خیابان ها ریختند وروز به روز وساعت به ساعت برشدت اعتراض آنها وسطح مطالباتشان افزوده گردید وپس ازحدود یک ماه مبارزه مردم وکشته شدن حدود هشتاد نفرو زخمی شدن صدها نفردر خیابان ها سرانجام در روز 25 دیماه بن علی دیکتاتورفاسد تونس فرارکرد وبه عربستان گریخت و مردم تونس موافقت کردند تا یک دولت موقت امور حکومت را اداره نماید وظرف مدت دو ماه با انجام انتخابات آزاد ، دولت منبعث از آراء مردم را بر اریکه قدرت بنشاند. با پیروزی ملت تونس جنبش آزادیخواهانه وعدالت طلبانه آنان به سایر کشورهای خاورمیانه سرایت نموده و امروز شاهدیم که ناقوس آزادی درتمام کشورهای منطقه به صدا درآمده است وملت های تحت ستم حکومت های دیکتاتوری و استبدادی وابسته به استعماریکی پس از دیگری برمیخیزند وفارغ ازهرگونه گرایش ایدئولوژیک ،ندای آزادی واستقلال وعدالت سرمیدهند . امروزملت مصردر پیشاپیش این جنبش عظیم منطقه ای قراردارد وخواستار پایان دادن به حکومت استبدادی برخاسته ازانتخابات قلابی است. واکنون مردم مصردرهنگام رقم خوردن این سطورپس ازچندین روز مبارزه شبانه روزی و دادن صدها نفر کشته موفق شدند حسنی مبارک دیکتاتور مصررا ناگزیربه دادن استعفا و کنار رفتن از قدرت نمایند. بدنبال مصر ملت های یمن ، اردن ،الجزایرو سوریه جنبش خودرا آغاز نموده اند . فردا نوبت کجاست ؟
امید آنکه این ملت های به پاخاسته هوشیار باشند ودر دام نیرنگ های استعماری ومناقشات بین آنها گرفتار نشوند و ازچاله یک حاکمیت استبدادی وابسته به استعمار،به چاه یک حکومت استبدادی از قبل طراحی شده دیگرسقوط نکنند وبدانند که تنها راه رهائی و اعتلا دموکراسی است وبس .
آیا این فقر گسترده در کشور ما پذیرفتی است ؟

میهن ما ایران سرزمینی است باستانی با فرهنگ و تاریخ کهن و قدمتی چند هزار ساله با وسعت یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع که مساحت آن یک درصد کل خشکی های جهان را تشکیل میدهد و در منطقه ای استراتژیک در چهارراه ارتباطی آسیا به اروپا و آفریقا واقع شده است . این سرزمین دارای آب و هوای بسیار متنوع و در نتیجه برای تولید انواع محصولات کشاورزی مستعد است و قادر به تامین غذای جمعیتی ده ها برابر جمعیت این کشور است و میتواند صادر کننده عمده مواد غذایی باشد . این کشور برای دامپروری سنتی و صنعتی بسیار مناسب است و زمینه هائی خیلی بیشتر از آنچه امروز استفاده میشود دارد . وطن ما در شمال و جنوب مرزهای آبی طولانی حدود دو هزار و هفتصد کیلومتر دارد که علاوه بر امکان استفاده از راههای دریایی و بندرگاه ها ، امکان بهره مندی از منابع دریایی و اب زیان مختلف را نیز دارد . سرزمین ما پانزده درصد از ذخایر نفتی و پانزده درصد از کل منابع گاز جهان را در دل خود جای داده است .علاوه بر آن از معادن گوناگون مانند آهن و مس و طلا و اورانیوم و غیره برخوردار است . کشور ما حدود هفتاد میلیون جمعیت یعنی یک درصد جمعیت کل جهان را داراست که اکثریت آن را جوانان زیر 35 سال و نیروهای کار بالقوه تشکیل میدهند . ملتی با ضریب هوشی بالا بطوریکه تحصیل کردگان و متخصصین ما در اکثر نقاط جهان در مشاغل و مناصب علمی و دانشگاهی برجسته قرار دارند . کشور ما دارای جاذبه های توریستی بسیار و در برخی موارد منحصر به فرد است که قطعا میتواند بخش قابل توجهی از درآمدهای توریستی جهان را به خود اختصاص دهد . آیا در کشوری با این مشخصات و این امکانات این فقر گسترده پذیرفتنی است ؟
بدون شک و بلا تردید پاسخ این ﺳﺆال منفی است و برای چنین کشوری نه تنها فقر قابل قبول نیست بلکه این ملت باید جزو مرفه ترین و خوشبخت ترین جوامع انسانی در روی کره خاک باشد ولی با تاسف واقعیت غیر از این است و اکثریت ملت ایران از نیازهای اولیه انسانی مثل مسکن قابل قبول ، غذای کافی و مناسب ، کار و اشتغال ، استفاده از درمان ، استفاده از آموزش و پرورش و تامین اجتماعی محروم است . علت آن چیست ؟
علت آن است که این ملت از بیش از یک قرن پیش و از انقلاب مشروطیت تاکنون به جز چند برهه کوتاه و گذرا از آزادیهای اساسی و نتیجتا از دست یابی به حاکمیت ملی محروم بوده است . آزادی بیان ، آزادی قلم ، آزادی احزاب ، آزادی اجتماعات و آزادی انتخابات پیش نیازهای لازم برای استقرار حاکمیت ملی است که متاسفانه ما از داشتن آنها جز در برهه هائی کوتاه محروم بوده ایم . ادعای ملی و مردمی بودن حکومتها بدون پذیرش آزادیهای اساسی جز دروغی بزرگ و نیرنگی آشکار چیز دیگری نیست و با فقدان حاکمیت ملی و دموکراسی ، همه راههای رفاه و پیشرفت و تعالی بروی ملت بسته است . در سایه آزادیهای اساسی مثل آزادی مطبوعات و آزادی احزاب و آزادی اجتماعات است که راه های مفاسد مالی و غارت ثروت های ملی مسدود میشود . زیرا همانطورکه ملک المتکلمین گفت « ریشه هیچ فسادی قطع نمیشود مگر به تیشه ی آزادی » . در سایه آزادیهای اساسی است که شایسته سالاری تحقق میابد و از سوء مدیریت ها و سیاست های اقتصادی نادرست و حیف و میل اموال عمومی و بذل و بخشش های خودسرانه جلوگیری میشود . در سایه حاکمیت ملی است که دروازه های کشور اینگونه با بی پروائی به روی کالاهای به دردنخور چینی باز نمیشود و سالیانه میلیاردها دلار از ثروت این ملت به کیسه چینی های طماع و بنجل ساز ریخته نمیشود و با این سیاست نابخردانه هزاران کارگاه تولیدی کوچک و بزرگ در ایران به تعطیلی کشانیده نمیشود و تولید داخلی ما به ورطه سقوط آزاد نمی افتد و میلیون ها نفر از جوانان این کشور بیکار نمیگردند . براستی این واردات سرسام آور از چین که تمام بازارهای ایران را اشغال کرده است جز سودرسانی به واردکنندگان کلان که وابستگان به حکومتند و رشوه دادن به چین برای حمایت از حاکمیت جمهوری اسلامی در مجامع جهانی چه توجیهی میتواند داشته باشد ؟ در حالی که در هر بزنگاه حساس هم شاهد شانه خالی کردن چین از حمایت های مورد انتظار جمهوری اسلامی هستیم . در سایه حاکمیت ملی است که در مورد صنعت توریسم در جهان سهم شایسته ی نصیب ایران میگردد . در سایه حاکمیت ملی و برقراری دموکراسی است که از غارت ثروت های مردم توسط وابستگان به قدرت سیاسی جلوگیری میشود و فساد مالی گسترده ای که گاهی مشتی از خروار آن در گیر و دار اختلافات داخلی جناح های درون حاکمیت از پرده بیرون میافتد برچیده میشود و ثروت های مردم برای مردم و برای رفاه و آسایش آنها هزینه میگردد . در سایه حاکمیت ملی استکه اموال و دارائیهای این ملت در اینجا و آنجا بیهوده بذل و بخشش نمیگردد و پول این مردم فقیر در کشورهای آمریکای لاتین و نوار غزه و حزب الله لبنان و عراق و افغانستان و جاهای دیگر برای محاسبات اشتباه و افکار واهی هزینه نمیگردد .
در سایه حاکمیت ملی و برقرای دموکراسی است که هزینه سنگین تهیه ابزار سرکوب و استخدام نیروهای سرکوب گر و مزدور برای سرکوب مردم به سوی هزینه های رفاهی مثل هزینه درمان و آموزش و پرورش چرخش مینماید . در نتیجه به ضرس قاطع میتوان گفت که این فقر گسترده ، بیکاری ، تورم و گرانی روز افزون ، مفاسد اجتماعی و اعتیاد و دیگر نابسامانی ها زائیده سوء سیاست ها و سوء مدیریت ها و باختصار نتیجه فقدان دموکراسی و حاکمیت ملی است . این فقر گسترده در ایران پذیرفتنی نیست . حق ملت ایران با این همه مواهب طبیعی و این همه منابع زیرزمینی و این همه استعداد ذاتی و این موقعیت ممتاز استراتژیک داشتن رفاه و سعادت در سایه دموکراسی و حاکمیت ملی است.

سر مقاله از اخرین شماره پیام جبهه ملی ایران در تهران - شماره 182